مقالات فارسی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
    جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
    خط ۴: خط ۴:
    | عنوان‌های دیگر =
    | عنوان‌های دیگر =
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[جمعی از نویسندگان]] (نويسنده)
    [[جمعی از نویسندگان]] (نویسنده)
    | زبان =فارسی
    | زبان =فارسی
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏209‎‏/‎‏7‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏7‎‏ک‎‏9*
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏209‎‏/‎‏7‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏7‎‏ک‎‏9*
    خط ۳۴: خط ۳۴:
    در ابتداى رساله مى‌خوانيم: جناب [[شيخ مفيد]]، حقا كسى است كه هر كس از زمان خود [[شيخ مفيد]] تا حال درباره شخصيت ايشان، دست به قلم برده، او را به بزرگى و تبحر در فنون و علوم ستوده است. در كتب فريقين نوشته‌اند: آن بزرگوار كسى بود كه در مجلس درس و افاضه او، شيعه و سنى حاضر مى‌شدند؛ مثلاًقاضى ابوبكر باقلانى به درسش تشرف مى‌يافت، از طرف ديگر [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]]، [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]]، اين بزرگان از اعاظم اماميه هم در محضرش تشرف داشتند. شيعه و سنى در پيشگاه عارف و عظمت او، خاضع بودند و كتب تراجم، آن جناب را عالمى وارسته و خشن‌پوش، زاهد، بى‌آلايش و بى‌اعتناى به دنيا معرفى كرده‌اند و خداى سبحان، سعه و شرح صدر به او عطا فرمود و درايت و بينش ايشان در اصول و فروع معارف، زبان‌زد خاص و عام، شيعه و سنى بوده و هست.
    در ابتداى رساله مى‌خوانيم: جناب [[شيخ مفيد]]، حقا كسى است كه هر كس از زمان خود [[شيخ مفيد]] تا حال درباره شخصيت ايشان، دست به قلم برده، او را به بزرگى و تبحر در فنون و علوم ستوده است. در كتب فريقين نوشته‌اند: آن بزرگوار كسى بود كه در مجلس درس و افاضه او، شيعه و سنى حاضر مى‌شدند؛ مثلاًقاضى ابوبكر باقلانى به درسش تشرف مى‌يافت، از طرف ديگر [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]]، [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]]، اين بزرگان از اعاظم اماميه هم در محضرش تشرف داشتند. شيعه و سنى در پيشگاه عارف و عظمت او، خاضع بودند و كتب تراجم، آن جناب را عالمى وارسته و خشن‌پوش، زاهد، بى‌آلايش و بى‌اعتناى به دنيا معرفى كرده‌اند و خداى سبحان، سعه و شرح صدر به او عطا فرمود و درايت و بينش ايشان در اصول و فروع معارف، زبان‌زد خاص و عام، شيعه و سنى بوده و هست.


    [[حسن‌‌زاده آملی، حسن|آیت‌الله حسن‌زاده]]، سپس، به عبارتى از مجالس المؤمنين [[شوشتری، نورالله بن شریف‌ الدین|قاضى نورالله شوشترى]] درباره [[شيخ مفيد]] اشاره مى‌كند كه در آن عبارت «حال ارباب اعتزال از دهشت مباحثه با او مانند حال» آمده است. ذكر اصطلاح«حال» نويسنده را به شرح آن وامى‌دارد. وى معتقد است كه حالى را كه معتزله قائلند، واسطه بين وجود و عدم است، چون در علم بارى تعالى نتوانسته‌اند مسئله «علم» را حل كنند و علم را «صورت حاصله از شىء در نزد عالم»، تعريف كرده‌اند، بدين جهت در علم خداى متعال درماندند كه خدا عالم را چگونه خلق كرد؟ آيا پيش از ايجاد عالم، علم به آن داشت يا نداشت؟ علم كه صورت حاصله از شىء در نزد عالم است و هنوز شيئى نداشتيم تا صورت آن پيش خدا حاصل آيد.
    [[حسن‌‌زاده آملی، حسن|آیت‌الله حسن‌زاده]]، سپس، به عبارتى از مجالس المؤمنين [[شوشتری، نورالله بن شریف‌ الدین|قاضى نورالله شوشترى]] درباره [[شيخ مفيد]] اشاره مى‌كند كه در آن عبارت «حال ارباب اعتزال از دهشت مباحثه با او مانند حال» آمده است. ذكر اصطلاح«حال» نویسنده را به شرح آن وامى‌دارد. وى معتقد است كه حالى را كه معتزله قائلند، واسطه بين وجود و عدم است، چون در علم بارى تعالى نتوانسته‌اند مسئله «علم» را حل كنند و علم را «صورت حاصله از شىء در نزد عالم»، تعريف كرده‌اند، بدين جهت در علم خداى متعال درماندند كه خدا عالم را چگونه خلق كرد؟ آيا پيش از ايجاد عالم، علم به آن داشت يا نداشت؟ علم كه صورت حاصله از شىء در نزد عالم است و هنوز شيئى نداشتيم تا صورت آن پيش خدا حاصل آيد.


    نويسنده، سبب انحراف ديگر مذاهب را انقطاع از اهل‌بيت(ع) دانسته و در ادامه مى‌نويسند: «ما در كتاب‌ها و نوشته‌هايمان مفصلاً در اين باره بحث كرده‌ايم، بحثى خالى از تعصب، آن كس كه دليل دارد چه حاجت دارد با تعصب حرف بزند. بنده دليل دارم و بر اين عقيدتم و پاى حرفم هم وامى‌ايستم كه اين همه بلاها بر سر اين آقايان و ديگران در نيامده مگر اينكه از ولايت ائمه(ع) رو برگرداندند. اين همه بلاهايى كه بر سر اصول معارف قرآن آمده است، بر اثر دورى از باب ولايت است. اگر اينها به محضر مخاطبان اصلى قرآن رجوع مى‌كردند، در علم الهى به اين حرف‌ها مبتلا نمى‌شدند. چرا ما درباره علم بارى تعالى به زحمت نيفتاده‌ايم و چرا اين حرف‌هاى بى‌اساس را نمى‌زنيم؟ براى اينكه ما بحمد الله به درياى علوم الهى؛ يعنى اهل‌بيت اطهار(ع) مرتبط هستيم».
    نویسنده، سبب انحراف ديگر مذاهب را انقطاع از اهل‌بيت(ع) دانسته و در ادامه مى‌نويسند: «ما در كتاب‌ها و نوشته‌هايمان مفصلاً در اين باره بحث كرده‌ايم، بحثى خالى از تعصب، آن كس كه دليل دارد چه حاجت دارد با تعصب حرف بزند. بنده دليل دارم و بر اين عقيدتم و پاى حرفم هم وامى‌ايستم كه اين همه بلاها بر سر اين آقايان و ديگران در نيامده مگر اينكه از ولايت ائمه(ع) رو برگرداندند. اين همه بلاهايى كه بر سر اصول معارف قرآن آمده است، بر اثر دورى از باب ولايت است. اگر اينها به محضر مخاطبان اصلى قرآن رجوع مى‌كردند، در علم الهى به اين حرف‌ها مبتلا نمى‌شدند. چرا ما درباره علم بارى تعالى به زحمت نيفتاده‌ايم و چرا اين حرف‌هاى بى‌اساس را نمى‌زنيم؟ براى اينكه ما بحمد الله به درياى علوم الهى؛ يعنى اهل‌بيت اطهار(ع) مرتبط هستيم».


    وجه تسميه علم كلام، عنوان ديگر كتاب است. علم كلام بدين سبب «كلام» ناميده شده است كه مشهورترين مسئله‌اى كه ميان مسلمانان درباره آن بسيار جدل واقع شده است، مسئله كلام الله تعالى؛ يعنى قرآن كريم است كه آيا قرآن قديم است يا حادث است؟ بحث از قديم بودن كلام الهى، مطلبى است كه [[شيخ مفيد]] در اين رابطه مى‌نويسند: «اسم مخلوق روى قرآن آورده نمى‌شود». نويسنده، در شرح اين عبارت مى‌گويد: البته اين نه به اين معناست كه قرآن حادث نيست، چون يكى از معانى كلمه مخلوق، اختلاق و افترا و مكذوب و دروغ بودن است؛ مانند بعضى الفاظ كه استعمال آنها را براى خداوند اجازه نمى‌دهند و احتراما سر قرآن آورده نمى‌شود.
    وجه تسميه علم كلام، عنوان ديگر كتاب است. علم كلام بدين سبب «كلام» ناميده شده است كه مشهورترين مسئله‌اى كه ميان مسلمانان درباره آن بسيار جدل واقع شده است، مسئله كلام الله تعالى؛ يعنى قرآن كريم است كه آيا قرآن قديم است يا حادث است؟ بحث از قديم بودن كلام الهى، مطلبى است كه [[شيخ مفيد]] در اين رابطه مى‌نويسند: «اسم مخلوق روى قرآن آورده نمى‌شود». نویسنده، در شرح اين عبارت مى‌گويد: البته اين نه به اين معناست كه قرآن حادث نيست، چون يكى از معانى كلمه مخلوق، اختلاق و افترا و مكذوب و دروغ بودن است؛ مانند بعضى الفاظ كه استعمال آنها را براى خداوند اجازه نمى‌دهند و احتراما سر قرآن آورده نمى‌شود.


    در انتهاى كتاب چند نمونه از افكار و آراى كلامى [[شيخ مفيد]] مانند: تجرد نفس، رؤيت خدا، سهو النبى و جزاى عمل مورد بررسى قرار گرفته است. در مسئله رؤيت خدا، نويسنده به تشريح اشكال وارد [[شيخ مفيد]] بر صدوق(ره) پرداخته و البته با كمال احترام متذكر مى‌شود كه هدف، بالا بردن شخصى و فروكاستن از بزرگى شخص ديگر نيست.
    در انتهاى كتاب چند نمونه از افكار و آراى كلامى [[شيخ مفيد]] مانند: تجرد نفس، رؤيت خدا، سهو النبى و جزاى عمل مورد بررسى قرار گرفته است. در مسئله رؤيت خدا، نویسنده به تشريح اشكال وارد [[شيخ مفيد]] بر صدوق(ره) پرداخته و البته با كمال احترام متذكر مى‌شود كه هدف، بالا بردن شخصى و فروكاستن از بزرگى شخص ديگر نيست.


    در خصوص سهو النبى نيز مى‌نويسد: «مرحوم صدوق بعضى نظرهاى ديگر هم دارد كه با واقع وفق نمى‌دهد، از آن جمله، مثلاً رساله «سهو النبى» را نوشت و حال آن‌كه با برهان عقلى و نقلى ثابت شده است كه وسائط فيض و سفراى الهى، مطلقا عصمت دارند، حضور آنان حضور تام و شرح صدرشان بالاترين مقام انسان كامل مى‌باشد».
    در خصوص سهو النبى نيز مى‌نويسد: «مرحوم صدوق بعضى نظرهاى ديگر هم دارد كه با واقع وفق نمى‌دهد، از آن جمله، مثلاً رساله «سهو النبى» را نوشت و حال آن‌كه با برهان عقلى و نقلى ثابت شده است كه وسائط فيض و سفراى الهى، مطلقا عصمت دارند، حضور آنان حضور تام و شرح صدرشان بالاترين مقام انسان كامل مى‌باشد».

    نسخهٔ ‏۱۲ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۵۶

    مقالات فارسی
    مقالات فارسی
    پدیدآورانجمعی از نویسندگان (نویسنده)
    ناشرکنگره جهانی هزاره شيخ مفيد
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1372 ش
    چاپ1
    موضوعمفید، محمد بن محمد، 336 - 413ق. - مقاله‌‏ها و خطابه‌‏ها

    مفید، محمد بن محمد، 336 - 413ق. - کنگره‏‌ها

    کلام شیعه امامیه - قرن 4ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد22
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏209‎‏/‎‏7‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏7‎‏ک‎‏9*

    مقالات فارسى، با عنوان جلوه‌هايى از مقام علمى شيخ مفيد، از جمله تأليفات آیت‌الله حسن‌زاده آملى، پيرامون شخصيت علمى و بعضى از آراى شيخ مفيد است.

    ساختار

    كتاب، فاقد باب‌بندى و فصل‌بندى است.

    گزارش محتوا

    در ابتداى رساله مى‌خوانيم: جناب شيخ مفيد، حقا كسى است كه هر كس از زمان خود شيخ مفيد تا حال درباره شخصيت ايشان، دست به قلم برده، او را به بزرگى و تبحر در فنون و علوم ستوده است. در كتب فريقين نوشته‌اند: آن بزرگوار كسى بود كه در مجلس درس و افاضه او، شيعه و سنى حاضر مى‌شدند؛ مثلاًقاضى ابوبكر باقلانى به درسش تشرف مى‌يافت، از طرف ديگر سيد مرتضى، سيد رضى، شيخ طوسى، نجاشى، اين بزرگان از اعاظم اماميه هم در محضرش تشرف داشتند. شيعه و سنى در پيشگاه عارف و عظمت او، خاضع بودند و كتب تراجم، آن جناب را عالمى وارسته و خشن‌پوش، زاهد، بى‌آلايش و بى‌اعتناى به دنيا معرفى كرده‌اند و خداى سبحان، سعه و شرح صدر به او عطا فرمود و درايت و بينش ايشان در اصول و فروع معارف، زبان‌زد خاص و عام، شيعه و سنى بوده و هست.

    آیت‌الله حسن‌زاده، سپس، به عبارتى از مجالس المؤمنين قاضى نورالله شوشترى درباره شيخ مفيد اشاره مى‌كند كه در آن عبارت «حال ارباب اعتزال از دهشت مباحثه با او مانند حال» آمده است. ذكر اصطلاح«حال» نویسنده را به شرح آن وامى‌دارد. وى معتقد است كه حالى را كه معتزله قائلند، واسطه بين وجود و عدم است، چون در علم بارى تعالى نتوانسته‌اند مسئله «علم» را حل كنند و علم را «صورت حاصله از شىء در نزد عالم»، تعريف كرده‌اند، بدين جهت در علم خداى متعال درماندند كه خدا عالم را چگونه خلق كرد؟ آيا پيش از ايجاد عالم، علم به آن داشت يا نداشت؟ علم كه صورت حاصله از شىء در نزد عالم است و هنوز شيئى نداشتيم تا صورت آن پيش خدا حاصل آيد.

    نویسنده، سبب انحراف ديگر مذاهب را انقطاع از اهل‌بيت(ع) دانسته و در ادامه مى‌نويسند: «ما در كتاب‌ها و نوشته‌هايمان مفصلاً در اين باره بحث كرده‌ايم، بحثى خالى از تعصب، آن كس كه دليل دارد چه حاجت دارد با تعصب حرف بزند. بنده دليل دارم و بر اين عقيدتم و پاى حرفم هم وامى‌ايستم كه اين همه بلاها بر سر اين آقايان و ديگران در نيامده مگر اينكه از ولايت ائمه(ع) رو برگرداندند. اين همه بلاهايى كه بر سر اصول معارف قرآن آمده است، بر اثر دورى از باب ولايت است. اگر اينها به محضر مخاطبان اصلى قرآن رجوع مى‌كردند، در علم الهى به اين حرف‌ها مبتلا نمى‌شدند. چرا ما درباره علم بارى تعالى به زحمت نيفتاده‌ايم و چرا اين حرف‌هاى بى‌اساس را نمى‌زنيم؟ براى اينكه ما بحمد الله به درياى علوم الهى؛ يعنى اهل‌بيت اطهار(ع) مرتبط هستيم».

    وجه تسميه علم كلام، عنوان ديگر كتاب است. علم كلام بدين سبب «كلام» ناميده شده است كه مشهورترين مسئله‌اى كه ميان مسلمانان درباره آن بسيار جدل واقع شده است، مسئله كلام الله تعالى؛ يعنى قرآن كريم است كه آيا قرآن قديم است يا حادث است؟ بحث از قديم بودن كلام الهى، مطلبى است كه شيخ مفيد در اين رابطه مى‌نويسند: «اسم مخلوق روى قرآن آورده نمى‌شود». نویسنده، در شرح اين عبارت مى‌گويد: البته اين نه به اين معناست كه قرآن حادث نيست، چون يكى از معانى كلمه مخلوق، اختلاق و افترا و مكذوب و دروغ بودن است؛ مانند بعضى الفاظ كه استعمال آنها را براى خداوند اجازه نمى‌دهند و احتراما سر قرآن آورده نمى‌شود.

    در انتهاى كتاب چند نمونه از افكار و آراى كلامى شيخ مفيد مانند: تجرد نفس، رؤيت خدا، سهو النبى و جزاى عمل مورد بررسى قرار گرفته است. در مسئله رؤيت خدا، نویسنده به تشريح اشكال وارد شيخ مفيد بر صدوق(ره) پرداخته و البته با كمال احترام متذكر مى‌شود كه هدف، بالا بردن شخصى و فروكاستن از بزرگى شخص ديگر نيست.

    در خصوص سهو النبى نيز مى‌نويسد: «مرحوم صدوق بعضى نظرهاى ديگر هم دارد كه با واقع وفق نمى‌دهد، از آن جمله، مثلاً رساله «سهو النبى» را نوشت و حال آن‌كه با برهان عقلى و نقلى ثابت شده است كه وسائط فيض و سفراى الهى، مطلقا عصمت دارند، حضور آنان حضور تام و شرح صدرشان بالاترين مقام انسان كامل مى‌باشد».

    وضعيت كتاب

    كتاب، فاقد فهرست است. پانوشت‌هاى اندكى مشتمل بر آدرس آيات و برخى مطالب آمده است.

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.