ابن قیم جوزیه، محمد بن ابی‌بکر: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'مي' به 'می'
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می')
خط ۴۴: خط ۴۴:


==ولادت و خاندان==
==ولادت و خاندان==
شمس‌الدين، ابوعبدالله محمد بن ابى‌بكر بن ايوب، مشهور به ابن قيم جوزى (751-691ق - 1292 تا 1350 م)، دانشمند حنبلى كه به سبب كثرت تأليفات در زمينه‌هاى گوناگون شهرت يافته است. وى یک سال پس از رانده شدن صليبيان از ديار اسلام به دنيا آمد و در خانواده‌اى مذهبى پرورش يافت.پدرش مسئول مدرسه "جوزيه" بود و بسيارى انتساب او را به جوزى از همين روى دانسته‌اند. پدرش با آراء و آثار حنبلیان آشنا بوده و احتمال دارد كه این آگاهيها در كودكى به فرزندش رسيده باشد، زيرا او را یکى از استادان ابن قيم دانسته‌اند.از زندگى ابن قيم و اينكه چگونه به بلوغ فكرى رسيده است، اطلاعى در دست نيست. شاگردان او چون" [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]" و" [[ابن رجب، عبدالرحمن بن احمد|ابن رجب]] " كه از احوال و آثار وى ياد كرده‌اند، گویا به جزئيات احوال ابن قيم در سالهاى كودكى و نوجوانى آشنايى نداشته و بيشتر به هویت و شخصيت دينى و علمى او در روزگار پختگى و بلوغ فكرى اشاره كرده‌اند.
شمس‌الدين، ابوعبدالله محمد بن ابى‌بكر بن ايوب، مشهور به ابن قيم جوزى (751-691ق - 1292 تا 1350 م)، دانشمند حنبلى كه به سبب كثرت تأليفات در زمینه‌هاى گوناگون شهرت يافته است. وى یک سال پس از رانده شدن صليبيان از ديار اسلام به دنيا آمد و در خانواده‌اى مذهبى پرورش يافت.پدرش مسئول مدرسه "جوزيه" بود و بسيارى انتساب او را به جوزى از همین روى دانسته‌اند. پدرش با آراء و آثار حنبلیان آشنا بوده و احتمال دارد كه این آگاهيها در كودكى به فرزندش رسيده باشد، زيرا او را یکى از استادان ابن قيم دانسته‌اند.از زندگى ابن قيم و اينكه چگونه به بلوغ فكرى رسيده است، اطلاعى در دست نيست. شاگردان او چون" [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]" و" [[ابن رجب، عبدالرحمن بن احمد|ابن رجب]] " كه از احوال و آثار وى ياد كرده‌اند، گویا به جزئيات احوال ابن قيم در سالهاى كودكى و نوجوانى آشنايى نداشته و بيشتر به هویت و شخصيت دينى و علمى او در روزگار پختگى و بلوغ فكرى اشاره كرده‌اند.


==اساتيد==
==اساتيد==
گویى زندگى فرهنگى او از روزگارى شروع شده كه دست ارادت به دامن " تقى‌الدين ابن تيمية" معروف زده است.ابن قيم در نزد دانشمندان زيادى چون "شهاب نابلسى"، " تقى‌الدين سليمان"، " ابوبكر بن عبدالدائم"، "عيسى مطعم"، " اسماعيل بن مكتوم" و " فاطمة بنت جوهر" دانش آموخت، ادبيات را نزد ابوالفتح بعلى و مجد‌الدين تونسى و فقه و اصول را از صفى‌الدين هندى و ابن تيمية و اسماعيل بن محمد حرانى فرا گرفت. ولى بيشترين تأثير را در آراى فقهى و كلامى از ابن تيمية پذيرفت. چنانكه در 21 سالگى هنگام بازگشت [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] از مصر تا پایان عمر به مدت 16 سال ملازمش بود. و به دفاع از نظريات او مى‌پرداخت. به همين خاطر نيز بارها بازخواست و بازداشت شد.
گویى زندگى فرهنگى او از روزگارى شروع شده كه دست ارادت به دامن " تقى‌الدين ابن تيمیة" معروف زده است.ابن قيم در نزد دانشمندان زيادى چون "شهاب نابلسى"، " تقى‌الدين سليمان"، " ابوبكر بن عبدالدائم"، "عيسى مطعم"، " اسماعيل بن مكتوم" و " فاطمة بنت جوهر" دانش آموخت، ادبيات را نزد ابوالفتح بعلى و مجد‌الدين تونسى و فقه و اصول را از صفى‌الدين هندى و ابن تيمیة و اسماعيل بن محمد حرانى فرا گرفت. ولى بيشترين تأثير را در آراى فقهى و كلامى از ابن تيمیة پذيرفت. چنانكه در 21 سالگى هنگام بازگشت [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيمیه]] از مصر تا پایان عمر به مدت 16 سال ملازمش بود. و به دفاع از نظريات او مى‌پرداخت. به همین خاطر نيز بارها بازخواست و بازداشت شد.


==شاگردان==
==شاگردان==
حلقه درسى او از 743ق رسميت و عمومیت يافت، عبدالرحمن بن رجب بغدادى، اسماعيل بن عمر بن كثير ([[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] مفسر)، محمد بن عبدالقادر محى‌الدين نابلسى و فرزندانش ابراهيم و شرف‌الدين عبدالله از مشهورترين شاگردان او هستند. و نيز عده‌اى از حنبلیان پيرو ابن تيمية برای روشن نمودن برخى از فتاواى وى نزد او مى‌رفته‌اند. با همه مخالفتهايى كه با ابن قيم به واسطه افكار و فتواهاى فقهيش مى‌شد، تا آخر عمر از كوشش و تلاش بى فقه علمى باز نماند.با توجه به اينكه ابن قيم در عقايد مشرب سلفى داشته است، بسيارى از يافته‌هاى فلسفى، عرفانى و علمى را كه نشانه‌اى از آنها در اقوال سلف ديده نمى‌شد، نامقبول مى‌گرفت، ركن و پايه آراء ابن قيم كه در بسيارى از نوشته‌هاى او تكرار شده، مسأله توحيد است. تعلق خاطر فراوان او به این موضوع بدان جهت است كه توحيد، اساسى‌ترين مسأله در بينش سلفيان تلقى مى‌شده است.وى توحيد را نه تنها از نظر علمى و جنبه الهى مورد توجه داشته، بلكه به آن به عنوان یک اصل انسانى كه در زندگى فردى و سلوك اجتماعى سهمى بسزا دارد، مى‌نگريسته است.شناخت ابن قيم از قرآن و آراء او در زمينه تفسير و رد تأویل، نيز بخشى چشمگير از نوشته‌هاى او را در بر گرفته است. او نه تنها بيشتر پندارهايش را به استناد نصوص قرآنى تثبيت كرده، بلكه به نوشتن تفاسيرى در خصوص برخى از سور كوتاه هم پرداخته است.به علاوه بر طبق گرايشى كه وى به سلف داشته، در تفسير نيز بر اقوال و آراء آنان بسيار تكيه كرده است، اما اتكاى بسيار زياد او بر سخنان صحابه و تابعين به آن معنى نيست كه به استنباطهاى سلفى‌گرى و عقيدتى و به آراء جدلى خود در تفسير آيات قرآنى نپرداخته باشد، او با آنكه تأویلات همه فرق باطنى را فاسد مى‌داند و تأویل را جنايتى برمى‌شمارد كه در عالم اسلام روى داده و متأخران از اهل اصول و فقه را نيز فريفته است و با وجودى كه گروههاى ضاله و گمراه را در"حديث تفرقه"كسانى مى‌داند كه به تأویل رغبت كرده‌اند، اما خود او نيز گاه گاهى به تأویلاتى در قرآن پرداخته است.در علم حديث او را ستوده و در فقه در زمره مفتيان بر شمرده شده است. به نظريه تغيير فتاوى و احكام و شيوه‌هاى اداره امور در ازمنه قائل بوده است. به نظر او سياستهاى جزئى كه حاكمان بايد به كار گيرند، با اختلاف ازمنه فرق مى‌كند و...ابن قيم انديشه اصلاح طلبى در آداب و عادات دينى را در سر داشت. فلسفى انديشيدن در خصوص شرع و اصول دين یکى از سنتهاى فكرى روزگار ابن قيم بوده است كه وى با آن درگير شده و آن را یک سنت فكرى غير دينى تلقى كرده است.او در حكمت متأثر از آراء و آثار [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] بوده و در افكار آراء فلسفى به نوشته‌هاى استادش كه چندين اثر در ابطال يافته‌ها و گفته‌هاى فلاسفه نوشته بوده، نظر داشته است.به رغم برخورد سطحى ابن قيم با فلسفه و فيلسوفانى چون [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، رازى و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌الدين طوسى]]، ستيز او با تصوف و آداب خانقاهى و نيز برخورد او با عرفان فلسفى بر اثر آگاهى و تأمل بيشتر رخ نموده، هرچند در این مورد هم وى از شناختى كامل و محققانه برخوردار نبوده است. او را عارفى دانسته‌اند كه بر علوم اهل معارف آگاه بود و در دقايق عرفان وارد شده و متون تصوف و برخى رجال صوفيه را مى‌شناخته است. نقد و رد ابن قيم بر پسندها و تأملات خانقاهى و نيز ستيز او با وحدت وجوديان آنگاه نظام يافته كه بر آثار [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]]، در این زمينه تأمل كرده است.هرچند او بر پاره‌اى از تأویلات صوفيه خرده مى‌گيرد و آنان را از صنف خوارج و معتزله بر مى‌شمارد اما بيشترين انتقادات را بر بعضى از آداب، مصطلحات و باورهاى صوفيانى وارد مى‌داند كه اهل شكرند و به تصوف عاشقانه تعلق دارند.بدون ترديد ابن قيم را مى‌توان یکى از نویسندگان پر كار به حساب آورد كه نوشته‌هايش در زمان حيات او و پس از آن نيز مورد توجه بوده است. درباره نوشته‌هاى وى بايد توجه داشت كه برخى آنها متضمن جدالهاى دينى و مذهبى است و احتمال بايد داد كه تحريف در آن راه پيدا كرده باشد. و نيز چون سرچشمه آراء و برداشتهاى دينى- فرهنگى او نوشته‌هاى ديگر سلفيان چون [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] و [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] بوده است، بايد با آثار آنها آشنا شده نكته ديگر تكرارها و مشتركات در آثار ابن قيم است كه در بررسى آثار او بايد مورد توجه قرار گيرد.در شمار نوشته‌هاى ابن قيم چنانكه معاصران او و نيز متأخران نشان داده‌اند، اختلاف است، سخاوى52 اثر او را بر شمرده، معاصران نيز دهها اثر بر آن افزوده‌اند.  
حلقه درسى او از 743ق رسمیت و عمومیت يافت، عبدالرحمن بن رجب بغدادى، اسماعيل بن عمر بن كثير ([[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] مفسر)، محمد بن عبدالقادر محى‌الدين نابلسى و فرزندانش ابراهيم و شرف‌الدين عبدالله از مشهورترين شاگردان او هستند. و نيز عده‌اى از حنبلیان پيرو ابن تيمیة برای روشن نمودن برخى از فتاواى وى نزد او مى‌رفته‌اند. با همه مخالفتهايى كه با ابن قيم به واسطه افكار و فتواهاى فقهيش مى‌شد، تا آخر عمر از كوشش و تلاش بى فقه علمى باز نماند.با توجه به اينكه ابن قيم در عقايد مشرب سلفى داشته است، بسيارى از يافته‌هاى فلسفى، عرفانى و علمى را كه نشانه‌اى از آنها در اقوال سلف ديده نمى‌شد، نامقبول مى‌گرفت، ركن و پايه آراء ابن قيم كه در بسيارى از نوشته‌هاى او تكرار شده، مسأله توحيد است. تعلق خاطر فراوان او به این موضوع بدان جهت است كه توحيد، اساسى‌ترين مسأله در بينش سلفيان تلقى مى‌شده است.وى توحيد را نه تنها از نظر علمى و جنبه الهى مورد توجه داشته، بلكه به آن به عنوان یک اصل انسانى كه در زندگى فردى و سلوك اجتماعى سهمى بسزا دارد، مى‌نگريسته است.شناخت ابن قيم از قرآن و آراء او در زمینه تفسير و رد تأویل، نيز بخشى چشمگير از نوشته‌هاى او را در بر گرفته است. او نه تنها بيشتر پندارهايش را به استناد نصوص قرآنى تثبيت كرده، بلكه به نوشتن تفاسيرى در خصوص برخى از سور كوتاه هم پرداخته است.به علاوه بر طبق گرايشى كه وى به سلف داشته، در تفسير نيز بر اقوال و آراء آنان بسيار تكيه كرده است، اما اتكاى بسيار زياد او بر سخنان صحابه و تابعين به آن معنى نيست كه به استنباطهاى سلفى‌گرى و عقيدتى و به آراء جدلى خود در تفسير آيات قرآنى نپرداخته باشد، او با آنكه تأویلات همه فرق باطنى را فاسد مى‌داند و تأویل را جنايتى برمى‌شمارد كه در عالم اسلام روى داده و متأخران از اهل اصول و فقه را نيز فريفته است و با وجودى كه گروههاى ضاله و گمراه را در"حديث تفرقه"كسانى مى‌داند كه به تأویل رغبت كرده‌اند، اما خود او نيز گاه گاهى به تأویلاتى در قرآن پرداخته است.در علم حديث او را ستوده و در فقه در زمره مفتيان بر شمرده شده است. به نظريه تغيير فتاوى و احكام و شيوه‌هاى اداره امور در ازمنه قائل بوده است. به نظر او سياستهاى جزئى كه حاكمان بايد به كار گيرند، با اختلاف ازمنه فرق مى‌كند و...ابن قيم انديشه اصلاح طلبى در آداب و عادات دينى را در سر داشت. فلسفى انديشيدن در خصوص شرع و اصول دين یکى از سنتهاى فكرى روزگار ابن قيم بوده است كه وى با آن درگير شده و آن را یک سنت فكرى غير دينى تلقى كرده است.او در حكمت متأثر از آراء و آثار [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيمیه]] بوده و در افكار آراء فلسفى به نوشته‌هاى استادش كه چندين اثر در ابطال يافته‌ها و گفته‌هاى فلاسفه نوشته بوده، نظر داشته است.به رغم برخورد سطحى ابن قيم با فلسفه و فيلسوفانى چون [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، رازى و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌الدين طوسى]]، ستيز او با تصوف و آداب خانقاهى و نيز برخورد او با عرفان فلسفى بر اثر آگاهى و تأمل بيشتر رخ نموده، هرچند در این مورد هم وى از شناختى كامل و محققانه برخوردار نبوده است. او را عارفى دانسته‌اند كه بر علوم اهل معارف آگاه بود و در دقايق عرفان وارد شده و متون تصوف و برخى رجال صوفيه را مى‌شناخته است. نقد و رد ابن قيم بر پسندها و تأملات خانقاهى و نيز ستيز او با وحدت وجوديان آنگاه نظام يافته كه بر آثار [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيمیه]]، در این زمینه تأمل كرده است.هرچند او بر پاره‌اى از تأویلات صوفيه خرده مى‌گيرد و آنان را از صنف خوارج و معتزله بر مى‌شمارد اما بيشترين انتقادات را بر بعضى از آداب، مصطلحات و باورهاى صوفيانى وارد مى‌داند كه اهل شكرند و به تصوف عاشقانه تعلق دارند.بدون ترديد ابن قيم را مى‌توان یکى از نویسندگان پر كار به حساب آورد كه نوشته‌هايش در زمان حيات او و پس از آن نيز مورد توجه بوده است. درباره نوشته‌هاى وى بايد توجه داشت كه برخى آنها متضمن جدالهاى دينى و مذهبى است و احتمال بايد داد كه تحريف در آن راه پيدا كرده باشد. و نيز چون سرچشمه آراء و برداشتهاى دينى- فرهنگى او نوشته‌هاى ديگر سلفيان چون [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] و [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيمیه]] بوده است، بايد با آثار آنها آشنا شده نكته ديگر تكرارها و مشتركات در آثار ابن قيم است كه در بررسى آثار او بايد مورد توجه قرار گيرد.در شمار نوشته‌هاى ابن قيم چنانكه معاصران او و نيز متأخران نشان داده‌اند، اختلاف است، سخاوى52 اثر او را بر شمرده، معاصران نيز دهها اثر بر آن افزوده‌اند.  


==آثار==
==آثار==
در نوشته‌هاى او آثار فقهى، اصولى، نحوى، قرآنى (التبيان في اقسام القرآن، الامثال في القرآن، تفسير و...) نوشته‌هايى در علاج بيماريهاى قلب، صفات بهشت، روح، محبت، سيره پيامبر(ص) مباحث كلامى (قضا و قدر، جبر و اختيار و...) طب نبوى، شناخت نظام‌هاى سياسى و مباحث اجتماعى، عرفان، علوم قرآن، بيان، رد بر يهود و نصارى و... وجود دارد كه از ميان آنها برخى بارها به چاپ رسيده و بعضى در حد نسخ خطى در کتابخانه‌ها باقى مانده و تعدادى نيز يافت نشده است.ابن قيم در روز پنج شنبه بيست و سوم ماه رجب سال 751ق در دمشق دار فاني را وداع گفت.
در نوشته‌هاى او آثار فقهى، اصولى، نحوى، قرآنى (التبيان في اقسام القرآن، الامثال في القرآن، تفسير و...) نوشته‌هايى در علاج بيماريهاى قلب، صفات بهشت، روح، محبت، سيره پيامبر(ص) مباحث كلامى (قضا و قدر، جبر و اختيار و...) طب نبوى، شناخت نظام‌هاى سياسى و مباحث اجتماعى، عرفان، علوم قرآن، بيان، رد بر يهود و نصارى و... وجود دارد كه از میان آنها برخى بارها به چاپ رسيده و بعضى در حد نسخ خطى در کتابخانه‌ها باقى مانده و تعدادى نيز يافت نشده است.ابن قيم در روز پنج شنبه بيست و سوم ماه رجب سال 751ق در دمشق دار فاني را وداع گفت.
==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
{{وابسته‌ها}}
خط ۸۸: خط ۸۸:
[[روضه المحبین و نزهه المشتاقین]]  
[[روضه المحبین و نزهه المشتاقین]]  


[[الطرق الحکمية في السياسة الشرعية]]  
[[الطرق الحکمیة في السياسة الشرعية]]  


[[اعلام الموقعين عن رب العالمين]]  
[[اعلام الموقعين عن رب العالمین]]  


[[الضوء المنير علي التفسير]]  
[[الضوء المنير علي التفسير]]  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش