أصول الفقه الذي لا يسع الفقيه جهله: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
[[رده:اصول فقه اهل سنت]] | [[رده:اصول فقه اهل سنت]] | ||
[[رده:25 فروردین الی 24 اردیبهشت(98)]] | [[رده:25 فروردین الی 24 اردیبهشت(98)]] | ||
[[رده:سال98-1اردیبهشت الی31اردیبهشت]] | [[رده:سال98-1اردیبهشت الی31اردیبهشت]] |
نسخهٔ ۶ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۳۸
أصول الفقه الذي لا يسع الفقيه جهله | |
---|---|
پدیدآوران | سلمي، عياض بن نامي (نويسنده) |
ناشر | دار التدمرية |
مکان نشر | عربستان - رياض |
سال نشر | مجلد1: 2008م , 1429ق, |
موضوع | اصول فقه اهل سنت |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 157 /س8الف6 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
اصول الفقه الذی لا یسع الفقیه جهله، تألیف عیاض بن نامی سایمی، عضو هیئتعلمی بخش اصول فقه دانشکده شریعت ریاض، کتابی است یکجلدی به زبان عربی با موضوع اصول فقه اهل سنت. سعی نویسنده این بوده که مسائل اصولی را در حجم متوسط و با بیان روان ارائه کند. اولین گروه مخاطبان این کتاب دانشجویان دانشکدههای دانشگاههای عربستان سعودی هستند ازاینرو در محتوای مطالب کتاب، بحثهایی که سر کلاسهای درسی آنان مطرح میشود نیز در نظر گرفته شده است.
ساختار
کتاب، دارای مقدمه، تمهید، محتوای مطالب در شش باب و خاتمه است.
گزارش محتوا
نویسنده در مقدمه پس از حمد الهی و شهادت به وحدانیت خدا و نبوت محمد مصطفی(ص) و درود بر ایشان و صحابه و خاندان پاکش(ع) مینویسد: بسیاری از برادران دینی در مناسبتهای مختلف از من درخواست کردند که کتابی در اصول فقه بنویسم که به لحاظ حجمی متوسط باشد، عباراتش واضح و آسان باشد، مثالهایی در آن ذکر کنم که فهم مسائل اصولی را به فهم تقریب کند، در کل مفید برای طلاب این علم باشد و اهم مسائل اصولی را در خودش داشته باشد. من نیز صلاح دیدم درخواست آنان را با تألیف کتابی که شامل مواردی باشد که فقیه در اصول فقه به آن محتاج است پاسخ دهم. در این کتاب سعی کردم از اطاله کلام در بیان مسائل اختلافی دوری کنم و به بیان اقوال و مهمترین ادله اکتفا کنم. همچنین عنایتی به بیان حقیقت خلاف مشهور و تصحیح اوهام و بدفهمیهای مشغولین به این علم در تحریر و تقریر و تصویر مسائل آن، هم داشته باشم. بهعلاوه، توجه ویژهای به ثمرات مسائل خلافی، و وقوف در برخی قضایای مشکوک و تحریر آن و تقریبش به فهم کردهام و با اصولیان در نظرات و تعاریف مخالفت کردهام البته این مخالفت نه به دلیل رغبت به مخالفت بوده؛ بلکه به خاطر توضیح مطلبی که بهحق بودنش معتقدم یا به خاطر تصحیح خطاهایی که ناشی از بدفهمی و تضارب منقول از ائمه اصول است.[۱]
سعی نویسنده بر این بوده که این اثر دربردارنده روشهایی باشد که در دانشکدههای دینی و اصول دین دانشگاههای عربستان سعودی، تدریس میشود تا اولین استفادهکنندگان از این مجموعه آنان باشند.[۲] مطالب کتاب شامل همه مسائل مهم در اصول فقه است که نویسنده آن را در یک مقدمه و شش باب و یک خاتمه به ترتیب ذیل مطرح کرده است: التمهيد: التعريف بأصول الفقه؛ الباب الأول: الحكم الشرعي؛ الباب الثاني: أدلة الأحكام الشرعية؛ الباب الثالث: دلالة الألفاظ؛ الباب الرابع: التعارض و طرق دفعه؛ الباب الخامس: الاجتهاد؛ الباب السادس: التقليد[۳]
عیاض سلمی، سعی کرده محتوای کتاب را با بیان حواشی، سنگین نکند و در تخریج احادیث بر استخراج نویسندگان منابع آنها اطمینان کرده و هنگامیکه حدیثی در صحیحین یا یکی از آنها وجود داشته، به ذکر آن اکتفا میکند.[۴]
در بخشی از کتاب که درباره تعریف اصول است میخوانیم: اصول جمع اصل است و در لغت به معنی «ما یبنی علیه غیره» آمده و همچنین بر منشأ شئ هم اطلاق میشود.
در اصطلاح، لفظ اصل بر تعدادی از معانی اطلاق شده که اهم آنها موارد زیر است:
- دلیل: همانطور که فقها گفتهاند: اصل در این مسئله کتاب و سنت و اجماع است. اصل در اینجا به معنای دلیل است.
- قاعده مستمرِ: همانگونه که اصولیون گفتهاند: اصل این است که در تعارض عام و خاص، خاص را مقدم کنیم یا همانطور که نحویان گفتهاند: اصل در مبتدا، تقدیم، و در خبر، تأخیر است.
- راجح: اصولیون معتقدند: اصل (اولویت در) بقاء ما کان علی ما کان است و اصل برائت ذمه از تکالیف شرعی میباشد.
- خارج کننده مسئله فرضی: یعنی عددی که فرضهای مقدر، بدون کسر، از آن استخراج میشود، مثلاً همانطور که فرضیان میگویند اصل این مسئله این است و اصول مسائلش 2، 3، 4، 6، 8، 12، 18، 24.
- معیار و مقیاس (مقیس علیه): مثلاً اصولیون در باب قیاس میگویند: ارکان قیاس چهار چیز است؛ اصل و فرع و علت و حکم.
بهنظر نویسنده در اطلاق اصل، نزدیکترین معانی به آن، ابتدا معنی اول و سپس دومی است.[۵]
وی همچنین در تعریف اصول فقه به اعتبار اینکه یک علم است مینویسد: اما اصول فقهی که نشانهای بر علمی از علوم شریعت است، همانطور که رازی آن را تعریف کرده، عبارت است از: «مجموع طرق الفقه الإجمالیة، و کیفیة الاستفادة منها، و حال المستفید.»[۶]
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در انتهای اثر ذکر شده است. نویسنده در خاتمه از خوانندگان درخواست کرده که پیش از مراجعه و تأمل، به تخطئه آرای وی که مخالف مشهور است، نپردازند و همچنین اگر نقد یا اشکالی دارند با وی در میان بگذارند.[۷]
پاورقیها به مستند مطالب کتاب اختصاص یافته است.
نویسنده آدرس آیات را ذیل آن در متن قرار داده است.
پانویس
منبع مقاله
مقدمه و متن کتاب.