الخراج و صناعة الكتابة: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'مدارك ' به 'مدارک ') |
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
[[کاتب بغدادی، قدامة بن جعفر|كاتب بغدادى]] چون در اداره مركز بغداد ناظر حساب و درآمد بوده، شغلش ايجاب مىكرده تا كتاب حاضر را با موضوع تقسيمات قلمرو خلافت و سازمان بريد و ماليات هر ولايت بنويسد و در حقيقت كتابش براى شناخت مقدار خراج هر يك از ممالك و بلاد، مهم بوده است. | [[کاتب بغدادی، قدامة بن جعفر|كاتب بغدادى]] چون در اداره مركز بغداد ناظر حساب و درآمد بوده، شغلش ايجاب مىكرده تا كتاب حاضر را با موضوع تقسيمات قلمرو خلافت و سازمان بريد و ماليات هر ولايت بنويسد و در حقيقت كتابش براى شناخت مقدار خراج هر يك از ممالك و بلاد، مهم بوده است. | ||
[[کاتب بغدادی، قدامة بن جعفر|نويسنده]] بيشتر به وصف راههاى بريد و ولايات توجه داشته و پيش از آنكه ذكر راههاى بغداد را به ميان آورده باشد، همه راههايى را كه به مكّه منتهى مىشوند را توصيف كرده است. اهميتى كه او براى بغداد قائل شده، تنها از آن جهت است كه پايتخت جهان اسلام و از لحاظ سياسى و ادارى قابل توجه بوده است. بدين ترتيب بايد گفت كه در شيوه جغرافيانويسى، وى از روش | [[کاتب بغدادی، قدامة بن جعفر|نويسنده]] بيشتر به وصف راههاى بريد و ولايات توجه داشته و پيش از آنكه ذكر راههاى بغداد را به ميان آورده باشد، همه راههايى را كه به مكّه منتهى مىشوند را توصيف كرده است. اهميتى كه او براى بغداد قائل شده، تنها از آن جهت است كه پايتخت جهان اسلام و از لحاظ سياسى و ادارى قابل توجه بوده است. بدين ترتيب بايد گفت كه در شيوه جغرافيانويسى، وى از روش ایرانى «هفت اقليم» عدول كرده و تمايل به بيان جغرافيا از جنبه اسلامى دارد. | ||
او مانند [[یعقوبی، احمد بن اسحاق|يعقوبى]] و [[ابن خردادبه، عبیدالله بن عبدالله|ابنخرداذبه]]، تقسيم كتاب خود را بنا بر جهات اربعه و بر تقسيم جهان، به چهار ربع، گذاشته است و چنين شيوه بيانى بايستى از سنّت جغرافياى | او مانند [[یعقوبی، احمد بن اسحاق|يعقوبى]] و [[ابن خردادبه، عبیدالله بن عبدالله|ابنخرداذبه]]، تقسيم كتاب خود را بنا بر جهات اربعه و بر تقسيم جهان، به چهار ربع، گذاشته است و چنين شيوه بيانى بايستى از سنّت جغرافياى ایرانى گرفته شده باشد. به گفته مسعودى، ایرانيان و نبطيان قديم قسمت مسكون زمين را به چهار قسمت مىكردهاند: | ||
خراسان (مشرق)، باختر (شمال)، خوربران (مغرب) و نيمروز (جنوب). نويسنده نيز به قراردادى بودن چنين تقسيمى اشاره كرده است. ظاهراً در نظر او، اصطلاحات شرق، غرب، شمال و جنوب، تنها ارزش نسبى دارند. | خراسان (مشرق)، باختر (شمال)، خوربران (مغرب) و نيمروز (جنوب). نويسنده نيز به قراردادى بودن چنين تقسيمى اشاره كرده است. ظاهراً در نظر او، اصطلاحات شرق، غرب، شمال و جنوب، تنها ارزش نسبى دارند. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
از اين كتاب، به خوبى مىتوان به دانستنىهاى دبيران آن روزگار پى برد. در خلال مباحث، رنگ اسلامى جغرافيا محسوس ولى جنبه سياسى دفاع از حدود نيز مشهود است. در ضمن، وصف اقوام و كشورهایى كه مملكت اسلام را احاطه كردهاند، نيز آمده و از جغرافياى عمومى و جغرافياى طبيعى نيز سخن گفته شده است، ولى ظاهراً، نويسنده اطلاعات خود درباره جغرافياى اقليمى را از منابع يونانى اقتباس كرده است. | از اين كتاب، به خوبى مىتوان به دانستنىهاى دبيران آن روزگار پى برد. در خلال مباحث، رنگ اسلامى جغرافيا محسوس ولى جنبه سياسى دفاع از حدود نيز مشهود است. در ضمن، وصف اقوام و كشورهایى كه مملكت اسلام را احاطه كردهاند، نيز آمده و از جغرافياى عمومى و جغرافياى طبيعى نيز سخن گفته شده است، ولى ظاهراً، نويسنده اطلاعات خود درباره جغرافياى اقليمى را از منابع يونانى اقتباس كرده است. | ||
وى علم جغرافيا خصوصاً علم طرق را نه تنها براى اداره كردن كارهاى ديوان، يعنى دبيرخانه دولتى لازم مىدانسته، بلكه براى شخص خليفه در هنگام سفر يا در وقت لشكركشى ضرورى مىشمرده است. اما در زمينه راهها، خصوصاً راه مركزى | وى علم جغرافيا خصوصاً علم طرق را نه تنها براى اداره كردن كارهاى ديوان، يعنى دبيرخانه دولتى لازم مىدانسته، بلكه براى شخص خليفه در هنگام سفر يا در وقت لشكركشى ضرورى مىشمرده است. اما در زمينه راهها، خصوصاً راه مركزى ایران كه ميان شيراز- نيشابور بود و از يزد مىگذشت، اهمال كرده و سخنى به ميان نياورده است. شايد از جهت فتنه و آشوبى كه آن زمان شرق ایران را تيره كرده بود، فرصت و مجال پرداختن به آن را نيافته است و يا راه مصر سفلى را كه از محاذات ساحل درياى مديترانه به مغرب مىرفته، ياد نكرده است. امّا با توجه به مطالب كتاب، اهميت و ارزش اطلاعات او در زمينه بريد كاملاً آشكار است. | ||
وى علاوه بر توصيف بريد و راهها كه اشاره شد، اطلاعات و فهرستهايى نيز در زمينه ماليات وصول شده شهرهاى آن زمان ارائه كرده و اين اطلاعات را از پارهاى اوراق رسمى (دولتى) كه در دسترس داشته جمعآورى نموده است. | وى علاوه بر توصيف بريد و راهها كه اشاره شد، اطلاعات و فهرستهايى نيز در زمينه ماليات وصول شده شهرهاى آن زمان ارائه كرده و اين اطلاعات را از پارهاى اوراق رسمى (دولتى) كه در دسترس داشته جمعآورى نموده است. |
نسخهٔ ۴ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۰۶
الخراج و صناعة الکتابة | |
---|---|
پدیدآوران | کاتب بغدادی، قدامه بن جعفر (نويسنده) زبیدی، محمد حسین (محقق) |
عنوانهای دیگر | معجم جغرافی مع فهارس شامله کتاب الخراج |
ناشر | دار الرشيد للنشر |
مکان نشر | بغداد - عراق |
سال نشر | 1981 م |
چاپ | 1 |
موضوع | ایران - جغرافیا
ایران - جغرافیای تاریخی جغرافیای تاریخی - واژه نامهها خراج مالیات اسلامی کشورهای اسلامی - جغرافیا - واژه نامهها |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | G 93 /ح8ر9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الخراج و صناعه الكتابه اثر ابوالفرج قدامة بن جعفر (متوفى 337ق) معروف به كاتب بغدادى، كتابى است درباره خراج و ماليات كه به زبان عربى، بين سالهاى 316 تا 320ق نوشته شده است.
هدف اصلى نويسنده، توصيف مملكت اسلام و حدود و ثغور آن، خصوصاً قسمت مجاور با امپراطورى روم شرقى بوده كه وى آن را بزرگترين دشمن اسلام مىدانسته است.
اطلاعات نويسنده از جغرافياى رياضى و توصيف كوهها، رودها و هفت اقليم و نيز توجه خاص وى به نواحى مجاور جهان اسلام، سبب اهميت كتاب شده است.
ساختار
كتاب با مقدمه محقق اثر محمدحسین زبيدى آغاز شده است. شرح حال نويسنده، معرفى كتاب خراج و نسخههاى از مطالب مقدمه است. نويسنده متن اثر را ابتدا در هشت منزل نوشته و بعد نهمين منزل را بدان افزوده است؛ البته تنها چهار قسمت (منزل پنجم تا هشتم) آن به دست ما رسيده كه جزو دوم كتاب را تشكيل داده است. هر منزل نيز داراى چندين باب مىباشد.
گزارش محتوا
كاتب بغدادى چون در اداره مركز بغداد ناظر حساب و درآمد بوده، شغلش ايجاب مىكرده تا كتاب حاضر را با موضوع تقسيمات قلمرو خلافت و سازمان بريد و ماليات هر ولايت بنويسد و در حقيقت كتابش براى شناخت مقدار خراج هر يك از ممالك و بلاد، مهم بوده است.
نويسنده بيشتر به وصف راههاى بريد و ولايات توجه داشته و پيش از آنكه ذكر راههاى بغداد را به ميان آورده باشد، همه راههايى را كه به مكّه منتهى مىشوند را توصيف كرده است. اهميتى كه او براى بغداد قائل شده، تنها از آن جهت است كه پايتخت جهان اسلام و از لحاظ سياسى و ادارى قابل توجه بوده است. بدين ترتيب بايد گفت كه در شيوه جغرافيانويسى، وى از روش ایرانى «هفت اقليم» عدول كرده و تمايل به بيان جغرافيا از جنبه اسلامى دارد.
او مانند يعقوبى و ابنخرداذبه، تقسيم كتاب خود را بنا بر جهات اربعه و بر تقسيم جهان، به چهار ربع، گذاشته است و چنين شيوه بيانى بايستى از سنّت جغرافياى ایرانى گرفته شده باشد. به گفته مسعودى، ایرانيان و نبطيان قديم قسمت مسكون زمين را به چهار قسمت مىكردهاند:
خراسان (مشرق)، باختر (شمال)، خوربران (مغرب) و نيمروز (جنوب). نويسنده نيز به قراردادى بودن چنين تقسيمى اشاره كرده است. ظاهراً در نظر او، اصطلاحات شرق، غرب، شمال و جنوب، تنها ارزش نسبى دارند.
برخى معتقدند كه بهتر است قسمت چاپ شده كتاب را به منزله تكمله معتبرى بر كتاب ابن خرداذبه دانست؛ زيرا چون غالباً بر مدارک رسمى آن دوران تكيه داشته در بسيارى موارد به تحقيق مطالب ابن خرداذبه كمك مىكند.
مقدمه كتاب، هدف و روش مؤلف را به دست داده و از روى آن، اهميّت نقش ديوان بريد در دولت عباسيان كه موضوع اصلى كتاب ابن خرداذبه و قدامه بوده است، را مىتوان شناخت.
چنانكه نويسنده در آغاز منزل پنجم اشاره كرده، گويا منزل نخستين، ديباچه و صدر مانند بوده و ترتيب منزلها در آن آمده است (ديباچه جزو دوم) اما موضوع و محتواى منزل دوم، روشن نيست.
در منزل سوم، از نثر و از وجوه و فنون بلاغت سخن رفته و منزل چهارم بايد درباره ديوان الخراج و الضياع بوده باشد.
منزل پنجم، در يازده باب، ديوانهاى الجيش، النفقات، بيت المال، الرسائل، التوقيع، الدار، الخاتم، دار الضرب، المظالم و مانند آن تشريح شده است. برخى احتمال دادهاند كه نويسنده در برشمردن اين ديوانها، از «خداى نامه» بهره برده است.
در باب ديوان بريد (نامهها)، وى معتقد است كه نامهها، به ديوانى مستقل نياز دارند و مكتوبات ارسالى، از همه نواحى، بايد به اين ديوان ارسال شوند. رئيس اين ديوان، بايد به هر چيزى و جايى راه داشته باشد، تا نامه به مقصد فرستاده شود. او مسئوليت عرضه نامههاى مأموران بريد و اخبار مربوط به همه نواحى را به درگاه خليفه بر عهده داشته و وظيفه رسيدگى به كار راهنمايان بريد و دبيران و كارمندان چاپارخانهها نيز به عهده اوست.
منزل ششم در هفت باب، به امور مربوط به زمين از جمله هيئت، مساحت، درياها، جزاير، كوهها، رودها و چشمهها، ممالك اسلامى و حدود و ثغور آنها اختصاص يافته است.
كاتب در منزل هفتم، در ضمن نوزده باب، مباحث مربوط به خراج را مطرح كرده است. در منزل هشتم نيز در دوازده باب، با قبول اين امر كه انسان طبيعتاً مدنى و شهرنشين مىباشد به بيان برخى از احتياجات وى از جمله نياز به پوشاك، توليد نسل، اجتماع، طلا و نقره و معامله با آنها، دولت و امام، علم سياست پرداخته و در ادامه، صفات و ويژگىهاى رهبر جامعه از قبيل عقل، علم، راستگويى، پرهيز از حسد و... را توضيح داده است.
در بابهاى هشت و نه اين منزل، سخنان دانشمندان و خردمندان يونانى آمده و پارهاى از رسالههاى ارسطو در پند به اسكندر و سرگذشت او گذارده شده است.
از اين كتاب، به خوبى مىتوان به دانستنىهاى دبيران آن روزگار پى برد. در خلال مباحث، رنگ اسلامى جغرافيا محسوس ولى جنبه سياسى دفاع از حدود نيز مشهود است. در ضمن، وصف اقوام و كشورهایى كه مملكت اسلام را احاطه كردهاند، نيز آمده و از جغرافياى عمومى و جغرافياى طبيعى نيز سخن گفته شده است، ولى ظاهراً، نويسنده اطلاعات خود درباره جغرافياى اقليمى را از منابع يونانى اقتباس كرده است.
وى علم جغرافيا خصوصاً علم طرق را نه تنها براى اداره كردن كارهاى ديوان، يعنى دبيرخانه دولتى لازم مىدانسته، بلكه براى شخص خليفه در هنگام سفر يا در وقت لشكركشى ضرورى مىشمرده است. اما در زمينه راهها، خصوصاً راه مركزى ایران كه ميان شيراز- نيشابور بود و از يزد مىگذشت، اهمال كرده و سخنى به ميان نياورده است. شايد از جهت فتنه و آشوبى كه آن زمان شرق ایران را تيره كرده بود، فرصت و مجال پرداختن به آن را نيافته است و يا راه مصر سفلى را كه از محاذات ساحل درياى مديترانه به مغرب مىرفته، ياد نكرده است. امّا با توجه به مطالب كتاب، اهميت و ارزش اطلاعات او در زمينه بريد كاملاً آشكار است.
وى علاوه بر توصيف بريد و راهها كه اشاره شد، اطلاعات و فهرستهايى نيز در زمينه ماليات وصول شده شهرهاى آن زمان ارائه كرده و اين اطلاعات را از پارهاى اوراق رسمى (دولتى) كه در دسترس داشته جمعآورى نموده است.
وضعيت كتاب
متن كتاب در نيمه قرن گذشته در اروپا شناخته شد. بعد از آنكه شارل شيفر فرانسوى، نسخه خطى آن را در استانبول يافت، آن را استنساخ كرد و در كتابخانه ملى پاريس، به امانت گذاشت، سپس همقطارش دى سلان عهدهدار اولين تحقيقات درباره آن كتاب شد و خلاصهاى از آن را در 1862م. به چاپ رسانيد.
به دنبال او، اشپرنگر يك ارزيابى از قسمت جغرافيائى كتاب داد و دخويه قسمتهاى گزيدهاى از منزلهاى پنجم و ششم را ضميمه «المسالك و الممالك» ابن خرداذبه در 1889م، به چاپ رسانيد.
ترجمه باب يازدهم كتاب (فى ذكر ديوان البريد و السكك و...) توسط آقاى دكتر حسين قرهچانلو، استاد دانشگاه تهران، مورد تحقيق و ترجمه قرار گرفته و در سال 1370ش از سوى «نشر البرز» تهران منتشر شده است.
نسخه حاضر با شرح و تعليقه دكتر محمدحسین الزبيدى در سال 1981م توسط «دار الرشيد للنشر» بغداد منتشر شده است.
فهرست امكنه و بقاع، آيات، اسماء رجال، قبائل، اقوام و فرق، اوزان، مساحت، مقياسها و نقود، موظفين و عمّال، ديوانهاى مالى و ادارى، اصطلاحات مالى و ادارى، اصطلاحات عامه، اصطلاحات جغرافى و تقويمى مذكور در متن و فهرست مطالب، در انتهاى كتاب آمده است.
محقق در پاورقىها، ضمن اشاره به اختلاف نسخ، به تصحيح اغلاط و توضيح برخى كلمات و عبارات متن پرداخته است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.