دیوان اشعار حسنزاده آملی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'هگ' به 'هگ') |
جز (جایگزینی متن - 'هص' به 'هص') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
{{ب|''دیده و دل خیره و سرگشتهاند ''|2=''زانچه در این گنبد میناستی''<ref>ر.ک: همان، ص13-14</ref>}}{{پایان شعر}}. | {{ب|''دیده و دل خیره و سرگشتهاند ''|2=''زانچه در این گنبد میناستی''<ref>ر.ک: همان، ص13-14</ref>}}{{پایان شعر}}. | ||
دومین مطلبی که | دومین مطلبی که بهصورت پررنگ در اشعار ایشان دیده میشود، وجود نشانههای بارزی از تشیع و ارادت عمیق به خاندان عصمت و طهارت(ع) است که در جایجای شعر ایشان طنینانداز است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
نسخهٔ ۶ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۴۹
دیوان اشعار حسنزاده آملی | |
---|---|
پدیدآوران | حسنزاده آملی، حسن (شاعر) هاشمي، سعيد (گردآورنده) |
عنوانهای دیگر | ديوان اشعار حسن زاده آملي ديوان |
ناشر | الف. لام. ميم |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 1391ش, |
شابک | 978-964-28-94-22-2 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
دیوان اشعار حسنزاده آملی، مجموعه اشعار حسن حسنزاده آملی است که توسط سید سعید هاشمی، تحقیق شده است.
استاد مهدی الهی قمشهای در تقریظ خویش، در مورد دیوان علامه حسنزاده بیان میدارد که: استاد دانشمند، اشعار آبداری برای نشر معارف الهی و ترغیب نفوس شیّق به کمال و روحهای عالی طالب حقایق، این اشعار را که مضامینش همه طبق اخلاق فاضله و توحید و تزکیه و تربیت روح است بدین مقصد عالی سروده و از طبع وقّاد خداداد گوهرفشانی کرده است.[۱].
ساختار
کتاب، مشتمل است بر مقدمه محقق، تقریظ مهدی الهی قمشهای و مجموعه اشعار متشکل از صدوچهلودو غزل، هجده قصیده، بیستوچهار مثنوی، قطعه، تعدادی رباعی و دوبیتی، ترجیعبند، منظومه بلند دفتر دل، اشعار عربی، سایر موارد و ابیات تبری.
گزارش محتوا
«اشعار علامه یگانه، آیتالله حسن حسنزاده آملی، نمونه کاملی از آمیختگی عرفان و ادب است. علامه در شعرهایش نشان داده است که با سابقه ادبیات پارسی آشناست. شاعران را میشناسد و سرودههای آنان را مطالعه کرده است. همچنین با عرفان همدم بوده، از محضر عرفای بزرگ همچون علامه فرزانه طباطبایی و دانشمند عظیمالشأن علامه شعرانی فیض برده است. همچنین از اشعار ایشان میشود پی برد که این شاعر فرهیخته با علوم شعری آشنایی کامل دارد و شاعران را شناخته، دیوان آنها را مطالعه کرده است»[۲].
با مطالعه دیوان علامه نکات قابل توجهی به دست میآید و معلوم میشود که ایشان در اشعارشان به چه موضوعات و مباحثی اهتمام ورزیده است. اولین و بارزترین موضوع مد نظر ایشان عرفان است که میتوان گفت در واقع، دیوان او چیزی جز عرفان نیست؛ علامه با دیده خدانگر، همه هستی را عرفان میبیند:
دلا بازیچه نبود دار هستی | همه حق است در بازار هستی | |
دلا تا مرغ باغ کبریایی | یگانه محرم سر خدایی | |
جز تو ندارم هوس دیگری | چون نبود جز تو کس دیگری | |
دانش من شد قفس جان من | تن بودش هم قفس دیگری | |
ای که زبانها به تو گویاستی | ای که دل و دیدهی داناستی | |
ای که ز تو مرغ شباهنگ را | ناله جانسوز سحرهاستی | |
دیده و دل خیره و سرگشتهاند | زانچه در این گنبد میناستی[۳] |
.
دومین مطلبی که بهصورت پررنگ در اشعار ایشان دیده میشود، وجود نشانههای بارزی از تشیع و ارادت عمیق به خاندان عصمت و طهارت(ع) است که در جایجای شعر ایشان طنینانداز است:
علی و آل پاکش را پذیرفتم پذیرفتم | فلانی و فلانی را نمیخواهم نمیخواهم | |
سخن باید بگویم از کلینی | که کافیاش زداید زنگ از دل | |
همان کافی که آب زندگانی است | حیات جاودانی راست کافل | |
همان کافی که چون کشتی نوح است | به حق مرسلین و حق مرسل | |
همان کافی که از پیغمبر و آل | بود میراث اهل علم کامل[۴] |
.
از جمله اشارات ایشان در اشعارش، اشاره به بزرگان اهل ادب است. اینکه نام بعضی از بزرگان ادب را از زبان عارفان بشنویم عجیب نیست. عجیب این است که عارفی، نام شاعرانی را بیاورد که جز شاعران، کسان دیگر آنها را نمیشناسد؛ مثلا شما در میان افراد دوروبر خود حتی کسانی که کتابخوان هستند چند نفر را میشناسید که نام عمعق بخارایی یا باباافضل کاشانی یا قاآنی و پریشانش را بشناسند؟ معلوم است که علامه با ادبیات انس دیرینه و عمیقی دارد که این نامها را شنیده و از بسیاری از آنها بهنیکی یاد میکند. او حتی منوچهری دامغانی را که ظاهرا بهخاطر مسائل شخصیاش از جو مذهبی دور مانده، گرامی میدارد:
ز فارابی شنو گر نکته یابی | که این یک نکته میباشد کتابی | |
چه غم ما را که اندر حجره نبود نان و حلوایی | بود تا نان و حلوای جناب شیخ ربانی | |
چه غم ما را ز بیگلدانی و گلهای رنگارنگ | بود زهر الربيع سید و انوار نعمانی | |
چه غم ما را ز سر بردن بهتنهایی که همصحبت | بود کشکول شیخ و مجمع الأمثال میدانی | |
چه غم ما را که مهجوریم و اندر حجره محجوریم | بود تا مثنوی و منطق الطير دو عرفانی | |
پریشان نیستم از بیگلستانی که در پیش است | گلستانی ز سعدی و پریشانی ز قاآنی[۵] |
.
از دیگر ویژگیهای ایشان که در اشعار وی بروز کرده است، آشنایی با دواوین شاعران و استقبال از شعرهای آنها است. این انس دیرینه و عمیق علامه با شاعران را میتوان از شعرهایی که ایشان در استقبال از بزرگان سرودهاند نیز فهمید؛ برخلاف بعضی از بزرگان حوزه که طبع شعر داشتهاند، اما دوری آنها از پشتوانه ادبی باعث شده در شعر و ادب درجا بزنند و باعث فاصله بیشتر ادب و ادبا از حوزه شوند. علامه از این پشتوانه غنی برخوردار است.
در استقبال از قصیده معروف میرفندرسکی که فرمودهاند:
علامه چنین سروده است:
چرخ با این اختران نغز و خوش زیباستی | صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی |
گرنه کارت دلبری و غارت و یغماستی | پس چرا اینسان جهان خویشتن آراستی |
با توجه به شعرهای علامه و ذوق جاری در اشعار او پی میبریم که در این استقبالها او صرفا تأثیر گرفته و پا را از تقلید فراتر نهاده است.[۶].
آشنایی با دانشمندان و علوم گوناگون و بهرهگیری از دانش عمیق در اشعار ایشان، از دیگر خصوصیات علامه و شعرسرایی وی است:
صبا به کوی عزیزان روضه رضوان | سلام ما به حضور عزیز ما برسان | |
حضور قدسی قدیس عیسویمشرب | که مرده زنده نمودی به حکمت و عرفان | |
حضور فخر اماثل جناب علامه | حضور صدر افاضل مفسر قرآن | |
در نزد ناظم رأی شیخ و صدرا | هریک بود بیشبهه صدر آرا | |
با منطقی از صاحب شفا گو | در حکمت از صدرای ذوالبها گو[۷] |
.
اشعار ایشان در علوم مختلف از جمله ستارهشناسی، مانند:
در شبی از صورت عقرب، حسن با خویش گفت | ای کم از عقرب تو را این قلب رخشان است؟ نیست | |
ز بیرونی که قانونش چه باشد | مجسطی را یکی نیکومماثل | |
ز استادان در ارصاد و ازیاج | در اسطرلاب و ربع و رمل و رامل |
اشعار ایشان در موسیقی، مانند:
از حجازی و عراقی، تویی ار پردهشناس | خوشتر از ساز نگارم، نگری، رودی نیست |
در فلسفه:
گفت سوفسطایی حقناشناس | دار هستی را نمیباشد اساس | |
دیدهای کاو پاک باشد از مرض | جوهر آدم بیند و جز او عرض |
در کنار همه اینها علامه در شعرهای خویش بهوفور از صنایع ادبی گوناگون استفاده کرده است. جناسهای مختلف، تلمیح، ترصیع، موازنه، تضاد و... در اشعار ایشان بهزیبایی دیده میشود که با در پیش داشتن کل اشعار در این دیوان دیگر نیازی به شاهد مثال نیست[۸].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر گردیده است. در پاورقیها آدرس و توضیح برخی مطالب ذکر گردیده است. در پایان کتاب، جدولی تحت عنوان «اصطلاحات» درج شده و در آن، اصطلاحات بهکاررفته در دیوان توضیح داده شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.