هاتف اصفهانی، احمد: تفاوت میان نسخهها
جز (Hbaghizadeh@noornet.net صفحهٔ هاتف اصفهاني، احمد را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به هاتف اصفهانی، احمد منتقل کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'هاتف اصفهاني، احمد' به 'هاتف اصفهانی، احمد') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class='wikiInfo'> | <div class='wikiInfo'> | ||
[[پرونده:NUR07062.jpg|بندانگشتی|هاتف | [[پرونده:NUR07062.jpg|بندانگشتی|هاتف اصفهانی، احمد]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type='authorName'|هاتف | ! نام!! data-type='authorName'|هاتف اصفهانی، احمد | ||
|- | |- | ||
|نام های دیگر | |نام های دیگر |
نسخهٔ ۱۱ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۵۴
نام | هاتف اصفهانی، احمد |
---|---|
نام های دیگر | سيّد احمد حسينى اردوبادى اصفهانى متخلّص به «هاتف» |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 1198ق |
اساتید | |
برخی آثار |
|
کد مولف | AUTHORCODE07062AUTHORCODE |
سید احمد هاتف اصفهانی، متخلص به هاتف، از شاعران بزرگ دوره افشاریه و زندیه است. او عمر خود را در اصفهان و قم و کاشان گذراند. هاتف، تحصیلات علمی داشت؛ در شعر شاگرد مشتاق و در سایر علوم شاگرد میرزا محمدنصیر اصفهانی بود. هاتف در زبان عربی توانا بود و به این زبان اشعاری هم سرود. عمده شهرت او بهخاطر ترجیعبند معروفش میباشد.
زادروز، زادگاه و تحصیل
تولد هاتف در نیمه اول قرن دوازده در اصفهان رخ داد. او در آن شهر به تحصیل ریاضی و حکمت و طب پرداخت[۱].
اساتید
گویا در فنون مزبور، از محضر میرزا محمدنصیر اصفهانی بهره برد. او در شعر مشتاق را بهعنوان راهنما و استاد خود برگزید[۲].
یاران همدرس
سید احمد هاتف، در حلقه درس میرزا محمدنصیر و مشتاق، با صباحی و آذر و صهبا دوستی و رفاقت تمام پیدا کرد و این دوستی تا پایان عمر اینان ادامه داشت[۳].
نسب، خانواده
سید احمد هاتف از سادات حسینی و از یک خانواده نجیب اصفهانی بود[۴].
«اصل خاندان او چنانکه از تذکره نگارستان دارا و تذکره محمدشاهی برمیآید از اهل اردوباد آذربایجان بوده و در زمان پادشاهان صفوی از آن دیار به اصفهان هجرت کرده و در این شهر متوطن گردیدهاند»[۵].
از خاندان و اولاد هاتف، جز پسرش سید محمد سحاب (متوفی 1223) ذکری نشده است؛ وی در زمان پادشاهی فتحعلی شاه از شاعران نامدار بوده و بیش از 5000 بیت شعر از او باقی مانده است. گذشته از این دیوان، تذکرهای به نام رشحات به او نسبت دادهاند که البته ناتمام مانده است[۶].
شغل، شاعران همدوره
هاتف گذشته از تبحر در ادبیات و سایر علوم، طبیب بوده و از این راه کسب روزی میکرده است. اشتغالش به این کار و نارضایتی نسبی او از این امر را میتوان در این شعر وی دید:
{{ب|که گمان داشت کز تنزل دهر|2= کار عیسی کشد به بیطاری'خون دل من چکد ز ناله من | گر به دست اندکی بیفشاری | |
از شکایات من یکی این است | که سپهرم ز واژگونکاری | |
داده شغل «طبابت» و زین کار | چاکران مراست بیزاری | |
فلک انباز کرده ناچارم | با فرومایگان با زاری |
[۷].
او با شاعران همدوره خود؛ حاج لطفعلیبیگ، متخلص به آذر و میرزا سلیمان کاشانی، متخلص به صباحی ارتباط صمیمی داشته و با آنها مشاعره میکرده است[۸].
ویژگیهای شعری
سید احمد هاتف در غزل مهارت داشت و از سبک شعری سعدی و خواجه پیروی مینمود[۹].
«غالب غزلیات او لطیف و حاوی مضامین عاشقانه و دلکش است و حق این است که بعضی از ابیات هاتف را بهآسانی نمیتوان از ابیات شیخ و خواجه مشخص کرد»[۱۰].
هاتف، بذلهگو بود، ولی اهل تملق نبود و نمود این کار در اشعارش بر زیبایی آن میافزود. اشعار او روان و سهل است و در برخی از قسمتها، اشعار «گلشن راز» را به خاطر میآورد. او مطالب عرفانی را به لطافتی ذکر کرده است که مثل یک حکایت پرفایده خاطر را جلب میکند[۱۱].
از میان شاعران آن زمان، «آذر» به استادی او اعتراف داشت، ولی سایر شعرا و ادیبانی که با شهرت او مقام خود را در خطر میدیدند، هجویاتی درباره او ساخته و در میان مردم منتشر کردند. چنانکه بیت ذیل گواهی میدهد، در اصفهان کمتر کسی خریدار ابیات او بوده است:
من به دیاری شدم جلوهده یار خویش | آینه دادم به «کور» نغمه سرودم به «کر» |
[۱۲].
عمده شهرت هاتف بهخاطر ترجیعبند عرفانی اوست[۱۳].
وفات
وفات هاتف اصفهانی، بنا به نوشته شمسالدین سامی بک ادیب و نویسنده مشهور ترک در سال 1198ق، در شهر قم اتفاق افتاده است[۱۴].
صباحی، سال وفات او را بهوسیله ماده تاریخ ضبط کرده است:
[۱۵].به آئین دعا گفتا صباحی بهر تاریخش | که یا رب منزل هاتف به گلزار جنان بادا |
پانویس
منابع مقاله
- مشیری، چنگیز، «سید احمد هاتف اصفهانی»، پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز)، مجله: نامه فرهنگ، مهر 1331ش، شماره 7، از صفحه 331 تا 334.
- اقبال، عباس، «سید احمد هاتف اصفهانی»، پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز)، مجله: ارمغان، فروردین 1313ش، شماره 155، از صفحه 41 تا 51.