ترتیب خلاصة الأقوال في معرفة الرجال: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'راهي' به 'راهی') |
جز (جایگزینی متن - 'هو' به 'هو') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
| شابک =964-444-503-1 | | شابک =964-444-503-1 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =19904 | ||
| کتابخوان همراه نور =19904 | | کتابخوان همراه نور =19904 | ||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = |
نسخهٔ ۹ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۵۳
ترتيب خلاصة الأقوال في معرفة الرجال | |
---|---|
پدیدآوران | آستان قدس رضوی. بنیاد پژوهشهای اسلامی. گروه حدیث (محقق) علامه حلی، حسن بن یوسف (نویسنده) |
ناشر | آستان قدس رضوی، بنياد پژوهشهای اسلامى |
مکان نشر | مشهد مقدس - ایران |
سال نشر | 1381 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-444-503-1 |
موضوع | حدیث - علم الرجال علامه حلی، حسن بن یوسف، 648 - 726ق. خلاصه الاقوال فی معرفه علم الرجال - فهرستها |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 114 /ع8 خ8072* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ترتيب خلاصة الأقوال في معرفة الرجال، يكى از آثار رجالى حسن بن يوسف بن على بن مطهر، معروف به علامه حلى، به زبان عربى است كه توسط گروه حديث بنياد پژوهشهاى اسلامى مورد تحقيق و تصحيح قرار گرفته و با تغييراتى در ساختار و نام منتشر شده است.
خلاصة الأقوال در دورهاى نوشته شد كه فترتى بين كتاب علامه و كتابهاى رجالى پيشين روى داده بود؛ بهگونهاى كه بعد از آخرين نگاشتههاى رجالى در قرن ششم تا خلاصة الأقوال، حدود دو قرن فاصله شده است. به بيانى ديگر، كتاب علامه حلى از اولين نگاشتههاى رجالى متأخر و پس از دوران فترت دويست ساله است.
خلاصة الأقوال بسيار نزدیک تر از ساير كتب متأخر به عصر قدماست؛ ازاينرو، بعضى قرائن كه نزد قدما موجود بوده، هنوز در دست علامه وجود داشت.[۱]
هنگام نام بردن از «خلاصة الأقوال في معرفة الرجال»، علاوه بر نام خلاصة الأقوال گاه از تعبير رجال العلامة الحلي استفاده مىشود. علامت اختصارى اين كتاب در جوامع «صه» است.
ساختار
اين كتاب يك جلدى، شامل مقدمه محقق، ترجمه مؤلف، مقدمه مؤلف و 31 فصل است. 28 فصل آن به اسامى روات به ترتيب حروف الفبا اختصاص يافته است. فصل بيستونهم، درباره القاب و كنيهها، فصل سىام درباره ذكر برخى از خواص اصحاب اميرالمؤمنين(ع) و مجهولين و فصل سىويكم مشتمل بر خاتمهى كتاب است و خود شامل ده فايده مىباشد.
مرحوم علامه حلى، كتاب خود را به دو بخش روات قابل اعتماد (ثقات) و روات غير قابل اعتماد (ضعاف) تقسيم نموده است؛ لذا مراجعهكننده براى پى بردن به شرح حال يك راوى بايد به هر دو بخش مراجعه نمايد... ازاينرو، محقق كتاب براى سهولت دسترسى، اين دو بخش را در يك جا گردآورى نموده است و با رموزى چون: «ثق» (نشانه اينكه اين شخص، در بخش اول از كتاب علامه ذكر شده است) و «ضع» (نشانه اينكه اين شخص، در بخش دوم از كتاب علامه ذكر شده است) آنها را از يكديگر متمايز نموده است.[۲]
گزارش محتوا
علامه در ترجمه هر راوى، ديدگاه علماى رجالى گذشته را بدون اينكه به قائل آن اشاره كند، تكرار مىكند. در اين ميان، با توجه به اعتماد بيشتر علامه به نظريات نجاشى، ابتدا نظر نجاشى ذكر مىشود و جز در مواردى خاص، مثل اختلاف بين رجاليان درباره يك راوى، يا هنگام نقل نظر از كتابهاى رجالىاى كه فقط دست علامه بوده و به دست ما نرسيده است، منبع را ذكر نمىكند. اين امر، بر اعتماد بيشتر علامه به قول نجاشى دلالت دارد و به همين جهت، اصل متن خود را كتاب نجاشى قرار داده است.
در خلاصة الأقوال از بيشتر منابع رجالى متقدم استفاده شده، ولى مهم اين است كه علامه بعضى از مطالب خود را از كتابهایى آورده كه فقط خودش آنها را نقل كرده است، مثل رجال عقيقى يا رجال ابن عقده يا رجال ابن شاذان و... و اين كتابها از راه ديگرى به دست ما نرسيده است.[۳]
از مهمترين شاخصههاى اين كتاب، نظريات علامه درباره راويان است. اين نظريات، حاكى از مبانى رجالى علامه است؛ نظرياتى كه از ديرباز مد نظر بزرگان اين دانش بوده است.[۴]
علامه در ترجمه تعدادى از راويان، با وجود توثيقات مكرر اين راويان از جانب رجاليون متقدم، در آن راوى توقف نموده است. با مراجعه به ترجمه اين راويان، مىتوان دريافت كه نقطه مشترك اين راويان، «فساد مذهب» آنهاست و اين تنها دليلى است كه مىتوان بهعنوان مستند علامه در عدم اعتماد او به راوى، ارائه داد. علامه در مواردى بهصراحت، اشاره دارد كه علت توقف، چيزى جز فساد مذهب راوى نيست؛ برخى از اين موارد عبارتند از:
الف)- او در ترجمه «عامر بن كثير»، زيدى بودن وى را علت توقف در روايات وى مىداند: «عامر بن كثير... كان من دعاة الحسين(ع). قاله الشيخ الطوسي و البرقي أيضا و قال النجاشي: إنه زيدي كوفي ثقة و أنا أتوقف في روايته لقول النجاشي فيه».
آنچه نجاشى درباره عامر گفته، بيش از سه نكته نيست: زيدى، كوفى و ثقه است. پرواضح است كه كوفى بودن و يا ثقه بودن نمىتواند علت توقف علامه باشد. پس آنچه مورد توقف علامه است، زيدى بودن اوست.
ب)- با نگاهى به ترجمه «حسين بن مختار» مىتوان واقفى بودن را علت توقف علامه پنداشت:
«الحسين بن مختار القلانسي، واقفي و قال ابن عقدة: إنه كوفي ثقة و الاعتماد عندي على الأول».
كاملا مشهود است كه به علت وقف حسین بن مختار، توثيق ابن عقده پذيرفته نشده و فساد مذهب، در مقابل وثاقت آورده شده است.
ج)- بسيارى ديگر چون «احمد بن حسن»، «حنان بن سدير صيرفى»، «محمد بن اسحاق بن عمار بن حيان تغلبى»، «ظفر بن حمدون»، «اسحاق بن عمار صيرفى» و...
بنابراین، از نظر علامه علاوه بر غلو، فرقههایى چون: فطحى، زيدى، واقفى و ناووسى نيز غير قابل اعتمادند و در آنها نيز بايد توقف كرد.[۵]
يكى ديگر از ويژگىهاى علامه در رجالش «قبول حسن ظاهر» است؛ يعنى ايشان ملتزم به استفاده از «أصالة العدالة» در توثيق راويان بوده است؛ بدين معنى كه اگر پس از بررسى احوال راوى، به توثيق و يا تضعيف وى دست يافته نشد، اصل را بر عدالت وى بنا نهاده و وى را موثق و مورد اعتماد اعلام مىكند.[۶]
از ديگر مبانى علامه، «اعتماد به وكلا است». ايشان وكالت چه در امور مالى، مثل جمعآورى زكات و يا وكالت در امورى چون قضاوت و يا نظارت بر وقف را دليلى بر اعتماد دانسته؛ لذا بسيارى از روات، چون «حسن بن محمد بن هارون بن عمران همدانى»، «عزيز بن زهير»، «حفص بن عمرو» و... را معتمد مىداند.[۷]
يكى ديگر از مبانى علامه، «اعتماد به نظريه وثاقت اصحاب اجماع» و «تقديم نظريه اصحاب اجماع بر فساد مذهب راوى» است.[۸]
از ديگر مبانى علامه مىتوان به موارد ذيل اشاره كرد:
ترحم يكى از معصومين بر شخصى، نشانه وثاقت است. مراد از ترحم، گفتن عبارت «رحمه اللّه» يا تعبيرى مانند آن هنگام ياد كردن از شخص مرحوم است.[۹]
شهادت راوى بههمراه يكى از ائمه و يا حضور وى با ايشان در جنگها نشانه وثاقت راوى است. علامه حلى در بسيارى از موارد كسانى را كه با پيامبر(ص) يا با اميرالمؤمنين(ع) در جنگ شركت داشتهاند و توثيق يا مدح نيز ندارند، در ضمن راويان قابل اعتماد ذكر كرده است.[۱۰]
وجود فضايل در شخص راوى نشانه وثاقت اوست. افرادى بهعنوان معتمد نزد علامه وجود دارند كه درباره آنان فقط عنوان «فاضل» يا امثال آن به كار رفته و مدح ديگرى ندارد و ظاهرا علامه بهواسطه اين فضايل بر ايشان اعتماد كرده است.[۱۱]
نقل روايات مدح راوى توسط مشايخ و بزرگان رجالى نشانه وثاقت راوى است؛ براى نمونه، علامه حلى، «احمد بن ابراهیم، ابوحامد مراغى» را به اين علت كه درباره او مشايخ، روايت مدح نقل كردهاند، در بخش معتمدين نام برده است. گرچه اين روايت از نظر سند ضعيف است، اما علامه حلى نقل اين روايت توسط مشايخ را شاهد بر اعتماد مشايخ بر او و جبرانكننده ضعف سند روايت گرفته است.[۱۲]
وضعيت كتاب
پاورقىهاى كتاب، به مستندسازى مطالب كتاب، توضيح برخى از لغات متن و اختلاف نسخ اختصاص يافته است.
فهرست محتويات در پايان كتاب آمده است.
پانویس
- ↑ انجمشعاع، على، ص111
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، ص23
- ↑ انجمشعاع، على، ص112
- ↑ همان
- ↑ ر.ک: همان ص114-117
- ↑ ر.ک: همان، ص118-121
- ↑ ر.ک: همان، ص122 و 123
- ↑ همان، ص124 و 125
- ↑ رحمان ستايش، محمدكاظم، ج2، ص155
- ↑ همان، ص155 و 156
- ↑ همان، ص156
- ↑ همان، ص156
منابع مقاله
1. حلی، حسن بن یوسف، ترتيب خلاصة الأقوال في معرفة الرجال، ایران، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1381ش.
2. رحمانستايش، محمدكاظم، «آشنايى با كتب رجالى شيعه»، تهران، سمت، چاپ اول، 1385ش.
3. انجمشعاع، على، «بررسى مبانى رجالى علامه حلى در خلاصة الأقوال»، مجله حديث حوزه، بهار و تابستان 1392، سال سوم، شماره 6، درج در پايگاه مجلات تخصصى نور، به آدرس: http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1034349.