پرش به محتوا

عقائد السلف: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۲: خط ۵۲:
}}
}}
   
   
'''عقائد السلف'''، مجموعه‎ای است از پنج کتاب به نام‎های «الرد علی الزنادقة و الجهمية» تألیف [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] (164-241ق)؛ «خلق أفعال العباد»، [[بخاری، محمد بن اسماعیل|بخاری]] (199-256ق)؛ «الإختلاف في اللفظ و الرد علی الجهمیة و المشبهة»، تألیف [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبة]] (213-276ق)؛ «الرد علی الجهمية» و «رد الإمام الدارمي علی المريسي العنيد»، تألیف [[دارمی، عثمان بن سعید|عثمان بن سعید دارمی]] (حدود200-280ق). این مجموعه توسط علی سامی نشار و عمار جمعی طالبی مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است.
'''عقائد السلف'''، مجموعه‌ای است از پنج کتاب به نام‎های «الرد علی الزنادقة و الجهمية» تألیف [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] (164-241ق)؛ «خلق أفعال العباد»، [[بخاری، محمد بن اسماعیل|بخاری]] (199-256ق)؛ «الإختلاف في اللفظ و الرد علی الجهمیة و المشبهة»، تألیف [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبة]] (213-276ق)؛ «الرد علی الجهمية» و «رد الإمام الدارمي علی المريسي العنيد»، تألیف [[دارمی، عثمان بن سعید|عثمان بن سعید دارمی]] (حدود200-280ق). این مجموعه توسط علی سامی نشار و عمار جمعی طالبی مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است.


در واقع این پنج کتاب ردیه‎هایی است از طرف برخی از عالمان بزرگ اهل سنت بر آثار و افکار بنیان‎گذار فرقه کلامی جهمیه، جهم بن صفوان (متوفی 128ق) و هم‎فکران او.
در واقع این پنج کتاب ردیه‎هایی است از طرف برخی از عالمان بزرگ اهل سنت بر آثار و افکار بنیان‎گذار فرقه کلامی جهمیه، جهم بن صفوان (متوفی 128ق) و هم‎فکران او.
خط ۷۲: خط ۷۲:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
جهمیه (که مطالب این مجموعه در انتقاد ار افکار آنها نگاشته شده)، از فرقه‎های متقدم اسلامی، پیروان جهم بن صفوان است. جهم در عالَم فاعلی غیر از خدا نمی‎دید و نسبت دادن افعال به مردم را از روی مجاز می‎دانست. بدین ترتیب، او قائل به جبر بود و اندیشه‎اش از این حیث کاملاً در تقابل با اندیشه جعد – که قدری‎مسلک و قائل به اختیار بود – قرار می‎گرفت. برخی عقاید او عبارت است از اینکه او ایمان را به معرفت و قلب می‎دانست نه به اقرار و کفر را هم صرفاً جهل به خدا تلقی می‎کرد. او خدا را شیء نمی‎دانست، بلکه به‎وجودآوردنده اشیاء می‎دانست. برخی صفات همچون تکلم را از خدا سلب می‎نمود. قرآن را مخلوق می‎دانست. بهشت و دوزخ را جاودانی نمی‎دانست و...<ref>ر.ک: هاشمی، محمدمنصور، ج11، ص536-537</ref>.
جهمیه (که مطالب این مجموعه در انتقاد ار افکار آنها نگاشته شده)، از فرقه‎های متقدم اسلامی، پیروان جهم بن صفوان است. جهم در عالَم فاعلی غیر از خدا نمی‎دید و نسبت دادن افعال به مردم را از روی مجاز می‎دانست. بدین ترتیب، او قائل به جبر بود و اندیشه‌اش از این حیث کاملاً در تقابل با اندیشه جعد – که قدری‎مسلک و قائل به اختیار بود – قرار می‎گرفت. برخی عقاید او عبارت است از اینکه او ایمان را به معرفت و قلب می‎دانست نه به اقرار و کفر را هم صرفاً جهل به خدا تلقی می‎کرد. او خدا را شیء نمی‎دانست، بلکه به‎وجودآوردنده اشیاء می‎دانست. برخی صفات همچون تکلم را از خدا سلب می‎نمود. قرآن را مخلوق می‎دانست. بهشت و دوزخ را جاودانی نمی‎دانست و...<ref>ر.ک: هاشمی، محمدمنصور، ج11، ص536-537</ref>.


در بخشی از مقدمه، بیان شده است که افکار جهمیه برگرفته از افکار و آراء فلاسفه، صابئین و یهودیان است<ref>ر.ک: مقدمه، ص7</ref>. با پیدایش افکار جهمیه، تأویل که ریشه فتنه در تعطیل نصوص بشمار می‎آید پدید آمد و تأویل روایات و نصوص از معانی لغوی و شرعی به معانی باطنی و عرفانی دنبال شد و این نوع تأویلات باعث گمراهی و از بین رفتن شریعت می‌شد؛ بنابراین برخی از علمای سلف با این تفکر به مبارزه برخاستند و آثاری را خلق نمودند<ref>ر.ک: همان، ص7-8</ref>.
در بخشی از مقدمه، بیان شده است که افکار جهمیه برگرفته از افکار و آراء فلاسفه، صابئین و یهودیان است<ref>ر.ک: مقدمه، ص7</ref>. با پیدایش افکار جهمیه، تأویل که ریشه فتنه در تعطیل نصوص بشمار می‎آید پدید آمد و تأویل روایات و نصوص از معانی لغوی و شرعی به معانی باطنی و عرفانی دنبال شد و این نوع تأویلات باعث گمراهی و از بین رفتن شریعت می‌شد؛ بنابراین برخی از علمای سلف با این تفکر به مبارزه برخاستند و آثاری را خلق نمودند<ref>ر.ک: همان، ص7-8</ref>.


محققین در ادامه به زندگی‎نامه نویسندگان و معرفی هرکدام از این پنج اثر پرداخته‎اند.
محققین در ادامه به زندگی‎نامه نویسندگان و معرفی هرکدام از این پنج اثر پرداخته‌اند.


===الرد علی الزنادقة و الجهمية===
===الرد علی الزنادقة و الجهمية===
خط ۹۴: خط ۹۴:
او در کتابی با عنوان «خلق أفعال العباد‎»، از یحیی بن سعید نقل کرده است: «همیشه از اصحاب و [بزرگانمان] می‌شنیدم که می‎گفتند: افعال بندگان مخلوق است». [[بخاری، محمد بن اسماعیل|بخاری]] در توضیح این کلام می‎نویسد: «حرکات‎، صداها، اکتساب و نوشتن افراد‎، مخلوق‎ خداست». وی به آیات و روایات متعددی تمسک می‎کند که همه امور و از جمله فعل انسان را مخلوق خداوند می‌شمارد. ابن تیمیه نیز بارها در آثار خود‎ به نقل از پیشوایان اصحاب حدیث، خداوند را خالق اعمال عباد معرفی کرده است و مدعی است که جمهور اهل سنت از اصحاب حدیث و فقه و تفسیر و تصوف در این مسئله اجماع دارند<ref>ر.ک: همان، ص36</ref>.
او در کتابی با عنوان «خلق أفعال العباد‎»، از یحیی بن سعید نقل کرده است: «همیشه از اصحاب و [بزرگانمان] می‌شنیدم که می‎گفتند: افعال بندگان مخلوق است». [[بخاری، محمد بن اسماعیل|بخاری]] در توضیح این کلام می‎نویسد: «حرکات‎، صداها، اکتساب و نوشتن افراد‎، مخلوق‎ خداست». وی به آیات و روایات متعددی تمسک می‎کند که همه امور و از جمله فعل انسان را مخلوق خداوند می‌شمارد. ابن تیمیه نیز بارها در آثار خود‎ به نقل از پیشوایان اصحاب حدیث، خداوند را خالق اعمال عباد معرفی کرده است و مدعی است که جمهور اهل سنت از اصحاب حدیث و فقه و تفسیر و تصوف در این مسئله اجماع دارند<ref>ر.ک: همان، ص36</ref>.


در این میان، [[بخاری، محمد بن اسماعیل|بخاری]] در کتاب مزبور به مطلبی اشاره کرده است که می‎تواند‎ نظریه‎ای جدید برای جمع‎ خالقیت‎ خدا و فاعلیت انسان نسبت به افعال اختیاری باشد. وی پس از بیان اختلاف مردم در مسئله فعل و فاعل و مفعول، می‎گوید: قدریه همه افعال را از انسان دانسته و از خداوند‎ سلب‎ می‎کنند؛ در مقابل، جبریه همه افعال را از خدا می‎دانند و برای انسان سهمی قائل نیستند؛ اما ازنظر وی، دیدگاه اهل علم و نظریه قابل‎قبول این است که‎ افعال‎ بندگان، مخلوق‎ خدا و درعین‎حال فعل انسان است، نه فعل خداوند. آنچه فعل خداست خلق کردن است، اما‎ مخلوق یا همان مفعول، فعل او نیست؛ زیرا فعل و مفعول دو‎ چیز‎ است. [[بخاری، محمد بن اسماعیل|بخاری]] در این بیان تلاش کرده است نظریه اصحاب حدیث را در مقابل دیدگاه ‎‎جهمیه‎ و قدریه قرار دهد و در حقیقت، راه سومی میان جبر و تفویض معرفی کند. در‎ این‎ نظریه‎، در عین باور به خالق بودن خداوند نسبت به اعمال بندگان، فاعلیت حقیقی انسان نیز‎ پذیرفته می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص38</ref>.
در این میان، [[بخاری، محمد بن اسماعیل|بخاری]] در کتاب مزبور به مطلبی اشاره کرده است که می‎تواند‎ نظریه‌ای جدید برای جمع‎ خالقیت‎ خدا و فاعلیت انسان نسبت به افعال اختیاری باشد. وی پس از بیان اختلاف مردم در مسئله فعل و فاعل و مفعول، می‎گوید: قدریه همه افعال را از انسان دانسته و از خداوند‎ سلب‎ می‎کنند؛ در مقابل، جبریه همه افعال را از خدا می‎دانند و برای انسان سهمی قائل نیستند؛ اما ازنظر وی، دیدگاه اهل علم و نظریه قابل‎قبول این است که‎ افعال‎ بندگان، مخلوق‎ خدا و درعین‎حال فعل انسان است، نه فعل خداوند. آنچه فعل خداست خلق کردن است، اما‎ مخلوق یا همان مفعول، فعل او نیست؛ زیرا فعل و مفعول دو‎ چیز‎ است. [[بخاری، محمد بن اسماعیل|بخاری]] در این بیان تلاش کرده است نظریه اصحاب حدیث را در مقابل دیدگاه ‎‎جهمیه‎ و قدریه قرار دهد و در حقیقت، راه سومی میان جبر و تفویض معرفی کند. در‎ این‎ نظریه‎، در عین باور به خالق بودن خداوند نسبت به اعمال بندگان، فاعلیت حقیقی انسان نیز‎ پذیرفته می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص38</ref>.


===الإختلاف في اللفظ و الرد علی الجهمیة و المشبهة===
===الإختلاف في اللفظ و الرد علی الجهمیة و المشبهة===
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:
بشر مریسی (متوفی 218ق)، از حنفیان بغداد بود. او در مظان این اتهام قرار داشت که مقدمات جریان محنه را از نظر فکری (ایدئولوژی) فراهم کرده است؛ ازاین‎رو، موردانتقاد شدید اصحاب حدیث قرار گرفت. خود بشر نه عراقی بود و نه ایرانی، بلکه از مصر برخاسته بود و شافعی را از آنجا می‌شناخت.
بشر مریسی (متوفی 218ق)، از حنفیان بغداد بود. او در مظان این اتهام قرار داشت که مقدمات جریان محنه را از نظر فکری (ایدئولوژی) فراهم کرده است؛ ازاین‎رو، موردانتقاد شدید اصحاب حدیث قرار گرفت. خود بشر نه عراقی بود و نه ایرانی، بلکه از مصر برخاسته بود و شافعی را از آنجا می‌شناخت.


او از طرف‎داران خلق قرآن بود و در کتاب خود، «كفر المشبهة»، اصحاب حدیث را به ارائه تصویر نادرست و گمراه‎کننده‎ای از خداوند و به‎این‎ترتیب به بی‎ایمانی متهم نمود. او به اختیار انسان اعتقاد نداشت؛ ازاین‎رو، اصحاب حدیث او را با جهم بن صفوان مقایسه می‎کردند<ref>یوزف فان اس، ج19، ص76</ref>.
او از طرف‎داران خلق قرآن بود و در کتاب خود، «كفر المشبهة»، اصحاب حدیث را به ارائه تصویر نادرست و گمراه‎کننده‌ای از خداوند و به‌این‎ترتیب به بی‎ایمانی متهم نمود. او به اختیار انسان اعتقاد نداشت؛ ازاین‎رو، اصحاب حدیث او را با جهم بن صفوان مقایسه می‎کردند<ref>یوزف فان اس، ج19، ص76</ref>.


اصحاب حدیث، شروع به تاختن بر تعقیب‎کنندگان سابق خود و هم‎طراز کردن آنان با کفار آن زمان، یعنی زنادقه، نمودند؛ بهترین مثال، «الردّ علی الزنادقة و الجهمية» از احمد بن‎ حنبل است. مؤلف دیگر، [[دارمی، عثمان بن سعید|عثمان بن سعید دارمی]] است که ابتدا در کتاب «الرد علی الجهمية» کوشیده بود بر پیشانی «جهمیه» داغ ننگ و رسوایی زندقه بزند و بدین ‎وسیله آنان را خارج از حوزه اسلام قرار دهد؛ هنگامی‎که با اعتراض و مخالفت مواجه شد، کتاب دیگری با نام «الرد على بشر المريسي العنيد» نوشت<ref>ر.ک: همان، ص76-77</ref>.
اصحاب حدیث، شروع به تاختن بر تعقیب‎کنندگان سابق خود و هم‎طراز کردن آنان با کفار آن زمان، یعنی زنادقه، نمودند؛ بهترین مثال، «الردّ علی الزنادقة و الجهمية» از احمد بن‎ حنبل است. مؤلف دیگر، [[دارمی، عثمان بن سعید|عثمان بن سعید دارمی]] است که ابتدا در کتاب «الرد علی الجهمية» کوشیده بود بر پیشانی «جهمیه» داغ ننگ و رسوایی زندقه بزند و بدین ‎وسیله آنان را خارج از حوزه اسلام قرار دهد؛ هنگامی‎که با اعتراض و مخالفت مواجه شد، کتاب دیگری با نام «الرد على بشر المريسي العنيد» نوشت<ref>ر.ک: همان، ص76-77</ref>.


در وقع نزاع در اصل بر سر تصویر خدا بود. بشر به خداوند چند صفت ذاتی قدیم که به‎طور نظری قابل استنتاجند، یعنی قدرت، علم، اراده و «تخلیق»، نسبت داده بود؛ اما از اینکه از اسماء خداوند که در قرآن کریم وجود داشتند، صفاتی بسازد، امتناع ورزید؛ زیرا قرآن مخلوق است و این اسماء «مستعارند»؛ یعنی برگرفته از زبان انسانند. او این مطلب را با آن آیات قرآنی که در آن‎ها خداوند چون یک انسان توصیف می‌شود، درحالی‎که از دستانش، چشمانش و جز آن سخن به میان می‎آید، اثبات می‎نمود. به‎این‎ترتیب، بحث‎ و جدل به مسئله تشبیه موکول شد. اصحاب حدیث به این کشمکش دامن زدند؛ بدین ترتیب که افزون بـر قرآن کریم احـادیث بی‌شماری را که در قالبی تشبیه‎گرایانه بیان شده بودند، مطرح کردند<ref>ر.ک: همان، ص77</ref>.
در وقع نزاع در اصل بر سر تصویر خدا بود. بشر به خداوند چند صفت ذاتی قدیم که به‎طور نظری قابل استنتاجند، یعنی قدرت، علم، اراده و «تخلیق»، نسبت داده بود؛ اما از اینکه از اسماء خداوند که در قرآن کریم وجود داشتند، صفاتی بسازد، امتناع ورزید؛ زیرا قرآن مخلوق است و این اسماء «مستعارند»؛ یعنی برگرفته از زبان انسانند. او این مطلب را با آن آیات قرآنی که در آن‎ها خداوند چون یک انسان توصیف می‌شود، درحالی‎که از دستانش، چشمانش و جز آن سخن به میان می‎آید، اثبات می‎نمود. به‌این‎ترتیب، بحث‎ و جدل به مسئله تشبیه موکول شد. اصحاب حدیث به این کشمکش دامن زدند؛ بدین ترتیب که افزون بـر قرآن کریم احـادیث بی‌شماری را که در قالبی تشبیه‎گرایانه بیان شده بودند، مطرح کردند<ref>ر.ک: همان، ص77</ref>.


عقایدی که در این کتاب به‎عنوان اعتقادات بشر مریسی مورد رد و انکار قرار گرفته است از این شمار است: مخلوق بودن اسماء الهی؛ خلق قرآن و اعتقاد او به اینکه کلام خداوند «جعل» خداست؛ استناد بشر مریسی حتی به دلایل نقلی برای اینکه خداوند قابل‎ درک با حواس پنج‎گانه بشری نیست؛ عدم رؤیت باری در آخرت؛ عدم باور به حدیث نزول باری ‎تعالی؛ تأویل آیات و احادیث صفات باری از سوی بشر مریسی؛ عدم اعتقاد به واقعیت مستقل صفات باری و بلکه ارجاع همه این صفات به ذات باری که دارای وحدت ذاتی و صفاتی است؛ مخالفت با هرگونه تشبیه باری با مخلوقات؛ تأویل برخی احادیث تشبیهی با وجود پذیرش اصل حدیث (به‎طور مثال حدیث رؤیت) و گاهی نیز رد برخی احادیث تشبیهی و تشکیک در صحت انتساب این احادیث و دست‎ آخر اعتقاد او به اینکه خداوند همه ‎جا هست<ref>ر.ک: پایگاه اینترنتی بررسی‎های تاریخی</ref>.
عقایدی که در این کتاب به‎عنوان اعتقادات بشر مریسی مورد رد و انکار قرار گرفته است از این شمار است: مخلوق بودن اسماء الهی؛ خلق قرآن و اعتقاد او به اینکه کلام خداوند «جعل» خداست؛ استناد بشر مریسی حتی به دلایل نقلی برای اینکه خداوند قابل‎ درک با حواس پنج‎گانه بشری نیست؛ عدم رؤیت باری در آخرت؛ عدم باور به حدیث نزول باری ‎تعالی؛ تأویل آیات و احادیث صفات باری از سوی بشر مریسی؛ عدم اعتقاد به واقعیت مستقل صفات باری و بلکه ارجاع همه این صفات به ذات باری که دارای وحدت ذاتی و صفاتی است؛ مخالفت با هرگونه تشبیه باری با مخلوقات؛ تأویل برخی احادیث تشبیهی با وجود پذیرش اصل حدیث (به‎طور مثال حدیث رؤیت) و گاهی نیز رد برخی احادیث تشبیهی و تشکیک در صحت انتساب این احادیث و دست‎ آخر اعتقاد او به اینکه خداوند همه ‎جا هست<ref>ر.ک: پایگاه اینترنتی بررسی‎های تاریخی</ref>.
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:
# یوزف فان اس، دایرة‎المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، ج19، مرکز دایرة‎المعارف بزرگ اسلامی، تهران، چاپ اول، 1390.
# یوزف فان اس، دایرة‎المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، ج19، مرکز دایرة‎المعارف بزرگ اسلامی، تهران، چاپ اول، 1390.
# هاشمی، محمدمنصور، دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، ج11، تهران، بنیاد دایرة‎المعارف اسلامی، چاپ اول، 1386ش.
# هاشمی، محمدمنصور، دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، ج11، تهران، بنیاد دایرة‎المعارف اسلامی، چاپ اول، 1386ش.
#[[:noormags:1196542|طالقانی، سید حسن، «تمایز میان خالقیت و فاعلیت، نظریه‎ای ناتمام برای فرار از جبر و تفویض»، تحقیقات کلامی، بهار 1395، شماره 12، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور]].
#[[:noormags:1196542|طالقانی، سید حسن، «تمایز میان خالقیت و فاعلیت، نظریه‌ای ناتمام برای فرار از جبر و تفویض»، تحقیقات کلامی، بهار 1395، شماره 12، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور]].
# [[:noormags:745947|احمدی، محمدقاسم، «بررسی تطبیقی شخصیت و آثار ابن قتیبه و ابوحنیفه دینوری و نقش آن دو در تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی»، تاریخ اسلام در آینه پژوهش، تابستان 1386، شماره 14، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور]].
# [[:noormags:745947|احمدی، محمدقاسم، «بررسی تطبیقی شخصیت و آثار ابن قتیبه و ابوحنیفه دینوری و نقش آن دو در تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی»، تاریخ اسلام در آینه پژوهش، تابستان 1386، شماره 14، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور]].
#[[:noormags:29092|حجت، هادی، «اصحاب حدیث، حدیث‎گرایی و حدیث‎زدگی»، علوم حدیث، زمستان 1383، شماره 34، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور]].
#[[:noormags:29092|حجت، هادی، «اصحاب حدیث، حدیث‎گرایی و حدیث‎زدگی»، علوم حدیث، زمستان 1383، شماره 34، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور]].
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش