باخرزی، یحیی بن احمد: تفاوت میان نسخهها
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR03369.jpg|بندانگشتی» ایجاد کرد.) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
|-class='articleCode' | |-class='articleCode' | ||
|کد مولف | |کد مولف | ||
|data-type='authorCode'| | |data-type='authorCode'|AUTHORCODE3369AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''ابوالمفاخر يحيى بن احمد باخرزى'''، از مشايخ و عارفان كبرويه و نواده شيخ ابوالمعالى باخرزى است. | |||
ظاهراً وى در كرمان به دنيا آمد و نخستين استاد و مرشد او، پدرش شيخ احمد بود كه از وى خرقه گرفت. | ظاهراً وى در كرمان به دنيا آمد و نخستين استاد و مرشد او، پدرش شيخ احمد بود كه از وى خرقه گرفت. |
نسخهٔ ۱ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۳۹
نام | باخرزی، یحیی بن احمد |
---|---|
نام های دیگر | ابو المفاخر یحیی باخرزی
باخرزی، ابو المفاخر یحیی |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 736 هـ.ق |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مولف | AUTHORCODE3369AUTHORCODE |
ابوالمفاخر يحيى بن احمد باخرزى، از مشايخ و عارفان كبرويه و نواده شيخ ابوالمعالى باخرزى است.
ظاهراً وى در كرمان به دنيا آمد و نخستين استاد و مرشد او، پدرش شيخ احمد بود كه از وى خرقه گرفت.
وى پس از مرگ پدر، در 696ق، به سير و سياحت در ايران، شام و مصر پرداخت و از بسيارى از مشايخ صوفيه، محدثان و مفسران شهرها، چون شيخ فخر الدين مجندرى (مجندرانى) در تبريز، شيخ كمال الدين عذرى در قاهره و شيخ حسام الدين رومى در قدس، تلقين ذكر، خرقه و اجازه روايت يافت و كتابهاى مهم صوفيه چون مصابيح، عوارف المعارف، فصوص الحكم و آثار ابن سبعين را نزد آنان خواند.
وى سرانجام در 712ق به بخارا رفت و در خانقاه جدش ابوالمعالى سيف الدين، در محله فتحآباد، ساكن شد و به ارشاد و تعليم پرداخت.
وصف ابن بطوطه از خانقاه و ضيافت شيخ كه او را بعد از 730ق در بخارا ديده و شبى را درخانقاهش بسربرده است، نشانگر منزلت و عظمت باخرزى و گستره نفوذ اوست. علاوه بر آن، وقفنامهاى را كه ابوالمفاخر از اوقاف خويش ترتيب داده نيز گوياى نفوذ خاندان باخرزى در آنجاست. روستاها، زمينها و آبادىهاى بسيارى جزو موقوفات اين «وقفنامه» است.
او پس از خود، سرپرستى آن موقوفات را به حاجى عبد الله ابن محمد و اخى عبد الصمد بن حسن فتحآبادى واگذار كرد.
وى سرانجام در 736ق در محله فتحآبادِ بخارا درگذشت و در همان جا، در جانب شرقى قبر جدش سيف الدين، به خاك سپرده شد. در جوار آرامگاه او، دو تن از فرزندانش: برهان الدين شهيد و روح الدين شيخ داوود، مدفونند.
سند خرقه باخرزى از دو طريق به سلسله كبرويه متصل است. از سويى به واسطه پدرش و نيز شيخ لطيف الدين نورى به سيف الدين باخرزى و سلسله كبرويه مىرسد و از سوى ديگر، از طريق شيخ فخرالدين مجندرى به شهاب الدين سهروردى و سعد الدين حموى، از بزرگان طريقت كبرويه، به اين سلسله منتهى مىشود.
وى علاوه بر آن، از طريق شيخ كمال الدين عذرى مغربى، با تصوف مغرب و مصر و بزرگان آن سرزمينها و نيز با ابن علوى و ابن سبعين و انديشههاى آنان ارتباط مىيابد.
با آنكه باخرزى، از شيخ كمال الدين عذرى، با احترام خاصى نام برده و حتى آداب و اصول خانقاه را نيز نزد او فراگرفته، اما بيشتر بهعنوان يك عارف كبروى شناخته شده و خود او نيز در كتاب اوراد الاحباب از نجم الدين كبرى با عنوان «شيخنا» ياد كرده است.
شهرت و اهميت باخرزى به سبب تأليف كتاب «اوراد الاحباب و فصوص الاداب» مىباشد كه آن را در بخارا و گويا بر سر قبر سيف الدين تأليف كرده است.
از ديگر آثار او، عبارتند از:
1. المشيخة؛
2. وقفنامه. اين اثر مشتمل است بر نام و نشان اراضى و املاك بسيار و عوايد آنها كه باخرزى همه را وقف خانقاه و مزار سيف الدين باخرزى كرده و نيز مصارف آن موقوفات را معين نموده است. نخست، بقا و عمارت خانقاه و روضه سيف الدين را مد نظر داشته و سپس ديگر مصارف آن را مانند رسيدگى به احوال دراويش و صوفيه براى تأمين لباس، غذا، حمام و... برشمرده و در آخر نيز براى استنساخ و كتابت اوراد الاحباب، مخارجى تعيين كرده است.
منابع مقاله
دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 11، ص 59، محمدجواد شمس.
وابستهها
اوراد الاحباب و فصول الاداب / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده