قاعدة لا ضرر (حیدری): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
    جز (جایگزینی متن - '( ' به '(')
    خط ۱۱: خط ۱۱:
    | موضوع =فقه - قواعد
    | موضوع =فقه - قواعد


    قاعده لاضرر ( فقه)
    قاعده لاضرر (فقه)


    | ناشر =محسن الحيدري  
    | ناشر =محسن الحيدري  

    نسخهٔ ‏۲۹ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۱۹

    ‏قاعدة لا ضرر
    قاعدة لا ضرر (حیدری)
    پدیدآورانحيدري، محسن (نويسنده) سبحانی تبریزی، جعفر (مقدمه نويس)
    ناشرمحسن الحيدري
    مکان نشرايران - قم
    سال نشرمجلد1: 1427ق,
    موضوعفقه - قواعد قاعده لاضرر (فقه)
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره

    قاعدة لا ضرر، اثر محسن حیدری (معاصر)، کتابی است یک‌جلدی به زبان عربی با موضوع فقه و اصول. نویسنده در این اثر به تبیین قاعده لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام پرداخته است. این اثر، درس‌گفتارهای آیت‌الله سبحانی (معاصر) بوده که توسط شیخ حسن مکی عاملی، نوشته شده بوده و شیخ محسن حیدری با افزودن مواردی به آن، و تکمیل آن با درس‌گفتارهای دوره بعدی درس استاد سبحانی، و افزودن بخش اضرار به نفس به این اثر، آن را آماده چاپ کرده است.

    ساختار

    کتاب دارای مقدمه آیت‌الله سبحانی، مقدمه مؤلف و محتوای مطالب در فصول مختلف است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه آیت‌الله سبحانی بر کتاب چنین آمده: اما بعد، فاضل جلیل شیخ محسن حیدری به تحریر آنچه پرداخته که فرزند فاضل و محققم شیخ حسن مکی عاملی از محاضراتی نگاشته که حول قاعده لا ضرر و لا ضرار در دوره پیشین، القا کرده بودم. او آنچه از روایات و تحقیقات در مباحث جدید و بسط قول در آخر رساله درباره حکم ضرر بر نفس و اجمال کلام در آن وادی را که در دوره بعدی به آن مطالب استدراک کردم، به آن افزوده است. خداوند این دو فاضل را از اصحاب نظر و فتوا قرار دهد.[۱]

    نویسنده هم در مقدمه‌اش بر کتاب می‌نویسد: از نعمت‌های که خداوند بر من ارزانی داشته، شاگردی در رکاب استاد بزرگم آیت‌الله شیخ جعفر سبحانی در زمان اشتغالم به تحصیل در حوزه علمیه قم بوده است. من در دوره سوم از مباحث علمی اصولی ایشان، در دروسشان شرکت کرده و مورد لطف و عنایات ایشان قرار گرفتم. هنگامی‌که بحث استاد حول قاعده لا ضرر تمام شد، علاقه‌مند شدم رساله‌ای را که برادر عزیزم شیخ حسن مکی عاملی حول این قاعده و در تقریر مباحث استادمان در دوره پیشین نوشته بود، بعلاوه رساله‌ای که ضمن قاعده رضاع به‌عنوان «قاعدتان فقهیتان» در سال 1408ق نوشته بود، را تکمیل و تحریر کنم.

    شکر خدا، تحریر این رساله، بدون حذف چیز معتنابه‌ای از متن آن، و افزودن موارد ذیل به آن، تکمیل شد؛

    نقل احادیث بسیاری که دلالت بر مفاد قاعده می‌کردند به‌صورتی که موارد بسیاری به متن افزوده شده بعلاوه درج تعلیقات و توضیحات لازمه بر برخی از آن احادیث.

    ذکر آیات قرآنی دیگری که در متن اصلی نبود به آن، با توضیحات بیشتری در تفسیر آن آیات کریمه.

    استخراج نصوص و فتاوای فقهای عامه و خاصه که در این قاعده به نفی ضرر در جمیع ابواب فقهیه استدلال کرده‌اند، در جمیع ابواب فقهی از اول عبادات تا آخر حدود و دیات. این نصوص تقریباً بالغ‌بر هشت‌صد مورد می‌شود. در برخی از این نصوص بر عناوین و مصادرشان در فصلی مستقل با عنوان «نمونه‌هایی از استدلال به قاعده لا ضرر در مسائل فقهی» اشاره شده است.

    ادراج برخی نکات مفیدی در متن که آیت‌الله سبحانی به نویسنده گوشزد کرده است.

    تکمیل بحث به‌صورت مختصر با نگارش آنچه استاد سبحانی درباره اضرار به نفس بیان کرده‌اند.[۲]

    در شروع متن کتاب درباره بحث «ضرر و ضرار در قرآن کریم» می‌خوانیم؛ کلمه «ضرر» در یک جای قرآن کریم به کار رفته است و آن در قول خداوند متعال: «لَّا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ الْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ ۚ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً ۚ وَ كُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى ۚ وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا» ﴿٩٥ نساء﴾ می‌باشد. چنانکه در کتاب‌های تفسیر و حدیث آمده، این آیه درباره کسانی که در جنگ تبوک از فرمان پیامبر خدا تخلف کردند نازل شده است. در واقع خداوند سبحان برای ضررکنندگان آنان یعنی عبدالله بن ام مکتوم، عذر آورده است. زید بن ثابت می‌گوید: من نزد پیامبر(ص) بودم که آیه «لَّا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» بر ایشان نازل شد و اولی الضرر در آیه نبود. ام مکتوم گفت: چگونه؟ درحالی‌که من نابینا هستم. در اینجا وحی پیامبر را گرفت و سپس از ایشان این کلمات صادر شد «لَّا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ...» و من آیه را نوشتم.[۳] به‌هرحال آیه اهل ضرر مانند نابینایان و... که راهی برای جهاد ندارند را از این مورد استثنا کرده است، زیرا به آنان ضرر وارد می‌شود. پس مراد از ضرر در آیه شریفه، نقصان از نابینایی یا مرض است؛ و اما ضرار، از فروع ظلم و تعدی بر نفوس و حقوق و اموال مردم است و بنابراین ضرار عقلا قبیح و شرعاً حرام خواهد بود.[۴]

    اما مشتقات «ضرر» در چند جای قرآن آمده که نویسنده ضمن بیان آن موارد، توضیحات لازم مرتبط با آن را می‌آورد.[۵]

    وی در بیان ضرر و ضرار در سنت، روایات حاکی از این امر را بر اقسام زیادی می‌داند که در چند قسم به بیان روایات می‌پردازد؛

    قسم اول، آنچه در بیان حکم بر نقل قضیه سمرة بن جندب بر آن اعتماد می‌شود و امر در آن به قلع به «اینکه او مردی است ضرر رسان» و اینکه «لا ضرر و لا ضرار» فی الاسلام. نویسنده به بیان صورت‌های مختلف این روایت می‌پردازد.[۶]

    قسم دوم: روایاتی که مجرد از قضیه سمره و بدون دلالت صریح بر مورد صدورش از پیامبر اکرم(ص)، مشتمل بر لفظ «لا ضرر و لا ضرار» هستند.[۷]

    قسم سوم: روایاتی هستند که مشتمل بر لفظ «ضرار» دارند. مثل روایت شیخ از هارون بن حمزه غنوی از امام صادق(ع) در مردی در معامله شتر.[۸]

    قسم چهارم: روایات دال بر تحریم اضرار به غیر: که تحریم در این روایات به دو صورت تحریم مباشر و تحریم غیرمباشر، بیان شده است. مراد از تحریم مباشر آن است که در روایت صیغه یا ماده نهی نسبت به یک عمل استعمال شده باشد و یا اینکه تهدید یا تصریح به حرمت شده و یا اینکه در روایات از آن به کبایر یاد شده است[۹]؛ و منظور از تحریم غیر مباشر، آن تحریمی است که از تعابیری استفاده می‌شود که لازمه آن تحریم است یا مثلاً تحریم با امری مفروغ عنه گرفته‌اند و مانند این امور.[۱۰]

    پنجمین قسم: روایاتی هستند که دلیل نهی از آن به خاطر اضرار به نفس است؛ مانند روایت صدوق از معصوم(ع) «کلما اضر به الصوم فالافطار له واجب» هرجایی که روزه ضرر داشت، افطار واجب است.[۱۱]

    استدلال مشهور به قاعده، و بیان امور دیگر، در ادامه مطالب کتاب می‌آید.


    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در انتهای اثر ذکر شده. ارجاعات در پاورقی آمده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه آیت‌الله سبحانی، ص4
    2. ر.ک: مقدمه نویسنده، ص5-6
    3. ر.ک: متن کتاب، ص7
    4. ر.ک: همان، ص8
    5. ر.ک: همان، ص8-13
    6. ر.ک: همان، ص14-17
    7. ر.ک: همان، ص17-24
    8. ر.ک: همان، ص24-25
    9. ر.ک: همان، ص25
    10. ر.ک: همان، ص34
    11. ر.ک: همان، ص39-44

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها