وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
|||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
| تعداد جلد =8 | | تعداد جلد =8 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =28602 | | کتابخانۀ دیجیتال نور =28602 | ||
| کتابخوان همراه نور =36534 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۳۵: | خط ۳۶: | ||
#اين كتاب، از مهمترين كتب فن رجال است كه سرگذشت دانشمندان ايران و اسلام را نوشته است. در تدوين اين كتاب، از سرگذشت صحابه و تابعين و خلفاى راشدين، به علت شهرت آنان ذكرى نشده؛ فقط از چند نفر اينها، آنهم خيلى مختصر، گفته شده است؛ زيرا به اعتقاد نویسنده كتاب، ذكر حال اين سه گروه در نوشتههاى ديگران بسيار است<ref>ر.ک: پايگاه دائرةالمعارف اسلامى طهور</ref> | #اين كتاب، از مهمترين كتب فن رجال است كه سرگذشت دانشمندان ايران و اسلام را نوشته است. در تدوين اين كتاب، از سرگذشت صحابه و تابعين و خلفاى راشدين، به علت شهرت آنان ذكرى نشده؛ فقط از چند نفر اينها، آنهم خيلى مختصر، گفته شده است؛ زيرا به اعتقاد نویسنده كتاب، ذكر حال اين سه گروه در نوشتههاى ديگران بسيار است<ref>ر.ک: پايگاه دائرةالمعارف اسلامى طهور</ref> | ||
#[[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]]، تدوين اين كتاب را در سال 654ق، در قاهره شروع كرد و در سال 659ق، زمانى كه به شرح حال «يحيى بن خالد بن برمك» رسيد، به دمشق منتقل شد. او ناچارا كارش را متوقف كرد، ولى در سال 699ق، مجددا به قاهره برگشت و نوشتن كتاب را ادامه داد و سرانجام تأليف اين كتاب را در سال 699 (البته به روايتى هم در سال 672ق) به پايان رساند<ref>ر.ک: همان</ref> | #[[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]]، تدوين اين كتاب را در سال 654ق، در قاهره شروع كرد و در سال 659ق، زمانى كه به شرح حال «يحيى بن خالد بن برمك» رسيد، به دمشق منتقل شد. او ناچارا كارش را متوقف كرد، ولى در سال 699ق، مجددا به قاهره برگشت و نوشتن كتاب را ادامه داد و سرانجام تأليف اين كتاب را در سال 699 (البته به روايتى هم در سال 672ق) به پايان رساند<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
#نویسنده در پايان كتابش چنين نوشته است: كتابى كه آن را «[[وفيات الأعيان]] و أنباء أبناء الزمان» ناميدم، با حمد و منت خداى متعال به پايان رسيد در روز دوشنبه بيستم جمادىالآخرة سال 672ق، در قاهره... مؤلف اين كتاب مىگويد: من در همان تاريخى كه در آغاز گفتم شروع به نگارش اين كتاب كردم، به صورتى كه شرح دادم و اوقاتم صرف قضاوت شرعى و پاسخگويى به احكام دينى در قاهره مىشد؛ پس زمانى كه به آخر شرح حال يحيى بن خالد بن برمك رسيدم، سفرى به شام كردم در خدمت... ابوالفتح بيبرس... و خروج از قاهره، روز يكشنبه هفتم شوال سال 659ق، بود و روز دوشنبه هفتم ذوالقعدة همان سال وارد دمشق شديم و براى من در بلاد شام در روز پنجشنبه هشتم ذوالحجه همان سال احكامى صادر شد و مشغلهام متراكم گرديد و موانع اتمام نگارش اين كتاب فراوان شد؛ پس به همان كه نوشته بودم اختصار كردم و كتاب را پايان دادم... سپس جدايى از شام پيش آمد و بازگشت به مصر و مدت اقامت در دمشق ده سال تمام بود، نه يك روز كم و نه يك روز زياد... پس وقتى به قاهره رسيدم، به كتابهايى برخورد كردم كه به دنبالش بودم و فرصتى براى مطالعهاش نمىيافتم؛ پس زمانى كه فراغت يافتم و بارم سبک شد، آن كتابها را خواندم و مطالب مورد نياز را از آن برگرفتم و مشغول اتمام اين كتاب شدم تا به اين صورت كامل شد... پس هر اهل علمى كه بر اين كتاب واقف شود و در آن خللى ببيند، زود مؤاخذه نكند؛ چون من به نظرم صحيح بوده بر طبق آنچه | #نویسنده در پايان كتابش چنين نوشته است: كتابى كه آن را «[[وفيات الأعيان]] و أنباء أبناء الزمان» ناميدم، با حمد و منت خداى متعال به پايان رسيد در روز دوشنبه بيستم جمادىالآخرة سال 672ق، در قاهره... مؤلف اين كتاب مىگويد: من در همان تاريخى كه در آغاز گفتم شروع به نگارش اين كتاب كردم، به صورتى كه شرح دادم و اوقاتم صرف قضاوت شرعى و پاسخگويى به احكام دينى در قاهره مىشد؛ پس زمانى كه به آخر شرح حال يحيى بن خالد بن برمك رسيدم، سفرى به شام كردم در خدمت... ابوالفتح بيبرس... و خروج از قاهره، روز يكشنبه هفتم شوال سال 659ق، بود و روز دوشنبه هفتم ذوالقعدة همان سال وارد دمشق شديم و براى من در بلاد شام در روز پنجشنبه هشتم ذوالحجه همان سال احكامى صادر شد و مشغلهام متراكم گرديد و موانع اتمام نگارش اين كتاب فراوان شد؛ پس به همان كه نوشته بودم اختصار كردم و كتاب را پايان دادم... سپس جدايى از شام پيش آمد و بازگشت به مصر و مدت اقامت در دمشق ده سال تمام بود، نه يك روز كم و نه يك روز زياد... پس وقتى به قاهره رسيدم، به كتابهايى برخورد كردم كه به دنبالش بودم و فرصتى براى مطالعهاش نمىيافتم؛ پس زمانى كه فراغت يافتم و بارم سبک شد، آن كتابها را خواندم و مطالب مورد نياز را از آن برگرفتم و مشغول اتمام اين كتاب شدم تا به اين صورت كامل شد... پس هر اهل علمى كه بر اين كتاب واقف شود و در آن خللى ببيند، زود مؤاخذه نكند؛ چون من به نظرم صحيح بوده بر طبق آنچه برایم آشكار شده، با توجه به آنكه خدا نخواسته كه جز كتاب خودش صحيح و بىعيب باشد..<ref>ر.ک: متن كتاب، ج7، ص258-259</ref> | ||
#كتاب [[وفيات الأعيان]] [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، به تعبير امروزى يك فرهنگ زندگىنامهاى «عامّ و الفبايى» است و به همان لحاظ كه «عامّ و الفبايى» است، سرحلقه سنّت ادبى خاصّى در فرهنگ اسلامى به حساب مىآيد..<ref>مقاله «[[وفيات الأعيان]]» نخستين فرهنگ زندگىنامهاى عامّ و الفبايى، مرتضى اسعدى، مجله تحقيقات اسلامى، شماره 1 و 2 ص37</ref> | #كتاب [[وفيات الأعيان]] [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، به تعبير امروزى يك فرهنگ زندگىنامهاى «عامّ و الفبايى» است و به همان لحاظ كه «عامّ و الفبايى» است، سرحلقه سنّت ادبى خاصّى در فرهنگ اسلامى به حساب مىآيد..<ref>مقاله «[[وفيات الأعيان]]» نخستين فرهنگ زندگىنامهاى عامّ و الفبايى، مرتضى اسعدى، مجله تحقيقات اسلامى، شماره 1 و 2 ص37</ref> | ||
نسخهٔ ۷ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۵۰
وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان | |
---|---|
پدیدآوران | ابن خلکان، احمد بن محمد (نویسنده) عباس، احسان (محقق) |
ناشر | دار الفکر |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 8 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان، اثر ابوالعباس شمسالدين احمد بن شهابالدين، مشهور به «ابن خلكان» (اربل 608-681ق)، به زبان عربى است كه نویسنده در آن، زندگىنامه تعدادى از دانشوران اسلامى و ايرانى را ذكر كرده است.
ساختار
اثر حاضر از مقدمه و متن اصلى (در هشت جلد) تشكيل شده است.
در اين كتاب شرح حال 846 نفر از بزرگان علما، امرا، وزرا و عرفا، به ترتيب حروف معجم (تهجى) آمده است و تنها به ذكر سال وفات و تولد، و احيانا شعرى يا رسالهاى از بزرگان و علما اكتفا شده است[۱]
نویسنده در مقدمهاش چنين نوشته است: «اين اثر، مختصرى در موضوع تاريخ است كه چون علاقهمند به اطلاع از اخبار پيشينيان بودم به جمعآورى آن پرداختم و كمكم بر آن افزودم و كتابهاى اين فنّ را مطالعه كردم و آنچه را نيافتم، از زبان پيشوايان اهل اتقان گرفتم... و براى سهولت مراجعه، آن را بر اساس حروف الفباى نامها منظم كردم و... اين مختصر را به گروهى خاصّ مانند عالمان، شاهان يا اميران و وزيران و... اختصاص ندادم، بلكه همه را آوردم... و اختصار را رعايت كردم تا كتاب طولانى نشود...»[۲]
گزارش محتوا
درباره اين اثر چند نكته گفتنى است:
- اين كتاب، از مهمترين كتب فن رجال است كه سرگذشت دانشمندان ايران و اسلام را نوشته است. در تدوين اين كتاب، از سرگذشت صحابه و تابعين و خلفاى راشدين، به علت شهرت آنان ذكرى نشده؛ فقط از چند نفر اينها، آنهم خيلى مختصر، گفته شده است؛ زيرا به اعتقاد نویسنده كتاب، ذكر حال اين سه گروه در نوشتههاى ديگران بسيار است[۳]
- ابن خلكان، تدوين اين كتاب را در سال 654ق، در قاهره شروع كرد و در سال 659ق، زمانى كه به شرح حال «يحيى بن خالد بن برمك» رسيد، به دمشق منتقل شد. او ناچارا كارش را متوقف كرد، ولى در سال 699ق، مجددا به قاهره برگشت و نوشتن كتاب را ادامه داد و سرانجام تأليف اين كتاب را در سال 699 (البته به روايتى هم در سال 672ق) به پايان رساند[۴]
- نویسنده در پايان كتابش چنين نوشته است: كتابى كه آن را «وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان» ناميدم، با حمد و منت خداى متعال به پايان رسيد در روز دوشنبه بيستم جمادىالآخرة سال 672ق، در قاهره... مؤلف اين كتاب مىگويد: من در همان تاريخى كه در آغاز گفتم شروع به نگارش اين كتاب كردم، به صورتى كه شرح دادم و اوقاتم صرف قضاوت شرعى و پاسخگويى به احكام دينى در قاهره مىشد؛ پس زمانى كه به آخر شرح حال يحيى بن خالد بن برمك رسيدم، سفرى به شام كردم در خدمت... ابوالفتح بيبرس... و خروج از قاهره، روز يكشنبه هفتم شوال سال 659ق، بود و روز دوشنبه هفتم ذوالقعدة همان سال وارد دمشق شديم و براى من در بلاد شام در روز پنجشنبه هشتم ذوالحجه همان سال احكامى صادر شد و مشغلهام متراكم گرديد و موانع اتمام نگارش اين كتاب فراوان شد؛ پس به همان كه نوشته بودم اختصار كردم و كتاب را پايان دادم... سپس جدايى از شام پيش آمد و بازگشت به مصر و مدت اقامت در دمشق ده سال تمام بود، نه يك روز كم و نه يك روز زياد... پس وقتى به قاهره رسيدم، به كتابهايى برخورد كردم كه به دنبالش بودم و فرصتى براى مطالعهاش نمىيافتم؛ پس زمانى كه فراغت يافتم و بارم سبک شد، آن كتابها را خواندم و مطالب مورد نياز را از آن برگرفتم و مشغول اتمام اين كتاب شدم تا به اين صورت كامل شد... پس هر اهل علمى كه بر اين كتاب واقف شود و در آن خللى ببيند، زود مؤاخذه نكند؛ چون من به نظرم صحيح بوده بر طبق آنچه برایم آشكار شده، با توجه به آنكه خدا نخواسته كه جز كتاب خودش صحيح و بىعيب باشد..[۵]
- كتاب وفيات الأعيان ابن خلّكان، به تعبير امروزى يك فرهنگ زندگىنامهاى «عامّ و الفبايى» است و به همان لحاظ كه «عامّ و الفبايى» است، سرحلقه سنّت ادبى خاصّى در فرهنگ اسلامى به حساب مىآيد..[۶]
وضعيت كتاب
كتاب وفيات الأعيان، به زبانهاى تركى و اروپايى ترجمه و بارها در ايران و مصر به چاپ رسيده و بر آن تكملهاى نوشته شده به نام «فوات الوفيات» توسط محمد بن شاكر كتبى، متوفى 764ق، كه اين مهمترين و معروفترين تكمله، نسبت به اين كتاب در شرح حال 572 نفر از بزرگان مىباشد. «دسلان» اين كتاب را در سال 71-1842م، به انگليسى ترجمه كرد[۷]
پانويس
منابع مقاله
- مقدمه و متن كتاب.
- پايگاه دائرةالمعارف اسلامى طهور، رؤيتشده در 20 دى 1394ش
- مقاله «وفيات الأعيان» نخستين فرهنگ زندگىنامهاى عامّ و الفبايى، مرتضى اسعدى، مجله تحقيقات اسلامى سال پنجم، بهار و تابستان 1369، شماره 1 و 2.