۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== ساختار ==' به '==ساختار==') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
| خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
3. نويسنده بعد از بحث در مورد مدرك حجيت قول رجاليان سرانجام به اين نتيجه رسيده است: از آنچه گذشت به دست آمد كه قول رجالى از باب خبر واحد، حجت است؛ پس در آن هيچ مطلبى، شرط نيست جز آنچه در هر خبر ديگرى شرط است؛ يعنى: وثاقت ناقل و استناد نقل به حسّ.<ref>ر.ک: همان، ص39</ref> | 3. نويسنده بعد از بحث در مورد مدرك حجيت قول رجاليان سرانجام به اين نتيجه رسيده است: از آنچه گذشت به دست آمد كه قول رجالى از باب خبر واحد، حجت است؛ پس در آن هيچ مطلبى، شرط نيست جز آنچه در هر خبر ديگرى شرط است؛ يعنى: وثاقت ناقل و استناد نقل به حسّ.<ref>ر.ک: همان، ص39</ref> | ||
4. نويسنده هفت راه براى احراز وثاقت راوى برشمرده است و از جمله چنين نوشته است: يكى از مواردى كه وثاقت با آن ثابت مىشود اين است كه يكى از اعلام متأخرين بر او نصّ و تصريح كند، درصورتىكه مُخبِر، معاصر با مُخبَرٌعنه باشد يا نزدیک | 4. نويسنده هفت راه براى احراز وثاقت راوى برشمرده است و از جمله چنين نوشته است: يكى از مواردى كه وثاقت با آن ثابت مىشود اين است كه يكى از اعلام متأخرين بر او نصّ و تصريح كند، درصورتىكه مُخبِر، معاصر با مُخبَرٌعنه باشد يا نزدیک به عصر او باشد بهصورتى كه احتمال بدهيم درباره او كه از روى حسّ گفته باشد و به همين جهت توثيقات [[شيخ منتجبالدين]] يا [[ابن شهرآشوب]] را نسبت به راويان در اسانيد كتب اربعه روايى مىپذيريم، ولى توثيقات [[احمد بن طاووس]] يا [[علامه حلى]] يا [[ابن داود]] مقبول نيست.<ref>ر.ک: همان، ص50</ref> | ||
5. نويسنده يادآور شده است كه تعارض تضعيف با توثيق خاص به سه صورت قابل تصور است و صورت اولش، تعارض ثنائى است و آن به اين ترتيب است كه يكى از رجاليان يك راوى را توثيق كند، درحالىكه رجالى ديگرى او را تضعيف كرده است. در اين صورت حكم اين است كه هر دو (توثيق و تضعيف) ساقط مىشود؛ چه بگوييم كه قول رجالى از باب مطلق خبر حجت است، همانطوركه حقّ همين است و چه بگوييم از باب شهادت يا فتوى يا خبرويت حجت است؛ چون دليل حجيت شامل اين دو با هم نمىشود؛ چون با هم متنافى هستند و همچنين يكى از آن دو بهصورت معين دليلى بر حجيتش نداريم؛ چون ترجيح بلامرجح محال است يا دليل هر دو مساوى است و همچنين نمىتوان گفت كه يكى از آن دو بهصورت غير معين حجت است؛ چون در خارج هرچه هست، معين است. | 5. نويسنده يادآور شده است كه تعارض تضعيف با توثيق خاص به سه صورت قابل تصور است و صورت اولش، تعارض ثنائى است و آن به اين ترتيب است كه يكى از رجاليان يك راوى را توثيق كند، درحالىكه رجالى ديگرى او را تضعيف كرده است. در اين صورت حكم اين است كه هر دو (توثيق و تضعيف) ساقط مىشود؛ چه بگوييم كه قول رجالى از باب مطلق خبر حجت است، همانطوركه حقّ همين است و چه بگوييم از باب شهادت يا فتوى يا خبرويت حجت است؛ چون دليل حجيت شامل اين دو با هم نمىشود؛ چون با هم متنافى هستند و همچنين يكى از آن دو بهصورت معين دليلى بر حجيتش نداريم؛ چون ترجيح بلامرجح محال است يا دليل هر دو مساوى است و همچنين نمىتوان گفت كه يكى از آن دو بهصورت غير معين حجت است؛ چون در خارج هرچه هست، معين است. | ||
ویرایش