غرقاب: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
}} | }} | ||
'''غرقاب: تراجم أعلام القرن الحادي عشر و ما بعده'''، از آثار سيد محمدمهدى بن محمدعلى موسوى شفتى (1277 يا 1278-1326ق) است كه نویسنده در آن، گزارش شرح حال، آثار و انديشههاى تعداد صد تن از انديشمندان شيعه در قرن يازدهم هجرى و بعد از آن را به زبان عربى بيان كرده است. | '''غرقاب: تراجم أعلام القرن الحادي عشر و ما بعده'''، از آثار [[موسوی شفتی، محمدمهدی بن محمدعلی|سيد محمدمهدى بن محمدعلى موسوى شفتى]] (1277 يا 1278-1326ق) است كه نویسنده در آن، گزارش شرح حال، آثار و انديشههاى تعداد صد تن از انديشمندان شيعه در قرن يازدهم هجرى و بعد از آن را به زبان عربى بيان كرده است. | ||
آقايان مهدى باقرى سيانى و محمود | آقايان [[باقری سیانی، مهدی|مهدى باقرى سيانى]] و [[نعمتی، محمود|محمود نعمتى]]، اثر حاضر را تحقيق و تصحيح كردهاند. | ||
نگارش كتاب حاضر در سال 1303ق به پايان رسيده است. | نگارش كتاب حاضر در سال 1303ق به پايان رسيده است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
اين كتاب از مقدمه آيتالله شيخ هادى نجفى و مقدمه مصححان و مقدمه نویسنده و متن اصلى (شامل دو مرحله و يك خاتمه) تشكيل شده است. آيتالله نجفى در مقدمهاش كتاب حاضر و نویسندهاش را شناسانده و اظهار نظر كرده است كه عبارات عربى اثر حاضر، ضعيف است؛ چون نویسندهاش عربزبان نيست و در ايران رشد كرده و براى آنكه كتابش فايدهاش بيشتر شود به زبان عربى نوشته است<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص22</ref> | اين كتاب از مقدمه [[نجفی، هادی|آيتالله شيخ هادى نجفى]] و مقدمه مصححان و مقدمه نویسنده و متن اصلى (شامل دو مرحله و يك خاتمه) تشكيل شده است. [[نجفی، هادی|آيتالله نجفى]] در مقدمهاش كتاب حاضر و نویسندهاش را شناسانده و اظهار نظر كرده است كه عبارات عربى اثر حاضر، ضعيف است؛ چون نویسندهاش عربزبان نيست و در ايران رشد كرده و براى آنكه كتابش فايدهاش بيشتر شود به زبان عربى نوشته است<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص22</ref> | ||
مصححان ويژگىهاى اثر حاضر و روش تحقيق نسخه خطى آن را بيان كرده و تصويرى از نسخه مخطوط آن را آوردهاند<ref>ر.ک: همان، ص27-32</ref> | مصححان ويژگىهاى اثر حاضر و روش تحقيق نسخه خطى آن را بيان كرده و تصويرى از نسخه مخطوط آن را آوردهاند<ref>ر.ک: همان، ص27-32</ref> | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
#مولى عبدالله تونى، از باتقواترين و باورعترين مردم و مايل به مشرب اخباریان و ساكن مشهد الرضا(ع) بود و در همان جا مدفون شد. از تصنيفات اوست: حاشيه بر «الإرشاد» و «المدارك» و «الوافية في أصول الفقه» كه سيد صدرالدين قمى آن را شرح كرده است و متن و شرح با هم معروفند در نزد دانشمندان. او در سال 1071ق، در دولت شاه عباس دوم درگذشت<ref>ر.ک: متن كتاب، ص64</ref> | #مولى عبدالله تونى، از باتقواترين و باورعترين مردم و مايل به مشرب اخباریان و ساكن مشهد الرضا(ع) بود و در همان جا مدفون شد. از تصنيفات اوست: حاشيه بر «الإرشاد» و «المدارك» و «الوافية في أصول الفقه» كه سيد صدرالدين قمى آن را شرح كرده است و متن و شرح با هم معروفند در نزد دانشمندان. او در سال 1071ق، در دولت شاه عباس دوم درگذشت<ref>ر.ک: متن كتاب، ص64</ref> | ||
#فاضل گيلانى مولى محمد اصفهانى، مشهور به «سراب»، شاگرد مولى سبزوارى بود. او تأليفات چندى دارد و كرامتى روشن. او در اول خيابان چهارباغ خواجو و ابتداى تخت فولاد دفن شد و براى او قبهاى عالى است و اين خيابان معروف است به خيابان عبداللهخان ملقب به امينالدوله اصفهانى؛ همانطوركه چهارباغ معروف به چهارباغ خواجو، معروف به چهارباغ صدرى است؛ چون پدر امينالدوله معروف به صدر اصفهانى، مسمى به حاج محمدحسن خان آن را ساخته است<ref>ر.ک: همان، ص141-142</ref> | #فاضل گيلانى مولى محمد اصفهانى، مشهور به «سراب»، شاگرد مولى سبزوارى بود. او تأليفات چندى دارد و كرامتى روشن. او در اول خيابان چهارباغ خواجو و ابتداى تخت فولاد دفن شد و براى او قبهاى عالى است و اين خيابان معروف است به خيابان عبداللهخان ملقب به امينالدوله اصفهانى؛ همانطوركه چهارباغ معروف به چهارباغ خواجو، معروف به چهارباغ صدرى است؛ چون پدر امينالدوله معروف به صدر اصفهانى، مسمى به حاج محمدحسن خان آن را ساخته است<ref>ر.ک: همان، ص141-142</ref> | ||
#سيد امجد و فاضل متبحر ممجد عالم ربانى آقا [[طباطبایی، محمد بن علی|سيد محمد مجاهد]] طباطبائى فرزند سيد على صاحبالرياض است. او در نزد پدرش و همچنين در نزد بحرالعلوم شروع به تحصيل كرد و شوهر دختر بحرالعلوم بود و مادر بزرگوارش دختر مروج بهبهانى بود و در زمان حيات پدرش به اصفهان منتقل شد و در آنجا سيزده سال اقامت كرد و به تدريس و تأليف مفاتيح پرداخت. سپس بعد از وفات پدرش به عتبات عاليات منتقل شد و رياست عامه از جهت افتا و حكومت و قضاوت بين مردم و مرجعيت نزد سلطان و رعيت، به او رسيد تاآنكه سلطان مشكور مغفور، فتحعلى شاه او را به دفاع در برابر روسيه و جهاد با آن باغيان بعد از استيلايشان بر بعضى از ولايات ايران مثل قبه و گنجه و شيروان، فراخواند، پس اين سيد معظم همراه با هزاران هزار از صلحا و متدينين و طلاب و علما، مانند مولى احمد نراقى، ملا عبدالوهاب قزوينى، شهيد ثالث ملا محمدتقى قزوينى - مؤلف منهج الاجتهاد - و برادر شهيد ثالث حاج ملا محمدصالح قزوينى و... با فرماندهى نائبالسلطنه عباس ميرزا پسر شاه براى جهاد خارج شد، ولى شد آنچه شد و لشكر كافران غلبه كرد و زبان منافقان باز شد؛ پس اين سيد مجاهد در مراجعه به قزوين، بهخاطر شدت غم و غصه و تأسف درگذشت و جنازهاش به كربلاى معلى حمل شد..<ref>ر.ک: همان، ص180-182</ref> | #سيد امجد و فاضل متبحر ممجد عالم ربانى آقا [[طباطبایی، محمد بن علی|سيد محمد مجاهد]] طباطبائى فرزند [[طباطبایی کربلایی، علی بن محمدعلی|سيد على صاحبالرياض]] است. او در نزد پدرش و همچنين در نزد [[بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی|بحرالعلوم]] شروع به تحصيل كرد و شوهر دختر بحرالعلوم بود و مادر بزرگوارش دختر مروج بهبهانى بود و در زمان حيات پدرش به اصفهان منتقل شد و در آنجا سيزده سال اقامت كرد و به تدريس و تأليف مفاتيح پرداخت. سپس بعد از وفات پدرش به عتبات عاليات منتقل شد و رياست عامه از جهت افتا و حكومت و قضاوت بين مردم و مرجعيت نزد سلطان و رعيت، به او رسيد تاآنكه سلطان مشكور مغفور، فتحعلى شاه او را به دفاع در برابر روسيه و جهاد با آن باغيان بعد از استيلايشان بر بعضى از ولايات ايران مثل قبه و گنجه و شيروان، فراخواند، پس اين سيد معظم همراه با هزاران هزار از صلحا و متدينين و طلاب و علما، مانند مولى احمد نراقى، ملا عبدالوهاب قزوينى، شهيد ثالث ملا محمدتقى قزوينى - مؤلف منهج الاجتهاد - و برادر شهيد ثالث حاج ملا محمدصالح قزوينى و... با فرماندهى نائبالسلطنه عباس ميرزا پسر شاه براى جهاد خارج شد، ولى شد آنچه شد و لشكر كافران غلبه كرد و زبان منافقان باز شد؛ پس اين سيد مجاهد در مراجعه به قزوين، بهخاطر شدت غم و غصه و تأسف درگذشت و جنازهاش به كربلاى معلى حمل شد..<ref>ر.ک: همان، ص180-182</ref> | ||
#شيخ مرتضى ريزى اصفهانى (حدود 1250-1329ق): عالم كامل و عامل فاضل مدقق شيخ ما شيخ مرتضى اصفهانى كه در نجف اشرف در نزد سيد معظم چند سال متعدد مشغول شد و بعد از فراغت به اصفهان بازگشت و طلاب از او استفاده كردند. انصاف آن است كه او جامع بين تدقيق و تحقيق و حسن تقرير و خوشبيانى است<ref>ر.ک: همان، ص244-245</ref> | #شيخ مرتضى ريزى اصفهانى (حدود 1250-1329ق): عالم كامل و عامل فاضل مدقق شيخ ما شيخ مرتضى اصفهانى كه در نجف اشرف در نزد سيد معظم چند سال متعدد مشغول شد و بعد از فراغت به اصفهان بازگشت و طلاب از او استفاده كردند. انصاف آن است كه او جامع بين تدقيق و تحقيق و حسن تقرير و خوشبيانى است<ref>ر.ک: همان، ص244-245</ref> | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
مقدمه و متن كتاب. | مقدمه و متن كتاب. | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
نسخهٔ ۱۷ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۲۲
غرقاب | |
---|---|
پدیدآوران | نعمتی، محمود (محقق)
موسوی شفتی، محمدمهدی بن محمدعلی (نویسنده) نجفی، هادی (مقدمه نويس) باقری سیانی، مهدی (محقق) |
عنوانهای دیگر | تراجم أعلام القرن الحادي عشر و ما بعده |
ناشر | کانون پژوهش |
مکان نشر | اصفهان - ایران |
سال نشر | 1388 ش یا 1430 ق |
چاپ | 1 |
شابک | 978-600-5287-13-4 |
موضوع | شیعه - سرگذشتنامه مجتهدان و علما - قرن 11ق. - سرگذشتنامه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 55/2 /م8غ4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
غرقاب: تراجم أعلام القرن الحادي عشر و ما بعده، از آثار سيد محمدمهدى بن محمدعلى موسوى شفتى (1277 يا 1278-1326ق) است كه نویسنده در آن، گزارش شرح حال، آثار و انديشههاى تعداد صد تن از انديشمندان شيعه در قرن يازدهم هجرى و بعد از آن را به زبان عربى بيان كرده است.
آقايان مهدى باقرى سيانى و محمود نعمتى، اثر حاضر را تحقيق و تصحيح كردهاند.
نگارش كتاب حاضر در سال 1303ق به پايان رسيده است.
ساختار
اين كتاب از مقدمه آيتالله شيخ هادى نجفى و مقدمه مصححان و مقدمه نویسنده و متن اصلى (شامل دو مرحله و يك خاتمه) تشكيل شده است. آيتالله نجفى در مقدمهاش كتاب حاضر و نویسندهاش را شناسانده و اظهار نظر كرده است كه عبارات عربى اثر حاضر، ضعيف است؛ چون نویسندهاش عربزبان نيست و در ايران رشد كرده و براى آنكه كتابش فايدهاش بيشتر شود به زبان عربى نوشته است[۱]
مصححان ويژگىهاى اثر حاضر و روش تحقيق نسخه خطى آن را بيان كرده و تصويرى از نسخه مخطوط آن را آوردهاند[۲]
گزارش محتوا
برخى از مطالب جالب اين كتاب، عبارت است از:
- مولى عبدالله تونى، از باتقواترين و باورعترين مردم و مايل به مشرب اخباریان و ساكن مشهد الرضا(ع) بود و در همان جا مدفون شد. از تصنيفات اوست: حاشيه بر «الإرشاد» و «المدارك» و «الوافية في أصول الفقه» كه سيد صدرالدين قمى آن را شرح كرده است و متن و شرح با هم معروفند در نزد دانشمندان. او در سال 1071ق، در دولت شاه عباس دوم درگذشت[۳]
- فاضل گيلانى مولى محمد اصفهانى، مشهور به «سراب»، شاگرد مولى سبزوارى بود. او تأليفات چندى دارد و كرامتى روشن. او در اول خيابان چهارباغ خواجو و ابتداى تخت فولاد دفن شد و براى او قبهاى عالى است و اين خيابان معروف است به خيابان عبداللهخان ملقب به امينالدوله اصفهانى؛ همانطوركه چهارباغ معروف به چهارباغ خواجو، معروف به چهارباغ صدرى است؛ چون پدر امينالدوله معروف به صدر اصفهانى، مسمى به حاج محمدحسن خان آن را ساخته است[۴]
- سيد امجد و فاضل متبحر ممجد عالم ربانى آقا سيد محمد مجاهد طباطبائى فرزند سيد على صاحبالرياض است. او در نزد پدرش و همچنين در نزد بحرالعلوم شروع به تحصيل كرد و شوهر دختر بحرالعلوم بود و مادر بزرگوارش دختر مروج بهبهانى بود و در زمان حيات پدرش به اصفهان منتقل شد و در آنجا سيزده سال اقامت كرد و به تدريس و تأليف مفاتيح پرداخت. سپس بعد از وفات پدرش به عتبات عاليات منتقل شد و رياست عامه از جهت افتا و حكومت و قضاوت بين مردم و مرجعيت نزد سلطان و رعيت، به او رسيد تاآنكه سلطان مشكور مغفور، فتحعلى شاه او را به دفاع در برابر روسيه و جهاد با آن باغيان بعد از استيلايشان بر بعضى از ولايات ايران مثل قبه و گنجه و شيروان، فراخواند، پس اين سيد معظم همراه با هزاران هزار از صلحا و متدينين و طلاب و علما، مانند مولى احمد نراقى، ملا عبدالوهاب قزوينى، شهيد ثالث ملا محمدتقى قزوينى - مؤلف منهج الاجتهاد - و برادر شهيد ثالث حاج ملا محمدصالح قزوينى و... با فرماندهى نائبالسلطنه عباس ميرزا پسر شاه براى جهاد خارج شد، ولى شد آنچه شد و لشكر كافران غلبه كرد و زبان منافقان باز شد؛ پس اين سيد مجاهد در مراجعه به قزوين، بهخاطر شدت غم و غصه و تأسف درگذشت و جنازهاش به كربلاى معلى حمل شد..[۵]
- شيخ مرتضى ريزى اصفهانى (حدود 1250-1329ق): عالم كامل و عامل فاضل مدقق شيخ ما شيخ مرتضى اصفهانى كه در نجف اشرف در نزد سيد معظم چند سال متعدد مشغول شد و بعد از فراغت به اصفهان بازگشت و طلاب از او استفاده كردند. انصاف آن است كه او جامع بين تدقيق و تحقيق و حسن تقرير و خوشبيانى است[۶]
وضعيت كتاب
براى كتاب حاضر در پايان آن، فهرست منابع عربى، فهرست منابع فارسى و فهرست مطالب ذكر شده است.
متأسفانه فهارس فنى (آيات، روايات، اعلام، امكنه و...) آماده نشده است.
نويسندگان براى توليد اثر حاضر، از منابع متعدد و معتبرى (202 كتاب) به زبان عربى و فارسى استفاده و نام و مشخصات كتابشناختى آنها را ذكر كردهاند[۷]
نویسنده در مقدمهاش يادآور شده است كه مقصود اصلى فقط يادكرد كسانى است كه در قرن يازدهم هجرى قمرى زيستهاند و اما ذكر كسانى كه بعد از آن آمدهاند، بهصورت استطرادى و تيمنى است و اين مختصر را نوشتم؛ چون وجود ناقص بهتر از عدم صرف است و براى آنكه اين مطالب فراموش نشود. كلمه «غرقاب» در عنوان كتاب اشاره به ماده تاريخ تأليف اين اثر است[۸]منظور اين است كه كلمه «غرقاب» با حساب حروف ابجد - كه بهصورت جمع ارزش عددى حروف استفادهشده در كلمه مورد نظر انجام مىشود - برابر است با: (غ (1000)+ ر (200)+ق (100)+ ا (1)+ ب (2) 1303) يعنى نگارش اين اثر در سال 1303ق، به انجام رسيده است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.