المناقب و المثالب: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'مى شود' به 'میشود') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - '' به '') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده:سرگذشتنامهها]] | [[رده:سرگذشتنامهها]] | ||
[[رده: | [[رده:سرگذشتنامههای فردی]] | ||
[[رده:سیرت نبوی]] | [[رده:سیرت نبوی]] | ||
[[رده:25 فروردین الی 24 اردیبهشت]] | [[رده:25 فروردین الی 24 اردیبهشت]] |
نسخهٔ ۳۰ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۰۸
المناقب و المثالب | |
---|---|
پدیدآوران | عطیه، ماجد بن احمد (محقق) ابن حیون، نعمان بن محمد (نویسنده) |
ناشر | مؤسسة الأعلمي للمطبوعات |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1423 ق |
چاپ | 1 |
موضوع | آل ابوطالب
امویان هاشمیان |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 25 /الف2م8 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
المناقب و المثالب تألیف ابـوحنیفه محمد بن نعمان مشتمل بر ذكر مناقب بنى هاشم و از ميان ايشان اجداد و خاندان رسول خدا و اهلبيت آن حضرت است و مثالب ذكر شده در اين كتاب هم درباره بنى عبدشمس و خاندان ابوسفيان و بخصوص معاويه و عثمان و مروان و فرزندان اوست.
موضوع مثالب همانند مناقب نويسى در ميان نويسندگان و مورخان قديم رايج بوده و آثار زيادى در اين باره وجود دارد. قاضى نعمان مغربى عالم شيعى اسماعيلى هر دو موضوع را در كنار هم قرار داده و اثرى پديد آورده است. غالب مثالب نويسان شيعه به بيان بدىهاى خلفا و دشمنان ائمه و در نگاهى عام به مثالب بنى اميه پرداختهاند و از مناقب و عظمت بنى هاشم ياد میكنند.
روش تأليف
قاضى نعمان اين كتاب را بر خلاف كتاب شرح الاخبار به شيوه حديثى نياورده و گزارشها و حكايات را به صورت پيوسته ذكر مىكند. مؤلف سعى كرده در برابر هر نفر كه از او بدىهايى ذكر كرده به خوبىهاى شخص مقابل او بپردازد چنانكه در كتاب ديگرش شرح الاخبار مینويسد: كتابى تألیف كردهام به نام مناقب و مثالب كه در آن فضيلت هاشم و فرزندانش در جاهليت و اسلام و برترى آنان بر عبدشمس و فرزندانش را بيان كردهام. در اين كتاب موازنه را رعايت كرده و هر نفر را در برابر شخص ديگر آوردهام. نام بردن قاضى نعمان از اين كتاب در اثر ديگرش ضمناً ترديد درباره انتساب آن به مؤلف را از بين میبرد.
هدف از نگارش
هدف نویسنده كتاب از مقدمه وى آشكار میشود كه گويد بدعتى بدتر از اين نيست كه مفضول به منزله فاضل تلقى شود و جاى او را بگيرد و ثوابى بالاتر از آن نخواهد بود كه حق تبيين شود و شبهه رفع گردد.