البيان في تفسير القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۴ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =المدخل، فاتحه الکتاب
| عنوان‌های دیگر =المدخل، فاتحه الکتاب
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[خویی، ابوالقاسم]] (نويسنده)
[[خویی، ابوالقاسم]] (نویسنده)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =‏‎‏BP‎‏ ‎‏69‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏خ‎‏9‎‏ب‎‏9
| کد کنگره =‏‎‏BP‎‏ ‎‏69‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏خ‎‏9‎‏ب‎‏9
خط ۳۳: خط ۳۳:
در فصل دوم، در بحث از «اعجاز قرآن» به تبيين لغوى اعجاز، معناى اصطلاحى آن و فرق آن با سحر پرداخته است. وى برترين معجزه را آن مى‌داند كه با برترين جريان روزگار هماوردى كند، ازينرو با تبيين جايگاه بلاغت و فصاحت در روزگار جاهلى، به اثبات برترى قرآن در اعصار و مانند ناپذيرى آن در بيان و عرضه حقايق والا مى‌پردازد. در بيان ابعاد مانند ناپذيرى قرآن، به تشريع و اِخبار از غيب نيز اشاره مى‌كند.<ref>ص 33-77</ref>
در فصل دوم، در بحث از «اعجاز قرآن» به تبيين لغوى اعجاز، معناى اصطلاحى آن و فرق آن با سحر پرداخته است. وى برترين معجزه را آن مى‌داند كه با برترين جريان روزگار هماوردى كند، ازينرو با تبيين جايگاه بلاغت و فصاحت در روزگار جاهلى، به اثبات برترى قرآن در اعصار و مانند ناپذيرى آن در بيان و عرضه حقايق والا مى‌پردازد. در بيان ابعاد مانند ناپذيرى قرآن، به تشريع و اِخبار از غيب نيز اشاره مى‌كند.<ref>ص 33-77</ref>


از ديرباز، كسانى بر اين باور بوده‌اند كه گاه در قرآن از لحاظ بيانى، امورى ناهمگون با فصاحت و بلاغت راه يافته است.<ref>[[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]]، ص22</ref>. مؤلف در فصلى جدا.<ref>ص 81-99</ref>به برخى از اشكالها و ايرادها در اين زمينه پرداخته و با استناد به تاريخ بدانها پاسخ گفته، و در اثر ديگر خود، نفحات الاعجاز، نيز به نويسنده‌اى امريكايى كه با نام ظاهرا مستعار نصير‌الدين ظافر در كتابى با نام حُسن الايجاز (بولاق 1912) به معارضه با قرآن برخاسته بوده، پاسخ گفته است.<ref>البيان، ص93-94؛-[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 24، ص246</ref>.
از ديرباز، كسانى بر اين باور بوده‌اند كه گاه در قرآن از لحاظ بيانى، امورى ناهمگون با فصاحت و بلاغت راه يافته است.<ref>[[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]]، ص22</ref>. مؤلف در فصلى جدا.<ref>ص 81-99</ref>به برخى از اشكالها و ايرادها در اين زمينه پرداخته و با استناد به تاريخ بدانها پاسخ گفته، و در اثر ديگر خود، نفحات الاعجاز، نيز به نویسنده‌اى امريكايى كه با نام ظاهرا مستعار نصير‌الدين ظافر در كتابى با نام حُسن الايجاز (بولاق 1912) به معارضه با قرآن برخاسته بوده، پاسخ گفته است.<ref>البيان، ص93-94؛-[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 24، ص246</ref>.


بحث قرائت، كه از پيشينه‌اى كهن و اهميتى ويژه برخوردار است، بتفصيل در البيان، مطرح شده است. مؤلف به جايگاه قرائت در آراى قرآن پژوهان اشاره مى‌كند و با تصريح به عدم تواتر قرائتهاى هفتگانه مى‌گويد: عدم تواتر قرائتها سخنى مشهور در ميان شيعه است و بعيد نمى‌نمايد كه در ميان عامه نيز چنين باشد.<ref>ص 123</ref> مؤلف برای اثبات عدم تواتر قرائتها، ابتدا قاريان دهگانه را معرفى مى‌كند و سپس چگونگى گزارش قرائتهاى آنها را بازگفته، مى‌نويسد: توجه به واقع زندگانى قاريان و تأمل در طرق نقل قرائتها و چگونگى اسناد قرائتها، نحوه استدلال قاريان و پيروان آنها به قرائتهاى خود و نقد ديگر قرائتها، و انكار بسيارى از محققان برخى از اين قرائتها را (كه نمونه‌هايى از آنها آورده است) نشان مى‌دهد كه اين قرائتها متواتر نيستند.<ref>ص 126-157</ref>؛آنگاه دلايل تواتر قرائتها را نقد مى‌كند و نشان مى‌دهد كه هيچكدام دلايل استوارى ندارند.<ref>ص 157-160</ref> مؤلف گاه بر اين نكته تأكيد كرده است كه اين دلايل، تواتر قرآن را ثابت مى‌كند نه قرائتها را، و بين اين دو فرقى است روشن. از آنجا كه مؤلف تواتر قرائتها را نفى كرده، در ادامه بحث، پيوند «قرائتهاى هفتگانه» را با حديث «احرف سبعه» گسسته دانسته و تأكيد كرده است كه اين حديث به هر معنايى كه باشد، پيوندى با موضوع قرائتهاى هفتگانه ندارد. وى در تأييد اين نظر خود، آراى تنى چند از مفسّران و قرآن پژوهان بزرگ عامه را آورده است كه از جمله به تأخر چند سده‌اى تعيينِ قرائتهاى هفتگانه از سوى ابن مجاهد استناد كرده‌اند.<ref>ص 163</ref>
بحث قرائت، كه از پيشينه‌اى كهن و اهميتى ويژه برخوردار است، بتفصيل در البيان، مطرح شده است. مؤلف به جايگاه قرائت در آراى قرآن پژوهان اشاره مى‌كند و با تصريح به عدم تواتر قرائتهاى هفتگانه مى‌گويد: عدم تواتر قرائتها سخنى مشهور در ميان شيعه است و بعيد نمى‌نمايد كه در ميان عامه نيز چنين باشد.<ref>ص 123</ref> مؤلف برای اثبات عدم تواتر قرائتها، ابتدا قاريان دهگانه را معرفى مى‌كند و سپس چگونگى گزارش قرائتهاى آنها را بازگفته، مى‌نويسد: توجه به واقع زندگانى قاريان و تأمل در طرق نقل قرائتها و چگونگى اسناد قرائتها، نحوه استدلال قاريان و پيروان آنها به قرائتهاى خود و نقد ديگر قرائتها، و انكار بسيارى از محققان برخى از اين قرائتها را (كه نمونه‌هايى از آنها آورده است) نشان مى‌دهد كه اين قرائتها متواتر نيستند.<ref>ص 126-157</ref>؛آنگاه دلايل تواتر قرائتها را نقد مى‌كند و نشان مى‌دهد كه هيچكدام دلايل استوارى ندارند.<ref>ص 157-160</ref> مؤلف گاه بر اين نكته تأكيد كرده است كه اين دلايل، تواتر قرآن را ثابت مى‌كند نه قرائتها را، و بين اين دو فرقى است روشن. از آنجا كه مؤلف تواتر قرائتها را نفى كرده، در ادامه بحث، پيوند «قرائتهاى هفتگانه» را با حديث «احرف سبعه» گسسته دانسته و تأكيد كرده است كه اين حديث به هر معنايى كه باشد، پيوندى با موضوع قرائتهاى هفتگانه ندارد. وى در تأييد اين نظر خود، آراى تنى چند از مفسّران و قرآن پژوهان بزرگ عامه را آورده است كه از جمله به تأخر چند سده‌اى تعيينِ قرائتهاى هفتگانه از سوى ابن مجاهد استناد كرده‌اند.<ref>ص 163</ref>
۶۱٬۱۸۹

ویرایش