الجزية و أحكامها في الفقه الإسلامي: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'هاي' به 'های'
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
خط ۱۳: خط ۱۳:
| سال نشر = 1416 ‌‎ق  
| سال نشر = 1416 ‌‎ق  


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE104AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE00104AUTOMATIONCODE
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
خط ۳۳: خط ۳۳:
در مورد وجه تسميه اين مال به جزيه دو احتمال ذكر شده است: 1- زيرا اين مال جزاى امنيت و آرامشى است كه حكومت اسلامى براى اهل ذمه فراهم مى‌كند. 2- جزاى كفرى است كه اين افراد دارند و در عين حال به قتل نمى‌رسند. ظاهر آيه 29 سوره توبه هم به وجه دوم متمايل است كه مى‌فرمايد: '''«قاتلوا الذين لا يؤمنون بالله و لا باليوم الآخر و لا يحرمون ما حرم الله و رسوله و لا يدينون دين الحق من الذين اوتوا الكتاب حتى يعطوا الجزيه عن يد و هم صاغرون». '''. لازم به تذكر است كه طبق آنچه مؤلف اشاره نموده، دريافت جزيه عملى مرسوم در قبل از اسلام نيز بوده است كه اسلام آن را تحت شرايطى خاص و در مورد افرادى ويژه امضا نموده است. ايشان در ادامه اجمالى از تاريخ جزيه را بيان كرده، سپس در زمينه تفاوت جزيه با خراج مطالبى را با استفاده از كلمات علما بازگو مى‌نمايد.
در مورد وجه تسميه اين مال به جزيه دو احتمال ذكر شده است: 1- زيرا اين مال جزاى امنيت و آرامشى است كه حكومت اسلامى براى اهل ذمه فراهم مى‌كند. 2- جزاى كفرى است كه اين افراد دارند و در عين حال به قتل نمى‌رسند. ظاهر آيه 29 سوره توبه هم به وجه دوم متمايل است كه مى‌فرمايد: '''«قاتلوا الذين لا يؤمنون بالله و لا باليوم الآخر و لا يحرمون ما حرم الله و رسوله و لا يدينون دين الحق من الذين اوتوا الكتاب حتى يعطوا الجزيه عن يد و هم صاغرون». '''. لازم به تذكر است كه طبق آنچه مؤلف اشاره نموده، دريافت جزيه عملى مرسوم در قبل از اسلام نيز بوده است كه اسلام آن را تحت شرايطى خاص و در مورد افرادى ويژه امضا نموده است. ايشان در ادامه اجمالى از تاريخ جزيه را بيان كرده، سپس در زمينه تفاوت جزيه با خراج مطالبى را با استفاده از كلمات علما بازگو مى‌نمايد.


فلسفه تشريع جزيه، مطلب ديگرى است كه مؤلف اهميت خاصى براى آن قائل شده و در بيان علت اين توجه ويژه مى‌فرمايد: كلمات فقها در بيان فلسفه اين تشريع، به شدت متشتت بوده و همين امر باعث سوء استفاده مستشرقينى كه دنبال تضعيف اسلام هستند گرديده است، فلذا ما در صدد آن هستيم كه ضمن ذكر نظرات علما در اين زمينه، با تحليل و بررسى آنها به نتيجه واقعى دست پيدا نماييم. ايشان در بخش بعدى به طور خاص به برخورد مستشرقين با اين حكم اسلامى پرداخته و آنها را در دو گروه بررسى مى‌كند: دسته اول مستشرقينى هستند كه از روى عناد و جهل به قضيه نگاه كرده و طبيعتا از طريق عدل و انصاف دور شده‌اند. دسته دوم آنهايى هستند كه به دنبال كشف حقيقت بوده و طريق صواب را در بررسى مسئله طى نموده‌اند. ايشان سپس به ذكر اسامى اين افراد و مطالبى كه از آنها نقل شده مى‌پردازند.
فلسفه تشريع جزيه، مطلب ديگرى است كه مؤلف اهميت خاصى براى آن قائل شده و در بيان علت اين توجه ويژه مى‌فرمايد: كلمات فقها در بيان فلسفه اين تشريع، به شدت متشتت بوده و همين امر باعث سوء استفاده مستشرقينى كه دنبال تضعيف اسلام هستند گرديده است، فلذا ما در صدد آن هستيم كه ضمن ذكر نظرات علما در اين زمينه، با تحليل و بررسى آنها به نتيجه واقعى دست پيدا نماييم. ايشان در بخش بعدى به طور خاص به برخورد مستشرقين با اين حكم اسلامى پرداخته و آنها را در دو گروه بررسى مى‌كند: دسته اول مستشرقينى هستند كه از روى عناد و جهل به قضيه نگاه كرده و طبيعتا از طريق عدل و انصاف دور شده‌اند. دسته دوم آنهایى هستند كه به دنبال كشف حقيقت بوده و طريق صواب را در بررسى مسئله طى نموده‌اند. ايشان سپس به ذكر اسامى اين افراد و مطالبى كه از آنها نقل شده مى‌پردازند.


تفسير آيه جزيه؛ يعنى آيه 29 سوره توبه كه قبلا ذكر شد، آخرين بخش فصل اول كتاب را تشكيل مى‌دهد. از آن‌جايى كه آيه جزيه اصلى‌ترين ركن تشريع جزيه مى‌باشد، لذا لازم است كه به طور دقيق مورد بررسى واقع گردد تا باعث روشن شدن حقيقت شود. در شأن نزول آيه اقوال گوناگونى نقل شده كه از آن جمله روايت ابن ابى شيبه، ابن جرير، ابن منذر، [[ابن ابی‌حاتم، عبدالرحمن بن محمد|ابن ابى حاتم]] و ابوالشيخ ابن حبان است كه گفته‌اند: اين آيه به هنگام امر پيامبر(ص) در جهت آماده شدن براى جنگ با روميان نازل شد كه بعد از آن غزوه تبوك واقع گرديد.
تفسير آيه جزيه؛ يعنى آيه 29 سوره توبه كه قبلا ذكر شد، آخرين بخش فصل اول كتاب را تشكيل مى‌دهد. از آن‌جايى كه آيه جزيه اصلى‌ترين ركن تشريع جزيه مى‌باشد، لذا لازم است كه به طور دقيق مورد بررسى واقع گردد تا باعث روشن شدن حقيقت شود. در شأن نزول آيه اقوال گوناگونى نقل شده كه از آن جمله روايت ابن ابى شيبه، ابن جرير، ابن منذر، [[ابن ابی‌حاتم، عبدالرحمن بن محمد|ابن ابى حاتم]] و ابوالشيخ ابن حبان است كه گفته‌اند: اين آيه به هنگام امر پيامبر(ص) در جهت آماده شدن براى جنگ با روميان نازل شد كه بعد از آن غزوه تبوك واقع گرديد.
خط ۵۸: خط ۵۸:


=== مباحث متفرقه در مورد جزيه ===
=== مباحث متفرقه در مورد جزيه ===
مؤلف، در هفتمين و آخرين فصل كتاب خود، پس از ذكر چند نكته، به بيان شرايط ذمه مى‌پردازد. اولين مطلب در اين‌جا مربوط به زمان اخذ جزيه است كه صريح كلمات بعضى از اصحاب، اخذ آن در پایان هر سال مى‌باشد. مطلب دوم اين است كه اخذ جزيه از ثمن مشروبات، خنازير و ساير محرمات نيز جايز مى‌باشد. شيخ در نهايه با تأكيد بر اين مطلب مى‌گويد: اخذ جزيه از موارد مذكور و هر چيزى كه براى مسلمانان بيع و شرائعش حرام است، جايز مى‌باشد. بر اين مطلب، روايات دلالت واضحى دارند كه مؤلف در ذيل مطلب آورده است. مطلب سوم اين است كه مى‌توان بر اهل ذمه شرط كرد كه از كاروان‌هاى عبورى مسلمانان پذيرايى به عمل آورند كه برخى از عامه به وجوبش قائل شده‌اند. رواياتى نيز داريم كه پيامبر(ص) اهل ذمه را موظف به پذيرايى از مسلمين مى‌نمودند، اما اينكه اين ضيافت چيزى ما زاد بر جزيه است يا جزو جزيه حساب مى‌شود؟ بحث ديگرى است كه به عقيده مؤلف تعيين آن بر عهده امام مى‌باشد. مطلب بعدى اين است كه ما زاد بر آنچه به عنوان جزيه بر اهل ذمه تعيين شده، چيزى از آنها دريافت نگردد. چنان‌كه شيخ گفته: «ينبغى أن تؤخذ منهم الجزية و لا تؤخذ منهم الزكاة لأن الزكاة لا تؤخذ الا من مسلم». پنجمين مطلب مذكور در اين بخش كه حاكى از رأفت و رحمت الهى اسلام مى‌باشد، اين است كه هر گونه آزار و اذيت و اهانت به اهل ذمه حرام بوده و بعد از پرداخت جزيه مستحب است با مدارا و رفق با آنها برخورد شود. آيه 8 سوره ممتحنه مى‌فرمايد: '''«لا ينهاكم الله عن الذين لم يقاتلوكم فى‌الدين و لم يخرجوكم من دياركم أن تبروهم و تقسطوا إليهم إن الله يحب المقسطين»'''، كه به خوبى گوياى نوع برخورد با اهل ذمه‌اى است كه با مسلمانان دشمنى نمى‌ورزند.
مؤلف، در هفتمين و آخرين فصل كتاب خود، پس از ذكر چند نكته، به بيان شرايط ذمه مى‌پردازد. اولين مطلب در اين‌جا مربوط به زمان اخذ جزيه است كه صريح كلمات بعضى از اصحاب، اخذ آن در پایان هر سال مى‌باشد. مطلب دوم اين است كه اخذ جزيه از ثمن مشروبات، خنازير و ساير محرمات نيز جايز مى‌باشد. شيخ در نهایه با تأكيد بر اين مطلب مى‌گويد: اخذ جزيه از موارد مذكور و هر چيزى كه براى مسلمانان بيع و شرائعش حرام است، جايز مى‌باشد. بر اين مطلب، روايات دلالت واضحى دارند كه مؤلف در ذيل مطلب آورده است. مطلب سوم اين است كه مى‌توان بر اهل ذمه شرط كرد كه از كاروان‌هاى عبورى مسلمانان پذيرايى به عمل آورند كه برخى از عامه به وجوبش قائل شده‌اند. رواياتى نيز داريم كه پيامبر(ص) اهل ذمه را موظف به پذيرايى از مسلمين مى‌نمودند، اما اينكه اين ضيافت چيزى ما زاد بر جزيه است يا جزو جزيه حساب مى‌شود؟ بحث ديگرى است كه به عقيده مؤلف تعيين آن بر عهده امام مى‌باشد. مطلب بعدى اين است كه ما زاد بر آنچه به عنوان جزيه بر اهل ذمه تعيين شده، چيزى از آنها دريافت نگردد. چنان‌كه شيخ گفته: «ينبغى أن تؤخذ منهم الجزية و لا تؤخذ منهم الزكاة لأن الزكاة لا تؤخذ الا من مسلم». پنجمين مطلب مذكور در اين بخش كه حاكى از رأفت و رحمت الهى اسلام مى‌باشد، اين است كه هر گونه آزار و اذيت و اهانت به اهل ذمه حرام بوده و بعد از پرداخت جزيه مستحب است با مدارا و رفق با آنها برخورد شود. آيه 8 سوره ممتحنه مى‌فرمايد: '''«لا ينهاكم الله عن الذين لم يقاتلوكم فى‌الدين و لم يخرجوكم من دياركم أن تبروهم و تقسطوا إليهم إن الله يحب المقسطين»'''، كه به خوبى گوياى نوع برخورد با اهل ذمه‌اى است كه با مسلمانان دشمنى نمى‌ورزند.


مؤلف، در ششمين مطلب فصل هفتم اشاره‌اى اجمالى دارد به شرايط جزيه. برخى از اين شرايط عبارتند از: قبول جزيه، عدم انجام اعمال منافى امان، عدم تظاهر به امورى كه در نزد مسلمين منكر به حساب مى‌آيند و... مستحباتى هم براى آنان ذكر شده كه عبارتند از: 1- لباس خود را از لباس مسلمين جدا سازند. 2-بناهاى خود را از بناهاى مسلمين بالاتر نبرند. 3- ناقوس نزنند و كتاب‌هاى خود را با صداى بلند تلاوت نكنند و...  
مؤلف، در ششمين مطلب فصل هفتم اشاره‌اى اجمالى دارد به شرايط جزيه. برخى از اين شرايط عبارتند از: قبول جزيه، عدم انجام اعمال منافى امان، عدم تظاهر به امورى كه در نزد مسلمين منكر به حساب مى‌آيند و... مستحباتى هم براى آنان ذكر شده كه عبارتند از: 1- لباس خود را از لباس مسلمين جدا سازند. 2-بناهاى خود را از بناهاى مسلمين بالاتر نبرند. 3- ناقوس نزنند و كتاب‌هاى خود را با صداى بلند تلاوت نكنند و...  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش