كتاب الجهاد (عبدالله بن مبارک): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه کتاب گفته شده که جهاد ستون اصلی و پایه اساسی از | در مقدمه کتاب گفته شده که جهاد ستون اصلی و پایه اساسی از پایههای اسلام است؛ زیرا سپر محکمی است که متکفل آزادی نشر دعوت به خدا است در هنگامیکه راهی بهجز سلاح نباشد؛ جهاد وسیله حمایت اهم مقاصد ضروری شریعت، یعنی دین، است لذا خداوند از مؤمنین خواسته که از دو حیث جان و مال در این امر ازخودگذشتگی کنند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39835/1/39 ر.ک: مقدمه محقق، ص39]</ref> با توجه به جایگاه ویژه جهاد در اسلام، بسیاری از علما به آن توجه کرده و درباره آن بحث کرده و به تصنیف پرداختهاند. در مدونات و موسوعات اهل سنت مانند صحیحین و [[سنن أبيداود|سنن ابوداود]] و [[الجامع الصحیح و هو سنن الترمذي|ترمذی]] و [[المجتبی من السنن (المشهور بسنن النسائی)|نسائی]] و [[سنن ابن ماجة|ابن ماجه]] و [[السنن الكبری (بیهقی)|بیهقی]] و [[مسند الدارمي المعروف بـ : (سنن الدارمي)|دارمی]] و [[المستدرك علی الصحيحین|مستدرک حاکم]] و [[موطأ الإمام مالك|موطأ مالک]] و... نیز باب مجزایی به این بحث اختصاص داده شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39835/1/40 ر.ک: همان، ص40]</ref> | ||
محقق در مقدمه بهجز نویسنده این کتاب، از چهارده نفر دیگر نام میبرد که | محقق در مقدمه بهجز نویسنده این کتاب، از چهارده نفر دیگر نام میبرد که نوشتههایی در این باب داشتهاند از جمله آنان است: ابوسلیمان داود بن علی بن داود اصفهانی ظاهری متوفی سال 270ق، [[ابن ابیعاصم، احمد بن عمرو|ابوبکر احمد بن عمرو بن ضحاک شیبانی]] معروف به [[ابن ابیعاصم، احمد بن عمرو|ابن ابی عاصم]] متوفی سال 287ق، ابراهیم بن حماد بن اسحاق ازدی مالکی متوفی سال 323ق، ابوبکر محمد بن طیب باقلانی متوفی 403ق، تقیالدین عبدالغنی بن عبدالواحد بن علی جماغیلی مقدسی متوقی 600ق، [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابومحمد قاسم بن علی بن حسن بن هبةالله]] معروف به [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] متوفی 600ق فرزند ابن عساکر صاحب [[تاریخ دمشق (سهیل زکار)|تاریخ دمشق]]، و....<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39835/1/40 ر.ک: همان، ص40-42]</ref> | ||
کتب تراجم گفتهاند از کسانی که کتابی مختص به باب جهاد نوشته [[مروزی، عبدالله بن مبارک|عبدالله بن مبارک]] است و کتاب وی اولین اثری است که در این باب نوشته شده است. حاجی خلیفه و کتانی به اینکه کتاب ابن مبارک اولین اثر در این باب است تصریح کردهاند. عبارت کتانی چنین است: «و الجهاد لابی عبدالرحمن عبدالله بن المبارک بن واضح المروزی الحنظلی، مولی بنی حنظلة، التمیمی، من تابع التابعین، الحافظ، أحد الأعلام، المتوفی بهیت، -و هی مدینة علی الفرات– سنة احدی أو اثنتین و ثمانین و مائه، و هو اول من صنف فی الجهاد.»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39835/1/43 ر.ک: همان، ص43]</ref> | کتب تراجم گفتهاند از کسانی که کتابی مختص به باب جهاد نوشته [[مروزی، عبدالله بن مبارک|عبدالله بن مبارک]] است و کتاب وی اولین اثری است که در این باب نوشته شده است. حاجی خلیفه و کتانی به اینکه کتاب ابن مبارک اولین اثر در این باب است تصریح کردهاند. عبارت کتانی چنین است: «و الجهاد لابی عبدالرحمن عبدالله بن المبارک بن واضح المروزی الحنظلی، مولی بنی حنظلة، التمیمی، من تابع التابعین، الحافظ، أحد الأعلام، المتوفی بهیت، -و هی مدینة علی الفرات– سنة احدی أو اثنتین و ثمانین و مائه، و هو اول من صنف فی الجهاد.»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39835/1/43 ر.ک: همان، ص43]</ref> | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
بخش اول کتاب صفحات 59 تا 126 آن را به خود اختصاص داده و پس از عبارت «استنعت بالله» با ذکر روایتی از ابوالحسین محمد بن احمد بن محمد آبنوسی صیرفی آغاز میشود. در این روایت آمده: آبنوسی از قرائتی که بر وی در بغداد شده نقل میکند که من در جمادیالاولی سال 455ق حاضر بودم و شنیدم که ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن فتح جلی مصیصی گفت، یوسف بن محمد بن سفیان بن موسای صفار در سال 360ق در مصیصه برای آنان روایت کرده: سعید بن رحمة ابوعثمان روایت کرده که از [[مروزی، عبدالله بن مبارک|عبدالله بن مبارک]] شنیده که اوزاعی به او خبر داده که یحیی بن ابی کثیر برایش حدیث کرده که هلال بن ابی میمونه از عطاء بن یسار حدیث کرده که عبدالله بن سلام بر او گفته که ابوسلمه بن عبدالرحمن از عبدالله بن سلام گفته: در میان ما گفتگویی بود و به هم گفتیم: کدامیک از شما نزد رسول خدا(ص) میرود تا از ایشان بپرسد که کدام عمل نزد رسول خدا دوستداشتنیتر است؟ او میگوید: همینکه یکی از ما این کار را بکند کافی است. سپس میگوید: رسول خدا(ص) یکی یکی به دنبال ما فرستاد تا جمعمان کرد و در آنجا برخی از ما را به برخی دیگر نشان میداد (به شخص اشاره میکرد)، سپس «سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَکِيمُ (1) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ (2)...» (سوره صف: 1-2) را از اول تا آخرش بر ما خواند. عبدالله بن سلام از اول تا آخر آن را برایمان تلاوت کرد و هلال گفته: عطاء بن یسار از اول تا آخر آن را برایمان تلاوت کرد. اوزاعی میگوید: یحیی از اول تا آخر آن را برایمان تلاوت کرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39835/1/59 ر.ک: متن کتاب، ص59-60]</ref> | بخش اول کتاب صفحات 59 تا 126 آن را به خود اختصاص داده و پس از عبارت «استنعت بالله» با ذکر روایتی از ابوالحسین محمد بن احمد بن محمد آبنوسی صیرفی آغاز میشود. در این روایت آمده: آبنوسی از قرائتی که بر وی در بغداد شده نقل میکند که من در جمادیالاولی سال 455ق حاضر بودم و شنیدم که ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن فتح جلی مصیصی گفت، یوسف بن محمد بن سفیان بن موسای صفار در سال 360ق در مصیصه برای آنان روایت کرده: سعید بن رحمة ابوعثمان روایت کرده که از [[مروزی، عبدالله بن مبارک|عبدالله بن مبارک]] شنیده که اوزاعی به او خبر داده که یحیی بن ابی کثیر برایش حدیث کرده که هلال بن ابی میمونه از عطاء بن یسار حدیث کرده که عبدالله بن سلام بر او گفته که ابوسلمه بن عبدالرحمن از عبدالله بن سلام گفته: در میان ما گفتگویی بود و به هم گفتیم: کدامیک از شما نزد رسول خدا(ص) میرود تا از ایشان بپرسد که کدام عمل نزد رسول خدا دوستداشتنیتر است؟ او میگوید: همینکه یکی از ما این کار را بکند کافی است. سپس میگوید: رسول خدا(ص) یکی یکی به دنبال ما فرستاد تا جمعمان کرد و در آنجا برخی از ما را به برخی دیگر نشان میداد (به شخص اشاره میکرد)، سپس «سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَکِيمُ (1) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ (2)...» (سوره صف: 1-2) را از اول تا آخرش بر ما خواند. عبدالله بن سلام از اول تا آخر آن را برایمان تلاوت کرد و هلال گفته: عطاء بن یسار از اول تا آخر آن را برایمان تلاوت کرد. اوزاعی میگوید: یحیی از اول تا آخر آن را برایمان تلاوت کرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39835/1/59 ر.ک: متن کتاب، ص59-60]</ref> | ||
دومین بخش کتاب از صفحه 126 تا آخر کتاب را در خود دارد و البته بخشی بهعنوان نماز خوف از صفحه 192 تا 201 را بهصورت مجزا در خود جای داده است. این بخش به عبارت «علیه توکلت و به استعین» آغاز میشود. اولین روایتی که در این بخش ذکر میشود درباره آیه شریفهای است که به مسلمانان دستور میدهد «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَ أَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ»(حجرات: 2) اى كسانى كه ايمان آوردهايد، صدايتان را بلندتر از صداى پيامبر مكنيد، و همچنان که بعضى از شما با بعضى ديگر بلند سخن مىگوييد با او به صداى بلند سخن مگوييد، مبادا بىآنكه بدانيد | دومین بخش کتاب از صفحه 126 تا آخر کتاب را در خود دارد و البته بخشی بهعنوان نماز خوف از صفحه 192 تا 201 را بهصورت مجزا در خود جای داده است. این بخش به عبارت «علیه توکلت و به استعین» آغاز میشود. اولین روایتی که در این بخش ذکر میشود درباره آیه شریفهای است که به مسلمانان دستور میدهد «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَ أَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ»(حجرات: 2) اى كسانى كه ايمان آوردهايد، صدايتان را بلندتر از صداى پيامبر مكنيد، و همچنان که بعضى از شما با بعضى ديگر بلند سخن مىگوييد با او به صداى بلند سخن مگوييد، مبادا بىآنكه بدانيد كردههايتان تباه شود.<ref>قرآن کریم، ترجمه فولادوند</ref> در این روایت، از قول ثابت بن قیس نقل میشود که پس از نزول این آیه در خانهاش نشست و گفت: همواره صدای من بالاتر و بلندتر از رسول خدا(ص) بوده. وقتی پیامبر(ص) مدتی او را ندید از او پرسید و یکی از یاران به اذن پیامبر(ص) برای تحقیق حالش به سراغش رفت و او را در حالت انکسار یافت که میگفت من از اهل جهنم هستم و وقتی خبر حال او را برای پیامبر(ص) آورد با بشارت بهشت از جانب آن حضرت(ص) به سمت او برگشت.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39835/1/126 ر.ک: متن کتاب، ص126-127]</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
فهرستهای فنی کتاب شامل فهرست آیات قرآنی، احادیث نبوی، آثار، أعلام، اماکن و منابع تحقیق در انتهای اثر ذکر شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39835/1/203 ر.ک: کتاب، ص203-255]</ref> از صفحه 53 تا 56 کتاب، تصاویری از | فهرستهای فنی کتاب شامل فهرست آیات قرآنی، احادیث نبوی، آثار، أعلام، اماکن و منابع تحقیق در انتهای اثر ذکر شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39835/1/203 ر.ک: کتاب، ص203-255]</ref> از صفحه 53 تا 56 کتاب، تصاویری از نسخههای خطی کتاب ارائه شده است. | ||
کتاب حاضر، برای دومین مرتبه است که به چاپ سپرده شده است و محقق در تحقیقش بر تنها نسخه موجود از آن تکیه کرده که در کتابخانه لایپزیک آلمان به شماره 320 موجود است. تاریخ کتابت نسخه خطی این اثر به قرن پنجم هجری یا پیش از آن برمیگردد و به خط نَسخ نوشته شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39835/1/45 ر.ک: همان، ص45-46]</ref> | کتاب حاضر، برای دومین مرتبه است که به چاپ سپرده شده است و محقق در تحقیقش بر تنها نسخه موجود از آن تکیه کرده که در کتابخانه لایپزیک آلمان به شماره 320 موجود است. تاریخ کتابت نسخه خطی این اثر به قرن پنجم هجری یا پیش از آن برمیگردد و به خط نَسخ نوشته شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39835/1/45 ر.ک: همان، ص45-46]</ref> |
نسخهٔ ۶ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۱۴
كتاب الجهاد | |
---|---|
پدیدآوران | مروزی، عبدالله بن مبارک (نويسنده) حماد، نزيه (محقق) |
ناشر | دار المطبوعات الحديثه |
مکان نشر | عربستان - جده |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
كتاب الجهاد، اثر عبدالله بن مبارک (متوفی 181ق)، کتابی است یکجلدی به زبان عربی با موضوع فقه و روایات اسلامی. به گزارش تراجمنویسان این اولین اثری است که بهصورت مستقل در باب جهاد نوشته شده است و پیشازاین، مباحث جهاد بهعنوان یک باب در میان کتابها مطرح میشده است. مقدمه، تحقیق و تعلیقات کتاب از دکتر نزیه حماد است.
ساختار
کتاب دارای مقدمه محقق و محتوای مطالب در دو بخش اصلی است و در خاتمه آن مطالبی درباره نماز خوف آمده است.[۱] در بخش اول 121 روایت و در بخش دوم 117 روایت و در خاتمه 24 روایت بهصورت تسلسل آمده که مجموع آنها به عدد 262 ختم میشود.
گزارش محتوا
در مقدمه کتاب گفته شده که جهاد ستون اصلی و پایه اساسی از پایههای اسلام است؛ زیرا سپر محکمی است که متکفل آزادی نشر دعوت به خدا است در هنگامیکه راهی بهجز سلاح نباشد؛ جهاد وسیله حمایت اهم مقاصد ضروری شریعت، یعنی دین، است لذا خداوند از مؤمنین خواسته که از دو حیث جان و مال در این امر ازخودگذشتگی کنند.[۲] با توجه به جایگاه ویژه جهاد در اسلام، بسیاری از علما به آن توجه کرده و درباره آن بحث کرده و به تصنیف پرداختهاند. در مدونات و موسوعات اهل سنت مانند صحیحین و سنن ابوداود و ترمذی و نسائی و ابن ماجه و بیهقی و دارمی و مستدرک حاکم و موطأ مالک و... نیز باب مجزایی به این بحث اختصاص داده شده است.[۳]
محقق در مقدمه بهجز نویسنده این کتاب، از چهارده نفر دیگر نام میبرد که نوشتههایی در این باب داشتهاند از جمله آنان است: ابوسلیمان داود بن علی بن داود اصفهانی ظاهری متوفی سال 270ق، ابوبکر احمد بن عمرو بن ضحاک شیبانی معروف به ابن ابی عاصم متوفی سال 287ق، ابراهیم بن حماد بن اسحاق ازدی مالکی متوفی سال 323ق، ابوبکر محمد بن طیب باقلانی متوفی 403ق، تقیالدین عبدالغنی بن عبدالواحد بن علی جماغیلی مقدسی متوقی 600ق، ابومحمد قاسم بن علی بن حسن بن هبةالله معروف به ابن عساکر متوفی 600ق فرزند ابن عساکر صاحب تاریخ دمشق، و....[۴]
کتب تراجم گفتهاند از کسانی که کتابی مختص به باب جهاد نوشته عبدالله بن مبارک است و کتاب وی اولین اثری است که در این باب نوشته شده است. حاجی خلیفه و کتانی به اینکه کتاب ابن مبارک اولین اثر در این باب است تصریح کردهاند. عبارت کتانی چنین است: «و الجهاد لابی عبدالرحمن عبدالله بن المبارک بن واضح المروزی الحنظلی، مولی بنی حنظلة، التمیمی، من تابع التابعین، الحافظ، أحد الأعلام، المتوفی بهیت، -و هی مدینة علی الفرات– سنة احدی أو اثنتین و ثمانین و مائه، و هو اول من صنف فی الجهاد.»[۵]
راویان کتاب، سعید بن رحمة، محمد بن سفیان صفار، ابراهیم بن محمد حلی، محمد بن احمد آبنوسی، و حسین بن محمد دلفی هستند که محقق در مقدمهاش بر کتاب، از هرکدام تعریف مختصری ارائه داده است.[۶]
بخش اول کتاب صفحات 59 تا 126 آن را به خود اختصاص داده و پس از عبارت «استنعت بالله» با ذکر روایتی از ابوالحسین محمد بن احمد بن محمد آبنوسی صیرفی آغاز میشود. در این روایت آمده: آبنوسی از قرائتی که بر وی در بغداد شده نقل میکند که من در جمادیالاولی سال 455ق حاضر بودم و شنیدم که ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن فتح جلی مصیصی گفت، یوسف بن محمد بن سفیان بن موسای صفار در سال 360ق در مصیصه برای آنان روایت کرده: سعید بن رحمة ابوعثمان روایت کرده که از عبدالله بن مبارک شنیده که اوزاعی به او خبر داده که یحیی بن ابی کثیر برایش حدیث کرده که هلال بن ابی میمونه از عطاء بن یسار حدیث کرده که عبدالله بن سلام بر او گفته که ابوسلمه بن عبدالرحمن از عبدالله بن سلام گفته: در میان ما گفتگویی بود و به هم گفتیم: کدامیک از شما نزد رسول خدا(ص) میرود تا از ایشان بپرسد که کدام عمل نزد رسول خدا دوستداشتنیتر است؟ او میگوید: همینکه یکی از ما این کار را بکند کافی است. سپس میگوید: رسول خدا(ص) یکی یکی به دنبال ما فرستاد تا جمعمان کرد و در آنجا برخی از ما را به برخی دیگر نشان میداد (به شخص اشاره میکرد)، سپس «سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَکِيمُ (1) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ (2)...» (سوره صف: 1-2) را از اول تا آخرش بر ما خواند. عبدالله بن سلام از اول تا آخر آن را برایمان تلاوت کرد و هلال گفته: عطاء بن یسار از اول تا آخر آن را برایمان تلاوت کرد. اوزاعی میگوید: یحیی از اول تا آخر آن را برایمان تلاوت کرد.[۷]
دومین بخش کتاب از صفحه 126 تا آخر کتاب را در خود دارد و البته بخشی بهعنوان نماز خوف از صفحه 192 تا 201 را بهصورت مجزا در خود جای داده است. این بخش به عبارت «علیه توکلت و به استعین» آغاز میشود. اولین روایتی که در این بخش ذکر میشود درباره آیه شریفهای است که به مسلمانان دستور میدهد «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَ أَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ»(حجرات: 2) اى كسانى كه ايمان آوردهايد، صدايتان را بلندتر از صداى پيامبر مكنيد، و همچنان که بعضى از شما با بعضى ديگر بلند سخن مىگوييد با او به صداى بلند سخن مگوييد، مبادا بىآنكه بدانيد كردههايتان تباه شود.[۸] در این روایت، از قول ثابت بن قیس نقل میشود که پس از نزول این آیه در خانهاش نشست و گفت: همواره صدای من بالاتر و بلندتر از رسول خدا(ص) بوده. وقتی پیامبر(ص) مدتی او را ندید از او پرسید و یکی از یاران به اذن پیامبر(ص) برای تحقیق حالش به سراغش رفت و او را در حالت انکسار یافت که میگفت من از اهل جهنم هستم و وقتی خبر حال او را برای پیامبر(ص) آورد با بشارت بهشت از جانب آن حضرت(ص) به سمت او برگشت.[۹]
وضعیت کتاب
فهرستهای فنی کتاب شامل فهرست آیات قرآنی، احادیث نبوی، آثار، أعلام، اماکن و منابع تحقیق در انتهای اثر ذکر شده است.[۱۰] از صفحه 53 تا 56 کتاب، تصاویری از نسخههای خطی کتاب ارائه شده است.
کتاب حاضر، برای دومین مرتبه است که به چاپ سپرده شده است و محقق در تحقیقش بر تنها نسخه موجود از آن تکیه کرده که در کتابخانه لایپزیک آلمان به شماره 320 موجود است. تاریخ کتابت نسخه خطی این اثر به قرن پنجم هجری یا پیش از آن برمیگردد و به خط نَسخ نوشته شده است.[۱۱]
بر این کتاب سه سماع وجود دارد که دو تا از آنها به سال 462 و سومی به 463 برمیگردد. این اثر به دو بخش اصلی تقسیم میشود که بر اول صفحه هرکدام از این سماعات، پس از عبارت «الجزء الاول» و «الجزء الثانی» نوشته شده: «الجهاد تصنیف عبدالله بن المبارک» روایة ابراهیم بن محمد بن الفتح بن عبدالله الجلی عن محمد بن سفیان الصفار عن سعید بن رحمة عنه روایة شیخ ابیالحسین محمد بن احمد بن محمد الآبنوسی الصیرفی رحمهالله، سماع شیخ الجلیل ابی علی الحسین بن محمد الدلفی بلغه الله آماله.[۱۲]
محقق، فعالیت خویش را در تحقیق کتاب اینگونه شرح داده است: متن کتاب را از روی تنها نسخه موجود آن نوشته، سپس به تقویم آن پرداخته و سند و متن آن را با کمک از مصنفات تراجم معتبر و معاجم و کتابهای سنن و آثار و تفسیر منضبط کرده است. او به اقتضای مقام به ترجمه مختصر برخی اشخاص وارد در اسانید یا متون پرداخته و همچنین جایگاه آیات و شماره آن را ذکر کرده است. در حد توان سعی در تخریج احادیث و آثار از کتابهای نوشته شده در سنت و تفسیر کرده است. او موارد دقیق و غامض از الفاظ روایات و عبارات را شرح کرده، اصطلاحات غریب آن را تفسیر کرده و موقعیت شهرهای وارده در متن را هم تبیین کرده است. تنبیه بر تصحیفات و تحریفات واقع در نسخه و افزودن کلمه موردنیاز در برخی مواردی که سیاق جمله اقتضا میکرده را در میان [ ] و اشاره به آن درصورتیکه در روایت یکی از مخرجین این نص وجود داشته است از دیگر فعالیتهای ایشان بوده است. اشاره به اختلاف کلمات در میان برخی احادیث یا آثار موجود، افزودن کلمه «و سلم» بر عبارت «صلیاللهعلیه» در کلام نویسنده در هنگامیکه ذکر نام پیامبر(ص) به میان آمده است، تکمیل عبارت ناسخ در مواردی که کلمهای را خالی گذاشته در صورت وجود آن در روایت یکی از مخرجین این نص و قرار دادن آن میان [ ] و اشاره به اینکه این عبارت در روایت آن اشخاص موجود است، ذکر مراجعی که از آنها استفاده کرده با اشاره به شماره و صفحه آن به جهت حفظ امانت و... از موارد تحقیقی است که خود به آن اشاره نموده است.[۱۳]
محقق در مقدمه از تمام کسانی که در نگارش تحقیق کتاب به وی کمک کردهاند بهویژه از سید صبحی بدری سامرایی که تصویر نسخه خطی کتاب را در اختیار وی قرار داده، تشکر کرده است.[۱۴]
پانویس
منبع مقاله
مقدمه و متن کتاب.