۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
==تولد== | ==تولد== | ||
ابن ملقن در 22 ربيعالاول 723ق/ 31 مارس 1323م به دنيا آمد. وى به نسبت تبحر پدرش در نحو، خود را ابن نحوى مىخواند و در يمن نيز به | ابن ملقن در 22 ربيعالاول 723ق/ 31 مارس 1323م به دنيا آمد. وى به نسبت تبحر پدرش در نحو، خود را ابن نحوى مىخواند و در يمن نيز به همین كنيه شهرت يافت. در كودكى پدر خود را از دست داد. پدرش كه اندلسى الاصل بود، قبل از فوت، او را به یکى از دوستان خود به نام شرفالدين عيسى مغربى كه یکى از صلحاى مغرب بود و در مسجد ابن طولون به كار تلقين قرآن (تدريس قرآن به نوآموزان) اشتغال داشت، سپرد. عيسى بعد از مرگ پدر عمر، با مادر او ازدواج كرد و به همین سبب عمر به ابن ملقن معروف شد، اما او خود از اشتهار به این كنيه خشنود نبود. | ||
==اساتید== | ==اساتید== | ||
او ابتدا قرآن و سپس عمدة الاحكام مقدسى را از عيسى آموخت و آنها را حفظ كرد. آنگاه با راهنمايى همو كه خود مالكى بود، بر مذهب مالك بار آمد؛ ولى با اشاره ابن جماعه، یکى از ياران پدرش، عيسى کتاب «منهاج الطالبين محيىالدين نووى»، در فقه شافعى را نيز به او آموخت. | او ابتدا قرآن و سپس عمدة الاحكام مقدسى را از عيسى آموخت و آنها را حفظ كرد. آنگاه با راهنمايى همو كه خود مالكى بود، بر مذهب مالك بار آمد؛ ولى با اشاره ابن جماعه، یکى از ياران پدرش، عيسى کتاب «منهاج الطالبين محيىالدين نووى»، در فقه شافعى را نيز به او آموخت. | ||
ابن ملقن علاوه بر عيسى مغربى، فقه را از مشاهير شافعى، مانند تقىالدين سبک ى، جمالالدين [[اسنوی، عبدالرحیم بن حسن|اسنوى]] و عزالدين ابن جماعه؛ ادب عربى را از ابوحيان غرناطى، جمالالدين ابن هشام، شمسالدين ابن صائغ؛ قرائت را از برهان الدين رشيدى و حديث را از ابوالفتح ابن سيدالناس، قطبالدين حلبى و ديگران فرا گرفت. آنگاه ملازمت زينالدين رحبى و علاءالدين مغلطاى را اختيار كرد، تا اينكه در 770قبه منظور اخذ حديث، به دمشق سفر كرد و درآنجا از شاگردان فخرالدين ابنبخارى، مانند ابن | ابن ملقن علاوه بر عيسى مغربى، فقه را از مشاهير شافعى، مانند تقىالدين سبک ى، جمالالدين [[اسنوی، عبدالرحیم بن حسن|اسنوى]] و عزالدين ابن جماعه؛ ادب عربى را از ابوحيان غرناطى، جمالالدين ابن هشام، شمسالدين ابن صائغ؛ قرائت را از برهان الدين رشيدى و حديث را از ابوالفتح ابن سيدالناس، قطبالدين حلبى و ديگران فرا گرفت. آنگاه ملازمت زينالدين رحبى و علاءالدين مغلطاى را اختيار كرد، تا اينكه در 770قبه منظور اخذ حديث، به دمشق سفر كرد و درآنجا از شاگردان فخرالدين ابنبخارى، مانند ابن امیله و جز او تحصيل علم كرد. در قاهره و دمشق از مزّى و شمسالدين عسقلانى و عدهاى ديگر از علماى زمان خود اجازه روايت كسب نمود. | ||
منصب مهم و قابل ذكرى كه به وى محول شده باشد در زندگیش ديده نمىشود، جز آنكه در برههاى سمت نيابت حاكم شرع را داشته و چندى بعد خواهان استقلال شده است. سيف الدين برقوق در نظر داشت او را به جاى بدرالدين ابن ابى البقاء در منصب قضاى قاهره بگمارد، ولى ابن ابى البقاء از این موضوع آگاه شد و توطئهاى ترتيب داد كه سبب شد ابن ملقن مورد خشم برقوق واقع شود. البته به وساطت عدهاى از علما، وى مورد بخشش سلطان قرار گرفت و در سمت نيابت باقى ماند، ولى بعد از مدتى از این شغل كناره گرفت و به تدريس اكتفا كرد. | منصب مهم و قابل ذكرى كه به وى محول شده باشد در زندگیش ديده نمىشود، جز آنكه در برههاى سمت نيابت حاكم شرع را داشته و چندى بعد خواهان استقلال شده است. سيف الدين برقوق در نظر داشت او را به جاى بدرالدين ابن ابى البقاء در منصب قضاى قاهره بگمارد، ولى ابن ابى البقاء از این موضوع آگاه شد و توطئهاى ترتيب داد كه سبب شد ابن ملقن مورد خشم برقوق واقع شود. البته به وساطت عدهاى از علما، وى مورد بخشش سلطان قرار گرفت و در سمت نيابت باقى ماند، ولى بعد از مدتى از این شغل كناره گرفت و به تدريس اكتفا كرد. |
ویرایش