۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'هگ' به '') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
نویسنده درباره دفع توهم حصر، آیه «قُلْ لاَ أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ يَکُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَ لاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (الأنعام: 145)؛ «بگو: در آنچه به من وحى شده است، بر خورندهاى که آن را مىخورد هيچ حرامى نمىيابم، مگر آنکه مردار يا خونِ ريخته يا گوشت خوک باشد که اينها همه پليدند؛ يا [قربانیاى که] از روى نافرمانى، [به هنگام ذبح] نام غير خدا بر آن برده شده باشد. پس کسى که بدون سرکشى و زيادهخواهى [به خوردن آنها] ناچار گردد، قطعاً پروردگار تو آمرزنده مهربان است» را ذکر میکند و مینویسد: ظاهر این آیه توهم حصر را برای انسان میآورد، ولی باید گفت: چون کافران حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کرده بودند، آیه در مقام نقض غرض ایشان نازل شد؛ بنابراین، آیه در مقام اثبات تحریم اقلامى است که کفار آنها را حلال برشمرده بودند... بهعبارتدیگر، حصر در آیه، حصر اضافى و نسبى است و نه حصر مطلق؛ یعنى آیه مىگوید: محرمات الهى اینها هستند، نه آنچه شما از ناحیه خود، حرام کردهاید و نسبت به مأکولات دیگر ساکت است.<ref>ر.ک: همان، ص50-52</ref>. | نویسنده درباره دفع توهم حصر، آیه «قُلْ لاَ أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ يَکُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَ لاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (الأنعام: 145)؛ «بگو: در آنچه به من وحى شده است، بر خورندهاى که آن را مىخورد هيچ حرامى نمىيابم، مگر آنکه مردار يا خونِ ريخته يا گوشت خوک باشد که اينها همه پليدند؛ يا [قربانیاى که] از روى نافرمانى، [به هنگام ذبح] نام غير خدا بر آن برده شده باشد. پس کسى که بدون سرکشى و زيادهخواهى [به خوردن آنها] ناچار گردد، قطعاً پروردگار تو آمرزنده مهربان است» را ذکر میکند و مینویسد: ظاهر این آیه توهم حصر را برای انسان میآورد، ولی باید گفت: چون کافران حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کرده بودند، آیه در مقام نقض غرض ایشان نازل شد؛ بنابراین، آیه در مقام اثبات تحریم اقلامى است که کفار آنها را حلال برشمرده بودند... بهعبارتدیگر، حصر در آیه، حصر اضافى و نسبى است و نه حصر مطلق؛ یعنى آیه مىگوید: محرمات الهى اینها هستند، نه آنچه شما از ناحیه خود، حرام کردهاید و نسبت به مأکولات دیگر ساکت است.<ref>ر.ک: همان، ص50-52</ref>. | ||
نویسنده در فصل سوم به بیان تنوع و گوناگونی سببهای نزول میپردازد؛ مثلاًدر آیه 104 سوره بقره مسلمانان از تعبیر به «راعنا» که یهود آن را به معنی حماقت میگرفتند و در میان خودِ مسلمانان به معنی مراعات حال به کار میرفت، نهی شدهاند. از نظر نویسنده میتوان از این آیه برداشت کرد که برخورد مسلمانان باید | نویسنده در فصل سوم به بیان تنوع و گوناگونی سببهای نزول میپردازد؛ مثلاًدر آیه 104 سوره بقره مسلمانان از تعبیر به «راعنا» که یهود آن را به معنی حماقت میگرفتند و در میان خودِ مسلمانان به معنی مراعات حال به کار میرفت، نهی شدهاند. از نظر نویسنده میتوان از این آیه برداشت کرد که برخورد مسلمانان باید بونهای باشد که سوژه به دست دشمن ندهند<ref>ر.ک: همان، ص67-68</ref>. یا مثلاًآیات نفی استفاده لفظ مرده برای کسانی که در راه خدا کشته میشوند و تذکر به این نکته که آنان زندگان واقعی هستند، که به هدف نفی بینشهای غلط در جامعه استفاده شده است.<ref>ر.ک: همان، ص71-72</ref>. | ||
در فصل چهارم کتاب، از راه شناخت اسباب نزول و ضرورت تنبه نسبت به روایات مجعول بحث شده است؛ «مهمترین مسئله در اسباب نزول، شناختن مصدر و مأخذ سبب نزول است. دانشمندان تفسیر و حدیث گفتهاند: مأخذ سبب نزول، روایات و سخنان منقول از صحابه است که خود شاهد صحنه نزول آیات بودهاند و سخنانشان بر مبناى رأى شخصى و اجتهاد فکرى نیست»<ref>همان، ص98</ref>. اما «بررسى محتواى این منقولات با توجه به تناقضهاى فراوان و مخالفتهاى صریح آنها با روح قرآن و مقاصد شرع مقدس و عقل سلیم و حقایق مسلّم تاریخى، ما را به این نتیجه مىرساند که غالب این منقولات، قصهپردازیهاى ناشى از ذهن فردى روات است... به تعبیر سیوطى حدیث صحیح در اینباره جدّاً اندک است و یافت نمىشود»<ref>همان، ص99</ref>. | در فصل چهارم کتاب، از راه شناخت اسباب نزول و ضرورت تنبه نسبت به روایات مجعول بحث شده است؛ «مهمترین مسئله در اسباب نزول، شناختن مصدر و مأخذ سبب نزول است. دانشمندان تفسیر و حدیث گفتهاند: مأخذ سبب نزول، روایات و سخنان منقول از صحابه است که خود شاهد صحنه نزول آیات بودهاند و سخنانشان بر مبناى رأى شخصى و اجتهاد فکرى نیست»<ref>همان، ص98</ref>. اما «بررسى محتواى این منقولات با توجه به تناقضهاى فراوان و مخالفتهاى صریح آنها با روح قرآن و مقاصد شرع مقدس و عقل سلیم و حقایق مسلّم تاریخى، ما را به این نتیجه مىرساند که غالب این منقولات، قصهپردازیهاى ناشى از ذهن فردى روات است... به تعبیر سیوطى حدیث صحیح در اینباره جدّاً اندک است و یافت نمىشود»<ref>همان، ص99</ref>. |
ویرایش