۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
| خط ۳: | خط ۳: | ||
| عنوان =دولتهای شيعه در طول تاريخ | | عنوان =دولتهای شيعه در طول تاريخ | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[مغنیه، محمدجواد]] ( | [[مغنیه، محمدجواد]] (نویسنده) | ||
[[بحرینی کاشمری، محمد]] (مترجم) | [[بحرینی کاشمری، محمد]] (مترجم) | ||
| خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب با دو مقدمه از مترجم و | كتاب با دو مقدمه از مترجم و نویسنده آغاز و مطالب در شش بخش، تنظيم شده است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
| خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
#اولين دولت مورد بحث، دولت ادريسيين مىباشد. ادريس فرزند عبدالله بن حسن، يكى از بنى هاشم مىباشد كه با حسين، فرزند على بن حسن بن امام حسن مجتبى(ع) قيام كرد. وى پس از حادثه دلخراش فخ و شهادت گروهى از سادات علوى، از صحنه جان بهدر برد و به مصر گريخته و در جايى پنهان شد. وى پس از آن به مراكش رفته و با استاندار «وليله» كه از فرمانداران دولت بنى عباس بود، حكومتى مستقل تشكيل داد. مردم همينكه از جريان آگاهى يافتند، از گوشهوكنار جمع شده و نخستين قبيلهاى كه با وى دست بيعت داد، «اوربه» از بزرگترين قبايل بربر مراكش بود كه از جهت موقعيت و تعداد جمعيت، از ساير تيرهها برتر بود. اثر بيعت اين گروه، آن بود كه ساير قبايل هم از آنان پيروى نموده و سر به فرمان ادريس نهادند<ref>متن كتاب، ص 29</ref> | #اولين دولت مورد بحث، دولت ادريسيين مىباشد. ادريس فرزند عبدالله بن حسن، يكى از بنى هاشم مىباشد كه با حسين، فرزند على بن حسن بن امام حسن مجتبى(ع) قيام كرد. وى پس از حادثه دلخراش فخ و شهادت گروهى از سادات علوى، از صحنه جان بهدر برد و به مصر گريخته و در جايى پنهان شد. وى پس از آن به مراكش رفته و با استاندار «وليله» كه از فرمانداران دولت بنى عباس بود، حكومتى مستقل تشكيل داد. مردم همينكه از جريان آگاهى يافتند، از گوشهوكنار جمع شده و نخستين قبيلهاى كه با وى دست بيعت داد، «اوربه» از بزرگترين قبايل بربر مراكش بود كه از جهت موقعيت و تعداد جمعيت، از ساير تيرهها برتر بود. اثر بيعت اين گروه، آن بود كه ساير قبايل هم از آنان پيروى نموده و سر به فرمان ادريس نهادند<ref>متن كتاب، ص 29</ref> | ||
#در بخش دوم، دولت علويين در مازندران معرفى شده است. حسن فرزند زيد بن محمد بن اسماعيل بن زيد بن حسن بن حسن فرزند [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]]، در سال 250ق، در مازندران قيام كرده و مردم گرد او جمع شدند و او را به فرمانروايى برگزيدند. دوران زمامدارى وى، 19 سال و چند ماه به طول انجاميد. پس از وى، برادرش محمد زمام قدرت را به دست گرفت و مدت 17 سال و چند ماه، حكومت كرد<ref>همان، ص 45 - 52</ref> | #در بخش دوم، دولت علويين در مازندران معرفى شده است. حسن فرزند زيد بن محمد بن اسماعيل بن زيد بن حسن بن حسن فرزند [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]]، در سال 250ق، در مازندران قيام كرده و مردم گرد او جمع شدند و او را به فرمانروايى برگزيدند. دوران زمامدارى وى، 19 سال و چند ماه به طول انجاميد. پس از وى، برادرش محمد زمام قدرت را به دست گرفت و مدت 17 سال و چند ماه، حكومت كرد<ref>همان، ص 45 - 52</ref> | ||
#بخش سوم، به دولت آلبويه اختصاص يافته است. | #بخش سوم، به دولت آلبويه اختصاص يافته است. نویسنده، معتقد است كه داستان پيداييش دولت آلبويه، باآنكه يك واقعيت انكارناپذير است، در ابتداى امر، بىشباهت به افسانهسرايى و خيالبافى نيست؛ زيرا اين دولت، منسوب است به مرد بىچيزى كه داراى تشكيلاتى نبود. نویسنده در ادامه، بهتفصيل، جريان به قدرت رسيدن آلبويه و تشكيل حكومت به دست ايشان را توضيح داده است. | ||
#: | #:نویسنده، معتقد است كه آلبويه، روح ادبپرورى را دميده و مردم را به اين امر تشويق كردند. مدرسه بغداد را كه رو به ويرانى نهاده بود، به حالت نخستين بازگردانده و تقويت نمودند و نهرهايى را حفر كردند كه تا شيراز امتداد داشت كه علاوه بر بهرههاى فراوانى كه از اين راه نصيب كشاورزان و آبادى و عمران كشور مىشد، خطر طغيان آب و نابودى بعضى از مناطق، بدينوسيله از ميان برداشته شد. | ||
#:به باور | #:به باور نویسنده، آلبويه در ترويج مذهب حقه اثناعشرى، تا نهايت درجه امكان پيشروى كردند. در بغداد كه پايتخت حكومت اسلامى بود، پيش از آلبويه، اغلب مردم اهل سنت بودند، اما پس از آمدن آنان و به دست گرفتن قدرت، مذهب شيعه نشو و نما كرده و منتشر شد<ref>همان، ص 53 - 76</ref> | ||
#در بخش چهارم، دولت فاطميين يا عبيديه و ميزان تأثير آنان در انتشار مذهب تشيع، مورد بررسى قرار گرفته است. | #در بخش چهارم، دولت فاطميين يا عبيديه و ميزان تأثير آنان در انتشار مذهب تشيع، مورد بررسى قرار گرفته است. | ||
#: | #:نویسنده بر اين باور است كه دولت فاطميين بر دعوت به تشيع پايهگذارى شد و فوقالعاده در نشر سازمان و عقايد شيعه، به وسايل گوناگون، كوشا بودند<ref>همان، ص 77 - 100</ref> | ||
#بخش پنجم، به دولت حمدانيين اختصاص يافته است. | #بخش پنجم، به دولت حمدانيين اختصاص يافته است. نویسنده ضمن بررسى اين دولت و خدمات آن به مذهب شيعه، به اين نكته اشاره دارد كه در عصر حمدانيين در موصل، حلب، عراق و توابع آن، تشيع رواج يافته و موقعيتش پاگرفت<ref>همان، ص 101 - 120</ref> | ||
#در آخرين بخش، به دولت صفويه و حكومت شاه اسماعيل، شاه طهماست و شاه عباس و خدمات آنان به تشيع پرداخته شده است.<ref>همان، ص 121 - 138</ref> | #در آخرين بخش، به دولت صفويه و حكومت شاه اسماعيل، شاه طهماست و شاه عباس و خدمات آنان به تشيع پرداخته شده است.<ref>همان، ص 121 - 138</ref> | ||
#متأسفانه ترجمه چندان سليس و روان نيست. | #متأسفانه ترجمه چندان سليس و روان نيست. | ||
ویرایش