قانون شاهنشاهی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ مارس ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:
}}
}}


'''قانون شاهنشاهى''' اثر ادريس بن حسام‌الدين بدليسى (متوفى 926ق) از جمله ذخاير گران‌بهاى نثر بليغ فارسى و يكى از مظاهر درخشان انديشه، فرهنگ و ادب ايرانى، در موضوع اخلاق كشوردارى است كه توسط عبدالله مسعودى آرانى تصحيح شده است.
'''قانون شاهنشاهى''' اثر [[بدلیسی، ادریس بن علی|ادريس بن حسام‌الدين بدليسى]] (متوفى 926ق) از جمله ذخاير گران‌بهاى نثر بليغ فارسى و يكى از مظاهر درخشان انديشه، فرهنگ و ادب ايرانى، در موضوع اخلاق كشوردارى است كه توسط عبدالله مسعودى آرانى تصحيح شده است.


== ساختار==
== ساختار==
خط ۴۶: خط ۴۶:
نویسنده در مقدمه به توضيح خلافت ربانى و تصديق نياز نظام جهان به سلطنت و جهان‌بانى افراد انسانى پرداخته است. سپس مثنوى‌اى در ثناى آل عثمان سروده است. وى در ادامه خود را اهل فقر و نيازمندى و خادم علوم دينى معرفى كرده و كتابش را قانون شاهنشاهى ناميده است.
نویسنده در مقدمه به توضيح خلافت ربانى و تصديق نياز نظام جهان به سلطنت و جهان‌بانى افراد انسانى پرداخته است. سپس مثنوى‌اى در ثناى آل عثمان سروده است. وى در ادامه خود را اهل فقر و نيازمندى و خادم علوم دينى معرفى كرده و كتابش را قانون شاهنشاهى ناميده است.


مقصد اول:
=== مقصد اول: ===
 
در بيان مبادى ظهور لطيفه ربانى و استحقاق خلاقت رحمانى در نشأت انسانى است. نویسنده، عنايات غيرمتناهى الهى را به «وهبى» و «كسبى» تقسيم كرده و كوشيده است به كمك عباراتى شيوا و دل‌نشين به توضيح هر كدام بپردازد. در نظر او عطاياى وهبى شامل ايمان جبلى، طالع سعد، مكارم اخلاقى، علو نسب، ظاهر زيبا و خردمندى و فراست يا قوت حدس و كياست است. ايمان جبلى را منحصر در قبول اسلام مى‌داند كه بر ناصيه هر سعادتمندى در روز الست رقم زده مى‌شود.
در بيان مبادى ظهور لطيفه ربانى و استحقاق خلاقت رحمانى در نشأت انسانى است. نویسنده، عنايات غيرمتناهى الهى را به «وهبى» و «كسبى» تقسيم كرده و كوشيده است به كمك عباراتى شيوا و دل‌نشين به توضيح هر كدام بپردازد. در نظر او عطاياى وهبى شامل ايمان جبلى، طالع سعد، مكارم اخلاقى، علو نسب، ظاهر زيبا و خردمندى و فراست يا قوت حدس و كياست است. ايمان جبلى را منحصر در قبول اسلام مى‌داند كه بر ناصيه هر سعادتمندى در روز الست رقم زده مى‌شود.


وى هوش و فراست را از ديگر نعمت‌هاى خدادادى مى‌شمارد كه شرف نوع انسان به جوهر گرانمايه خرد و دانشورى است و سرفرازى آدمى به بلندى پايه نعمت هوشيارى است.
وى هوش و فراست را از ديگر نعمت‌هاى خدادادى مى‌شمارد كه شرف نوع انسان به جوهر گرانمايه خرد و دانشورى است و سرفرازى آدمى به بلندى پايه نعمت هوشيارى است.


مقصد دوم:
=== مقصد دوم: ===
 
در ذكر اخلاق و ملكات كه شايسته رتبت پادشاهى است و بيان فضايل خلقى و شمايل خلقى كه لايق به سرورىِ رعيّت است. نویسنده در اين بخش عقيده خويش را چنين بيان مى‌كند: «در كشور معنا، خلافت الهى مخصوص انبيا و اولياست و در كشور ملكِ صورت، سرورى و شاهى پايه قدر سلاطين و خلفاست». مؤلف خاطرنشان مى‌سازد كه «هرچند شاه بختيارى، مؤيد به تأييد و تقويت الهى باشد، ولى بزرگ‌ترين اسباب سعادت و كامكارى آن است كه تتبع و استقراى آثار و اخبار سلاطين سلف و پيروى اعمال و احوال اهل مجد و شرف كند».
در ذكر اخلاق و ملكات كه شايسته رتبت پادشاهى است و بيان فضايل خلقى و شمايل خلقى كه لايق به سرورىِ رعيّت است. نویسنده در اين بخش عقيده خويش را چنين بيان مى‌كند: «در كشور معنا، خلافت الهى مخصوص انبيا و اولياست و در كشور ملكِ صورت، سرورى و شاهى پايه قدر سلاطين و خلفاست». مؤلف خاطرنشان مى‌سازد كه «هرچند شاه بختيارى، مؤيد به تأييد و تقويت الهى باشد، ولى بزرگ‌ترين اسباب سعادت و كامكارى آن است كه تتبع و استقراى آثار و اخبار سلاطين سلف و پيروى اعمال و احوال اهل مجد و شرف كند».


خط ۶۲: خط ۶۰:
نویسنده هريك از اصول اخلاقى فوق را به شيوه برهانى با عباراتى مؤثر و دل‌نشين آراسته و با استفاده از آيات قرآنى و احاديث موثق و سخنان اولياى دين و مشايخ اهل يقين شرح داده است. پس از آن براى هركدام از اصول چهارگانه، فروعى آورده بدين‌ترتيب كه براى اصل عفت، سخا و حيا را به عنوان دو شاخه و فرع برشمرده و شرح نموده است. براى اصل شجاعت، كبر نفس يا علو همت و حلم و وقار و غيرت يا حميت را ذكر كرده و فروع حكمت را سرعت فهم يا صفاى ذهن و تذكر و تحفظ دانسته و از صداقت و شفقت، وفا و حسن مكافات به عنوان فروع اصل عدالت نام برده و به توضيح آن‌ها پرداخته است.
نویسنده هريك از اصول اخلاقى فوق را به شيوه برهانى با عباراتى مؤثر و دل‌نشين آراسته و با استفاده از آيات قرآنى و احاديث موثق و سخنان اولياى دين و مشايخ اهل يقين شرح داده است. پس از آن براى هركدام از اصول چهارگانه، فروعى آورده بدين‌ترتيب كه براى اصل عفت، سخا و حيا را به عنوان دو شاخه و فرع برشمرده و شرح نموده است. براى اصل شجاعت، كبر نفس يا علو همت و حلم و وقار و غيرت يا حميت را ذكر كرده و فروع حكمت را سرعت فهم يا صفاى ذهن و تذكر و تحفظ دانسته و از صداقت و شفقت، وفا و حسن مكافات به عنوان فروع اصل عدالت نام برده و به توضيح آن‌ها پرداخته است.


مقصد سوم:
=== مقصد سوم: ===
 
در تفصيل اعمال و احوالى است كه شايسته مسند سلطانى است. نویسنده در توضيح اين مقصد، خلافت و سلطانى را اولاً ظليّت رحمانى دانسته، ثانياً چنين مرتبه‌اى را افضل مراتب انسانى و اعلا مناصب اين جهانى برشمرده است؛ لذا اورنگ‌نشين چنين مرتبه و مسندى بايد متخلق به اشرف ملكات و اخلاق حميده باشد. شايسته حال سلاطين مسلمان آن است كه امر و نهى ايشان بر شرع انور منطبق و ملاك پسند يا ناپسند آنان رضا و خشنودى خدا باشد.
در تفصيل اعمال و احوالى است كه شايسته مسند سلطانى است. نویسنده در توضيح اين مقصد، خلافت و سلطانى را اولاً ظليّت رحمانى دانسته، ثانياً چنين مرتبه‌اى را افضل مراتب انسانى و اعلا مناصب اين جهانى برشمرده است؛ لذا اورنگ‌نشين چنين مرتبه و مسندى بايد متخلق به اشرف ملكات و اخلاق حميده باشد. شايسته حال سلاطين مسلمان آن است كه امر و نهى ايشان بر شرع انور منطبق و ملاك پسند يا ناپسند آنان رضا و خشنودى خدا باشد.


خط ۷۲: خط ۶۹:
ديگر توصيه او به نگه‌داشت پيمان و صفاى دل و صدق گفتار پادشاه مى‌باشد، از نمونه‌هاى دقت نظر و هوشمندى مؤلف در حفظ حشمت و شكوه سلطان، توجه و توصيه او بر اين است كه: «سلطان بايد به غير از اوقات توجه به اتمام مهّام و حاجات و به جز مجمع طاعات و عبادات از جمعه و جماعات، خود را بر نظر عوام الناس بسيار عرض ننمايد».
ديگر توصيه او به نگه‌داشت پيمان و صفاى دل و صدق گفتار پادشاه مى‌باشد، از نمونه‌هاى دقت نظر و هوشمندى مؤلف در حفظ حشمت و شكوه سلطان، توجه و توصيه او بر اين است كه: «سلطان بايد به غير از اوقات توجه به اتمام مهّام و حاجات و به جز مجمع طاعات و عبادات از جمعه و جماعات، خود را بر نظر عوام الناس بسيار عرض ننمايد».


مقصد چهارم:
=== مقصد چهارم: ===
 
در كيفيت تحصيل سلطنت سرمدى به وسيله دولت دنيوى و تكميل سرورى صورى به واسطه اتصاف به كمالات معنوى است. نویسنده ابتدا به ابعاد دوگانه وجود آدمى اشارت مى‌كند كه: «نشأت گرامى وجود آدمى از دو گوهر متباين به تشريف جامعيت توصيف پذيرفته است»؛ سپس هريك را توضيح مى‌دهد و به شرح گوهر روحانى و جسمانى در وجود انسانى مى‌پردازد.
در كيفيت تحصيل سلطنت سرمدى به وسيله دولت دنيوى و تكميل سرورى صورى به واسطه اتصاف به كمالات معنوى است. نویسنده ابتدا به ابعاد دوگانه وجود آدمى اشارت مى‌كند كه: «نشأت گرامى وجود آدمى از دو گوهر متباين به تشريف جامعيت توصيف پذيرفته است»؛ سپس هريك را توضيح مى‌دهد و به شرح گوهر روحانى و جسمانى در وجود انسانى مى‌پردازد.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش