ترجمه‌های ممتاز قرآن در ترازوی نقد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'می‎پ' به 'می‌پ')
    جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۴۹: خط ۴۹:
    «جلوه‎های ادب و هنر در ترجمه قرآن دکتر [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]]»، دومین مقاله‌ای است که در این اثر به چشم می‎خورد. این مقاله در سال 1378 در مجله میراث جاودان منتشر شده است. نویسنده در این مقاله به تمجید از آقای [[امامی، ابوالقاسم|امامی]] پرداخته؛ به‎گونه‌ای که ادبیات او را همچون ابوالقاسم فردوسی می‎داند: اگر آن روز ابوالقاسم فردوسی که مأخذ اثر بی‎مانندش، آثار منثوری چون «شاهنامه ابومنصوری» و «خداینامه‎ها» بوده... اکنون ما امروزه شاهد «خداینامه‌ای دیگر» که برگرفته از بهترین کتاب عالم وجود است، می‎باشیم. این «ترجمان وحی» در بعد «ادبی» و «هنری» - ‎به‎عنوان ترجمه قرآن مجید - «شاهکار منثور» [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]]، در راستای «شاهنامه منظوم» ابوالقاسم فردوسی و گامی به‎سوی آن اثر استوار است. در سرتاسر این چشمه زلال ادب و هنر، «ظرافت»، «عذوبت»، «زیبایی»، «شیوایی» و «روانی» موج می‎زند<ref>ر.ک: همان، ص47-48</ref>.
    «جلوه‎های ادب و هنر در ترجمه قرآن دکتر [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]]»، دومین مقاله‌ای است که در این اثر به چشم می‎خورد. این مقاله در سال 1378 در مجله میراث جاودان منتشر شده است. نویسنده در این مقاله به تمجید از آقای [[امامی، ابوالقاسم|امامی]] پرداخته؛ به‎گونه‌ای که ادبیات او را همچون ابوالقاسم فردوسی می‎داند: اگر آن روز ابوالقاسم فردوسی که مأخذ اثر بی‎مانندش، آثار منثوری چون «شاهنامه ابومنصوری» و «خداینامه‎ها» بوده... اکنون ما امروزه شاهد «خداینامه‌ای دیگر» که برگرفته از بهترین کتاب عالم وجود است، می‎باشیم. این «ترجمان وحی» در بعد «ادبی» و «هنری» - ‎به‎عنوان ترجمه قرآن مجید - «شاهکار منثور» [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]]، در راستای «شاهنامه منظوم» ابوالقاسم فردوسی و گامی به‎سوی آن اثر استوار است. در سرتاسر این چشمه زلال ادب و هنر، «ظرافت»، «عذوبت»، «زیبایی»، «شیوایی» و «روانی» موج می‎زند<ref>ر.ک: همان، ص47-48</ref>.


    در ادامه مهم‎ترین ویژگی‎های این ترجمه را برمی‎شمرد<ref>ر.ک: همان، ص48-56</ref>. سپس از اختلاف چاپ اول و دوم ترجمه صحبت به میان می‎آورد. او در اینجا نسبت به ناشر چاپ دوم گلایه‎مند و معتقد است که چاپ مناسبی برای این اثر ارزشمند صورت نگرفته است.<ref>ر.ک: همان، ص56-57</ref>.
    در ادامه مهم‎ترین ویژگی‎های این ترجمه را برمی‌شمرد<ref>ر.ک: همان، ص48-56</ref>. سپس از اختلاف چاپ اول و دوم ترجمه صحبت به میان می‎آورد. او در اینجا نسبت به ناشر چاپ دوم گلایه‎مند و معتقد است که چاپ مناسبی برای این اثر ارزشمند صورت نگرفته است.<ref>ر.ک: همان، ص56-57</ref>.


    مقاله سوم با نام «نقدی بر ترجمه استاد [[آیتی، عبدالمحمد|عبدالمحمد آیتی]] از قرآن کریم (چاپ دوم)»، در بهار 1375 در مجله میراث جاویدان چاپ و منتشر شده است. نویسنده، معتقد است در میان ترجمه‎های موجود، ترجمه مترجم [[آیتی، عبدالمحمد|عبدالمحمد آیتی]] از امتیازات خاصی برخوردار است و ارزش ادبی فراوانی دارد و از جمله آثار ماندگار بشمار می‎رود. سلامت و استحکام جمله‎بندی و پرهیز از سره‎نویسی فارسی و عربی‎گرایی افراطی و دوری از هرگونه حشو و زوائد، از ویژگی‎های این ترجمه ارزشمند است؛ لکن دارای اشکالاتی است. اشکال اول به آیه چهارم از سوره حمد برمی‎گردد. ایشان در این آیه، واژه «مالک» را معادل کلمه «فرمانروا» در زبان فارسی دانسته است که به نظر کوشا صحیح نیست؛ زیرا معادل «مالک» در فارسی، واژه «دارنده»، «صاحب» و «خداوند» می‎باشد و «فرمانروا» معادل کلمه مَلِک است نه مالک و رسم‎الخط قرآن‎های کنونی «مالک» است، نه «ملک». دومین اشکال مورد نظر نویسنده، به آیه هفده از دومین سوره قرآن برمی‎گردد؛ آنجا که مترجم ضمیر «ما حَولَهُ» را به «نار» برگردانده است؛ درصورتی‎که مرجع آن «الذی» است. زیرا «نار» مؤنث مجازی است و می‎بایست «ما حولها» باشد<ref>ر.ک: همان، ص60-61</ref>.
    مقاله سوم با نام «نقدی بر ترجمه استاد [[آیتی، عبدالمحمد|عبدالمحمد آیتی]] از قرآن کریم (چاپ دوم)»، در بهار 1375 در مجله میراث جاویدان چاپ و منتشر شده است. نویسنده، معتقد است در میان ترجمه‎های موجود، ترجمه مترجم [[آیتی، عبدالمحمد|عبدالمحمد آیتی]] از امتیازات خاصی برخوردار است و ارزش ادبی فراوانی دارد و از جمله آثار ماندگار بشمار می‎رود. سلامت و استحکام جمله‎بندی و پرهیز از سره‎نویسی فارسی و عربی‎گرایی افراطی و دوری از هرگونه حشو و زوائد، از ویژگی‎های این ترجمه ارزشمند است؛ لکن دارای اشکالاتی است. اشکال اول به آیه چهارم از سوره حمد برمی‎گردد. ایشان در این آیه، واژه «مالک» را معادل کلمه «فرمانروا» در زبان فارسی دانسته است که به نظر کوشا صحیح نیست؛ زیرا معادل «مالک» در فارسی، واژه «دارنده»، «صاحب» و «خداوند» می‎باشد و «فرمانروا» معادل کلمه مَلِک است نه مالک و رسم‎الخط قرآن‎های کنونی «مالک» است، نه «ملک». دومین اشکال مورد نظر نویسنده، به آیه هفده از دومین سوره قرآن برمی‎گردد؛ آنجا که مترجم ضمیر «ما حَولَهُ» را به «نار» برگردانده است؛ درصورتی‎که مرجع آن «الذی» است. زیرا «نار» مؤنث مجازی است و می‎بایست «ما حولها» باشد<ref>ر.ک: همان، ص60-61</ref>.
    خط ۵۵: خط ۵۵:
    عدد اشکالات این ترجمه به نظر آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] به 163 می‎رسد. ایشان در پایان، به تعدادی از اغلاط چاپی و تحریری این ترجمه اشاره کرده است.
    عدد اشکالات این ترجمه به نظر آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] به 163 می‎رسد. ایشان در پایان، به تعدادی از اغلاط چاپی و تحریری این ترجمه اشاره کرده است.


    نویسنده در مقاله بعدی به‎ نقد ترجمه استاد [[خرمشاهی، بهاءالدین|خرمشاهی]] می‌پردازد. اشکال اول، به آیه آخر سوره حمد برمی‎گردد که ناشیوایی، ثقیل بودن و عدم استفاده از واژه معادل، از ویژگی ترجمه آن آیه است.<ref>ر.ک: همان، ص123</ref>. [[خرمشاهی، بهاءالدین|خرمشاهی]] در معادل «ذلك الكتاب»، در آیه دوم سوره بقره، «این کتابی است» آورده که [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] به آن معترض شده و می‎گوید: «این کتابی است»، معادل «ذلك كتاب» است که نکره است؛ حال ‎آنکه «الكتاب» معرفه است.<ref>ر.ک: همان</ref>. اشکالات واردشده توسط آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] به ترجمه آقای [[خرمشاهی، بهاءالدین|خرمشاهی]] به عدد هشتاد ختم می‎شود.
    نویسنده در مقاله بعدی به‎ نقد ترجمه استاد [[خرمشاهی، بهاءالدین|خرمشاهی]] می‌پردازد. اشکال اول، به آیه آخر سوره حمد برمی‎گردد که ناشیوایی، ثقیل بودن و عدم استفاده از واژه معادل، از ویژگی ترجمه آن آیه است.<ref>ر.ک: همان، ص123</ref>. [[خرمشاهی، بهاءالدین|خرمشاهی]] در معادل «ذلك الكتاب»، در آیه دوم سوره بقره، «این کتابی است» آورده که [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] به آن معترض شده و می‎گوید: «این کتابی است»، معادل «ذلك كتاب» است که نکره است؛ حال ‎آنکه «الكتاب» معرفه است.<ref>ر.ک: همان</ref>. اشکالات واردشده توسط آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] به ترجمه آقای [[خرمشاهی، بهاءالدین|خرمشاهی]] به عدد هشتاد ختم می‌شود.


    آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] در مقاله بعدی به معرفی و ویژگی ترجمه خرم‎دل می‌پردازد و نقاط ضعف و قوت این ترجمه را یادآور می‎شود<ref>ر.ک: همان، ص191-200</ref>، سپس 94 اشتباه در این ترجمه را یافته و متذکر می‎گردد.
    آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] در مقاله بعدی به معرفی و ویژگی ترجمه خرم‎دل می‌پردازد و نقاط ضعف و قوت این ترجمه را یادآور می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص191-200</ref>، سپس 94 اشتباه در این ترجمه را یافته و متذکر می‎گردد.


    ایشان در مقالات بعدی، ضمن برشمردن نقاط قوت و ضعف ترجمه هرکدام از ترجمه‎های یادشده، در ترجمه [[آرام، احمد|احمد آرام]]، به 24 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص253-267</ref>، در ترجمه فیض‎الاسلام به 18 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص269-294</ref>، در ترجمه [[ابوالفتوح رازی، حسین بن علی|ابوالفتوح رازی]] به 9 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص295-325</ref>، در ترجمه [[موسوی گرمارودی، علی|سید علی موسوی گرمارودی]] به 74 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص327-380</ref>، اشاره کرده و در پایان به‎عنوان خاتمه در ترجمه فاطمه مشایخ از تلخیص الميزان 10 اشکال را یادآور شده است.<ref>ر.ک: همان393-398</ref>.
    ایشان در مقالات بعدی، ضمن برشمردن نقاط قوت و ضعف ترجمه هرکدام از ترجمه‎های یادشده، در ترجمه [[آرام، احمد|احمد آرام]]، به 24 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص253-267</ref>، در ترجمه فیض‎الاسلام به 18 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص269-294</ref>، در ترجمه [[ابوالفتوح رازی، حسین بن علی|ابوالفتوح رازی]] به 9 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص295-325</ref>، در ترجمه [[موسوی گرمارودی، علی|سید علی موسوی گرمارودی]] به 74 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص327-380</ref>، اشاره کرده و در پایان به‎عنوان خاتمه در ترجمه فاطمه مشایخ از تلخیص الميزان 10 اشکال را یادآور شده است.<ref>ر.ک: همان393-398</ref>.

    نسخهٔ ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۱۷

    ‏ترجمه‎های ممتاز قرآن در ترازوی نقد
    ترجمه‌های ممتاز قرآن در ترازوی نقد
    پدیدآورانکوشا، محمدعلی (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرترجمه‏‎های ممتاز قرآن در ترازوي نقد
    ناشرکتاب مبين
    مکان نشرايران - رشت
    سال نشرمجلد1: 1386ش,
    موضوعقرآن - ترجمه‏‎ها - نقد و تفسير
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏BP‎‏ ‎‏60‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏9‎‏ت‎‏4‎‏ ‎‏1386

    ترجمه‎های ممتاز قرآن در ترازوی نقد، تألیف محمدعلی کوشا (متولد 1331ش)، حاوی معرفی و نقد چند ترجمه از قرآن است که بیشتر آن‎ها در زمان معاصر قلم‎فرسایی شده است. این ترجمه‎ها عبارتند از: ترجمه ابوالقاسم امامی، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، ترجمه محمدمهدی فولادوند، ترجمه تفسیری مصطفی خرّم‎دل، ترجمه احمد آرام، ترجمه تفسیری علی‎نقی فیض‎الاسلام، ترجمه ابوالفتوح رازی، ترجمه سید علی موسوی گرمارودی و ترجمه فاطمه مشایخ از تلخیص الميزان.

    انگیزه اساسی صاحب این نوشتار، چیزی جز توجه به آموزش درست و استوار فن ترجمه قرآن کریم در قالب نثری برگرفته از ادب و هنر ناب و والا نیست[۱].

    ساختار

    در واقع این اثر، مجموعه دوازده مقاله مؤلف است که طی سال‎های پیشین در نشریات فارسی منتشر شده است. در ابتدای این مقالات توضیحاتی درباره آن ترجمه، به‎همراه ذکر نقاط قوت و ضعف آن آمده است و به دنبال آن اشکالات ترجمه به معرض نمایش گذاشته شده است.

    مقاله یازدهم این اثر، حاوی پرسش و پاسخ‎هایی درباره ترجمه است.

    گزارش محتوا

    کوشا معتقد است که ترجمه باید منعکس‎کننده مفهوم و محتوای زبان مبدأ با رعایت آرایش‎های لفظی و خالی از هرگونه حشو و زوائد، در زبان مقصد باشد. بنابراین برای برگرداندن متنی به زبان دیگر، دو عنصر، لازم و ضروری می‎نماید: نخست، «عنصر ادب» و دوم، «مایه هنر»... مترجم باید هنرمندانه، قالب ترجمه‌اش را همگون و همانند قالب متن و به‎‎اندازه آن درآورد و از افزودن هر آنچه زائد بر قالب متن است، بپرهیزد و توضیح و تفسیر را با متن درنیامیزد؛ که در این صورت از مرز قانون ترجمه برون رفته است؛ زیرا ترجمه و تفسیر و توضیح، هرکدام مرز ویژه خود را دارند؛ مثلاً مطالبی که یک عرب آشنا به فنون ادب از یک آیه قرآن - بدون تفسیر آن - ‎می‎فهمد، درست به‌اندازه یک فارسی‎زبان آشنا به فنون ادب فارسی است که از ترجمه همان آیه - بدون تفسیر آن - ‎می‎فهمد. بنابراین اگر تفسیر و توضیحی برای متن لازم و ضروری شود، همان تفسیر و توضیح هم در مورد ترجمه همان متن صادق است.[۲].

    نویسنده بعد از ذکر مختصری از سیر تاریخی ترجمه می‎گوید: دست‎کم در هر ربع قرنی، ارائه ترجمه‌ای از آخرین کتاب آسمانی، متناسب با ساختار ذهنی و زبانی مردمان آن دوره، پاسخی بایسته و شایسته به نیازهای فرهنگی دین‎داران و قرآن‎پژوهان است. بر همین اساس در نیم‎قرن اخیر شاهد ترجمه‎های مفید و شیوایی از قرآن کریم بوده‌ایم، که از میان آن‎ها ترجمه‎های آقایان: «مرحوم ابوالقاسم پاینده» و «مرحوم زین‎العابدین رهنما» به‎عنوان ترجمه‎های ممتاز پیش از انقلاب و ترجمه‎های آقایان، محمدجواد خواجوی، ابوالقاسم امامی، سید جلال‎الدین مجتبوی، محمدمهدی فولادوند، عبدالمحمد آیتی، بهاءالدین خرمشاهی، مصطفی خرم‎دل به‎عنوان ترجمه‎های ممتاز پس از انقلاب حائز اهمیت فراوانند[۳].

    اولین بخش کتاب، مقاله‌ای است با عنوان «نقدی بر ترجمه دکتر ابوالقاسم امامی از قرآن کریم» است. پیش‎ازاین، این مقاله در سال 1373ش، در مجله میراث جاویدان چاپ و منتشر شده است. نویسنده، معتقد است ترجمه ابوالقاسم امامی از امتیازات و ویژگی‎های فراوانی برخوردار است؛ به قول وی، مترجم خوش‎ذوق تا سرحد امکان، ادیبانه پیش رفته و زیبایی کلام پارسی را در ترجمه کلام رسای الهی به‎کار گرفته است. تلاش مترجم بر این بوده که ترجمه‌اش به‎دور از حشو و زوائد و پیراسته از نواقص و آراسته به زیور ادب و هنر باشد و آهنگ سخن پارسی را در ترجمه، به آهنگ کلام الهی نزدیک گرداند و با استفاده از لغات سره فارسی، توانایی زبان فارسی را در ارائه مفاهیم گوناگون نشان دهد... مترجم ادیب، با همه تلاش و کوششی که به‎کار برده، خود را بی‎نیاز از نقد و ایراد ندیده... و این ترجمه یکی از ارزشمندترین ترجمه‎های قرآن کریم بعد از اصلاح اشکالات مورد نظر می‎باشد[۴].

    اولین اشکال، در ترجمه اولین سوره قرآن به چشم می‎خورد؛ آنجا که خداوند می‎فرماید: مالك يوم ‎الدين (الفاتحة: 4). آقای امامی آن را به «روز شمار» ترجمه نموده است. او علاوه بر این در آیات 35 سوره حجر، 20 سوره صافات، 78 سوره صاد و هر آیه‌ای که «يوم ‎الدين» را در خود جای ‎داده، آن را این‎گونه ترجمه نموده است. نویسنده می‎گوید: در اینکه در این آیات، منظور از «يوم ‎الدين»، روز قیامت است، شکی نیست، ولی سخن در این است که در مقام ترجمه حتی‎الامکان باید معادل فارسی کلمه را قرار داد و معادل فارسی «دین» در آیات، «پاداش» است، نه «شمار»؛ چون «شمار» معمولاً معادل «حساب» می‎آید. البته روشن است که در غیر این آیات، کلمه دین به معنی «کیش» و «آئین» آمده است که فعلاً موردبحث ما نیست؛ پس ترجمه صحیح مالك يوم ‎الدين (الفاتحة: 4)، «خداوند روز پاداش» می‎باشد. اتفاقاً مترجم در آیه 82 سوره شعراء، دین را به معنای پاداش ترجمه نموده و الذي أطمع أن يغفر لي خطيئتي يوم ‎الدين؛ «و آن‎که چشم دارم که در روز پاداش گناه مرا آمرزد»، ولی در آیه 15 سوره انفطار به معنای «رستخیز» و در آیه اول سوره ماعون آن را به «دین» ترجمه نموده است که از مبنای ترجمه فاصله گرفته است.[۵].

    از دیگر اشکالاتی که نویسنده به آقای امامی در ترجمه قرآن وارد می‎داند، ترجمه واژه «محیط» است که ایشان در یک مورد به معنای «چیره» و در هفت مورد دیگر به معنای «آگاه» ترجمه نموده است. درصورتی‎که «چیره» معادل «غالب» و «آگاه» معادل «خبیر» است. نظر نویسنده کتاب جناب آقای کوشا در معادل فارسی واژه «محیط»، «فراگیر» یا «فراگیرنده» است.[۶].

    تعداد اشکالاتی که آقای کوشا بر ترجمه امامی می‎گیرد، به عدد 64 می‎رسد و در پایان به چند غلط و اشتباه چاپی این ترجمه نیز اشاره می‎کند[۷].

    «جلوه‎های ادب و هنر در ترجمه قرآن دکتر ابوالقاسم امامی»، دومین مقاله‌ای است که در این اثر به چشم می‎خورد. این مقاله در سال 1378 در مجله میراث جاودان منتشر شده است. نویسنده در این مقاله به تمجید از آقای امامی پرداخته؛ به‎گونه‌ای که ادبیات او را همچون ابوالقاسم فردوسی می‎داند: اگر آن روز ابوالقاسم فردوسی که مأخذ اثر بی‎مانندش، آثار منثوری چون «شاهنامه ابومنصوری» و «خداینامه‎ها» بوده... اکنون ما امروزه شاهد «خداینامه‌ای دیگر» که برگرفته از بهترین کتاب عالم وجود است، می‎باشیم. این «ترجمان وحی» در بعد «ادبی» و «هنری» - ‎به‎عنوان ترجمه قرآن مجید - «شاهکار منثور» ابوالقاسم امامی، در راستای «شاهنامه منظوم» ابوالقاسم فردوسی و گامی به‎سوی آن اثر استوار است. در سرتاسر این چشمه زلال ادب و هنر، «ظرافت»، «عذوبت»، «زیبایی»، «شیوایی» و «روانی» موج می‎زند[۸].

    در ادامه مهم‎ترین ویژگی‎های این ترجمه را برمی‌شمرد[۹]. سپس از اختلاف چاپ اول و دوم ترجمه صحبت به میان می‎آورد. او در اینجا نسبت به ناشر چاپ دوم گلایه‎مند و معتقد است که چاپ مناسبی برای این اثر ارزشمند صورت نگرفته است.[۱۰].

    مقاله سوم با نام «نقدی بر ترجمه استاد عبدالمحمد آیتی از قرآن کریم (چاپ دوم)»، در بهار 1375 در مجله میراث جاویدان چاپ و منتشر شده است. نویسنده، معتقد است در میان ترجمه‎های موجود، ترجمه مترجم عبدالمحمد آیتی از امتیازات خاصی برخوردار است و ارزش ادبی فراوانی دارد و از جمله آثار ماندگار بشمار می‎رود. سلامت و استحکام جمله‎بندی و پرهیز از سره‎نویسی فارسی و عربی‎گرایی افراطی و دوری از هرگونه حشو و زوائد، از ویژگی‎های این ترجمه ارزشمند است؛ لکن دارای اشکالاتی است. اشکال اول به آیه چهارم از سوره حمد برمی‎گردد. ایشان در این آیه، واژه «مالک» را معادل کلمه «فرمانروا» در زبان فارسی دانسته است که به نظر کوشا صحیح نیست؛ زیرا معادل «مالک» در فارسی، واژه «دارنده»، «صاحب» و «خداوند» می‎باشد و «فرمانروا» معادل کلمه مَلِک است نه مالک و رسم‎الخط قرآن‎های کنونی «مالک» است، نه «ملک». دومین اشکال مورد نظر نویسنده، به آیه هفده از دومین سوره قرآن برمی‎گردد؛ آنجا که مترجم ضمیر «ما حَولَهُ» را به «نار» برگردانده است؛ درصورتی‎که مرجع آن «الذی» است. زیرا «نار» مؤنث مجازی است و می‎بایست «ما حولها» باشد[۱۱].

    عدد اشکالات این ترجمه به نظر آقای کوشا به 163 می‎رسد. ایشان در پایان، به تعدادی از اغلاط چاپی و تحریری این ترجمه اشاره کرده است.

    نویسنده در مقاله بعدی به‎ نقد ترجمه استاد خرمشاهی می‌پردازد. اشکال اول، به آیه آخر سوره حمد برمی‎گردد که ناشیوایی، ثقیل بودن و عدم استفاده از واژه معادل، از ویژگی ترجمه آن آیه است.[۱۲]. خرمشاهی در معادل «ذلك الكتاب»، در آیه دوم سوره بقره، «این کتابی است» آورده که کوشا به آن معترض شده و می‎گوید: «این کتابی است»، معادل «ذلك كتاب» است که نکره است؛ حال ‎آنکه «الكتاب» معرفه است.[۱۳]. اشکالات واردشده توسط آقای کوشا به ترجمه آقای خرمشاهی به عدد هشتاد ختم می‌شود.

    آقای کوشا در مقاله بعدی به معرفی و ویژگی ترجمه خرم‎دل می‌پردازد و نقاط ضعف و قوت این ترجمه را یادآور می‌شود[۱۴]، سپس 94 اشتباه در این ترجمه را یافته و متذکر می‎گردد.

    ایشان در مقالات بعدی، ضمن برشمردن نقاط قوت و ضعف ترجمه هرکدام از ترجمه‎های یادشده، در ترجمه احمد آرام، به 24 اشکال[۱۵]، در ترجمه فیض‎الاسلام به 18 اشکال[۱۶]، در ترجمه ابوالفتوح رازی به 9 اشکال[۱۷]، در ترجمه سید علی موسوی گرمارودی به 74 اشکال[۱۸]، اشاره کرده و در پایان به‎عنوان خاتمه در ترجمه فاطمه مشایخ از تلخیص الميزان 10 اشکال را یادآور شده است.[۱۹].

    ایشان در بخشی از کتاب به 15 سؤال درباره ترجمه و مترجم پاسخ می‎دهد[۲۰].

    وضعیت کتاب

    فهرست محتویات در ابتدای کتاب آمده است.

    پاورقی‎ها حاوی ارجاعات و مستندسازی مطالب و یا توضیح برخی از مطالب کتاب می‎باشد.

    پانویس

    1. ر.ک: پیشگفتار چاپ دوم، ص7
    2. ر.ک: پیشگفتار چاپ اول، ص9-10
    3. ر.ک: همان، ص11
    4. ر.ک: متن کتاب، ص13-14
    5. ر.ک: همان، ص15-16
    6. ر.ک: همان، ص17
    7. ر.ک: همان، ص43
    8. ر.ک: همان، ص47-48
    9. ر.ک: همان، ص48-56
    10. ر.ک: همان، ص56-57
    11. ر.ک: همان، ص60-61
    12. ر.ک: همان، ص123
    13. ر.ک: همان
    14. ر.ک: همان، ص191-200
    15. ر.ک: همان، ص253-267
    16. ر.ک: همان، ص269-294
    17. ر.ک: همان، ص295-325
    18. ر.ک: همان، ص327-380
    19. ر.ک: همان393-398
    20. ر.ک: همان، ص383-391

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها