موسوعة أصول الفقه المقارن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '==منبع مقاله==' به '==منابع مقاله==') |
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
ترتیب ارائه مدخلها در این اثر، الفبایی است نه موضوعی؛ به نظر نویسنده ترتیب الفبایی، مزایایی بر ترتیب موضوعی دارد که مخفی نیست از جمله اینکه مثلاً ممکن است جستجوگر یا خواننده به موضوعی که این مسئله باید در آن بحث شود، احاطه نداشته باشد.<ref>ر.ک: همان</ref> | ترتیب ارائه مدخلها در این اثر، الفبایی است نه موضوعی؛ به نظر نویسنده ترتیب الفبایی، مزایایی بر ترتیب موضوعی دارد که مخفی نیست از جمله اینکه مثلاً ممکن است جستجوگر یا خواننده به موضوعی که این مسئله باید در آن بحث شود، احاطه نداشته باشد.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
برخی اموری که بهصورت مجمل در ترتیب مداخل این اثر، در نظر گرفته شده عبارتند از؛ اخذ هیئت و صیغه مورد، نه اخذ ماده آن مثلاً اصطلاح الإجمال با اینکه از سه حرف اصلی «جمل» تشکیل شده یعنی ماده آن را این سه حرف تشکیل میدهد؛ اما در حرف الف قرار گرفته است. از نتایج اتخاذ این شیوه عدم حذف حروف زائد در کلماتی که دارای این حروف هستند و عدم ارجاع الف به اصلش (واو یا یاء) است. از دیگر مواردی در نظر گرفته شده این بوده که عین اعتبار صیغه خاصی در مداخل در نظر گرفته نشده؛ بلکه مقیاس، بهکارگیری دارج بوده است ازاینرو مشاهده میکنیم که مدخل، گاهی با صیغه فاعل آمده و گاه به شکل مصدر یا اسم و... . گاهی صفت، مدخل واقع شده و گاه موصوف. درباره مداخلی که چند اصطلاح داشتهاند، اصطلاح رایج رجحان یافته است. مداخل، معمولاً به صیغه مفرد ذکر شده؛ مثلاً ادله تحت عنوان دلیل بحث شده است. البته در برخی موارد از این امر تخلف شده مانند اخبار الترجیح یا اخبار التثلیث. الف و لام در ابتدای مداخل اسقاط شده و ترتیب ارائه، بر اساس حرف بعد از الف و لام است. درباره حروف اضافهای مانند «واو» و «فی» در مداخلی مانند، «اجتماع الحکم الظاهری و الواقعی» یا «التسامح فی ادلة السنن»، همان روال در الف و لام اخذ شده، یعنی این حروف در ترتیب ارائه مدخلها بهحساب نیامده است. اقسام هر مدخل ذیل همان مطرح شده است مانند انواع اجماع یا اجتهاد یا استصحاب که ذیل همین عناوین اصلی، ارائه شده است.<ref>ر.ک: همان، ص37-39</ref> | برخی اموری که بهصورت مجمل در ترتیب مداخل این اثر، در نظر گرفته شده عبارتند از؛ اخذ هیئت و صیغه مورد، نه اخذ ماده آن مثلاً اصطلاح الإجمال با اینکه از سه حرف اصلی «جمل» تشکیل شده یعنی ماده آن را این سه حرف تشکیل میدهد؛ اما در حرف الف قرار گرفته است. از نتایج اتخاذ این شیوه عدم حذف حروف زائد در کلماتی که دارای این حروف هستند و عدم ارجاع الف به اصلش (واو یا یاء) است. از دیگر مواردی در نظر گرفته شده این بوده که عین اعتبار صیغه خاصی در مداخل در نظر گرفته نشده؛ بلکه مقیاس، بهکارگیری دارج بوده است ازاینرو مشاهده میکنیم که مدخل، گاهی با صیغه فاعل آمده و گاه به شکل مصدر یا اسم و.... گاهی صفت، مدخل واقع شده و گاه موصوف. درباره مداخلی که چند اصطلاح داشتهاند، اصطلاح رایج رجحان یافته است. مداخل، معمولاً به صیغه مفرد ذکر شده؛ مثلاً ادله تحت عنوان دلیل بحث شده است. البته در برخی موارد از این امر تخلف شده مانند اخبار الترجیح یا اخبار التثلیث. الف و لام در ابتدای مداخل اسقاط شده و ترتیب ارائه، بر اساس حرف بعد از الف و لام است. درباره حروف اضافهای مانند «واو» و «فی» در مداخلی مانند، «اجتماع الحکم الظاهری و الواقعی» یا «التسامح فی ادلة السنن»، همان روال در الف و لام اخذ شده، یعنی این حروف در ترتیب ارائه مدخلها بهحساب نیامده است. اقسام هر مدخل ذیل همان مطرح شده است مانند انواع اجماع یا اجتهاد یا استصحاب که ذیل همین عناوین اصلی، ارائه شده است.<ref>ر.ک: همان، ص37-39</ref> | ||
این دایرةالمعارف دارای امتیازاتی است که در ذیل عنوان میگردد؛ | این دایرةالمعارف دارای امتیازاتی است که در ذیل عنوان میگردد؛ | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
از دیگر امتیازات آن میتوان به تدوین مباحث انتزاعی در آن اشاره کرد. مباحث انتزاعی، بحثهایی هستند که عنوان خاصی در مناهج اصولی تقلیدی برای آن قرار داده نشده است. | از دیگر امتیازات آن میتوان به تدوین مباحث انتزاعی در آن اشاره کرد. مباحث انتزاعی، بحثهایی هستند که عنوان خاصی در مناهج اصولی تقلیدی برای آن قرار داده نشده است. | ||
علیرغم اینکه تهذیب اصول فقه از اهداف نویسندگان این مجموعه نبوده است، آنان مباحث فراوانی از اصول را در این اثر، تهذیب کردهاند و برخی بحث و جدلهای اصولی را به شکل جدیدی استخراج کردهاند که توانایی طرح بهصورت جهانی و بین الادیانی را دارد. علت این امر این است که برخی مباحث اصولی اختصاصی به اسلام و مسلمان ندارد بلکه خطاب بحث دیگر ادیان و فرهنگها را نیز در برمیگیرد. مثل مباحث تفسیر متون و الفاظ و ... .<ref>ر.ک: همان، ص39-40</ref> | علیرغم اینکه تهذیب اصول فقه از اهداف نویسندگان این مجموعه نبوده است، آنان مباحث فراوانی از اصول را در این اثر، تهذیب کردهاند و برخی بحث و جدلهای اصولی را به شکل جدیدی استخراج کردهاند که توانایی طرح بهصورت جهانی و بین الادیانی را دارد. علت این امر این است که برخی مباحث اصولی اختصاصی به اسلام و مسلمان ندارد بلکه خطاب بحث دیگر ادیان و فرهنگها را نیز در برمیگیرد. مثل مباحث تفسیر متون و الفاظ و....<ref>ر.ک: همان، ص39-40</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
نسخهٔ ۲۹ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۱۵
موسوعة أصول الفقه المقارن | |
---|---|
پدیدآوران | مرکز التحقيقات و الدراسات العلميه في المجمع العالمي للتقريب بين المذاهب الاسلاميه (گردآورنده) |
ناشر | المجمع العالمي للتقريب بين المذاهب الإسلامية. المعاونية الثقافية. مرکز التحقيقات و الدراسات العلمية |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 2009م , 1430ق, مجلد2: 2014م , 1435ق, |
موضوع | اصول فقه - دايره المعارفها اصول فقه - مطالعات تطبيقي |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | |
موسوعة أصول الفقه المقارن، به کوشش مرکز تحقیقات و مطالعات علمی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، اثری است دوجلدی به زبان عربی با موضوع اصول فقه با نگاه دایرةالمعارفی و مطالعات تطبیقی.
انگیزه تألیف
نویسندگان این دایرةالمعارف، اهدافی را در ذهن داشتهاند که اجمالاً بیان میگردد؛
- آسانسازی علم اصول برای خواننده و جستجوگر این علم، ازاینجهت که این دایرةالمعارف، مخاطب را از مشکل جستجو در منابع متعدد، بینیاز میکند و آرا و افکار وارده در مصادر مدون در تمامی موضوعات این علم، در مکان واحدی در دسترسش قرار داده است. همچنین وجود تعابیر سهل و بسیط و روان از امتیازات این موسوعه است.
- تدوین یک مرجع کامل و شامل در علم اصول و تشکیل بانک معلومات که شامل معلومات لازم علم اصول از حیث مفردات و مفاهیم و افکار است.
- حفظ میراث اصولی که تاریخ هزارساله را بر دوش میکشد.
- تقریب میان مذاهب؛ زیرا روش مقارنت و تطبیق در مباحث، بدون شک به تحدید موارد اختلاف و اشتراک میانجامد و از وفاق فکری اسلامی و مبادی مشترک میان عالمان اصولی مسلمان، پرده برمیدارد.[۱]
ساختار
کتاب دارای مقدمه محمدعلی تسخیری (که در این اثر با عنوان امین عام مجمع آمده)، مقدمه مشرف (احمد مبلغی)، مقدمه مدیر تنفیذی (تحسین بدری) و محتوای مطالب به ترتیب الفباست. در جلد دوم هم ادامه محتوای مطالب ذکر میشود. در پایان جلد اول 502 منبع از منابع عربی به ترتیب حروف الفبا برای این اثر ذکر شده است[۲] و در پایان جلد دوم، 231 منبع دیگر، به همان ترتیب (ترتیب الفبایی) بهعنوان منابع جدید، به اثر افزوده شده است.[۳] نویسنده در صفحه 39 جلد اول درباره منابع آن چنین توضیح میدهد: منابع کتاب از جنبههای متعددی، دارای تنوع است و در درجه اول شامل منابع اصول فقه میشود. همچنین برخی مصادر فقهی و حدیثی و... از منابع علوم اسلامی را نیز در برمیگیرد. به جهت آسانسازی برای خواننده، شیوه یکسانسازی منابع را اختیار کردیم، منابعی که در مقالات اول، مورد اعتماد و استفاده قرار گرفتهاند، همان منابعی هستند که در مقالات دیگر نیز استفاده شدهاند و هنگامیکه تغییر چاپی در یک منبع وجود داشته، در پایان جلد مربوطه، به آن اشاره کردهایم. فهرست منابع را در آخر هر جلد ذکر کردهایم و مصادر و منابع جدید را در جلدهای بعدی.[۴]
گزارش محتوا
این اثر، به شیوه توصیفی نوشته شده و سعی نویسندگان در آن، بر عرضه افکار و آرای اصولیون است و تلاشی در اثبات یا رد آنها ارائه نشده است. پس روش توجیهی در آن به کار نرفته، هرچند در برخی موارد از شیوه تحلیلی برای استخراج برخی نتایج از بعضی اقوال، استفاده شده است. البته توصیفی بودن، شیوه نگارش این اثر بدان معنی نیست که صرفاً به عرضه مفاهیم بسنده کرده باشد؛ بلکه در مجال مداخل و اصطلاحات، به شیوههای تدوین مقالات به اعتبار تعدد نویسندگان و... نیز پرداخته شده است.[۵]
از ویژگیهای مداخل این اثر، این است که فقط اختصاص به اصطلاحات اصولی ندارد، یعنی شامل اصطلاحات، مفردات و تراکیبی که استعمالشان در این علم معمول است، نیز میشود هرچند که این مفردات از اصطلاحات علمی دیگری باشند. این دایرةالمعارف بیش از هفتصد مدخل را توضیح داده است که در سه دسته اصلی تقسیمبندی میشوند:
- مداخل اصلی: شامل مداخلی هستند که دربردارنده بحثهای مستقلی میباشند که دیگر مداخل به آنها رجوع میکند؛ مانند مدخل اجماع و قیاس.
- مداخل فرعی: مداخلی هستند که مباحثشان جزء مباحث اصلی است؛ ولی درعینحال به دلیل اهمیتشان یا شدت اختلافی بودنشان یا تشابهشان با دیگر مداخل، در مدخل مستقلی ارائه شدهاند. ازاینرو به هدف تمییز یا اموری از این قبیل بهصورت مستقل ارائه شدهاند. مثلاً یکی از نظریات وارده در تفسیر و تحلیل معنی حرفی، به دلیل اهمیتش، بهصورت مستقل ذکر میشود، سپس مدخل به اعتبار اهمیتش مستقلاً ذکر میگردد و بحث به مدخل اصلی (حرف و معنی حرفی) احاله میگردد.
- مداخل احاله: مداخلی هستند که مترادف با دیگر مداخل میباشند؛ و درعینحال به نحوه مستقلی از آنها بحث شده یا مباحث جزئیای را دربر دارند که ضمن مداخل اصلی یا مداخل فرعی از آن بحث شده و نیازی به بحث جدا و مستقل یا شبهمستقل در ارائه آن احساس نمیشود.[۶]
ترتیب ارائه مدخلها در این اثر، الفبایی است نه موضوعی؛ به نظر نویسنده ترتیب الفبایی، مزایایی بر ترتیب موضوعی دارد که مخفی نیست از جمله اینکه مثلاً ممکن است جستجوگر یا خواننده به موضوعی که این مسئله باید در آن بحث شود، احاطه نداشته باشد.[۷]
برخی اموری که بهصورت مجمل در ترتیب مداخل این اثر، در نظر گرفته شده عبارتند از؛ اخذ هیئت و صیغه مورد، نه اخذ ماده آن مثلاً اصطلاح الإجمال با اینکه از سه حرف اصلی «جمل» تشکیل شده یعنی ماده آن را این سه حرف تشکیل میدهد؛ اما در حرف الف قرار گرفته است. از نتایج اتخاذ این شیوه عدم حذف حروف زائد در کلماتی که دارای این حروف هستند و عدم ارجاع الف به اصلش (واو یا یاء) است. از دیگر مواردی در نظر گرفته شده این بوده که عین اعتبار صیغه خاصی در مداخل در نظر گرفته نشده؛ بلکه مقیاس، بهکارگیری دارج بوده است ازاینرو مشاهده میکنیم که مدخل، گاهی با صیغه فاعل آمده و گاه به شکل مصدر یا اسم و.... گاهی صفت، مدخل واقع شده و گاه موصوف. درباره مداخلی که چند اصطلاح داشتهاند، اصطلاح رایج رجحان یافته است. مداخل، معمولاً به صیغه مفرد ذکر شده؛ مثلاً ادله تحت عنوان دلیل بحث شده است. البته در برخی موارد از این امر تخلف شده مانند اخبار الترجیح یا اخبار التثلیث. الف و لام در ابتدای مداخل اسقاط شده و ترتیب ارائه، بر اساس حرف بعد از الف و لام است. درباره حروف اضافهای مانند «واو» و «فی» در مداخلی مانند، «اجتماع الحکم الظاهری و الواقعی» یا «التسامح فی ادلة السنن»، همان روال در الف و لام اخذ شده، یعنی این حروف در ترتیب ارائه مدخلها بهحساب نیامده است. اقسام هر مدخل ذیل همان مطرح شده است مانند انواع اجماع یا اجتهاد یا استصحاب که ذیل همین عناوین اصلی، ارائه شده است.[۸]
این دایرةالمعارف دارای امتیازاتی است که در ذیل عنوان میگردد؛
این موسوعه برای اولین بار در تاریخ علم اصول تدوین شده و تا بدانجا که نویسندگان جستجو کردند، تجربه همانند دیگری، بر آن سبقت نگرفته است.
از دیگر امتیازات این اثر، مقارنت آن است یعنی مباحث آن بهصورت مطلق مطرح شده و به اعتبار نظر یک مذهب خاص یا عدهای مذاهب نوشته نشده بلکه شامل همه مذاهبی است که نوشتههای اصولی دارند.
موضوعگرایی در نظر نویسندگان از دیگر امتیازات این اثر است، یعنی سعی در آن، به تقریب مذاهب اسلامی بوده و نشان دادن نقاط اشتراک و افتراق.
این اثر، مقید به زمان خاصی نیست و در آن به تطورات اصول فقه پرداخته شده و حتی، برخی مسائلی که در اینجا مطرح شده، سابقه بحث در جای دیگر را ندارد.
اسلوب خطاب از دیگر ویژگیهای آن است؛ یعنی شیوه تخاطب آن صرفاً با ذوی الاختصاص از این علم نیست؛ بلکه مخاطب آن همه جستجوگران در این علم هستند، خواه خودشان اصولی باشند یا نه.
از دیگر امتیازات آن میتوان به تدوین مباحث انتزاعی در آن اشاره کرد. مباحث انتزاعی، بحثهایی هستند که عنوان خاصی در مناهج اصولی تقلیدی برای آن قرار داده نشده است.
علیرغم اینکه تهذیب اصول فقه از اهداف نویسندگان این مجموعه نبوده است، آنان مباحث فراوانی از اصول را در این اثر، تهذیب کردهاند و برخی بحث و جدلهای اصولی را به شکل جدیدی استخراج کردهاند که توانایی طرح بهصورت جهانی و بین الادیانی را دارد. علت این امر این است که برخی مباحث اصولی اختصاصی به اسلام و مسلمان ندارد بلکه خطاب بحث دیگر ادیان و فرهنگها را نیز در برمیگیرد. مثل مباحث تفسیر متون و الفاظ و....[۹]
وضعیت کتاب
اعضای لجنه علمی نویسندگان این اثر در صفحه چهار از جلد اول بهصورت ذیل ذکر شده است:
اشراف: احمد مبلّغی، اداره و تهیه مداخل: تحسین البدری. هیئت استشاری: جعفر ساعدی، خالد غفوری، عدنان ساعدی. نویسندگان: ابوالقاسم مقیمی حاجی، احمد مبلّغی، تحسین بدری، جعفر ساعدی، حسن احمدی شاهرودی، خالد غفوری، صالح وائلی، عدنان ساعدی، محمدجواد خزعل سودانی، محمود عیدانی، وفی شناوة. گروه علمی: ابوالقاسم مقیمی حاجی، أیاد منصوری، محمود عیدانی. تحقیق و مراجعه: سعد زیادی، صالح سراجی، عبدالعزیز موسوی، علی حسن عبودی، فلاح خشتاتی، قاسم ساعدی، محمدجواد خزعل سودانی. نرمالسازی متن: أسعد تمیمی. تهیه فهارس: صالح سراجی. مقابله و تطبیق: ابوالقاسم شبر، عادل اسدی، علی رکابی، مرتضی موسوی، ناجی صیفی. مراجعه فنی: شوقی شالباف. حروفچینی و تصحیح: عصام بدری، یحیی مروجی. اخراج فنی: رمضانعلی قربانی.[۱۰]
فهرست مطالب به دو صورت اجمالی و تفصیلی در ابتدای اثر آمده است و فهرست منابع در انتهای آن. همچنین فهرست مصادر جدیدی که به اثر اضافه شده، در انتهای جلد دوم ذکر شده است.
در پایان مقدمه که در ابتدای جلد اول ذکر شده از مجموعه کثیر طلابی که در تهیه این اثر متقبل زحمت شدهاند و بهطور خاص از آیتالله شیخ محمدعلی تسخیری و شیخ احمد مبلغی تشکر شده است.[۱۱]
پاورقیها به ذکر منابع و توضیح برخی مطالب کتاب[۱۲] اختصاص یافته است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.