بررسی ریشههای تاریخی تشیع در ایران: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =') |
جز (جایگزینی متن - 'فارسى' به 'فارسی') |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
}} | }} | ||
'''بررسى ريشههاى تاريخى تشيع در ايران'''، اثر [[محمدعلى حاجيلو]] است كه به زبان | '''بررسى ريشههاى تاريخى تشيع در ايران'''، اثر [[محمدعلى حاجيلو]] است كه به زبان فارسی در عصر حاضر نوشته شده است. به گفتهى مؤلف كتاب، هدف وى از اين تأليف نشان دادن بخشى از حيات مذهبى و دينى تاريخ ايران، نشان دادن ماهيت تشيع در ايران و بررسى وضعيت نفوذ تشيع در ايران در طى ده قرن تا دوران صفويه مىباشد. | ||
== ساختار == | == ساختار == |
نسخهٔ ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۳۱
بررسی ریشههای تاریخی تشیع در ایران | |
---|---|
پدیدآوران | حاجیلو، محمد علی (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | ریشههای تاریخی تشیع در ایران |
ناشر | محمع جهانی شيعه شناسی |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1386 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | شیعه امامیه - ایران - تاریخ |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 239/2 /ح2ب4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
بررسى ريشههاى تاريخى تشيع در ايران، اثر محمدعلى حاجيلو است كه به زبان فارسی در عصر حاضر نوشته شده است. به گفتهى مؤلف كتاب، هدف وى از اين تأليف نشان دادن بخشى از حيات مذهبى و دينى تاريخ ايران، نشان دادن ماهيت تشيع در ايران و بررسى وضعيت نفوذ تشيع در ايران در طى ده قرن تا دوران صفويه مىباشد.
ساختار
كتاب حاضر شامل يك مقدمه، ديباچهاى از مدير مسئول مجمع جهانى شيعهشناسى، ديباچهاى از آقاى محمد زارع، پيشگفتار مؤلف، سه بخش اصلى و نتيجهگيرى و پيشنهادات است. سه بخش اصلى، به ترتيب مشتمل بر دو، پنج و دو فصل مىباشد.
گزارش محتوا
استاد محمدعلى حاجيلو، با بررسى عالمانه نظرات موجود درباره حيات مذهبى و دينى تاريخ ايران، ماهيت تشيع در ايران و بررسى وضعيت نفوذ تشيع در ايران در طى ده قرن تا دوران صفويه، به نقد آنها پرداخته است. علاوه بر ارائه اجمالى مباحث نظرى در مورد خاستگاه تشيّع، سعى كرده است، حقيقت موضوع را از لابهلاى مستندات تاريخى آشكار نمايد. نويسنده كتاب تقريبا عمده عوامل گرايش ايرانيان به مكتب اهلبيت(ع) را بهصورت مختصر بررسى نموده و هركدام را در سير تاريخى آن ارائه كرده است.
در بخش اول كه موضوع آن خاستگاه تشيع است، از «تشيع و پيشينه آن»، «نقد آراى نويسندگان و مورخان درباره علل پيدايش تشيع»، «تشيع در بين ايرانيان در قرن اول هجرى»، «كوفه و مدائن، پايگاه موالى و تشيع» و... سخن به ميان آمده است.
بخشى از كلمات نويسنده در اين بخش چنين است:
«كلمه شيعه، در لغت به معناى پيرو و تابع بودن است و از نظر اصطلاح، اكثر مورخين و نويسندگان معتقدند كه اين كلمه درباره پيروان حضرت على(ع) به كار رفته است. درباره زمان پيدايش اين اصطلاح نيز بين مورخين و نويسندگان اختلاف نظر وجود دارد. به نظر مىرسد اكثر مورخين شيعه به قدمت اين كلمه و كاربرد آن در زمان حضرت رسول(ص) اعتقاد دارند. درباره علل پيدايش تشيع، بعضى از نويسندگان، جاهلانه يا مغرضانه نظراتى را مطرح كردهاند كه باتوجه به بحث پيشين ما درباره زمان مصطلح شدن اين كلمه و كاربرد آن توسط پيامبر اكرم(ص)، آن نظرات دور از حقيقت است».[۱]
«نخستين دژهاى امپراتورى ساسانى در سال سيزدهم به دست اعراب مسلمان گشوده شد و در زمانى كوتاه بهتدريج تمام سرزمين ايران، بهجز كنارههاى درياى خزر به تصرف سپاهيان مسلمان درآمد».[۲]
بخش دوم درباره نقش حكومتهاى شيعى در رواج تشيع در ايران است. مؤلف در اين راستا به بررسى نهضت علويان طبرستان پرداخته و بيان مىكند كه نهضت علويان طبرستان در ميان رويدادهاى تاريخى ايران پس از اسلام سرآغاز يك رشته دگرگونىهاى بسيار مهم در زمينههاى گوناگون فرهنگى، سياسى و اجتماعى بود.
مؤلف در اين بخش، چگونگى شكلگيرى دولت آل بويه، اسماعيليه از نگاه منابع تاريخى، تشيع در دوره ايلخانيان، سربداران و مذهب تشيع و... را مورد بررسى قرار داده است.
بررسى منابعى كه درباره پيدايش و خاستگاه اسماعيليه سخن گفتهاند، قابل توجه است؛ زيرا نوشتههاى اين منابع با توجه به پايگاه فكرى هركدام از آنان متفاوت است. بعضى از آنان با ديدگاه طرفدارى از حاكميت عباسى نسبت به شيعه عموماًو نسبت به اسماعيليه خصوصا نگريستهاند و بر وفق مراد حاكمان سنىمذهب بغداد سخن گفتهاند، بهويژه اينكه اسماعيليان در بخشهاى عظيمى از سرزمينهاى اسلامى حكمرانى كردند و با خلفاى عباسى و حكومتهاى وابسته به آنان به مبارزه برخاستهاند.
بخش سوم درباره رسميت بخشيدن به تشيع دوازدهامامى در ايران است. مؤلف خاطرنشان مىكند كه اين امر توسط صفويان صورت گرفت. وى همچنين مىگويد پس از سقوط خلافت عباسيان در سال 656ق، جنبشهاى شيعى در جهان اسلام به دلايل متعددى اوج گرفت. اين اوجگيرى در شكلهاى مختلفى خود را نشان داد.
در فاصله قرن پنجم تا قرن نهم هجرى، ايران در معرض يورشهاى پىدرپى بيگانگان قرار داشت. هجوم سلجوقيان در قرن پنجم، غزان بلخ در قرن ششم، مغولان در سده هفتم و تيمور در پايان سده هشتم و آغاز قرن نهم، كشور ايران را به ويرانهاى تبديل كرد و مردم را به فقر و فلاكت كشاند. هجوم مغولان نقطه اوج اين يورشها بود. آنان تمام شهرهاى ايران را با خاک يكسان كردند و انسانهاى بىشمارى را از دم تيغ خود گذراندند و شهر و فرهنگ شهرى را نابود كردند.[۳]
قسمت پايانى كتاب در مورد نتيجهگيرى و پيشنهادات است. مؤلف در اين قسمت خاطرنشان مىكند كه «فرايند شكلگيرى تشيع در ايران برخلاف تصور عدهاى كه آن را به دوره صفويه نسبت مىدهند، يك فرايند طولانىمدت و تكاملى است و در طول ساليان متمادى عوامل متعددى موجب رونق و رشد تشيع در ايران شده است».[۴]
وى اشاره مىكند كه در چند زمينه امر تحقيق ضرورى به نظر مىرسد، از جمله:
- بررسى نقش علماى شيعه در ترويج تشيع در ايران.
- آنچه كه باعث اهميت پژوهش و نقل تاريخ به اين وسيله است، اين است كه منابع تاريخى، اغلب به دست نويسندگان غربى و مسيحى و يا سنى بوده است و ثبت وقايع تاريخى از ناحيه آنها بدون اعمال تعصبات مذهبى نبوده است.[۵]
در انتهاى كتاب، چكيدهاى از مطالب به شكل زير بيان شده است:
«يكى از مباحث مهم و اساسى در تاريخ مذهبى ايران، چگونگى و علل گرايش ايرانيان به تشيع است. مؤلف در چكيده كتاب، سؤالى را بدين قرار مطرح مىنمايند: سؤالى كه در اينجا مطرح است اين است كه بااينكه مسئله فتوحات در دوره خليفه دوم و سوم و پس از آن در دوره امويان در ايران دنبال شد و آنها نيز مبلغان تسنن بودند، چه تغيير و تحولاتى در ايران اتفاق افتاد كه ايرانيان را از مكتب خلفا به مكتب اهلبيت(ع) كشاند؟ در بررسى اين موضوع به علل و عوامل متعددى برمىخوريم. در قرون اوليه اسلامى عملكرد تبعيضآميز و قومگرايانه خلفا و عاملين آنها با مسلمانان عجم (موالى) كه ايرانيان هم جزئى از آنها بودند، ايرانيان را بهسوى مكتب اهلبيت(ع) كه اسلام راستين و عارى از هرگونه تعصب غير اسلامى و غير انسانى بود، كشاند.
در قرون بعدى نيز سيل مهاجرت علويانى كه مورد تعرض حكام اموى و عباسى قرار گرفته بودند به ايران، نقش مهمى در گرايش ايرانيان به تشيع داشت. همچنين تشكيل حكومتهاى شيعىمذهب در محدوده سرزمين ايران نيز از عوامل مؤثر در ترويج افكار اين فرقه در ايران بود. علاوه بر آن مىتوان به نقش تصوف در ترويج اعتقاداتى نزدیک به اعتقادات شيعه اشاره كرد. پس از هجوم مغولان به ايران و بروز ويرانى و ادبارى كه مردم ايران به آن گرفتار شدند، گرايش به تصوف و دورى از دنيا در ايران رونق بسزايى گرفت. فرقههاى صوفيانه كه مذهب رسمى آنان تسنن بود در قرون بعدى رنگوبوى شيعى به خود گرفتند و با پذيرش ولايت امامان دوازدهگانه به تشيع نزدیک شدند. صفويان بهعنوان كسانى كه مذهب تشيع را در ايران به رسميت شناختند خود از ميان يكى از همين فرقههاى صوفيانه ظهور كرده بودند كه آرامآرام از طريقت به سياست گرايش پيدا كردند، بلكه با مهاجرت علماى شيعه عرب به ايران، تشيع متمايل به تصوف آنها به رنگ تشيع علمى و مبتنى بر تعاليم اهلبيت تبديل شد. باتوجه به فضاى فكرى مناسبى كه در قرون نهم و دهم براى تشيع در ايران به وجود آمده بود، مذهب تشيع را در ايران رسميت بخشيدند و از آن زمان به بعد، بهجز چند دوره كوتاهمدت نظير دوران نادر، تشيع بهعنوان مكتب اكثريت قريب به اتفاق جامعه ايران قديم قرار گرفته كه علاوه بر ايران كنونى، شامل مناطقى نظير آذربايجان، بحرين، بخشهايى از عراق، پاكستان و افغانستان مىشد».[۶]
وضعيت كتاب
فهرست منابع كتاب در پايان آن ذكر شده است.
پاورقىهاى كتاب مربوط به ارجاع آيات و اسانيد كتاب مىباشد.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.