ابن عربی، محمد بن علی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
|-class='articleCode' | |-class='articleCode' | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type='authorCode'| | |data-type='authorCode'|AUTHORCODE00782AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
سخن دربارهى مذهب [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از منظر تراجم نگاران و محققان در آثار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، مختلف و گاهى در تضاد با هم مىنمايد و این شايد از عدم تقليد شيخ از مكتب فقهى خاص و عدم فراست تراجم نگاران در تحليل عقيدهى وى در موضوع تشيّع و تسنّن ناشى بوده و تعصّب و تجانب از انصاف نيز نقش مؤثرى در اظهارات آنان نسبت به وى داشته است، پارهاى همانند فرقهى اسماعيليه، آثار و انديشههاى او را مستمسك خوبى بر تثبيت انديشهى خویش پنداشته و او را شيعهى اسماعيلى دانسته و از «حجج» خود به شمار آوردهاند و در | سخن دربارهى مذهب [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از منظر تراجم نگاران و محققان در آثار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، مختلف و گاهى در تضاد با هم مىنمايد و این شايد از عدم تقليد شيخ از مكتب فقهى خاص و عدم فراست تراجم نگاران در تحليل عقيدهى وى در موضوع تشيّع و تسنّن ناشى بوده و تعصّب و تجانب از انصاف نيز نقش مؤثرى در اظهارات آنان نسبت به وى داشته است، پارهاى همانند فرقهى اسماعيليه، آثار و انديشههاى او را مستمسك خوبى بر تثبيت انديشهى خویش پنداشته و او را شيعهى اسماعيلى دانسته و از «حجج» خود به شمار آوردهاند و در نهایت این ادّعا، شب ولادت او را «عيد قيام» نامیدهاند. | ||
عدهاى از اهل سنّت وى را شيعه انگاشته و در نكوهش او چنين گفتهاند: هو شيعى سوء كذاب بعضى از علماى شيعه همانند [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ | عدهاى از اهل سنّت وى را شيعه انگاشته و در نكوهش او چنين گفتهاند: هو شيعى سوء كذاب بعضى از علماى شيعه همانند [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهایى]](ره)، در اربعين به سبب سخنان شيخ اكبر دربارهى حضرت مهدى(عج) و نسب و ظهور آن جناب-كه خدا تعجيل فرمايد-از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] مدح و حمايت كرده و قائل به تشيّع او شدهاند. | ||
[[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نوراللّه شوشترى]] در «مجالس المؤمنين» با توجيه عذر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از زبان «سيدمحمد نوربخش» در اخفاى محبت على عليهالسّلام و اولياى او به سبب وجود دشمنان فراوان شيخ و موقعيت زمانى و مكانى حيات [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] كه مملكت متعصبان و حسودان بوده، با نقل ابياتى از محيى الدين آنها را دالّ بر محبت و ارادت وى به اهلبيت عصمت عليهم السّلام و تشيع وى دانسته است، ابيات شيخ چنين است:{{شعر}}{{ب|''رايت ولايي آل طه وسيلة''|2=''على رغم اهل البعد يورثنى القربى''}}{{ب|''فما طلب المبعوث اجرا على الهدى''|2=''بتبليغه الاّ المودّة في القربى''}}{{پایان شعر}} | [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نوراللّه شوشترى]] در «مجالس المؤمنين» با توجيه عذر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از زبان «سيدمحمد نوربخش» در اخفاى محبت على عليهالسّلام و اولياى او به سبب وجود دشمنان فراوان شيخ و موقعيت زمانى و مكانى حيات [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] كه مملكت متعصبان و حسودان بوده، با نقل ابياتى از محيى الدين آنها را دالّ بر محبت و ارادت وى به اهلبيت عصمت عليهم السّلام و تشيع وى دانسته است، ابيات شيخ چنين است:{{شعر}}{{ب|''رايت ولايي آل طه وسيلة''|2=''على رغم اهل البعد يورثنى القربى''}}{{ب|''فما طلب المبعوث اجرا على الهدى''|2=''بتبليغه الاّ المودّة في القربى''}}{{پایان شعر}} | ||
بنا به نوشتهى سيدصالح موسوى خوانسارى شارح مناقب منسوب به [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] علاوه بر [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ | بنا به نوشتهى سيدصالح موسوى خوانسارى شارح مناقب منسوب به [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] علاوه بر [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهایى]] و [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نوراللّه شوشترى]] از ديگر علماى شيعه همانند میرزا محمد اخبارى، [[ابن فهد حلی، احمد بن محمد|ابن فهد حلى]]،[[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|ملامحسن فيض كاشانى]]، [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]] و [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد قمى]] نيز قائل به تشيع [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بودهاند. | ||
==[[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، اجتهاد و حفظ حديث== | ==[[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، اجتهاد و حفظ حديث== | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
قريب به اكثريت آثار قلمى شيخ در موضوع تصوف و علوم غيبيهى عرفان به نگارش درآمده و در هر شهرى كه منزل گزيده کتابى نگاشته است، آن گونه كه آثار او در هنگام اقامت وى در مصر بر اهل آن شهر صعب جلوه نمود و آوازهى نقد آراى و افكار او در مصر پيچيد و عدهاى سعى در ريختن خون وى كردند، تا این كه «شيخ حسن بجائى» با تأویل سخنان شيخ، جان او را از دست ظاهر بينان مخالف | قريب به اكثريت آثار قلمى شيخ در موضوع تصوف و علوم غيبيهى عرفان به نگارش درآمده و در هر شهرى كه منزل گزيده کتابى نگاشته است، آن گونه كه آثار او در هنگام اقامت وى در مصر بر اهل آن شهر صعب جلوه نمود و آوازهى نقد آراى و افكار او در مصر پيچيد و عدهاى سعى در ريختن خون وى كردند، تا این كه «شيخ حسن بجائى» با تأویل سخنان شيخ، جان او را از دست ظاهر بينان مخالف رهایى بخشيد. | ||
آنچه قابل تأمل است اختلاف فاحشى است كه دربارهى تعداد آثار شيخ در بين محققان انديشهى وى ديده مىشود، به طورى كه [[شعرانی، عبدالوهاب بن احمد|عبدالوهاب شعرانى]] تعداد مؤلفات او را 400 و اندى و [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمن جامى]] متجاوز از 500 جلد و عثمان يحيى در پژوهش مستوفايش از 848 کتاب و رساله نام برده است. | آنچه قابل تأمل است اختلاف فاحشى است كه دربارهى تعداد آثار شيخ در بين محققان انديشهى وى ديده مىشود، به طورى كه [[شعرانی، عبدالوهاب بن احمد|عبدالوهاب شعرانى]] تعداد مؤلفات او را 400 و اندى و [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمن جامى]] متجاوز از 500 جلد و عثمان يحيى در پژوهش مستوفايش از 848 کتاب و رساله نام برده است. |
نسخهٔ ۱۳ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۲۳
نام | ابنعربی، محمد بن علی |
---|---|
نامهای دیگر | ابنالعربی، ابوبکر محمد بن علی
ابنالعربی، محمد بن علی ابنالعربی، محییالدین محمد اعرابی، محییالدین حاتمی طائی، محمد بن علی شیخ الاکبر محییالدین عربی |
نام پدر | علی |
متولد | شب هفدهم ماه رمضان المبارک سال 560 هجرى قمرى |
محل تولد | شهر مرسیه در جنوب شرقی اندلس(اسپانیا) |
رحلت | 638 ق در دمشق |
اساتید | ابوجعفر عرينى، محمد بکری، ابوالعباس عرینی، يوسف الگومى، صالح عدوى |
برخی آثار | دیوان ابنعربی - فصوص الحکم (با تعلیقات ابوالعلاء عفیفی)- فتوحات مکیه |
کد مؤلف | AUTHORCODE00782AUTHORCODE |
ابوبكر محمد بن على بن احمد بن عبداللّه حاتمى، از اولاد عبداللّه بن حاتم، برادر «عدى بن حاتم» از صحابهى بزرگوار، در شب هفدهم ماه رمضان المبارک سال 560 هجرى قمرى، شب نخستين سالگرد اعلان «عيد قيامت» به وسيله حسن بن محمد، برابر با بيست و هشتم ژوئيه 1165 میلادى، در بلدهی «مرسيه» از بلاد اندلس در خانواده جاه و جلال و زهد و تقوى متولد شد. در سال 568 ه.ق به شهر «أشبيليه» منتقل و تا سال 598 ه.ق در آن اقامت گزيد. گویى در سال 597 ه.ق وارد شهر «بجايه» از بلاد مغرب شده و از آنجا به سوى شرق به قصد حج و زيارت خانهى خدا كوچ مىكند، بعد از آن ديگر به سوى اندلس باز نمىگردد. ابن عربى در «رسالة الحجب» از این دورهى زندگى خویش با عنوان «دوران جهالت» یاد مىكند، آنجا كه مىگوید: كنت يوما بمدينه قرطبة و انا ماش الى صلاة الجمعة، و معي جماعة من اخواني و ذلك في ايام جهالتي.
بعد از آن مدتى را در مصر اقامت مىگزيند و پس از آن به حجاز مىرود و در بغداد، موصل و شهرهاى روم نيز مدت كوتاهى را سپرى مىكند.
كنيه و القاب
كنيهى معروف شيخ،«ابوبكر» و القاب معروف او ابوعبداللّه، ابن افلاطون، ابن سراقه، ابن العربى در غرب و ابن عربى در شرق مىباشد ولى معروفترين لقب او در بين پيروانش، عنوان بسيار با معنى و با شكوه «الشيخ الاكبر» است.الحكيم الالهى، خاتم الاولياء الوارثين، برزخ البرازخ، محی الحق و الدين، البحر الزاخر فى المعارف، الكبريت الاحمر، العارف باللّه، از ديگر القاب او مىباشد.
وفات و اولاد
زندگى شيخ فراز و نشيبهاى مختلفى داشته و مصادف با مهاجرتهاى متعدد جسمانى و روحانى و ملاقات عرفا و علماى عصر خویش بوده، تا این كه بعد از هشتاد سال رياضت و تأليف، در شب جمعه 28 ربيع الاخر سال 638 هجرى برابر با 16 نوامبر 1240 میلادى در شهر دمشق، در خانهى قاضى محيى الدين محمّد ملقب به زكىّالدّين در میان خویشان و پيروانش از دنيا رفت و در دامنهى كوه «قاسيون» در جوار قبر زكىّالدّين به خاک سپرده شد. در حال حاضر این منطقه در ناحيهى مسجد معروف «شيخ محيى الدين» قرار دارد و به نام خود شيخ شهرت يافته است.
شيخ اكبر را دو فرزند پسر با نامهای «سعدالدّين محمّد» و «عمادالدّين ابوعبداللّه محمّد» بوده و گویى سعدالدّين محمد اهل حديث بوده و شعر به نیکویى مىسروده و ديوان شعر او مشهور است، و هر دو در جوار قبر والدشان آرمیدهاند.گویا شيخ اكبر دخترى به نام «زينب» یا «زينت» نيز داشته و به گفتهى خود ابن عربى از ايّام طفولت خود«الهام علوى» را تلقى مىكرده و همسر او نيز، سلوكى عارفانه داشته است.
ابن عربى، تشيّع يا تسنن
سخن دربارهى مذهب ابن عربى از منظر تراجم نگاران و محققان در آثار ابن عربى، مختلف و گاهى در تضاد با هم مىنمايد و این شايد از عدم تقليد شيخ از مكتب فقهى خاص و عدم فراست تراجم نگاران در تحليل عقيدهى وى در موضوع تشيّع و تسنّن ناشى بوده و تعصّب و تجانب از انصاف نيز نقش مؤثرى در اظهارات آنان نسبت به وى داشته است، پارهاى همانند فرقهى اسماعيليه، آثار و انديشههاى او را مستمسك خوبى بر تثبيت انديشهى خویش پنداشته و او را شيعهى اسماعيلى دانسته و از «حجج» خود به شمار آوردهاند و در نهایت این ادّعا، شب ولادت او را «عيد قيام» نامیدهاند.
عدهاى از اهل سنّت وى را شيعه انگاشته و در نكوهش او چنين گفتهاند: هو شيعى سوء كذاب بعضى از علماى شيعه همانند شيخ بهایى(ره)، در اربعين به سبب سخنان شيخ اكبر دربارهى حضرت مهدى(عج) و نسب و ظهور آن جناب-كه خدا تعجيل فرمايد-از ابن عربى مدح و حمايت كرده و قائل به تشيّع او شدهاند.
قاضى نوراللّه شوشترى در «مجالس المؤمنين» با توجيه عذر ابن عربى از زبان «سيدمحمد نوربخش» در اخفاى محبت على عليهالسّلام و اولياى او به سبب وجود دشمنان فراوان شيخ و موقعيت زمانى و مكانى حيات ابن عربى كه مملكت متعصبان و حسودان بوده، با نقل ابياتى از محيى الدين آنها را دالّ بر محبت و ارادت وى به اهلبيت عصمت عليهم السّلام و تشيع وى دانسته است، ابيات شيخ چنين است:
رايت ولايي آل طه وسيلة | على رغم اهل البعد يورثنى القربى | |
فما طلب المبعوث اجرا على الهدى | بتبليغه الاّ المودّة في القربى |
بنا به نوشتهى سيدصالح موسوى خوانسارى شارح مناقب منسوب به ابن عربى علاوه بر شيخ بهایى و قاضى نوراللّه شوشترى از ديگر علماى شيعه همانند میرزا محمد اخبارى، ابن فهد حلى،ملامحسن فيض كاشانى، مجلسى اول و قاضى سعيد قمى نيز قائل به تشيع ابن عربى بودهاند.
ابن عربى، اجتهاد و حفظ حديث
پارهاى همانند شعرانى و عبدالرحمن حسن محمود، به استناد آراى شيخ او را مجتهد صاحب نظر دانسته و پارهاى نيز او را «مالكى صوفى» انگاشتهاند، حسن محمود دربارهى اجتهاد شيخ از شعرانى این گونه نقل مىكند: «انه كان مجتهدا» و مؤيد نظر خود را سخن شيخ در باب سيصد و شصت و هفت از فتوحات مىداند آنجا كه مىگوید: ليس عندنا-بحمد الله تعالى-تقليدا الاّ للشارع صلىاللهعليهوسلم حسن محمود این سخن شيخ را دليل كافى و محكمى بر ردّ ادعاى كسانى مىداند كه مذهب شيخ را «ظاهريه»پنداشتهاند، او مىگوید: اظن هذا كاف للرد على من ترجم بأنه ظاهرى المذهب، و لا حاجة لتأویل هذه الكلمة، لأن قوله: «للشارع» یدل على اجتهاده في الفقه بنوع خاص. و به دنبال آن اشعارى چند از ديوان شيخ از باب «التبرى من التقليد» را به عنوان مستمسك نظر خویش آورده است.
اسماعيل عجلونى جراحى صاحب «كشف الخفاء و مزيل الالباس»، به نقل از شيخ حجازى واعظ، محيى الدين بن عربى را از جمله حفّاظ حديث به شمار آورده و در تعليق خود در ذيل حديث«من عرف نفسه عرف ربه» بدان اذعان كرده است.حسن محمود اصطلاح«الحافظ» را در میان محدثان این گونه تعريف مىكند: و الحافظ في مصطلح المحدثين،يطلق على من يحفظ مأة ألف حديث.
اساتيد ابن عربى
«ابوجعفر عرينى» اولين استاد محيىالدّين مىباشد، عرينى شيخى بود كه نوشتن و خواندن نمىدانست ولى در تكامل معنوى در سطحى عالى بود، البته ابن عربى قبل از او در هنگامهى طفوليّت،«ابن رشد» را ملاقات مىكند و او هم از ديدار ابن عربى بسيار خرسند مىشود.
آن چنان كه خود محيىالدّين در رسالةالقدس بر شمرده، او از محضر پنجاه و پنج شيخ از جمله؛يوسف الگومى، صالح عدوى و ديگران بهره برده و در نزد عارفانى بزرگ حضور داشته است.آوردهاند كه همسر ابن عربى(مريم محمد بن عبدون)نيز سلوك عرفانى داشته و هم مشرب شوى خویش بوده و گویا تعاملاتى با یکديگر داشتهاند.از آنجا كه شمار شيوخ و اساتيد ابن عربى در این پژوهش موجب اطالهى گفتار شود، تنها به پارهاى از اساتيد ابن عربى در سه رشته اشاره مىكنيم:
- علم قرائت
ابوبكر محمد بن خلف بن صافى لخمى/ابوعبداللّه محمد بن شريح رعينى/ ابوالقاسم عبدالرحمن بن غالب شراط.
- دانش حديث
ابومحمد عبدالحق بن محمد بن عبدالرحمن بن عبداللّه ازدى/عبدالصمد بن محمد بن ابىالفضل حرستانى/يونس بن يحيى بن ابىالحسن عباسى هاشمى.
- عرفان و تصوف
عبدالوهاب بن على بن سكينه/محمد بكرى.
شايان ذكر است ابن عربى از محدث و تاريخ نگار مشهور ابن عساكر(صاحب تاريخ دمشق)، و ابن بشكوال، و ابوالفرج عبدالرحمن ابن جوزى و تنى چند، اجازه نامههاى عام و خاص داشته است.
آثار و تأليفات
قريب به اكثريت آثار قلمى شيخ در موضوع تصوف و علوم غيبيهى عرفان به نگارش درآمده و در هر شهرى كه منزل گزيده کتابى نگاشته است، آن گونه كه آثار او در هنگام اقامت وى در مصر بر اهل آن شهر صعب جلوه نمود و آوازهى نقد آراى و افكار او در مصر پيچيد و عدهاى سعى در ريختن خون وى كردند، تا این كه «شيخ حسن بجائى» با تأویل سخنان شيخ، جان او را از دست ظاهر بينان مخالف رهایى بخشيد.
آنچه قابل تأمل است اختلاف فاحشى است كه دربارهى تعداد آثار شيخ در بين محققان انديشهى وى ديده مىشود، به طورى كه عبدالوهاب شعرانى تعداد مؤلفات او را 400 و اندى و عبدالرحمن جامى متجاوز از 500 جلد و عثمان يحيى در پژوهش مستوفايش از 848 کتاب و رساله نام برده است.
دكتر جهانگيرى آثار شيخ را بر حسب پژوهش خود 511 دانسته و عناوین آنها را در کتاب خویش يادآور شده است، گویا آثار شيخ بيش از این مقدارى است كه اهل تحقيق بدان رسيدهاند چرا كه خود شيخ، تعداد نوشتههاى خود را كه توسط شاگردانش ضبط شده بود، حدود 4000 تصنيف بيان مىكند، او در این باره مىگوید: و كان قد ذكر بعض المحبّين لنا انه قد ضبط لنا نحو اربعة آلاف مصنّف و عدّها بأسمائها.
شايد پارهاى از این آثار هنوز در چهرهى فراموشى در گوشهاى از کتاب خانهها و يا جاهاى ديگر به عزلت نشسته و پارهى ديگرى نيز از گزند حوادث زمان مصون نمانده و از بين رفته است.
آثار قرآن پژوهى ابن عربى
غير از دو کتاب «فتوحات مكيه» و «فصوص الحكم» که به سبک برداشت تأویلى- عرفانى از آيات قرآنى نگارش يافته،ابن عربى داراى آثار قرآنى ديگرى نيز هست كه بيانگر اهتمام او به کتاب الهى و تبيين معارف آن از منظر خویش مىباشد، پارهاى از آثار او كه به طور خاص و ویژه در زمینهى تفسير يا علوم مرتبط به قرآن نگاشته است عبارتند از:
- اشارات القرآن في عالم الانسان.
- ايجاز البيان في الترجمة عن القرآن.
- تفسير «الجمع و التفصيل في اسرار معاني التنزيل».
- المثلثات الواردة في القرآن العظيم مثل قوله تعالى: ( لا فارض و لا بكر عوان... )
- المسّبعات الواردة في القرآن العظيم مثل قوله تعالى:( خلق سبع سموات ) و قوله تعالى (...و سبعة اذا رجعتم ).
- تفسير آية الكرسى.
- تفسير قوله تعالى يا بني آدم .
- الكلام في قوله تعالى ( لا تدركه الابصار ).
- کتاب الكتب، القرآن و الفرقان و اصناف الكتب كالمسطور و المرقوم و الحكيم و المبين و المحصى و المتشابه و غير ذلك.
- تفسير كشف الاسرار و هتك الاستار.
- سلوك القلب من الوجود الى الفناء ثم البقاء شرح تأویل سورة يوسف.
- رد المتشابه الى المحكم من الآيات القرآنيه و الأحاديث النبویه.
- رحمة من الرحمان في تفسير و اشارات القرآن.(مجموعهى آراى تفسيرى ابن عربى در فتوحات و فصوص)
- تفسير منسوب به ابن عربى«تفسير القرآن الكريم» یا «تفسير القرآن و تأویله باطنيا» در 2 مجلد.
- رسالة في معرفة ليلة القدر.
- تفسير القرآن على الطريقة الشرعية، در 12 مجلد.
- تفسير صغير.
وابستهها
الـفتوحات المکیة (چهارده جلدی)
فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)
رسالتان فی سر الحروف و معانیها
الکوکب الدری فی مناقب ذی النون المصری
محاضرة الأبرار و مسامرة الأخیار فی الأدبیات و النوادر و الأخبار
شرح مشاهد الاسرار القدسیه و مطالع الانوار الالهیه للشیخ الاکبر ابن العربی
کتاب الوصایا (رسایل ابن العربی)
الیواقیت و الجواهر في بیان عقاید الاکابر و باسفله الکبریت الاحمر في بیان علوم الشیخ الأکبر
کشف المعنی عن سر اسماء الله الحسنی
ذخائر الأعلاق شرح ترجمان الأشواق
مشاهد الاسرار القدسیة و مطالع الانوار الالهیة
رحمة من الرحمن في تفسیر و إشارات القرآن
حکم الفصوص و حکم الفتوحات المسمی مجمع البحرین فی شرح الفصین
اوراد الشیخ الاکبر المسمی جواهر الدور الاعلی الشریف
التدبیرات الالهیه فی اصلاح المملکه الانسانیه (انشاء الدوایر)
حجاب هستی درخت هستی (چهار رساله الهی)
تعلیقات ابن سودکین (التجلیات الالهیه)
کشف الغایات فی شرح ما اکتنفت علیه التجلیات (التجلیات الالهیه)
عنقا مغرب فی ختم الاولیاء و شمس المغرب
شرح رساله روح القدس فی محاسبه النفس
رسایل ابن عربی شرح مبتدا الطفان و رسایل اخری
الحکم الحاتمیة المسمی ب: الکلمات الحکمیة و المصطلحات الجاریة علی السنة الصوفیة
رد المتشابه الی المحکم من الآیات القرآنیة و الاحادیث الشریفة
تنبیهات علی علو الحقیقة المحمدیة العلیة
النور الاسنی بمناجاة الله باسمایه الحسنی
کتاب الکنه فیما لابد للمرید منه
التنزلات اللیلیة فی احکام الالهیة
مواقع النجوم و مطالع اهله الاسرار و العلوم
التنزلات الموصلیه فی اسرار الطهارات و الصلوات و الایام الاصلیه، أو، تنزل الاملاک فی حرکات الافلاک
کتاب عنقا مغرب فی ختم الاولیاء و شمس المغرب
عقیدة فی التوحید، او، عقیدة اهل الاسلام
اوراد اللیالی و الایام: نیایش بامدادی و شبانگاهی ابن عربی
المسایل لایضاح المسایل ویلیه رد المتشابه الی الحکم من الآیات القرآنیه و الاحادیث النبویه
الرسالة الوجودیة في معنی قوله صلیاللهعلیهوسلم: «من عرف نفسه فقد عرف ربه»
عنقاء مغرب فی ختم الاولیاء و شمس المغرب
عجائب العرفان في تفسير إيجاز البيان في الترجمة عن القرآن
مواقع النجوم و مطالع أهلة الأسرار و العلوم
نصوص من اللتراث الصوفي الغرب إسلامی
نسب الأنبياء و أعمارهم من ولد آدم عليهالسلام
الموازنة لختم الولاية المحمدية
أجوبة إبن عربی علي أسئلة الحکيم الترمذي
إنشاء الدوائر (و يليه... عقله المستوفز - و يليه... التدبيرات الإلهية في إصلاح المملکة الإنسانية)
مجربات إبن عربی في الطب الروحانی
عجائب العرفان في تفسير إيجاز البيان في الترجمة عن القرآن
تنزل الأملاک من عالم الأرواح الی عالم الأفلاک
الحقائق الإلهية في أشعار الفتوحات المکية
منزل المنازل الفهوانية؛ معه 1- رسالة إبن عربی بمؤلفاته 2- رسالة في أسرار الذات الإلهية