شهریار، سید محمدحسین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:NUR14798.jpg|بندانگشتی|شهریار، سید محمدحسین]]
[[پرونده:NUR14798.jpg|بندانگشتی|شهریار، سید محمدحسین]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
|-
|-
! نام!! data-type='authorName'|شهریار، سید محمدحسین
! نام!! data-type="authorName" |شهریار، سید محمدحسین
|-
|-
|نام‌های دیگر  
|نام‌های دیگر  
|data-type='authorOtherNames'|ب‍ه‍ج‍ت‌ ت‍ب‍ریزی، م‍ح‍م‍دح‍س‍ین
| data-type="authorOtherNames" |ب‍ه‍ج‍ت‌ ت‍ب‍ریزی، م‍ح‍م‍دح‍س‍ین


ش‍ه‍ریار ت‍ب‍ریزی، م‍ح‍م‍دح‍س‍ین
ش‍ه‍ریار ت‍ب‍ریزی، م‍ح‍م‍دح‍س‍ین
خط ۱۲: خط ۱۲:
|-
|-
|نام پدر  
|نام پدر  
|data-type='authorfatherName'|
| data-type="authorfatherName" |سید اسماعیل موسوی معروف به حاج میرآقا خشگنابی
|-
|-
|متولد  
|متولد  
|data-type='authorbirthDate'|1285ش  
| data-type="authorbirthDate" |1285ش  
|-
|-
|محل تولد
|محل تولد
|data-type='authorBirthPlace'|
| data-type="authorBirthPlace" |تبریز
|-
|-
|رحلت  
|رحلت  
|data-type='authorDeathDate'|1367ش  
| data-type="authorDeathDate" |1367ش  
|-
|-
|اساتید
|اساتید
|data-type='authorTeachers'|
| data-type="authorTeachers" |
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
|data-type='authorWritings'|‏انقلاب در شعر شهریار  
| data-type="authorWritings" |‏انقلاب در شعر شهریار  


حافظ به روایت شهریار، شرح یکصد غزل  
حافظ به روایت شهریار، شرح یکصد غزل  


 
|- class="articleCode"
|-class='articleCode'
|کد مؤلف
|کد مؤلف
|data-type='authorCode'|AUTHORCODE14798AUTHORCODE
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE14798AUTHORCODE
|}
|}
</div>
</div>
خط ۶۳: خط ۶۲:
مردم‎آزار شدم، وای بر من.
مردم‎آزار شدم، وای بر من.


در سال 1310ش مجموعه‎ای از غزلیاتش توسط کتابخانه خیام با مقدمه ملک الشعراء بهار، سعید نفیسی و پژمان بختیاری چاپ شد. بهار در این مقدمه، او را افتخار شرق نامید<ref>همان</ref>.
در سال 1310ش مجموعه‎ای از غزلیاتش توسط کتابخانه خیام با مقدمه [[بهار، محمدتقی|ملک الشعراء بهار]]، [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]] و [[پژمان بختیاری]] چاپ شد. بهار در این مقدمه، او را افتخار شرق نامید<ref>همان</ref>.


در حدود 1325ش، شهریار بر اثر بحران‎های شدید روحی و دل‎شکستگی، بیمار شد و به تبریز رفت و مادرش (کوکب خانم) را همراه خود به تهران می‎آورد و طی چهار پنج سالی، مادرش ضمن پرستاری از فرزند بیمارش، با او به زبان آذری صحبت کرده و خاطرات دوران گذشته را بازگو می‎کرد. شهریار به تأثیر نفوذ سحرآمیز مادر و بازگویی گذشته‎ها و قصه‎های دلکش دوران کودکی، کم‎کم مردگان ذهنی‎اش جان گرفته، تابلوهای گذشته‎ها دوباره در ذهنش رنگ‎آمیزی و نمایان می‎شوند‎. وی به انگیزه میل و آرزوی مادر، می‎خواهد سرودی هم به شیوه ترانه‎های محلی داشته باشد که در ذائقه محلی‎ها و به‎ویژه در کام هم‎بازی‎های دوران بچگی‎اش شیرین‎تر نماید. بدین ترتیب، شهریار طی سال 1329 و 1330ش، بخش نخست «سلام بر حیدربابا» را در تهران سرود<ref>همان</ref>.
در حدود 1325ش، شهریار بر اثر بحران‎های شدید روحی و دل‎شکستگی، بیمار شد و به تبریز رفت و مادرش (کوکب خانم) را همراه خود به تهران می‎آورد و طی چهار پنج سالی، مادرش ضمن پرستاری از فرزند بیمارش، با او به زبان آذری صحبت کرده و خاطرات دوران گذشته را بازگو می‎کرد. شهریار به تأثیر نفوذ سحرآمیز مادر و بازگویی گذشته‎ها و قصه‎های دلکش دوران کودکی، کم‎کم مردگان ذهنی‎اش جان گرفته، تابلوهای گذشته‎ها دوباره در ذهنش رنگ‎آمیزی و نمایان می‎شوند‎. وی به انگیزه میل و آرزوی مادر، می‎خواهد سرودی هم به شیوه ترانه‎های محلی داشته باشد که در ذائقه محلی‎ها و به‎ویژه در کام هم‎بازی‎های دوران بچگی‎اش شیرین‎تر نماید. بدین ترتیب، شهریار طی سال 1329 و 1330ش، بخش نخست «سلام بر حیدربابا» را در تهران سرود<ref>همان</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش