أحكام الرضاع في فقه الشيعة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>'
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی')
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>')
خط ۴۵: خط ۴۵:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
کتاب با تقریض [[خویی، ابوالقاسم|آیت‌الله خویی]] آغاز شده که در آن مقرران کتاب را با الفاظ «العلّامتان الحجتان» یاد کرده که حاکی از جایگاه علمی آن‌هاست. سپس عبارات و بیان تقریرات را خوب و رساننده مقصود و حد وسط بین اطناب و ایجاز دانسته است<ref>ر.ک: مطلع کتاب، ص1</ref>. ‌
کتاب با تقریض [[خویی، ابوالقاسم|آیت‌الله خویی]] آغاز شده که در آن مقرران کتاب را با الفاظ «العلّامتان الحجتان» یاد کرده که حاکی از جایگاه علمی آن‌هاست. سپس عبارات و بیان تقریرات را خوب و رساننده مقصود و حد وسط بین اطناب و ایجاز دانسته است.<ref>ر.ک: مطلع کتاب، ص1</ref>. ‌


ایروانی در مقدمه کتاب شکل‌گیری این اثر را چنین توضیح می‌دهد: از جمله نعمت‌های الهی بر من در مقداری که از عمرم گذشته این است که توفیق حضور در مجالس و محاضرات [[خویی، ابوالقاسم|سید ابوالقاسم خویی]] در موضوعات مختلف فقهی، اصولی و غیر آن در مناسبت‌های مختلف داشته‌ام؛ از آن جمله محاضراتی بود که در دو مناسبت درباره احکام رضاع بیان فرمود و من توفیق حضور در یکی از این مناسبت‌ها را داشتم و مباحث آن را نوشتم. [[موسوی خلخالی، محمدمهدی|سید محمدمهدی خلخالی]] در هر دو مناسبت حاضر بود. کتاب حاضر از ترکیب نوشته‌های خود و مطالب او پدید آمد<ref>ر.ک: مقدمه ایروانی، ص15</ref>. مناسبت‌های مذکور در ایام تعطیلات سنتی حوزه علمیه در دو ماه رمضان 1374 و 1375ق بوده است<ref>ر.ک: مقدمه خلخالی، ص19، پاورقی1</ref>.
ایروانی در مقدمه کتاب شکل‌گیری این اثر را چنین توضیح می‌دهد: از جمله نعمت‌های الهی بر من در مقداری که از عمرم گذشته این است که توفیق حضور در مجالس و محاضرات [[خویی، ابوالقاسم|سید ابوالقاسم خویی]] در موضوعات مختلف فقهی، اصولی و غیر آن در مناسبت‌های مختلف داشته‌ام؛ از آن جمله محاضراتی بود که در دو مناسبت درباره احکام رضاع بیان فرمود و من توفیق حضور در یکی از این مناسبت‌ها را داشتم و مباحث آن را نوشتم. [[موسوی خلخالی، محمدمهدی|سید محمدمهدی خلخالی]] در هر دو مناسبت حاضر بود. کتاب حاضر از ترکیب نوشته‌های خود و مطالب او پدید آمد<ref>ر.ک: مقدمه ایروانی، ص15</ref>. مناسبت‌های مذکور در ایام تعطیلات سنتی حوزه علمیه در دو ماه رمضان 1374 و 1375ق بوده است.<ref>ر.ک: مقدمه خلخالی، ص19، پاورقی1</ref>.


مباحث کتاب با ذکر اسباب چهارگانه حرمت نکاح در اسلام آغاز شده است. این اسباب عبارتند از نسب (عناوین نسبی هفت‌گانه مذکور در آیه 23 سوره نساء)، رضاع، سبب، مرکب از نسب یا رضاع و غیر آن. نویسنده پس از توضیح هر یک از این موارد و ذکر مصادیق آن، موضوع بحث این کتاب را رضاع و ذکر همه احکام متعلق به سببیت آن برای حرمت نکاح دانسته است. سببیت رضاع در حرمت نکاح اجمالاً مورد اتفاق فقهای اسلام است؛ اگرچه در ویژگی‌هایش اختلاف وجود دارد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص21 و 24</ref>.
مباحث کتاب با ذکر اسباب چهارگانه حرمت نکاح در اسلام آغاز شده است. این اسباب عبارتند از نسب (عناوین نسبی هفت‌گانه مذکور در آیه 23 سوره نساء)، رضاع، سبب، مرکب از نسب یا رضاع و غیر آن. نویسنده پس از توضیح هر یک از این موارد و ذکر مصادیق آن، موضوع بحث این کتاب را رضاع و ذکر همه احکام متعلق به سببیت آن برای حرمت نکاح دانسته است. سببیت رضاع در حرمت نکاح اجمالاً مورد اتفاق فقهای اسلام است؛ اگرچه در ویژگی‌هایش اختلاف وجود دارد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص21 و 24</ref>.


در اولین فصل کتاب در هشت قسمت، کسانی را که ازدواج آن‌ها با مرتضع (شیرخوار) حرام است ذکر شده است. نکاح مرضعه با مرتضع ممنوع است؛ زیرا مرضعه، مادر رضاعی مرتضع است و نکاح مادر نسبی با پسرش ممنوع است. همچنین نکاح اقربای نسبی مرضعه و فحل با مرتضع و مرتضعه یعنی نکاح فروع نسبی مرضعه و فحل (پسر، دختر و اولاد آن‌ها) با مرتضع و مرتضعه ممنوع است. نکاح اصول نسبی مرضعه و فحل (پدر، مادر، اجداد، جدات آن‌ها) با مترضع و مرتضعه ممنوع است؛ زیرا آنان عمو، عمه، دایی و خاله رضاعی مرتضع هستند و به همین ترتیب دیگر گروه‌ها ذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص54-49</ref>.
در اولین فصل کتاب در هشت قسمت، کسانی را که ازدواج آن‌ها با مرتضع (شیرخوار) حرام است ذکر شده است. نکاح مرضعه با مرتضع ممنوع است؛ زیرا مرضعه، مادر رضاعی مرتضع است و نکاح مادر نسبی با پسرش ممنوع است. همچنین نکاح اقربای نسبی مرضعه و فحل با مرتضع و مرتضعه یعنی نکاح فروع نسبی مرضعه و فحل (پسر، دختر و اولاد آن‌ها) با مرتضع و مرتضعه ممنوع است. نکاح اصول نسبی مرضعه و فحل (پدر، مادر، اجداد، جدات آن‌ها) با مترضع و مرتضعه ممنوع است؛ زیرا آنان عمو، عمه، دایی و خاله رضاعی مرتضع هستند و به همین ترتیب دیگر گروه‌ها ذکر شده است.<ref>ر.ک: همان، ص54-49</ref>.


در فصل دوم کتاب احکامی که در رابطه با شیردهنده وجود دارد در سه عنوان مورد بررسی قرار گرفته است؛ اول این‌که مرضعه بر پدر و مادر مرتضع حرام نیست. دیگر آن‌که مرضعه بر حواشی (برادر و خواهر) مرتضع نیز حرام نیست؛ اما فروع (فرزندان) نسبی و یا رضاعی مرتضع بر مرضعه حرام هستند چراکه مرضعه جد رضاعی آن‌هاست؛ البته [[حلی، حسن بن یوسف|علامه]] و [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق ثانی]] این حکم را درباره اولاد رضاعی صادق نمی‌دانند<ref>ر.ک: همان، ص56-55</ref>.
در فصل دوم کتاب احکامی که در رابطه با شیردهنده وجود دارد در سه عنوان مورد بررسی قرار گرفته است؛ اول این‌که مرضعه بر پدر و مادر مرتضع حرام نیست. دیگر آن‌که مرضعه بر حواشی (برادر و خواهر) مرتضع نیز حرام نیست؛ اما فروع (فرزندان) نسبی و یا رضاعی مرتضع بر مرضعه حرام هستند چراکه مرضعه جد رضاعی آن‌هاست؛ البته [[حلی، حسن بن یوسف|علامه]] و [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق ثانی]] این حکم را درباره اولاد رضاعی صادق نمی‌دانند<ref>ر.ک: همان، ص56-55</ref>.


در فصول سوم تا پنجم کتاب هم احکام شوهر مرضعه و پدر و اصول مرتضع و دیگر افراد مرتبط بررسی شده است<ref>ر.ک: همان، ص63-57</ref>.
در فصول سوم تا پنجم کتاب هم احکام شوهر مرضعه و پدر و اصول مرتضع و دیگر افراد مرتبط بررسی شده است.<ref>ر.ک: همان، ص63-57</ref>.


ارضاع و شیردادنی که محرمیت می‌آورد شرایطی دارد؛ به‌عنوان‌مثال برخی تحدید به عدد کرده‌اند یعنی ده بار شیردادن را کافی دانسته‌اند. برخی تحدید به زمان کرده‌اند یعنی حداقل مثلاً شیر خوردن به مدی یک شبانه‌روز را لازم دانسته‌اند. برخی نیز تحدید به اثر کرده‌اند یعنی روئیدن گوشت و محکم شدن استخوان را شرط دانسته‌اند. نویسنده در بخشی از فصل پنجم به تبیین این موضوع و بررسی تنافی روایات پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص142-99</ref>. در انتهای مباحث این فصل نیز سه مسئله پیرامون رضاع مطرح شده و مورد بررسی قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص163-143</ref>.
ارضاع و شیردادنی که محرمیت می‌آورد شرایطی دارد؛ به‌عنوان‌مثال برخی تحدید به عدد کرده‌اند یعنی ده بار شیردادن را کافی دانسته‌اند. برخی تحدید به زمان کرده‌اند یعنی حداقل مثلاً شیر خوردن به مدی یک شبانه‌روز را لازم دانسته‌اند. برخی نیز تحدید به اثر کرده‌اند یعنی روئیدن گوشت و محکم شدن استخوان را شرط دانسته‌اند. نویسنده در بخشی از فصل پنجم به تبیین این موضوع و بررسی تنافی روایات پرداخته است.<ref>ر.ک: همان، ص142-99</ref>. در انتهای مباحث این فصل نیز سه مسئله پیرامون رضاع مطرح شده و مورد بررسی قرار گرفته است.<ref>ر.ک: همان، ص163-143</ref>.


نویسنده برخی کلمات یا عناوین را نیازمند توضیح خارج از متن دانسته و لذا آن‌ها را با علامت (1*) مشخص کرده است. توضیح این موارد در انتهای کتاب با عنوان ملحق با ذکر صفحه آمده است؛ مثلاً در ملحق چهارم مجموع شروط معتبره در رضاعی که موجب حرمت نکاح می‌شود را دوازده مورد دانسته و توضیح داده است. سپس ادله این موارد را به متن ارجاع داده است<ref>ر.ک: همان، ص188-185</ref>.
نویسنده برخی کلمات یا عناوین را نیازمند توضیح خارج از متن دانسته و لذا آن‌ها را با علامت (1*) مشخص کرده است. توضیح این موارد در انتهای کتاب با عنوان ملحق با ذکر صفحه آمده است؛ مثلاً در ملحق چهارم مجموع شروط معتبره در رضاعی که موجب حرمت نکاح می‌شود را دوازده مورد دانسته و توضیح داده است. سپس ادله این موارد را به متن ارجاع داده است.<ref>ر.ک: همان، ص188-185</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش