دیوان گلچین: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'گلچين معاني، احمد' به 'گلچین معانی، احمد') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''دیوان گلچین'''، برخی از اشعار احمد گلچین معانی است که توسط وی، در اثر حاضر، گردآوری شده است. | '''دیوان گلچین'''، برخی از اشعار [[گلچین معانی، احمد|احمد گلچین معانی]] است که توسط وی، در اثر حاضر، گردآوری شده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه، زندگینامه خودنوشتی از گلچین معانی، ارائه گردیده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص3- 18</ref>. | در مقدمه، زندگینامه خودنوشتی از [[گلچین معانی، احمد|گلچین معانی]]، ارائه گردیده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص3- 18</ref>. | ||
گلچین معانی در انواع قالبها طبعآزمایی کرده است، اما مهارت و شهرتش بیشتر در غزلسرایی است. غزلهای وی، شامل موضوعات عاشقانه، عارفانه و اجتماعی است. تنوع مضامین در دیوان او دیده میشود و اکثر غزلیاتش وحدت موضوعی دارند. وی در میان انواع ادبی، بیشتر از دو نوع غنایی و تعلیمی بهره میبرد، اما بیشترین مضمون اشعارش غنایی است. سبک وی را میتوان کلاسیک دانست که تحت تأثیر عواملی، همچون: انجمنهای ادبی، انقلاب مشروطیت و دوستان سخنپرداز، بازگشتی به سبکهای خراسانی، عراقی و هندی است که برخی آن را «سبک تهرانی» دانستهاند و از نظر محتوایی نشانههایی از نوگرایی در برخی از اشعارش دیده میشود<ref>ر.ک: صادق زاده، محمود، ص111- 112</ref>. | [[گلچین معانی، احمد|گلچین معانی]] در انواع قالبها طبعآزمایی کرده است، اما مهارت و شهرتش بیشتر در غزلسرایی است. غزلهای وی، شامل موضوعات عاشقانه، عارفانه و اجتماعی است. تنوع مضامین در دیوان او دیده میشود و اکثر غزلیاتش وحدت موضوعی دارند. وی در میان انواع ادبی، بیشتر از دو نوع غنایی و تعلیمی بهره میبرد، اما بیشترین مضمون اشعارش غنایی است. سبک وی را میتوان کلاسیک دانست که تحت تأثیر عواملی، همچون: انجمنهای ادبی، انقلاب مشروطیت و دوستان سخنپرداز، بازگشتی به سبکهای خراسانی، عراقی و هندی است که برخی آن را «سبک تهرانی» دانستهاند و از نظر محتوایی نشانههایی از نوگرایی در برخی از اشعارش دیده میشود<ref>ر.ک: صادق زاده، محمود، ص111- 112</ref>. | ||
بهطورکلی، اشعار او، به دو گروه اصلی تقسیم میشود: گروه نخست، اشعاری که با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی خود سروده است؛ شیوه وی در سرودن این اشعار، همان سبک قدیم، آمیخته به طنز، هجو و حکایت است که به بیان مشکلات اجتماعی عصر خود میپردازد. گروه دوم، اشعاری که بیانگر احساسات و روحیات شاعرانه است، شامل پنج هزار بیت که بخشی از آن در اثر حاضر منتشر گردیده است<ref>ر.ک: همان، ص111</ref>. | بهطورکلی، اشعار او، به دو گروه اصلی تقسیم میشود: گروه نخست، اشعاری که با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی خود سروده است؛ شیوه وی در سرودن این اشعار، همان سبک قدیم، آمیخته به طنز، هجو و حکایت است که به بیان مشکلات اجتماعی عصر خود میپردازد. گروه دوم، اشعاری که بیانگر احساسات و روحیات شاعرانه است، شامل پنج هزار بیت که بخشی از آن در اثر حاضر منتشر گردیده است<ref>ر.ک: همان، ص111</ref>. | ||
گلچین معانی در زمینه اشعار تعلیمی، به چند شکل عمل کرده است؛ گاه با تکبیتهایی در لابهلای دیگر اشعار خود، به بیان نکتههای اخلاقی، عرفانی و مذهبی میپردازد و گاه، در قالبهای شعری مختلف بهطور مستقل نصیحتگری میکند. گاهی به شیوه تمثیل و حکایت به بیان نکتههای اخلاقی و آموزنده و در بعضی از موارد نیز بهصورت غیرمستقیم و در قالب طنزهای اجتماعی، در عین سرزنش محیط فاسد اجتماعی، ضعفهای اعتقادی و رفتار ناپسند مردم، انسان را به خوبیها فرامیخواند و به شیوه موعظه، مردم را بهسوی عبرت گرفتن از حقیقت دعوت میکند. در بعضی از اشعار عصری گلچین معانی، بهنوعی فریاد پرخاش وی را در دفاع از وطن و آزادی میتوان شنید. گاهی نیز در قالب بیان فلسفه شاعری دیگر، مسائل تعلیمی را مطرح میکند <ref>ر.ک: همان، ص113- 114</ref>. | [[گلچین معانی، احمد|گلچین معانی]] در زمینه اشعار تعلیمی، به چند شکل عمل کرده است؛ گاه با تکبیتهایی در لابهلای دیگر اشعار خود، به بیان نکتههای اخلاقی، عرفانی و مذهبی میپردازد و گاه، در قالبهای شعری مختلف بهطور مستقل نصیحتگری میکند. گاهی به شیوه تمثیل و حکایت به بیان نکتههای اخلاقی و آموزنده و در بعضی از موارد نیز بهصورت غیرمستقیم و در قالب طنزهای اجتماعی، در عین سرزنش محیط فاسد اجتماعی، ضعفهای اعتقادی و رفتار ناپسند مردم، انسان را به خوبیها فرامیخواند و به شیوه موعظه، مردم را بهسوی عبرت گرفتن از حقیقت دعوت میکند. در بعضی از اشعار عصری [[گلچین معانی، احمد|گلچین معانی]]، بهنوعی فریاد پرخاش وی را در دفاع از وطن و آزادی میتوان شنید. گاهی نیز در قالب بیان فلسفه شاعری دیگر، مسائل تعلیمی را مطرح میکند <ref>ر.ک: همان، ص113- 114</ref>. | ||
ازجمله نصایح گلچین معانی به دیگران، دعوت به خداپرستی، اقتدا به پیر و مرشد، قناعت، کار و تلاش، دعوت به عشق و خوش بودن، صبر و شکیبایی در برابر مصیبتها، ترک خصومت با یکدیگر، کسب معرفت و تسلط بر نفس و ترک لذتهای نفسانی، پرهیز از افسوس خوردن و ناراحتی از حوادث روزگار، اغتنام فرصت، پاس حرمت پیران، قدرشناسی نشاط دوران جوانی و دعوت به کسب کمال و فضل و هنر هستند <ref>ر.ک: همان، ص114</ref>. | ازجمله نصایح [[گلچین معانی، احمد|گلچین معانی]] به دیگران، دعوت به خداپرستی، اقتدا به پیر و مرشد، قناعت، کار و تلاش، دعوت به عشق و خوش بودن، صبر و شکیبایی در برابر مصیبتها، ترک خصومت با یکدیگر، کسب معرفت و تسلط بر نفس و ترک لذتهای نفسانی، پرهیز از افسوس خوردن و ناراحتی از حوادث روزگار، اغتنام فرصت، پاس حرمت پیران، قدرشناسی نشاط دوران جوانی و دعوت به کسب کمال و فضل و هنر هستند <ref>ر.ک: همان، ص114</ref>. | ||
گلچین معانی از روش قصهگویی تمثیلی یا فابل برای بیان اغلب موضوعات استفاده کرده است. گاهی برای پند و اندرز، گاهی برای خنداندن در قالبهای فکاهی یا طنز و گاهی برای هجو، از این شیوه بهره گرفته است. حکایتهای گلچین معانی، گاه به زبان حیوانات و گاه با زبان انسانها، مطرح شده است. بیشترین استفاده او از این روش، در بیان مشکلات اجتماعی عصر خویش است. وی سعی میکند در قالب حکایت، جامعه عصر خود را به تصویر کشد. او در لابهلای اشعار قصه محور خود، به جریانات و حوادث عصر، گریز میزند. هنرمندی او در استفاده از الفاظ روزنامهای و عامیانه در قالب حکایات، قابل تحسین است. در بین حکایات وی، اشعار ترجمهای از آثار اروپاییان نیز یافت میشود. گلچین معانی در بیان حکایات، از قالبهایی همچون: مثنوی، قطعه، غزل، ترکیببند و مسمط مربع استفاده کرده است<ref>ر.ک: همان، ص115</ref>. | [[گلچین معانی، احمد|گلچین معانی]] از روش قصهگویی تمثیلی یا فابل برای بیان اغلب موضوعات استفاده کرده است. گاهی برای پند و اندرز، گاهی برای خنداندن در قالبهای فکاهی یا طنز و گاهی برای هجو، از این شیوه بهره گرفته است. حکایتهای [[گلچین معانی، احمد|گلچین معانی]]، گاه به زبان حیوانات و گاه با زبان انسانها، مطرح شده است. بیشترین استفاده او از این روش، در بیان مشکلات اجتماعی عصر خویش است. وی سعی میکند در قالب حکایت، جامعه عصر خود را به تصویر کشد. او در لابهلای اشعار قصه محور خود، به جریانات و حوادث عصر، گریز میزند. هنرمندی او در استفاده از الفاظ روزنامهای و عامیانه در قالب حکایات، قابل تحسین است. در بین حکایات وی، اشعار ترجمهای از آثار اروپاییان نیز یافت میشود. [[گلچین معانی، احمد|گلچین معانی]] در بیان حکایات، از قالبهایی همچون: مثنوی، قطعه، غزل، ترکیببند و مسمط مربع استفاده کرده است<ref>ر.ک: همان، ص115</ref>. | ||
وی در حکایت آمیخته شدن شیره و ماست، به موضوع نان ماشینی آمیخته به شن که در کارخانه سیلوی دولتی تهران میپختند و به خورد مردم میدادند، اشاره دارد و در قالب این تشبیه تمثیلی زیبا، به وضع جامعه عصر خود اشاره میکند: | وی در حکایت آمیخته شدن شیره و ماست، به موضوع نان ماشینی آمیخته به شن که در کارخانه سیلوی دولتی تهران میپختند و به خورد مردم میدادند، اشاره دارد و در قالب این تشبیه تمثیلی زیبا، به وضع جامعه عصر خود اشاره میکند: | ||
'''کودکی شیره کرد داخل ماست | '''کودکی شیره کرد داخل ماست''' | ||
دید کاین خوشنما نخواهد شد | دید کاین خوشنما نخواهد شد | ||
'''خواست کز یکدگر جدا کندش | '''خواست کز یکدگر جدا کندش''' | ||
دید دیگر جدا نخواهد شد | دید دیگر جدا نخواهد شد | ||
'''رفت زاریکنان به نزد پدر | '''رفت زاریکنان به نزد پدر''' | ||
تا ببیند چرا نخواهد شد | تا ببیند چرا نخواهد شد | ||
'''پدرش گفت شن ز نان تفکیک | '''پدرش گفت شن ز نان تفکیک''' | ||
میشود، وین دوتا نخواهد شد | میشود، وین دوتا نخواهد شد | ||
'''شیره و ماست چون که شد مخلوط | '''شیره و ماست چون که شد مخلوط''' | ||
دگر از هم سوا نخواهد شد | دگر از هم سوا نخواهد شد | ||
'''طعم این شیره برنخواهد گشت | '''طعم این شیره برنخواهد گشت''' | ||
رنگ این ماست، وا نخواهد شد | رنگ این ماست، وا نخواهد شد | ||
'''نزنی بیش از این اگر انگشت | '''نزنی بیش از این اگر انگشت''' | ||
بیش از این جابهجا نخواهد شد | بیش از این جابهجا نخواهد شد | ||
'''به از این قصهای مناسب حال | '''به از این قصهای مناسب حال''' | ||
بهر ما و شما نخواهد شد | بهر ما و شما نخواهد شد | ||
شیره غیر است و ماست کشور ماست | شیره غیر است و ماست کشور ماست | ||
که از این غم رها نخواهد شد | که از این غم رها نخواهد شد | ||
'''کار ما هست کار آن کودک | '''کار ما هست کار آن کودک''' | ||
به از این کار ما نخواهد شد'''<ref>ر.ک: همان، ص115- 116</ref>. | به از این کار ما نخواهد شد'''<ref>ر.ک: همان، ص115- 116</ref>.''' | ||
مثنوی «خر بیمار و سگ بیکار» ازجمله حکایات مطایبه آمیز گلچین معانی است که آن را در سال 1324ش، سروده است<ref>ر.ک: همان، ص116</ref>. «داستان شیر و خرس و گوسفند»، ازجمله اشعار تمثیلی اوست که آن را در سال 1325ش، برای روزنامه تهران مصور سرود. گویا قصد او از این حکایت، اشاره به جنگ جهانی دوم و اختلاف آلمان و متفقین در اشغال ایران بود که آن را در قالب شیر و خرسی که طمع به شکار گوسفندی (ایران) دارند، به تصویر کشید. در ادبیات، خرس، در حرص و امساک و دوستی مثل است و شیر، نمادی از قدرت و شجاعت و گوسفند، نماد بیدفاعی و مظلومیت<ref>ر.ک: همان، ص116- 117</ref>. | مثنوی «خر بیمار و سگ بیکار» ازجمله حکایات مطایبه آمیز [[گلچین معانی، احمد|گلچین معانی]] است که آن را در سال 1324ش، سروده است<ref>ر.ک: همان، ص116</ref>. «داستان شیر و خرس و گوسفند»، ازجمله اشعار تمثیلی اوست که آن را در سال 1325ش، برای روزنامه تهران مصور سرود. گویا قصد او از این حکایت، اشاره به جنگ جهانی دوم و اختلاف آلمان و متفقین در اشغال ایران بود که آن را در قالب شیر و خرسی که طمع به شکار گوسفندی (ایران) دارند، به تصویر کشید. در ادبیات، خرس، در حرص و امساک و دوستی مثل است و شیر، نمادی از قدرت و شجاعت و گوسفند، نماد بیدفاعی و مظلومیت<ref>ر.ک: همان، ص116- 117</ref>. | ||
او در سال 1331ش، مثنوی «جوانمردی» را سرود. گویا قصد او از بیان این تمثیل، اشاره به فساد اخلاقی محیط زندگی خود بود که مردم در آن، پاسخ خوبی و جوانمردی را به بدی میدهند<ref>ر.ک: همان، ص118</ref>. «یزدانشناس» از دیگر حکایات گلچین معانی است که آن را با اقتباس از شعر ژان کوکتو، شاعر، نویسنده و نقاش فرانسوی (1963 م)، در سال 1331ش، سروده است. او در این سروده، به مقایسه مردمان گذشته و امروز در پایبندی به اعتقادات پرداخته و بهنوعی عدم اخلاص و ناسپاسی مردم زمان خود را زیر سؤال برده است. از دیگر حکایات او، غیر از نمونههای مذکور، حکایات: «آتش پنهان»، «کودکان مناسیدیکا»، «گل شکفته»، «میزان عدل»، «یار سپیدموی»، «افسانه»، «سنگ تراش ژاپنی»، «سرمایهدار فقیر»، «راز شب»، «آدمحسابی»، «چراغنفتی»، «وطن عزیز ما»، «اندیشه فردا»، «لکلک» و «حق با قوی است» را باید نام برد <ref>ر.ک: همان، ص118- 119</ref>. | او در سال 1331ش، مثنوی «جوانمردی» را سرود. گویا قصد او از بیان این تمثیل، اشاره به فساد اخلاقی محیط زندگی خود بود که مردم در آن، پاسخ خوبی و جوانمردی را به بدی میدهند<ref>ر.ک: همان، ص118</ref>. «یزدانشناس» از دیگر حکایات [[گلچین معانی، احمد|گلچین معانی]] است که آن را با اقتباس از شعر ژان کوکتو، شاعر، نویسنده و نقاش فرانسوی (1963 م)، در سال 1331ش، سروده است. او در این سروده، به مقایسه مردمان گذشته و امروز در پایبندی به اعتقادات پرداخته و بهنوعی عدم اخلاص و ناسپاسی مردم زمان خود را زیر سؤال برده است. از دیگر حکایات او، غیر از نمونههای مذکور، حکایات: «آتش پنهان»، «کودکان مناسیدیکا»، «گل شکفته»، «میزان عدل»، «یار سپیدموی»، «افسانه»، «سنگ تراش ژاپنی»، «سرمایهدار فقیر»، «راز شب»، «آدمحسابی»، «چراغنفتی»، «وطن عزیز ما»، «اندیشه فردا»، «لکلک» و «حق با قوی است» را باید نام برد <ref>ر.ک: همان، ص118- 119</ref>. | ||
غزل «حضور دل»، از دیگر غزلهای تعلیمی و عرفانی گلچین معانی است که بعد از پند و نصیحت در زمینههایی چون: ترک پیکار کردن در مواقعی که انسان احساس خطر میکند و ترک پیکار نکردن در مواقعی که به غلبه خود بر حریف مطمئن است، لزوم کار و تلاش و دوری از خوردن و خوابیدن، خردورزی و کسب فضل و فراهم کردن توشهای برای آخرت، به اصل لزوم حضور قلب، برای درویش اشاره میکند و خدمت به خلق را از هر کار بهتر میداند. در اینجا به ابیاتی از این غزل اشاره میشود: | غزل «حضور دل»، از دیگر غزلهای تعلیمی و عرفانی [[گلچین معانی، احمد|گلچین معانی]] است که بعد از پند و نصیحت در زمینههایی چون: ترک پیکار کردن در مواقعی که انسان احساس خطر میکند و ترک پیکار نکردن در مواقعی که به غلبه خود بر حریف مطمئن است، لزوم کار و تلاش و دوری از خوردن و خوابیدن، خردورزی و کسب فضل و فراهم کردن توشهای برای آخرت، به اصل لزوم حضور قلب، برای درویش اشاره میکند و خدمت به خلق را از هر کار بهتر میداند. در اینجا به ابیاتی از این غزل اشاره میشود: | ||
'''سر خود گیر، گرت دردسری در پیش است | '''سر خود گیر، گرت دردسری در پیش است''' | ||
پا منه پیش، چو بینی خطری در پیش است | پا منه پیش، چو بینی خطری در پیش است | ||
'''ترک پیکار مکن چون به حریفی غالب | '''ترک پیکار مکن چون به حریفی غالب''' | ||
تیغ بیهوده مزن چون سپری در پیش است | تیغ بیهوده مزن چون سپری در پیش است | ||
'''دست از کار مکش قدر تو گر نشناسند | '''دست از کار مکش قدر تو گر نشناسند''' | ||
کار کن کار، که هر کارگری در پیش است | کار کن کار، که هر کارگری در پیش است | ||
'''با بهایم چه تفاوت بود انسانی را | '''با بهایم چه تفاوت بود انسانی را''' | ||
که همین مشغله خواب و خوری در پیش است | که همین مشغله خواب و خوری در پیش است | ||
'''خرد و فضل به نزد همهکس معتبر است | '''خرد و فضل به نزد همهکس معتبر است''' | ||
دل مخور گر ز تو نامعتبری در پیش است | دل مخور گر ز تو نامعتبری در پیش است | ||
'''جز حضور دلی از محضر درویش مخواه | '''جز حضور دلی از محضر درویش مخواه''' | ||
که همین است گرش ماحضری در پیش است | که همین است گرش ماحضری در پیش است | ||
'''نظر از خدمت خلق آن که نپوشد گلچین | '''نظر از خدمت خلق آن که نپوشد گلچین''' | ||
تجربت گویدم از هر نظری در پیش است'''<ref>ر.ک: همان، ص120- 121</ref>. | تجربت گویدم از هر نظری در پیش است'''<ref>ر.ک: همان، ص120- 121</ref>.''' | ||
قصیده «خزان گل»، از قصاید تمثیلی، توصیفی، طرحی و تعلیمی گلچین معانی است که در آن، با تمثیل خزان و بهار، همراه با توصیفی از وضعیت باغ پاییزی بعد از بهار، به ارتباط بهار و پاییز با عمر و جوانی و پیری پرداخته و انسان را به تلاش در باقی گذاشتن نام نیکو از خود و غنیمت شمردن فرصت دعوت میکند و با تضمین بیتی از سعدی، آن را به پایان میرساند؛ ازجمله ابیات نصیحت گونه او در این قصیده چنین است: | قصیده «خزان گل»، از قصاید تمثیلی، توصیفی، طرحی و تعلیمی [[گلچین معانی، احمد|گلچین معانی]] است که در آن، با تمثیل خزان و بهار، همراه با توصیفی از وضعیت باغ پاییزی بعد از بهار، به ارتباط بهار و پاییز با عمر و جوانی و پیری پرداخته و انسان را به تلاش در باقی گذاشتن نام نیکو از خود و غنیمت شمردن فرصت دعوت میکند و با تضمین بیتی از سعدی، آن را به پایان میرساند؛ ازجمله ابیات نصیحت گونه او در این قصیده چنین است: | ||
'''کاری کن ای عزیز که از بعد رفتنت | '''کاری کن ای عزیز که از بعد رفتنت''' | ||
گویند حیف ازو که در این خاک دان نماند | گویند حیف ازو که در این خاک دان نماند | ||
'''دایم به فکر نام نکو باش در جهان | '''دایم به فکر نام نکو باش در جهان''' | ||
کس را به غیر نام نکو در جهان نماند | کس را به غیر نام نکو در جهان نماند | ||
'''این پند خوش ز سعدی شیرینزبان شنو | '''این پند خوش ز سعدی شیرینزبان شنو''' | ||
باآنکه نیز سعدی شیرینزبان نماند | باآنکه نیز سعدی شیرینزبان نماند | ||
'''«خیری کن ای فلان و غنیمت شمار عمر | '''«خیری کن ای فلان و غنیمت شمار عمر''' | ||
زان پیشتر که بانگ برآید فلان نماند»'''<ref>ر.ک: همان، ص122</ref>. | زان پیشتر که بانگ برآید فلان نماند»'''<ref>ر.ک: همان، ص122</ref>.''' | ||
در دیوان احمد گلچین معانی قطعه کوتاهی به نام «زیست» هست که آن را در سال 1336ش، سروده است. شاعر در این قطعه، آزاد و آزاده زیستن را بهترین زندگی میداند و مرگ را بر زندگی اسارتبار چنین ترجیح میدهد: | در دیوان احمد [[گلچین معانی، احمد|گلچین معانی]] قطعه کوتاهی به نام «زیست» هست که آن را در سال 1336ش، سروده است. شاعر در این قطعه، آزاد و آزاده زیستن را بهترین زندگی میداند و مرگ را بر زندگی اسارتبار چنین ترجیح میدهد: | ||
'''نیست شایسته گذشته ما | '''نیست شایسته گذشته ما''' | ||
زیست با سرفکندگی کردن | زیست با سرفکندگی کردن | ||
'''تو خود آزادهای و میدانی | '''تو خود آزادهای و میدانی''' | ||
زندگی نیست، بندگی کردن | زندگی نیست، بندگی کردن | ||
'''گر نباید که زیستن آزاد | '''گر نباید که زیستن آزاد''' | ||
مرگ بهتر که زندگی کردن'''<ref>ر.ک: همان، ص124</ref>. | مرگ بهتر که زندگی کردن'''<ref>ر.ک: همان، ص124</ref>.''' | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
نسخهٔ ۵ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۴۵
ديوان گلچين | |
---|---|
پدیدآوران | گلچین معانی، احمد (نویسنده) |
ناشر | ما |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | 1362ش |
موضوع | شعر فارسي - قرن 14 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PIR 8192 /ل34 د9 |
دیوان گلچین، برخی از اشعار احمد گلچین معانی است که توسط وی، در اثر حاضر، گردآوری شده است.
ساختار
کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و اشعار در قالب غزلیات، قصاید، ترکیبات، مقطعات، مثنویات، رباعیات، مراثی و تواریخ، اخوانیات و متفرقات، مطایبات و منتخب اشعار عصری، عرضه شده است.
گزارش محتوا
در مقدمه، زندگینامه خودنوشتی از گلچین معانی، ارائه گردیده است[۱].
گلچین معانی در انواع قالبها طبعآزمایی کرده است، اما مهارت و شهرتش بیشتر در غزلسرایی است. غزلهای وی، شامل موضوعات عاشقانه، عارفانه و اجتماعی است. تنوع مضامین در دیوان او دیده میشود و اکثر غزلیاتش وحدت موضوعی دارند. وی در میان انواع ادبی، بیشتر از دو نوع غنایی و تعلیمی بهره میبرد، اما بیشترین مضمون اشعارش غنایی است. سبک وی را میتوان کلاسیک دانست که تحت تأثیر عواملی، همچون: انجمنهای ادبی، انقلاب مشروطیت و دوستان سخنپرداز، بازگشتی به سبکهای خراسانی، عراقی و هندی است که برخی آن را «سبک تهرانی» دانستهاند و از نظر محتوایی نشانههایی از نوگرایی در برخی از اشعارش دیده میشود[۲].
بهطورکلی، اشعار او، به دو گروه اصلی تقسیم میشود: گروه نخست، اشعاری که با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی خود سروده است؛ شیوه وی در سرودن این اشعار، همان سبک قدیم، آمیخته به طنز، هجو و حکایت است که به بیان مشکلات اجتماعی عصر خود میپردازد. گروه دوم، اشعاری که بیانگر احساسات و روحیات شاعرانه است، شامل پنج هزار بیت که بخشی از آن در اثر حاضر منتشر گردیده است[۳].
گلچین معانی در زمینه اشعار تعلیمی، به چند شکل عمل کرده است؛ گاه با تکبیتهایی در لابهلای دیگر اشعار خود، به بیان نکتههای اخلاقی، عرفانی و مذهبی میپردازد و گاه، در قالبهای شعری مختلف بهطور مستقل نصیحتگری میکند. گاهی به شیوه تمثیل و حکایت به بیان نکتههای اخلاقی و آموزنده و در بعضی از موارد نیز بهصورت غیرمستقیم و در قالب طنزهای اجتماعی، در عین سرزنش محیط فاسد اجتماعی، ضعفهای اعتقادی و رفتار ناپسند مردم، انسان را به خوبیها فرامیخواند و به شیوه موعظه، مردم را بهسوی عبرت گرفتن از حقیقت دعوت میکند. در بعضی از اشعار عصری گلچین معانی، بهنوعی فریاد پرخاش وی را در دفاع از وطن و آزادی میتوان شنید. گاهی نیز در قالب بیان فلسفه شاعری دیگر، مسائل تعلیمی را مطرح میکند [۴].
ازجمله نصایح گلچین معانی به دیگران، دعوت به خداپرستی، اقتدا به پیر و مرشد، قناعت، کار و تلاش، دعوت به عشق و خوش بودن، صبر و شکیبایی در برابر مصیبتها، ترک خصومت با یکدیگر، کسب معرفت و تسلط بر نفس و ترک لذتهای نفسانی، پرهیز از افسوس خوردن و ناراحتی از حوادث روزگار، اغتنام فرصت، پاس حرمت پیران، قدرشناسی نشاط دوران جوانی و دعوت به کسب کمال و فضل و هنر هستند [۵].
گلچین معانی از روش قصهگویی تمثیلی یا فابل برای بیان اغلب موضوعات استفاده کرده است. گاهی برای پند و اندرز، گاهی برای خنداندن در قالبهای فکاهی یا طنز و گاهی برای هجو، از این شیوه بهره گرفته است. حکایتهای گلچین معانی، گاه به زبان حیوانات و گاه با زبان انسانها، مطرح شده است. بیشترین استفاده او از این روش، در بیان مشکلات اجتماعی عصر خویش است. وی سعی میکند در قالب حکایت، جامعه عصر خود را به تصویر کشد. او در لابهلای اشعار قصه محور خود، به جریانات و حوادث عصر، گریز میزند. هنرمندی او در استفاده از الفاظ روزنامهای و عامیانه در قالب حکایات، قابل تحسین است. در بین حکایات وی، اشعار ترجمهای از آثار اروپاییان نیز یافت میشود. گلچین معانی در بیان حکایات، از قالبهایی همچون: مثنوی، قطعه، غزل، ترکیببند و مسمط مربع استفاده کرده است[۶].
وی در حکایت آمیخته شدن شیره و ماست، به موضوع نان ماشینی آمیخته به شن که در کارخانه سیلوی دولتی تهران میپختند و به خورد مردم میدادند، اشاره دارد و در قالب این تشبیه تمثیلی زیبا، به وضع جامعه عصر خود اشاره میکند: کودکی شیره کرد داخل ماست دید کاین خوشنما نخواهد شد خواست کز یکدگر جدا کندش دید دیگر جدا نخواهد شد رفت زاریکنان به نزد پدر تا ببیند چرا نخواهد شد پدرش گفت شن ز نان تفکیک میشود، وین دوتا نخواهد شد شیره و ماست چون که شد مخلوط دگر از هم سوا نخواهد شد طعم این شیره برنخواهد گشت رنگ این ماست، وا نخواهد شد نزنی بیش از این اگر انگشت بیش از این جابهجا نخواهد شد به از این قصهای مناسب حال بهر ما و شما نخواهد شد شیره غیر است و ماست کشور ماست که از این غم رها نخواهد شد کار ما هست کار آن کودک به از این کار ما نخواهد شد[۷].
مثنوی «خر بیمار و سگ بیکار» ازجمله حکایات مطایبه آمیز گلچین معانی است که آن را در سال 1324ش، سروده است[۸]. «داستان شیر و خرس و گوسفند»، ازجمله اشعار تمثیلی اوست که آن را در سال 1325ش، برای روزنامه تهران مصور سرود. گویا قصد او از این حکایت، اشاره به جنگ جهانی دوم و اختلاف آلمان و متفقین در اشغال ایران بود که آن را در قالب شیر و خرسی که طمع به شکار گوسفندی (ایران) دارند، به تصویر کشید. در ادبیات، خرس، در حرص و امساک و دوستی مثل است و شیر، نمادی از قدرت و شجاعت و گوسفند، نماد بیدفاعی و مظلومیت[۹].
او در سال 1331ش، مثنوی «جوانمردی» را سرود. گویا قصد او از بیان این تمثیل، اشاره به فساد اخلاقی محیط زندگی خود بود که مردم در آن، پاسخ خوبی و جوانمردی را به بدی میدهند[۱۰]. «یزدانشناس» از دیگر حکایات گلچین معانی است که آن را با اقتباس از شعر ژان کوکتو، شاعر، نویسنده و نقاش فرانسوی (1963 م)، در سال 1331ش، سروده است. او در این سروده، به مقایسه مردمان گذشته و امروز در پایبندی به اعتقادات پرداخته و بهنوعی عدم اخلاص و ناسپاسی مردم زمان خود را زیر سؤال برده است. از دیگر حکایات او، غیر از نمونههای مذکور، حکایات: «آتش پنهان»، «کودکان مناسیدیکا»، «گل شکفته»، «میزان عدل»، «یار سپیدموی»، «افسانه»، «سنگ تراش ژاپنی»، «سرمایهدار فقیر»، «راز شب»، «آدمحسابی»، «چراغنفتی»، «وطن عزیز ما»، «اندیشه فردا»، «لکلک» و «حق با قوی است» را باید نام برد [۱۱].
غزل «حضور دل»، از دیگر غزلهای تعلیمی و عرفانی گلچین معانی است که بعد از پند و نصیحت در زمینههایی چون: ترک پیکار کردن در مواقعی که انسان احساس خطر میکند و ترک پیکار نکردن در مواقعی که به غلبه خود بر حریف مطمئن است، لزوم کار و تلاش و دوری از خوردن و خوابیدن، خردورزی و کسب فضل و فراهم کردن توشهای برای آخرت، به اصل لزوم حضور قلب، برای درویش اشاره میکند و خدمت به خلق را از هر کار بهتر میداند. در اینجا به ابیاتی از این غزل اشاره میشود: سر خود گیر، گرت دردسری در پیش است پا منه پیش، چو بینی خطری در پیش است ترک پیکار مکن چون به حریفی غالب تیغ بیهوده مزن چون سپری در پیش است دست از کار مکش قدر تو گر نشناسند کار کن کار، که هر کارگری در پیش است با بهایم چه تفاوت بود انسانی را که همین مشغله خواب و خوری در پیش است خرد و فضل به نزد همهکس معتبر است دل مخور گر ز تو نامعتبری در پیش است جز حضور دلی از محضر درویش مخواه که همین است گرش ماحضری در پیش است نظر از خدمت خلق آن که نپوشد گلچین تجربت گویدم از هر نظری در پیش است[۱۲].
قصیده «خزان گل»، از قصاید تمثیلی، توصیفی، طرحی و تعلیمی گلچین معانی است که در آن، با تمثیل خزان و بهار، همراه با توصیفی از وضعیت باغ پاییزی بعد از بهار، به ارتباط بهار و پاییز با عمر و جوانی و پیری پرداخته و انسان را به تلاش در باقی گذاشتن نام نیکو از خود و غنیمت شمردن فرصت دعوت میکند و با تضمین بیتی از سعدی، آن را به پایان میرساند؛ ازجمله ابیات نصیحت گونه او در این قصیده چنین است: کاری کن ای عزیز که از بعد رفتنت گویند حیف ازو که در این خاک دان نماند دایم به فکر نام نکو باش در جهان کس را به غیر نام نکو در جهان نماند این پند خوش ز سعدی شیرینزبان شنو باآنکه نیز سعدی شیرینزبان نماند «خیری کن ای فلان و غنیمت شمار عمر زان پیشتر که بانگ برآید فلان نماند»[۱۳].
در دیوان احمد گلچین معانی قطعه کوتاهی به نام «زیست» هست که آن را در سال 1336ش، سروده است. شاعر در این قطعه، آزاد و آزاده زیستن را بهترین زندگی میداند و مرگ را بر زندگی اسارتبار چنین ترجیح میدهد: نیست شایسته گذشته ما زیست با سرفکندگی کردن تو خود آزادهای و میدانی زندگی نیست، بندگی کردن گر نباید که زیستن آزاد مرگ بهتر که زندگی کردن[۱۴].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در انتهای کتاب آمده و در پاورقیها، علاوه بر توضیح و تشریح برخی کلمات و عبارات دیریاب اشعار[۱۵]، توضیحاتی پیرامون چگونگی و علت سرودن یا چاپ و نشر برخی از اشعار در برخی از مجلات، ارائه گردیده است[۱۶].
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص3- 18
- ↑ ر.ک: صادق زاده، محمود، ص111- 112
- ↑ ر.ک: همان، ص111
- ↑ ر.ک: همان، ص113- 114
- ↑ ر.ک: همان، ص114
- ↑ ر.ک: همان، ص115
- ↑ ر.ک: همان، ص115- 116
- ↑ ر.ک: همان، ص116
- ↑ ر.ک: همان، ص116- 117
- ↑ ر.ک: همان، ص118
- ↑ ر.ک: همان، ص118- 119
- ↑ ر.ک: همان، ص120- 121
- ↑ ر.ک: همان، ص122
- ↑ ر.ک: همان، ص124
- ↑ مثلاً ر.ک: پاورقی، ص98
- ↑ مثلاً ر.ک: همان، ص108
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- صادق زاده، محمود، «نقدی بر اشعار تعلیمی احمد گلچین معانی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله پژوهشهای نقد ادبی و سبکشناسی، پاییز 1390، سال دوم، شماره 5 (20 صفحه، از 109 تا 128):
www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1051122/