ابن اثیر، نصرالله بن محمد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
ضياءالدين، دوران كودكى و نوجوانى را در زادگاه خود بسربرد و چون پدرش علاوه بر مقام و نفوذ اجتماعى، داراى اراضى زراعى فراوان نيز بود و فعالیتهای بازرگانى هم داشت، در ناز و نعمت زيست و از كودكى به امر و نهى و داشتن خدم و حشم خوى گرفت. 21 ساله بود كه با پدر و برادرانش به موصل رفت و در آنجا اقامت گزيد. | ضياءالدين، دوران كودكى و نوجوانى را در زادگاه خود بسربرد و چون پدرش علاوه بر مقام و نفوذ اجتماعى، داراى اراضى زراعى فراوان نيز بود و فعالیتهای بازرگانى هم داشت، در ناز و نعمت زيست و از كودكى به امر و نهى و داشتن خدم و حشم خوى گرفت. 21 ساله بود كه با پدر و برادرانش به موصل رفت و در آنجا اقامت گزيد. | ||
ضياءالدين در موصل كه در آن روزگار، مركز علم و ادب و جايگاه تلاقى فرهنگها و افكار گوناگون شرقى و غربى بود و مدارس پرآوازه داشت، به تحصيل علم اشتغال ورزيد و پس از مدتى كه - ظاهراً در حدود 10 سال - در صرف، نحو، لغت و فنون بلاغت مهارت يافت و از محضر استادان بزرگ آن زمان بهرهمند شد. پيشرفت وى در | ضياءالدين در موصل كه در آن روزگار، مركز علم و ادب و جايگاه تلاقى فرهنگها و افكار گوناگون شرقى و غربى بود و مدارس پرآوازه داشت، به تحصيل علم اشتغال ورزيد و پس از مدتى كه - ظاهراً در حدود 10 سال - در صرف، نحو، لغت و فنون بلاغت مهارت يافت و از محضر استادان بزرگ آن زمان بهرهمند شد. پيشرفت وى در این دوره، آنچنان سريع و چشمگير بود كه برخى آن را بالغ بر 20 سال انگاشتهاند، اما ضياءالدين قاعدتاً بايد مراحل حفظ قرآن كريم و احاديث نبوى و اشعار قديم و جديد عربى و فراگيرى مقدمات علوم را در همان زادگاهش گذرانيده و به همت پدر، همانند دو برادر ديگر، در سنين نوجوانى به كمالات علمى و ادبى آراسته شده باشد. | ||
در 595ق / 1199م كه افضل بر قاهره چيره شد، مكاتباتى از جانب اميران شام با او انجام داد، سپس در 596ق، به خدمت او شتافت. در همان سال باز ملك افضل از قاهره گريخت و ضياءالدين نيز مخفيانه از آنجا خارج شد. | در 595ق / 1199م كه افضل بر قاهره چيره شد، مكاتباتى از جانب اميران شام با او انجام داد، سپس در 596ق، به خدمت او شتافت. در همان سال باز ملك افضل از قاهره گريخت و ضياءالدين نيز مخفيانه از آنجا خارج شد. این دو يار وفادار بار ديگر در سُمَيْساط گرد هم آمدند. ضياءالدين در «المثل»، جابهجا به این دوره از زندگىاش كه تا 607ق / 1210م ادامه داشت، اشاره كرده است. | ||
عاقبت از ملك افضل قطع اميد كرد و به خدمت برادرش ملك ظاهر، فرمانرواى حلب درآمد، اما در آنجا نيز كارش نگرفت و به موصل بازگشت و از آنجا به اربل و سنجار رفت و در هریک از | عاقبت از ملك افضل قطع اميد كرد و به خدمت برادرش ملك ظاهر، فرمانرواى حلب درآمد، اما در آنجا نيز كارش نگرفت و به موصل بازگشت و از آنجا به اربل و سنجار رفت و در هریک از این دو شهر مدتى بماند، تا سرانجام در 618ق / 1221م در مقام رياست ديوان انشاى امير بدرالدين لؤلؤ، اتابك موصل، استقرار يافت و بقيه عمر را در همين مقام بماند. | ||
وفات او نيز در اثناى یکى از مأموريتهايش در بغداد اتفاق افتاد و در مقابر قريش - صحن مطهر كاظمين فعلى - مدفون گرديد. | وفات او نيز در اثناى یکى از مأموريتهايش در بغداد اتفاق افتاد و در مقابر قريش - صحن مطهر كاظمين فعلى - مدفون گرديد. | ||
ویژگى ضياءالدين علاوه بر وسعت اطلاع و آشنايى با بيشتر علوم و فنون عصر، حتى پزشکى و شايد هم زبانهاى بيگانه كه توضيح فنى و عالمانه وى درباره شاهنامه فردوسى، نمونه بارز آن است، در | ویژگى ضياءالدين علاوه بر وسعت اطلاع و آشنايى با بيشتر علوم و فنون عصر، حتى پزشکى و شايد هم زبانهاى بيگانه كه توضيح فنى و عالمانه وى درباره شاهنامه فردوسى، نمونه بارز آن است، در این است كه وى با استقصا و مطالعه و بررسى و گزينش ماهرانه كتب معانى و بيان، به تأليف آثار متعدد در فنون بلاغت پرداخته و مهمتر آنكه در پى آن برآمده است كه فن نگارش را از انحصار صنفى به درآورد و به ميدان علم و هنر منتقل نمايد و روش آموزش بلاغت و شيوههاى كاربردى آن و چگونگى تكوین ملكه بلاغت را برای همگان تشريح كند. وى هر بار كه از خود و شيوه كار خویش سخن به ميان مىآورد، ارائه شيوههاى تجربى را منظور دارد، اما در زمينه شعر نتوانسته است همانند قاضى فاضل، توفيقى به دست بياور. | ||
امتياز ديگر ابن اثير، گذشته از اينكه شخصاً توفيق تدريس کتابهايش را يافته است آن است كه در زمان حيات نيز کتابهايش در نسخههاى مكرر نوشته مىشد و تا اقصى نقاط ممالك اسلامى آن روزگار انتشار مىيافت؛ چنانكه در بغداد مورد توجه ابن ابىالحديد قرار گرفت و در مصر از منابع اصلى ابن ابىاصبع مصرى گرديد. | امتياز ديگر ابن اثير، گذشته از اينكه شخصاً توفيق تدريس کتابهايش را يافته است آن است كه در زمان حيات نيز کتابهايش در نسخههاى مكرر نوشته مىشد و تا اقصى نقاط ممالك اسلامى آن روزگار انتشار مىيافت؛ چنانكه در بغداد مورد توجه ابن ابىالحديد قرار گرفت و در مصر از منابع اصلى ابن ابىاصبع مصرى گرديد. |
نسخهٔ ۵ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۲۱
نام | ابن اثیر، نصرالله بن محمد |
---|---|
نامهای دیگر | ابن اثیر، ضیاءالدین نصرالله بن محمد
ابن اثیر جزری، ضیاءالدین ابن اثیر جزری، نصرالله بن محمد ابن الاثیر الجزری، ضیاءالدین |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 637 ق |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE3358AUTHORCODE |
ابن اثير، ضياءالدين، ابوالفتح نصرالله بن ابىالكرم محمد شيبانى جَزَرى (558-637ق / 1163-1239م)، منسوب به جزيره ابن عمر است.
پدرش را كه از طايفه بزرگ بنى شيبان بود، به سبب برخوردارى از اعتبار اجتماعى، اَثير، لقب داده بودند و به همين سبب، ضياءالدين و دو برادر بزرگترش مجدالدين و عزالدين على بن محمد به «بنو الاثير» شهرت يافتند. اثير از جانب اتابكان موصل سمت فرماندارى جزيره ابن عمر را داشت و سخت مورد اعتماد آنان و درعينحال، مورد احترام فراوان مردم جزيره بود.
ضياءالدين، دوران كودكى و نوجوانى را در زادگاه خود بسربرد و چون پدرش علاوه بر مقام و نفوذ اجتماعى، داراى اراضى زراعى فراوان نيز بود و فعالیتهای بازرگانى هم داشت، در ناز و نعمت زيست و از كودكى به امر و نهى و داشتن خدم و حشم خوى گرفت. 21 ساله بود كه با پدر و برادرانش به موصل رفت و در آنجا اقامت گزيد.
ضياءالدين در موصل كه در آن روزگار، مركز علم و ادب و جايگاه تلاقى فرهنگها و افكار گوناگون شرقى و غربى بود و مدارس پرآوازه داشت، به تحصيل علم اشتغال ورزيد و پس از مدتى كه - ظاهراً در حدود 10 سال - در صرف، نحو، لغت و فنون بلاغت مهارت يافت و از محضر استادان بزرگ آن زمان بهرهمند شد. پيشرفت وى در این دوره، آنچنان سريع و چشمگير بود كه برخى آن را بالغ بر 20 سال انگاشتهاند، اما ضياءالدين قاعدتاً بايد مراحل حفظ قرآن كريم و احاديث نبوى و اشعار قديم و جديد عربى و فراگيرى مقدمات علوم را در همان زادگاهش گذرانيده و به همت پدر، همانند دو برادر ديگر، در سنين نوجوانى به كمالات علمى و ادبى آراسته شده باشد.
در 595ق / 1199م كه افضل بر قاهره چيره شد، مكاتباتى از جانب اميران شام با او انجام داد، سپس در 596ق، به خدمت او شتافت. در همان سال باز ملك افضل از قاهره گريخت و ضياءالدين نيز مخفيانه از آنجا خارج شد. این دو يار وفادار بار ديگر در سُمَيْساط گرد هم آمدند. ضياءالدين در «المثل»، جابهجا به این دوره از زندگىاش كه تا 607ق / 1210م ادامه داشت، اشاره كرده است.
عاقبت از ملك افضل قطع اميد كرد و به خدمت برادرش ملك ظاهر، فرمانرواى حلب درآمد، اما در آنجا نيز كارش نگرفت و به موصل بازگشت و از آنجا به اربل و سنجار رفت و در هریک از این دو شهر مدتى بماند، تا سرانجام در 618ق / 1221م در مقام رياست ديوان انشاى امير بدرالدين لؤلؤ، اتابك موصل، استقرار يافت و بقيه عمر را در همين مقام بماند.
وفات او نيز در اثناى یکى از مأموريتهايش در بغداد اتفاق افتاد و در مقابر قريش - صحن مطهر كاظمين فعلى - مدفون گرديد.
ویژگى ضياءالدين علاوه بر وسعت اطلاع و آشنايى با بيشتر علوم و فنون عصر، حتى پزشکى و شايد هم زبانهاى بيگانه كه توضيح فنى و عالمانه وى درباره شاهنامه فردوسى، نمونه بارز آن است، در این است كه وى با استقصا و مطالعه و بررسى و گزينش ماهرانه كتب معانى و بيان، به تأليف آثار متعدد در فنون بلاغت پرداخته و مهمتر آنكه در پى آن برآمده است كه فن نگارش را از انحصار صنفى به درآورد و به ميدان علم و هنر منتقل نمايد و روش آموزش بلاغت و شيوههاى كاربردى آن و چگونگى تكوین ملكه بلاغت را برای همگان تشريح كند. وى هر بار كه از خود و شيوه كار خویش سخن به ميان مىآورد، ارائه شيوههاى تجربى را منظور دارد، اما در زمينه شعر نتوانسته است همانند قاضى فاضل، توفيقى به دست بياور.
امتياز ديگر ابن اثير، گذشته از اينكه شخصاً توفيق تدريس کتابهايش را يافته است آن است كه در زمان حيات نيز کتابهايش در نسخههاى مكرر نوشته مىشد و تا اقصى نقاط ممالك اسلامى آن روزگار انتشار مىيافت؛ چنانكه در بغداد مورد توجه ابن ابىالحديد قرار گرفت و در مصر از منابع اصلى ابن ابىاصبع مصرى گرديد.
آثار
- الاستدراك في الاخذ على المآخذ؛
- الجامع الكبير في صناعة المنظوم و المنثور (يا في صناعَتَى...)؛
- رسائل ابن الاثير، مجموعه 169 رساله برگزيده از مكاتبات و رسائل او كه خود آنها را از مجموعه چند جلدى رسائل و مكاتبات خویش برگزيده است؛
- المثل السائر في ادب الكاتب و الشاعر؛
- الوَشْىُ المرقوم في حلّ المنظوم؛
- البديع؛
- البرهان في علم البيان؛
- رسالة الازهار يا رياض الازهار؛
- كفاية الطالب في نقد كلام الشاعر و الكاتب؛
- المفتاح المُنْشاء لحديقة الانشاء (يا... في صناعة الانشاء)؛
- مؤنس الوحدة (مجموعه اشعارى است برگزيده از شاعرانى مانند بحترى، ابن الرومى، ابوتمام و شعراى سدههاى 5 و 6ق كه برحسب موضوع مرتب شده است)؛
- رسالة في اوصاف مصر؛
- رسالة في الضاد و الظاء؛
- عمود المعانى؛
- مجموعه حديث؛
- منتخبى از مجمع الامثال ميدانى؛
- منتخبى از شعر ابوتمام، بحترى، متنبى و دیک الجن؛
- منتخبى از حماسه ابوتمام، مشتمل بر 500 بيت از اشعار وى كه به نظر ضياءالدين، فروتر از ديگر اشعار ابوتمام آمده است.[۱].
پانویس
- ↑ لسانی فشارکی، محمدعلی، 2، ص705-708