عدة العقول و عمدة المعقول في إيضاح مباني الأصول: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ى‎ن' به 'ى‌ن'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎م' به 'ه‌م')
جز (جایگزینی متن - 'ى‎ن' به 'ى‌ن')
خط ۵۲: خط ۵۲:
در رساله «عدة العقول» که هشتمین رساله کتاب است، چگونگى بحث در زمینه وحدانیت بارى تعالى، حدوث عالم و مقوله معاد حاکى از آن است که نویسنده به اصل استدلال منطقى و فلسفى در اثبات نکات کلامى واقف بوده و همچون غزالى در «الاقتصاد في الاعتقاد» و یا چونان شهرستانى در «نهاية الإقدام» وحدانیت را تثبیت کرده و حدوث عالم را تبیین نموده و معاد را تعلیل کرده است. این نشان می‌‏دهد که مؤلّف رساله‌‏هاى حاضر به‎هیچ‏وجه نهضت کلامى قرون میانه را‎ - که مفاهیم و مصادیق فلسفى به‌وضوح وارد علم کلام شده - درک نکرده است<ref>ر.ک: پیشگفتار مصحح، صفحه بیست</ref>.
در رساله «عدة العقول» که هشتمین رساله کتاب است، چگونگى بحث در زمینه وحدانیت بارى تعالى، حدوث عالم و مقوله معاد حاکى از آن است که نویسنده به اصل استدلال منطقى و فلسفى در اثبات نکات کلامى واقف بوده و همچون غزالى در «الاقتصاد في الاعتقاد» و یا چونان شهرستانى در «نهاية الإقدام» وحدانیت را تثبیت کرده و حدوث عالم را تبیین نموده و معاد را تعلیل کرده است. این نشان می‌‏دهد که مؤلّف رساله‌‏هاى حاضر به‎هیچ‏وجه نهضت کلامى قرون میانه را‎ - که مفاهیم و مصادیق فلسفى به‌وضوح وارد علم کلام شده - درک نکرده است<ref>ر.ک: پیشگفتار مصحح، صفحه بیست</ref>.


مهم‎ترین و چشمگیرترین نکته‌‏اى که فضل بن احمد در طرح مسائل و مباحث به آن اهمیت داده، تخصّصى کار کردن اوست. از رساله‌‏هاى موجود او برمی‌آید که وى در تحقیق فلسفه و کلام به کلیات نمی‌پرداخته و قصد فراهم ساختن دانشنامه را نداشته است. این روش که در میان معاصران او کمتر دیده می‌‏شود، می‌تواند یکى از امتیازات هویت فکرى و فرهنگى او محسوب گردد. عبارت او در آغاز رساله «عدة العقول» حاکى از این است که او در مباحث فلسفه و کلام، خود صاحب رأى و نظر بوده و به اخذ و نقل این مباحث از دیگران بسنده نمى‎کرده است. تعریض و انتقادهایى نیز که در مورد فلاسفه متقّدم (یونانیان) و جدلیان متأخّر دارد و به همین جهت رساله «عدة العقول» را املا مى‎کند یا می‌نویسد و در آن وجود صانع، حدوث عالم، بقاى نفس و معاد را اثبات مى‎کند و فهم و استداراک حشویه و دهریه را مزیف و نبهره مى‎نماید و طرزى را که در نقد و ردّ نظریه ازلیت عالم مطرح می‌‏دارد، همه از تأمّل و تدبر او در زمینه فلسفه و کلام و تطبیق مقولات فلسفى با ادله شرعى و یا تفریق آنها از موازین و قواعد شریعت حکایت مى‎کند<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست‎ویک و بیست‎ودو</ref>. ‏
مهم‎ترین و چشمگیرترین نکته‌‏اى که فضل بن احمد در طرح مسائل و مباحث به آن اهمیت داده، تخصّصى کار کردن اوست. از رساله‌‏هاى موجود او برمی‌آید که وى در تحقیق فلسفه و کلام به کلیات نمی‌پرداخته و قصد فراهم ساختن دانشنامه را نداشته است. این روش که در میان معاصران او کمتر دیده می‌‏شود، می‌تواند یکى از امتیازات هویت فکرى و فرهنگى او محسوب گردد. عبارت او در آغاز رساله «عدة العقول» حاکى از این است که او در مباحث فلسفه و کلام، خود صاحب رأى و نظر بوده و به اخذ و نقل این مباحث از دیگران بسنده نمى‎کرده است. تعریض و انتقادهایى نیز که در مورد فلاسفه متقّدم (یونانیان) و جدلیان متأخّر دارد و به همین جهت رساله «عدة العقول» را املا مى‎کند یا می‌نویسد و در آن وجود صانع، حدوث عالم، بقاى نفس و معاد را اثبات مى‎کند و فهم و استداراک حشویه و دهریه را مزیف و نبهره مى‌نماید و طرزى را که در نقد و ردّ نظریه ازلیت عالم مطرح می‌‏دارد، همه از تأمّل و تدبر او در زمینه فلسفه و کلام و تطبیق مقولات فلسفى با ادله شرعى و یا تفریق آنها از موازین و قواعد شریعت حکایت مى‎کند<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست‎ویک و بیست‎ودو</ref>. ‏


نگاه تخصصى وی به مسائل کلامى و مباحث فلسفى، سبب شده است تا وى به فلسفه و کلام دید و نگره‏اى انتقادى داشته باشد. از رسائل او برمی‌آید که وى هرگز مبهوت و مرعوب شهرت و قبول حکما و دانشمندان پیشین نشده است. آنجا که حکیمان و منجمان پیشین نتوانسته‌‏اند دلیلى در پشت مفاهیم و مصطلحاتشان بگذارند، فضل بن احمد ناتوانى و عجز آنان را نموده است و آنجا که نظر و رأى آنان مدلّل و مبرهن بوده، وى از آنان تبجیل کرده و دلایل آنان را روشن‎تر تبیین نموده است. آنجا که منجّمان پیشین بالاى نه فلک، فلکى به نام فلک اطلس اثبات کرده‌‏اند، او این اصطلاح را نپذیرفته و آن را فلک دهم شناسانده و گفته است: «وجود این فلک (فلک اطلس) محسوس نیست و منجمان را بر وجود او هیچ دلیل نیست»<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست‎ودو</ref>. ‏
نگاه تخصصى وی به مسائل کلامى و مباحث فلسفى، سبب شده است تا وى به فلسفه و کلام دید و نگره‏اى انتقادى داشته باشد. از رسائل او برمی‌آید که وى هرگز مبهوت و مرعوب شهرت و قبول حکما و دانشمندان پیشین نشده است. آنجا که حکیمان و منجمان پیشین نتوانسته‌‏اند دلیلى در پشت مفاهیم و مصطلحاتشان بگذارند، فضل بن احمد ناتوانى و عجز آنان را نموده است و آنجا که نظر و رأى آنان مدلّل و مبرهن بوده، وى از آنان تبجیل کرده و دلایل آنان را روشن‎تر تبیین نموده است. آنجا که منجّمان پیشین بالاى نه فلک، فلکى به نام فلک اطلس اثبات کرده‌‏اند، او این اصطلاح را نپذیرفته و آن را فلک دهم شناسانده و گفته است: «وجود این فلک (فلک اطلس) محسوس نیست و منجمان را بر وجود او هیچ دلیل نیست»<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست‎ودو</ref>. ‏
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش