المفسرون مدارسهم و مناهجهم: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - '<references /> ' به '<references/> ')
    خط ۵۹: خط ۵۹:


    ==پانویس==
    ==پانویس==
    <references />
    <references/>


    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==

    نسخهٔ ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۲۱

    المفسرون مدارسهم و مناهجهم
    المفسرون مدارسهم و مناهجهم
    پدیدآورانعباس، فضل حسن (نویسنده)
    عنوان‌های دیگراتجاهات التفسير و مناهج المفسرين في العصر الحديث
    ناشردار النفائس
    مکان نشراردن
    سال نشرمجلد1: 2007م , 1427ق ,
    چاپ1
    موضوعمفسران - سرگذشت‌نامه مفسران - نقد و تفسير
    زبانعربي
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏92‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏2‎‏م‎‏7‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    المفسرون مدارسهم و مناهجهم ، نوشته فضل حسن احمد عباس، کتابی است به زبان عربی و با موضوع علوم قرآنی. نویسنده در این کتاب درباره مکاتب (مدارس) و روش‌های تفسیری بحث می‌‌کند. وی مفسران را از لحاظ مکاتب و روش‌ها به چهار دسته تقسیم می‌کند و ازاین‌رو مباحث کتاب را در چهار فصل بیان کرده است.

    ساختار

    کتاب دارای مقدمه به قلم نویسنده و محتوای مطالب در چهار فصل است. نویسنده در نگارش این اثر از 107 اثر عربی بهره برده که برخی از آنها عبارتند از: صحيح البخاري، صحيح مسلم، سنن ترمذی، مسند احمد، جامع البيان في تفسير القرآن طبری، مفاتيح الغيب فخر رازی، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم آلوسی، الجواهر في تفسير القرآن طنطاوی جوهری، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل زمخشری، اتجاهات التفسير في القرن الرابع عشر فهد رومی، بلاغة القرآن محمد خضر حسین، حاشية ابن عابدين، سير أعلام النبلاء، مطاعن سيد‌‎قطب في أصحاب رسول‌الله(ص) ربیع مدخلی و..[۱].

    گزارش محتوا

    نویسنده در مقدمه، درباره این اثر می‌گوید: من تردید زیادی در کیفیت ترتیب مباحث این کتاب داشتم؛ آیا مفسران را از لحاظ زمانی بررسی کنم یا مکانی یا مکتب‌هایشان یا نظریاتشان یا از لحاظ ترتیبی که در تفسیرهایشان مطرح کرده‌اند یا از لحاظ ایجاز و اطناب یا تکمیل مباحث و نیمه رها کردن آن و... در نهایت به این رسیدم که این مباحث را با نظر به مکاتب (مدارس) مفسران و روشی که تفسیرشان را به آن شناخته‌ام، مطرح کنم[۲].

    وی مباحث کتاب را به چهار مکتب (مدرسه) تقسیم کرده است. اول: مکتب عقلی - اجتماعی محمد عبده (مدرسة المنار). او در این فصل از استاد محمد عبده، محمد رشید رضا، شیخ عبدالقادر مغربی، شیخ محمد مصطفی مراغی، شیخ احمد مصطفی مراغی، شیخ محمود شلتوت و شیخ عبدالجلیل عیسی صحبت می‌کند[۳].

    شیخ محمود شلتوت، فقیه و مفسری است که در 1310ق، به دنیا آمد و در 1383ق، از دنیا رفت. او به باز بودن باب اجتهاد معتقد بود و سعی در اصلاح الازهر مصر داشت و... نویسنده 26 اثر چاپ‌شده از وی را نام می‌برد که همه با موضوعات قرآنی و اسلامی هستند. روش تفسیری شیخ شلتوت روشی است جامع بین دو طریق موضوعی و تحلیلی، هرچند که جنبه تفسیر موضوعی در آن غالب است. وی گاهی در هنگام ذکر سوره‌ای از قرآن سبب نام‌گذاری آن را ذکر می‌کند و ظرف نزولش را بیان می‌نماید و بین این سوره با سوره‌های شبیه آن از لحاظ موضوعی و شروع، مقارنت برقرار می‌کند. سپس به مهم‌ترین موضوعات سوره، از جهت واسطة‌العقد یا داستان‌ یا تشریع، می‌پردازد و پس از ذکر نظرات مختلف، نظر خودش را در مسائل اختلافی بیان می‌کند و سپس به تفسیر تحلیلی برخی از آیات می‌پردازد[۴].

    دومین مکتب، مکتب علمی کونی (دانش‌های این جهانی)؛ یعنی مدرسه شیخ طنطاوی جوهری است که در آن از تفسیر طنطاوی، یعنی جواهر التفسير بحث می‌شود.

    سومین مکتب، مکتب تربیتی وجدانی (پرورش بر اساس وجدان) است. منظور از این مکتب، مدرسه ظلال القرآن استاد سید قطب است.

    نویسنده در فصل سوم، از کتاب تفسیری سید قطب، یعنی في ظلال القرآن بحث می‌کند[۵].

    چهارمین مکتب، روش و مکتب اکثر (جمهور) علماست. منظور از مکتب جمهور همان روشی است که در رابطه با عقل شیوه وسط را گرفته؛ یعنی آن را به‌کلی رها کرده و نه بیش از حد به آن بها می‌دهد. به همین دلیل، جمهور، مواردی را که روایت صحیحی درباره آن وجود داشته باشد، با حکم عقلی رد نمی‌کنند؛ درحالی‌که در روش المنار و شیوه شیخ طنطاوی جوهری چنین مواردی (افراط و تفریط درباره عقل) وجود دارد. این بدان معنا نیست که مکتب جمهور، متعرض دو روش اول و دوم نمی‌شود، بلکه به این معناست که افراطی که در آن دو دیده می‌شود، در این مکتب وجود ندارد؛ چنان‌که همه ویژگی‌های مکتب سوم نیز در آن وجود ندارد... با این وصف می‌توان تمامی تفسیرهای دوره جدید را در محدوده مدرسه و مکتب جمهور دانست[۶].

    نویسنده، برای تسهیل بر خواننده، تفسیرهای این مکتب را به الگوهای تفسیری ذیل تقسیم می‌کند:

    1. تفسیرهای روشی، که هدف نویسندگانشان آموزش به دانشجویان دانشگاه‌ها بوده است، مانند تفسیر الوسيط.
    2. تفسیرهای تقلیدی، که برخی از آنها مختصر و برخی مفصلند. وی سه مورد از تفسیرهای تقلیدی مختصر و شش مورد از تفسیرهای تقلیدی مفصل را نام می‌برد. مختصر، مانند «تيسير الكريم الرحمن في تفسير كلام المنان» شیخ عبدالرحمن بن سعدی و مفصل، مانند «أضواء البيان في إيضاح القرآن بالقرآن» شیخ محمدامین شنقیطی.
    3. شیوه تبلیغی (یا دفاعی) از تفسیر، که در مقالات روزنامه‌ها و مجلات آمده است. نویسنده در این قسمت از ده تفسیر، از جمله تفسیر شیخ ابن بادیس، شیخ حسن بنا، شیخ محمد الخضر حسین و... بحث می‌نماید.
    4. تفسیرهایی که صاحبانشان آنها را به‌صورت درس گفته‌اند و روی نوار ضبط شده است. وی در این قسمت از تفسیرهای شیخ شعراوی و شیخ عبدالحمید کشک هم صحبت می‌کند.
    5. تفسیرهایی که صاحبان آنها از لحاظ ترتیب با سایر مفسران مخالفت کرده‌اند؛ یعنی تفسیرهایشان را به‌حسب ترتیب سوره‌های قرآن بیان نکرده‌اند، بلکه بر اساس ترتیب نزول (بنا به ادعای خودشان) تفسیری از قرآن ارائه داده‌اند. وی در این قسمت از کتاب از سه تفسیر؛ یعنی «التفسیر الحدیث» محمد عزه دروزه، «بيان المعاني» عبدالقادر ملا حویش و «معارج التفكر» عبدالرحمن حبنکه میدانی، بحث می‌کند.
      او همچنین درباره برخی موضوعات قرآنی که آراء مختلفی درباره آنها هست، مانند ذوالقرنین، یأجوج و مأجوج و... به بحث می‌پردازد.
    6. برخی از تفسیرها از غیر فرقه‌های اهل تسنن: فضل حسن عباس در این قسمت، از میان تفسیرهای شیعه، الميزان علامه طباطبایی و تفسیر شیخ محمدحسین فضل‌الله را بررسی می‌کند. او برخی از تفسیرهای اباضیه را هم توضیح می‌دهد و متذکر می‌شود که تفسیرهای زیاد دیگری هم هستند که من از آنها نام نبرده‌ام[۷].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب و منابع و مآخذ، در انتهای کتاب ذکر شده است. پاورقی‌ها علاوه بر ذکر ارجاعات، گاهی حاوی توضیحاتی مفید درباره محتوا یا مطالب مربوط به آن هستند. این کتاب قسم سوم یک مجموعه تفسیری است که در قسم اول درباره منشأ و اصول تفسیر بحث شده، در قسم دوم رویکردهای تفسیری را بیان کرده و در این قسم که قسم سوم باشد، درباره مکاتب و روش‌های تفسیری سخن گفته است.[۸].

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها