آسیب‌شناسی حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (لینک درون متنی)
    خط ۴۰: خط ۴۰:
    #یکى از نكته‌هاى جالبى كه نویسنده ذكر كرده، این است: علماى رجال در مورد بسيارى از راویان تعابيرى به كار برده‌اند همچون: «كان غالياً»، «فيه أرتفاع»، «مرتفع القول» و «كان من الطيارة».
    #یکى از نكته‌هاى جالبى كه نویسنده ذكر كرده، این است: علماى رجال در مورد بسيارى از راویان تعابيرى به كار برده‌اند همچون: «كان غالياً»، «فيه أرتفاع»، «مرتفع القول» و «كان من الطيارة».
    #:برخى از فقها، همچون [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهایى]] در کتاب [[الوجيزة في علم الدراية|الوجيز]] و شارح آن علامه [[صدر، حسن|سيد‌‎حسن صدر]] در [[نهاية الدراية في شرح الرسالة الموسومة بالوجيزة للبهايي|نهایة الدراية]] چنين تعابيرى را موجب ضعف راوى دانسته‌اند، امّا اكثر فقها، گفته‌اند كه اين‌گونه الفاظ موجب ضعف راوى نمى‌شود چون هر گاه راوى روايتى را آورده كه بيانگر فضايل يا معجزات أئمه(ع) بوده و يا بر عصمت آنها دلالت داشته است، بسيارى از علما آن راوى را متهمّ به غلوّ كرده‌اند و برخى از علماى رجال نيز بر همین اساس، راوى مزبور را ضعيف شمرده‌اند؛ مثلاً [[شيخ صدوق]] و استادش محمد بن حسن بن وليد و عده زيادى از علماى قرن چهارم به سهو النبى(ص) اعتقاد داشته‌اند و لذا هر حديثى را كه به روشنى بر عصمت پيامبر(ص) و امام(ع) دلالت داشته است، ضعيف دانسته و راوى آن حديث را متهم به غلوّ كرده‌اند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23648/1/114 متن کتاب، ص114-115]</ref>
    #:برخى از فقها، همچون [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهایى]] در کتاب [[الوجيزة في علم الدراية|الوجيز]] و شارح آن علامه [[صدر، حسن|سيد‌‎حسن صدر]] در [[نهاية الدراية في شرح الرسالة الموسومة بالوجيزة للبهايي|نهایة الدراية]] چنين تعابيرى را موجب ضعف راوى دانسته‌اند، امّا اكثر فقها، گفته‌اند كه اين‌گونه الفاظ موجب ضعف راوى نمى‌شود چون هر گاه راوى روايتى را آورده كه بيانگر فضايل يا معجزات أئمه(ع) بوده و يا بر عصمت آنها دلالت داشته است، بسيارى از علما آن راوى را متهمّ به غلوّ كرده‌اند و برخى از علماى رجال نيز بر همین اساس، راوى مزبور را ضعيف شمرده‌اند؛ مثلاً [[شيخ صدوق]] و استادش محمد بن حسن بن وليد و عده زيادى از علماى قرن چهارم به سهو النبى(ص) اعتقاد داشته‌اند و لذا هر حديثى را كه به روشنى بر عصمت پيامبر(ص) و امام(ع) دلالت داشته است، ضعيف دانسته و راوى آن حديث را متهم به غلوّ كرده‌اند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23648/1/114 متن کتاب، ص114-115]</ref>
    #نویسنده بر فهم زبان روايات تأكيد كرده و آن را از قواعد فهم حديث شمرده و چنين نوشته است: یکى از نكاتى كه در فهم روايات اهمیت دارد توجه به زبان روايات و شناخت معانى حقيقى و مجازى الفاظ روايات از طريق کتاب‌هاى لغت است. البته در بيشتر کتاب‌هاى مذكور، معانى حقيقى و مجازى كلمات در كنار یکديگر ذكر گرديده و میان آنها تمايزى نهاده نشده است. اولين كسى كه درصدد تأليف کتاب مستقلى درباره معانى مجازى لغات برآمد، [[محمود بن عمر زمخشرى]] بود كه با احاطه كامل بر لغت و استعمالات آن، کتاب «[[أساس البلاغة]]» را به رشته تحرير درآورد. ضعفى كه در این کتاب هست، این است كه مؤلف معانى حقيقى كلمات را ذكر نكرده و این كار را گویى به ساير کتاب‌هاى لغت حواله داده است. ازاين‌رو، پى بردن به معناى حقيقى واژه‌ها از طريق این کتاب میسر نيست و صرفاً معانى مجازى را مى‌توان در آن جستجو كرد. علامه [[سيد‌‎مرتضى زبيدى]] در کتاب «[[تاج العروس]]» هرچند معانى مجازى لغت‌ها را در كنار معانى حقيقى ذكر كرده، میان آنها تمايز ننهاده است، امّا مرحوم [[سيد‌‎على خان مدنى]] در کتاب «[[الطراز]]» معانى حقيقى و مجازى واژه‌ها را از هم جدا ساخته و همین ویژگى موجب برترى کتاب وى بر ديگر کتاب‌هاى لغوى شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23648/1/222 همان، ص222- 223]</ref>
    #نویسنده بر فهم زبان روايات تأكيد كرده و آن را از قواعد فهم حديث شمرده و چنين نوشته است: یکى از نكاتى كه در فهم روايات اهمیت دارد توجه به زبان روايات و شناخت معانى حقيقى و مجازى الفاظ روايات از طريق کتاب‌هاى لغت است. البته در بيشتر کتاب‌هاى مذكور، معانى حقيقى و مجازى كلمات در كنار یکديگر ذكر گرديده و میان آنها تمايزى نهاده نشده است. اولين كسى كه درصدد تأليف کتاب مستقلى درباره معانى مجازى لغات برآمد، [[محمود بن عمر زمخشرى]] بود كه با احاطه كامل بر لغت و استعمالات آن، کتاب «[[أساس البلاغة]]» را به رشته تحرير درآورد. ضعفى كه در این کتاب هست، این است كه مؤلف معانى حقيقى كلمات را ذكر نكرده و این كار را گویى به ساير کتاب‌هاى لغت حواله داده است. ازاين‌رو، پى بردن به معناى حقيقى واژه‌ها از طريق این کتاب میسر نيست و صرفاً معانى مجازى را مى‌توان در آن جستجو كرد. [[مرتضی زبیدی، محمد|علامه سيد‌‎مرتضى زبيدى]] در کتاب «[[تاج العروس]]» هرچند معانى مجازى لغت‌ها را در كنار معانى حقيقى ذكر كرده، میان آنها تمايز ننهاده است، امّا [[مدنی، علیخان|مرحوم سيد‌‎على خان مدنى]] در کتاب «[[الطراز]]» معانى حقيقى و مجازى واژه‌ها را از هم جدا ساخته و همین ویژگى موجب برترى کتاب وى بر ديگر کتاب‌هاى لغوى شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23648/1/222 همان، ص222- 223]</ref>


    ==وضعيت کتاب==
    ==وضعيت کتاب==

    نسخهٔ ‏۲۶ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۵۶

    آسیب شناسی حدیث
    آسیب‌شناسی حدیث
    پدیدآوراننظری پور، محمود (ویراستار) ربانی، محمدحسن (نویسنده)
    ناشرآستان قدس رضوی، بنياد پژوهشهای اسلامى
    مکان نشرمشهد مقدس - ایران
    سال نشر1388 ش
    چاپ1
    شابک978-964-971-254-3
    موضوعحدیث علل الحدیث
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏110‎‏/‎‏3‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏2‎‏آ‎‏5
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    آسيب‌شناسى حديث، از آثار حجت‌الاسلام محمدحسن ربانى (متولد 1343ش) است كه در آن به صورت مستند و تحليلى آسيب‌هاى سندى و متنى روايات را بررسى كرده و نمونه‌هاى متعددى از آسيب‌هاى احاديث را در روايات اخلاقى، اعتقادى و فقهى به زبان فارسی توضيح داده است. محمود نظرى‌پور ویرايش علمى و ادبى کتاب را انجام داده است.

    ساختار

    کتاب حاضر از مقدمه ناشر، مقدمه نویسنده و متن اصلى کتاب (شامل دو بخش به ترتيب ذيل: 1- بررسى آسيب‌هاى سندى و متنى حديث در چهار فصل و حدود دویست صفحه؛ 2- بررسى نمونه‌هایى از آسيب‌هاى روايات در ده فصل و حدود یک‌صد صفحه) تشكيل شده است. زبان و ادبيات این اثر، امروزين، روان و زيباست. نویسنده از منابع عربى و فارسی قابل توجهى (410 کتاب)، برای توليد اثر حاضر بهره برده است. شيوه نویسنده در این اثر، آموزشى و كاربردى است و به همین جهت نخست مباحث نظرى و قوانين كلى را مطرح كرده و بعد با ارائه مثالهاى فراوان به توضيح مصاديق و تطبيق آن اصول بر موارد جزئى و مشخص پرداخته است.

    گزارش محتوا

    درباره محتواى این اثر چند نكته گفتنى است:

    1. ناشر در مقدمه مختصر و بدون تاريخش تأكيد كرده است: کتابى كه پيش روى شماست با رویكرد تحليلى- تطبيقى خود و با معرفى دقيق آسيب‌هایى كه ممكن است بر حديث وارد شود، طرحى نو در آسيب‌شناسى احاديث افكنده است. مؤلف پرتلاش کتاب كه تاكنون آثار متعددى در زمینه فقه، حديث و رجال منتشر ساخته است، در تدوین اثر خود دقت بسيار كرده و با مراجعه به منابع دست اول بر اتقان و اعتبار نوشته خویش افزوده است.[۱]
    2. نویسنده در مقدمه چنين آورده است كه كم‌كم موسوعه‌هاى بزرگى در شرح احاديث پديد آمد و همزمان به حلّ تعارض روايات و بررسى راه‌هاى جمع بين آنها پرداخته شد. توجه به مقوله «علاج الحديث» باعث شد تا شيخ طوسى کتاب «الإستبصار فيما اختلف من الأخبار» را بنگارد. بدين‌ترتيب پاره‌اى از آسيب‌هاى احاديث نمايان شد و دانشمندان وقتى را بدان اختصاص دادند و علّت‌هاى مخفى و آشكار حديث را شناسايى كردند. بدين‌سان به تدريج دانش‌هاى خاصّى در حوزه حديث پديد آمد و شناسايى آسيب‌ها ديد بسيار گسترده‌اى در موضوع احاديث به ما مى‌دهد. این دانش جايگاه خاصّى را به خود اختصاص داده و لذا برخى از دانشمندان کتاب‌هایى با عنوان «علل الحديث» نوشته‌اند. نوشتار حاضر نيز در همین مسير است.[۲]
    3. یکى از نكته‌هاى جالبى كه نویسنده ذكر كرده، این است: علماى رجال در مورد بسيارى از راویان تعابيرى به كار برده‌اند همچون: «كان غالياً»، «فيه أرتفاع»، «مرتفع القول» و «كان من الطيارة».
      برخى از فقها، همچون شيخ بهایى در کتاب الوجيز و شارح آن علامه سيد‌‎حسن صدر در نهایة الدراية چنين تعابيرى را موجب ضعف راوى دانسته‌اند، امّا اكثر فقها، گفته‌اند كه اين‌گونه الفاظ موجب ضعف راوى نمى‌شود چون هر گاه راوى روايتى را آورده كه بيانگر فضايل يا معجزات أئمه(ع) بوده و يا بر عصمت آنها دلالت داشته است، بسيارى از علما آن راوى را متهمّ به غلوّ كرده‌اند و برخى از علماى رجال نيز بر همین اساس، راوى مزبور را ضعيف شمرده‌اند؛ مثلاً شيخ صدوق و استادش محمد بن حسن بن وليد و عده زيادى از علماى قرن چهارم به سهو النبى(ص) اعتقاد داشته‌اند و لذا هر حديثى را كه به روشنى بر عصمت پيامبر(ص) و امام(ع) دلالت داشته است، ضعيف دانسته و راوى آن حديث را متهم به غلوّ كرده‌اند.[۳]
    4. نویسنده بر فهم زبان روايات تأكيد كرده و آن را از قواعد فهم حديث شمرده و چنين نوشته است: یکى از نكاتى كه در فهم روايات اهمیت دارد توجه به زبان روايات و شناخت معانى حقيقى و مجازى الفاظ روايات از طريق کتاب‌هاى لغت است. البته در بيشتر کتاب‌هاى مذكور، معانى حقيقى و مجازى كلمات در كنار یکديگر ذكر گرديده و میان آنها تمايزى نهاده نشده است. اولين كسى كه درصدد تأليف کتاب مستقلى درباره معانى مجازى لغات برآمد، محمود بن عمر زمخشرى بود كه با احاطه كامل بر لغت و استعمالات آن، کتاب «أساس البلاغة» را به رشته تحرير درآورد. ضعفى كه در این کتاب هست، این است كه مؤلف معانى حقيقى كلمات را ذكر نكرده و این كار را گویى به ساير کتاب‌هاى لغت حواله داده است. ازاين‌رو، پى بردن به معناى حقيقى واژه‌ها از طريق این کتاب میسر نيست و صرفاً معانى مجازى را مى‌توان در آن جستجو كرد. علامه سيد‌‎مرتضى زبيدى در کتاب «تاج العروس» هرچند معانى مجازى لغت‌ها را در كنار معانى حقيقى ذكر كرده، میان آنها تمايز ننهاده است، امّا مرحوم سيد‌‎على خان مدنى در کتاب «الطراز» معانى حقيقى و مجازى واژه‌ها را از هم جدا ساخته و همین ویژگى موجب برترى کتاب وى بر ديگر کتاب‌هاى لغوى شده است.[۴]

    وضعيت کتاب

    فهرست تفصيلى مطالب در ابتداى کتاب و فهرست منابع در انتهاى اثر آمده است. کتاب حاضر مستند است و نویسنده، ارجاعاتش را به صورت پاورقى در پایان هر صفحه آورده است. این پاورقى‌ها، معمولاً ارجاعى است و نویسنده نام کتاب مورد استناد و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده و همچنين وى در برخى از پاورقى‌ها توضيحاتى اصطلاحى، روايى، رجالى مطرح كرده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.