موسوعة علوم الحديث و فنونه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '| تعداد جلد =3 | کد پدیدآور =' به '| تعداد جلد =3 | کتابخانۀ دیجیتال نور = | کد پدیدآور = ')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
}}
}}


'''موسوعة علوم الحديث و فنونه'''، مجموعه‌ای سه جلدی به زبان عربی، از آثار آقای سید عبدالماجد غَوری است که نویسنده در آن واژگان و اصطلاحات و عبارات مهمّ علوم حدیث را به‌صورت الفبایی شرح کرده و در ابتدای آن توضیحاتی عالمانه، مفصل، تحلیلی و مستند در مورد تاریخ علوم حدیث و اصطلاحات آن و تغییر و تطوراتش آورده است.
'''موسوعة علوم الحديث و فنونه'''، مجموعه‌ای سه جلدی به زبان عربی، از آثار آقای [[غوري، عبدالماجد|سید عبدالماجد غَوری]] است که نویسنده در آن واژگان و اصطلاحات و عبارات مهمّ علوم حدیث را به‌صورت الفبایی شرح کرده و در ابتدای آن توضیحاتی عالمانه، مفصل، تحلیلی و مستند در مورد تاریخ علوم حدیث و اصطلاحات آن و تغییر و تطوراتش آورده است.


نویسنده کوشیده که تمامی اصطلاحات مهمّ علوم حدیث را فراهم آورد و توضیح دهد و حتی مصطلحات ویژه هریکی از پیشوایان حدیث‌پژوهی را نیز ذکر و همچنین الفاظ مشهور یا شاذّی را که برای جرح و تعدیل استعمال شده، معنا کرده است.
نویسنده کوشیده که تمامی اصطلاحات مهمّ علوم حدیث را فراهم آورد و توضیح دهد و حتی مصطلحات ویژه هریکی از پیشوایان حدیث‌پژوهی را نیز ذکر و همچنین الفاظ مشهور یا شاذّی را که برای جرح و تعدیل استعمال شده، معنا کرده است.
خط ۴۳: خط ۴۳:
# نویسنده، در توضیح عبارت «أخبرني من لا أَتَّهِمُ من أهل العلم» چنین نوشته است: این عبارت امام مالک در کتاب الموطأ است و ابن وهب در مورد مقصود مالک از آن گفته است: هر موردی که در کتاب مالک عبارت مزبور آمده، مقصود از آن لیث بن سعد است<ref>ر.ک: همان، ص167</ref>.
# نویسنده، در توضیح عبارت «أخبرني من لا أَتَّهِمُ من أهل العلم» چنین نوشته است: این عبارت امام مالک در کتاب الموطأ است و ابن وهب در مورد مقصود مالک از آن گفته است: هر موردی که در کتاب مالک عبارت مزبور آمده، مقصود از آن لیث بن سعد است<ref>ر.ک: همان، ص167</ref>.
# نویسنده عبارت «أسأل اللهَ السلامةَ» را این‌گونه معنا و شرح کرده است: هنگامی که از محدث توانا درباره یک راوی پرسیده شود و او این عبارت را استعمال کند، پس این عبارت از جانب او توهین و تضعیف آن راوی است و مثالش آن است که در شرح‌ حال هارون بن حاتم کوفی متوفای 249ق، آمده که حافظ ذهبی گفته: ابوزرعه و ابوحاتم از او روایت شنیده، ولی از روایت کردن از او امتناع کرده‌اند؛ وقتی از او درباره ابوحاتم سؤال شد، گفت: از خدا سلامت می‌خواهم<ref>ر.ک: همان، ص210</ref>.
# نویسنده عبارت «أسأل اللهَ السلامةَ» را این‌گونه معنا و شرح کرده است: هنگامی که از محدث توانا درباره یک راوی پرسیده شود و او این عبارت را استعمال کند، پس این عبارت از جانب او توهین و تضعیف آن راوی است و مثالش آن است که در شرح‌ حال هارون بن حاتم کوفی متوفای 249ق، آمده که حافظ ذهبی گفته: ابوزرعه و ابوحاتم از او روایت شنیده، ولی از روایت کردن از او امتناع کرده‌اند؛ وقتی از او درباره ابوحاتم سؤال شد، گفت: از خدا سلامت می‌خواهم<ref>ر.ک: همان، ص210</ref>.
# نویسنده در توضیح «دجال» نوشته است: این لفظ از بالاترین الفاظ جرح است و از الفاظ درجه یک جرح در نزد حافظ ذهبی، عراقی و سیوطی شمرده می‌شود و از الفاظ درجه دوم جرح در نزد ابن حجر، سخاوی و سندی. حکم این کلمه این است: هرکسی که این صفت را داشته باشد، حدیثش شایسته احتجاج نیست و اعتباری ندارد<ref>ر.ک: همان، ج2، ص97</ref>.
# نویسنده در توضیح «دجال» نوشته است: این لفظ از بالاترین الفاظ جرح است و از الفاظ درجه یک جرح در نزد حافظ ذهبی، عراقی و [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر|سیوطی]] شمرده می‌شود و از الفاظ درجه دوم جرح در نزد [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]]، سخاوی و سندی. حکم این کلمه این است: هرکسی که این صفت را داشته باشد، حدیثش شایسته احتجاج نیست و اعتباری ندارد<ref>ر.ک: همان، ج2، ص97</ref>.
# نویسنده، «طالب» را این‌گونه معنا کرده است: طالب از مراتب اهل حدیث است و او مبتدی در جستجوی حدیث است که شروع به تحصیلش کرده است<ref>ر.ک: همان، ص399</ref>.
# نویسنده، «طالب» را این‌گونه معنا کرده است: طالب از مراتب اهل حدیث است و او مبتدی در جستجوی حدیث است که شروع به تحصیلش کرده است<ref>ر.ک: همان، ص399</ref>.
# نویسنده، در توضیح «لا يُسألُ عنه» نوشته است: این، از الفاظ مرتبه اول از مراتب تعدیل در نزد حافظ سیوطی است و از مرتبه دوم در نزد حافظ سخاوی و سندی. حکمش این است: کسی که این صفت را داشته باشد، به حدیثش احتجاج می‌شود<ref>ر.ک: همان، ج3، ص28</ref>.
# نویسنده، در توضیح «لا يُسألُ عنه» نوشته است: این، از الفاظ مرتبه اول از مراتب تعدیل در نزد حافظ سیوطی است و از مرتبه دوم در نزد حافظ سخاوی و سندی. حکمش این است: کسی که این صفت را داشته باشد، به حدیثش احتجاج می‌شود<ref>ر.ک: همان، ج3، ص28</ref>.
خط ۵۷: خط ۵۷:


==پانویس==
==پانویس==
<references/>
<references />


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
خط ۶۵: خط ۶۵:
==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
[[علوم الحديث و مصطلحه]]
[[علوم الحديث و مصطلحه]]
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش