تحرير المقال في كليات علم الرجال: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - '== ساختار ==' به '==ساختار==')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۴۴: خط ۴۴:
3. نويسنده بعد از بحث در مورد مدرك حجيت قول رجاليان سرانجام به اين نتيجه رسيده است: از آنچه گذشت به دست آمد كه قول رجالى از باب خبر واحد، حجت است؛ پس در آن هيچ مطلبى، شرط نيست جز آنچه در هر خبر ديگرى شرط است؛ يعنى: وثاقت ناقل و استناد نقل به حسّ.<ref>ر.ک: همان، ص39</ref>
3. نويسنده بعد از بحث در مورد مدرك حجيت قول رجاليان سرانجام به اين نتيجه رسيده است: از آنچه گذشت به دست آمد كه قول رجالى از باب خبر واحد، حجت است؛ پس در آن هيچ مطلبى، شرط نيست جز آنچه در هر خبر ديگرى شرط است؛ يعنى: وثاقت ناقل و استناد نقل به حسّ.<ref>ر.ک: همان، ص39</ref>


4. نويسنده هفت راه براى احراز وثاقت راوى برشمرده است و از جمله چنين نوشته است: يكى از مواردى كه وثاقت با آن ثابت مى‌شود اين است كه يكى از اعلام متأخرين بر او نصّ و تصريح كند، درصورتى‌كه مُخبِر، معاصر با مُخبَرٌعنه باشد يا نزدیک به عصر او باشد به‌صورتى كه احتمال بدهيم درباره او كه از روى حسّ گفته باشد و به همين جهت توثيقات [[شيخ منتجب‌الدين]] يا [[ابن شهرآشوب]] را نسبت به راويان در اسانيد كتب اربعه روايى مى‌پذيريم، ولى توثيقات [[احمد بن طاووس]] يا [[علامه حلى]] يا [[ابن داود]] مقبول نيست.<ref>ر.ک: همان، ص50</ref>
4. نويسنده هفت راه براى احراز وثاقت راوى برشمرده است و از جمله چنين نوشته است: يكى از مواردى كه وثاقت با آن ثابت مى‌شود اين است كه يكى از اعلام متأخرين بر او نصّ و تصريح كند، درصورتى‌كه مُخبِر، معاصر با مُخبَرٌعنه باشد يا نزدیک به عصر او باشد به‌صورتى كه احتمال بدهيم درباره او كه از روى حسّ گفته باشد و به همين جهت توثيقات [[شيخ منتجب‌الدين]] يا [[ابن شهرآشوب]] را نسبت به راويان در اسانيد كتب اربعه روايى مى‌پذيريم، ولى توثيقات [[احمد بن طاووس]] يا [[علامه حلى]] يا [[ابن داود]] مقبول نيست.<ref>ر.ک: همان، ص50</ref>


5. نويسنده يادآور شده است كه تعارض تضعيف با توثيق خاص به سه صورت قابل تصور است و صورت اولش، تعارض ثنائى است و آن به اين ترتيب است كه يكى از رجاليان يك راوى را توثيق كند، درحالى‌كه رجالى ديگرى او را تضعيف كرده است. در اين صورت حكم اين است كه هر دو (توثيق و تضعيف) ساقط مى‌شود؛ چه بگوييم كه قول رجالى از باب مطلق خبر حجت است، همان‌طوركه حقّ همين است و چه بگوييم از باب شهادت يا فتوى يا خبرويت حجت است؛ چون دليل حجيت شامل اين دو با هم نمى‌شود؛ چون با هم متنافى هستند و همچنين يكى از آن دو به‌صورت معين دليلى بر حجيتش نداريم؛ چون ترجيح بلامرجح محال است يا دليل هر دو مساوى است و همچنين نمى‌توان گفت كه يكى از آن دو به‌صورت غير معين حجت است؛ چون در خارج هرچه هست، معين است.
5. نويسنده يادآور شده است كه تعارض تضعيف با توثيق خاص به سه صورت قابل تصور است و صورت اولش، تعارض ثنائى است و آن به اين ترتيب است كه يكى از رجاليان يك راوى را توثيق كند، درحالى‌كه رجالى ديگرى او را تضعيف كرده است. در اين صورت حكم اين است كه هر دو (توثيق و تضعيف) ساقط مى‌شود؛ چه بگوييم كه قول رجالى از باب مطلق خبر حجت است، همان‌طوركه حقّ همين است و چه بگوييم از باب شهادت يا فتوى يا خبرويت حجت است؛ چون دليل حجيت شامل اين دو با هم نمى‌شود؛ چون با هم متنافى هستند و همچنين يكى از آن دو به‌صورت معين دليلى بر حجيتش نداريم؛ چون ترجيح بلامرجح محال است يا دليل هر دو مساوى است و همچنين نمى‌توان گفت كه يكى از آن دو به‌صورت غير معين حجت است؛ چون در خارج هرچه هست، معين است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش