مجموعه رسائل و مصنفات: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== ساختار == ' به '== ساختار == ') |
جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا == ' به '== گزارش محتوا == ') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
از آنجا كه گزارش تمامى رسالهها به اطناب مقاله مىانجامد، لذا از ميان رسالهها، پنج رساله فارسى و چهار رساله عربى گزينش شده كه به ترتيب ارائه مىگردد: | از آنجا كه گزارش تمامى رسالهها به اطناب مقاله مىانجامد، لذا از ميان رسالهها، پنج رساله فارسى و چهار رساله عربى گزينش شده كه به ترتيب ارائه مىگردد: |
نسخهٔ ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۵۱
مجموعه رسائل و مصنفات | |
---|---|
پدیدآوران | هادی زاده، مجید (تصحيح و تعليق) عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین (نويسنده) |
ناشر | مرکز پژوهشی ميراث مکتوب |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1380 ش |
چاپ | 2 |
شابک | 964-6781-33-0 |
موضوع | تصوف - متون قدیمی تا قرن 14
عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلال الدین، - 736ق. - سرگذشتنامه عرفان - متون قدیمی تا قرن 14 فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 283/2 /ع2 |
مجموعه رسائل و مصنفات كاشانى، حاوى تأليفات كمالالدين عبدالرزاق كاشانى (متوفى 736ق) است. در اين اثر، نامهها و مقالات اعتقادى فارسى و عربى وى گردآورى شده است.
ساختار
كتاب، با مقدمهاى ارزشمند با عنوان «كاشانىنامه» آغاز شده است كه در آن شرح حال اين شخصيت و گزارش اجمالى و تفصيلى آثار او به قلم «مجيد هادىزاده» آمده است. رسالههاى او در دو بخش مجزاى فارسى و عربى تدوين شده كه در هر بخش 9 نامه و مقاله ذكر شده است.
گزارش محتوا
از آنجا كه گزارش تمامى رسالهها به اطناب مقاله مىانجامد، لذا از ميان رسالهها، پنج رساله فارسى و چهار رساله عربى گزينش شده كه به ترتيب ارائه مىگردد:
- «رسالهاى مختصر پيرامون مبدأ و معاد»: كاشانى، اين رساله مختصر را از پى طلب يكى از دوستان و ارادتمندانش نوشته است: «دوستى كه دست توفيق گريبان دل او را سوى تحقيق مىكشيد و پاى ارادتش راه طلب سعادت مىبريد، درخواست كرد كه فصلى مختصر جهت او در بيان مبدأ و معاد مسطور گردد». او، در اين رساله به گزيدهگويى تمام، نخست، در مقام بيان مبدأ آفرينش برمىآيد و در اين راستا از «روح كل» بهعنوان مخلوق اوّل سخن به ميان مىآورد و پس از آن به عالم ارواح مجرد، عالم ملكوت، عالم قدر و عرش و كرسى و هفت آسمان و عناصر أربعه و أجزاى آن- معادن، نبات، حيوان، انسان- اشاره مىكند، آنگاه به بيان رتبه آدمى كه آخرين نقطه قوس نزول است مىپردازد و در توضيح معاد به تفاوت منش افراد اين نوع و جايگاههاى گوناگون آنان پس از خروج از اين عالم اشاره و در پايان نيز از صنوف مختلف دوزخيان و عذاب آنان ياد مىكند.
- «رساله تشريفات»: مصنّف پس از ذكر مقدّمهاى در قسم اوّل رساله، در طىّ پنج تشريق، به بيان حقيقت توحيد و اقسام آن، توحيد افعال، توحيد اسماء، توحيد صفات و سرانجام توحيد ذات مىپردازد. قسم دوم- كه به بررسى عدالت اختصاص دارد- مشتمل بر شش تشريق است و پيرامون حقيقت عدالت و اقسام آن، عدالت نفس به حسب قواى آن، عدالت به نسبت با حضرت حق تعالى، عدالت سلطان به نسبت با رعيّت، عدالت به نسبت با بيگانگان و اجانب و عدالت به نسبت با متعلقان و خويشان بحث مىكند. قسم سوم رساله نيز در طى شش تشريق به بررسى محبّت و اقسام آن، محبّت حق با خود، محبّت بنده با خود، محبّت بنده با حق تعالى، محبّت حق با بنده و محبّت خلق با يكديگر پرداخته است. اين قسم، لطيفترين و دلانگيزترين قسم رساله است و سراسر آن مشحون از حقايق ذوقى است. سرانجام كاشانى در بخش خاتمه از وصف سيرت موحّد محبّ عادل و بيان طريقت او سخن به ميان مىآورد و در وصيّتى كه در نهايت كتاب آورده است، خواننده را به سلوك فرامىخواند تا معانى اين الفاظ بر جان او بنشيند. در پرتو اين اوصاف، اين رساله را مىتوان اثرى عرفانى - اخلاقى خواند.
- «نامه به علاء الدّوله سمنانى»: يك گونه از آثار صوفيان -كه با توجّه به فراوانيش مىتوان آن را نوعى از ادبيّات خانقاهى به شمار آورد- نامههايى است كه در ميان نوشتههاى مشايخ به چشم مىخورد. از جمله اين نوشتهها، مكاتباتى است كه ميان مشايخى كه هر يك به سلسلهاى منسوب بودند و ازاينرو پسندهاى يكسان نداشتند، انجام مىشد. معروفترين و كارسازترين نامه اين بخش كه در عين حال از شهرهترين نامههاى تمامى حوزه تصوّف نيز مىباشد، مكاتبهاى است كه ميان كاشانى و معاصر نامدار و قدرتمند، امّا نه چندان دانشمندش، علاء الدّوله سمنانى صورت گرفت. زمينه اين نامهنگارى در سفرى كه عبدالرزّاق به سلطانيه كرده فراهم آمده است. در اين سفر، امير اقبال سيستانى كه در شمار ياران و ارادتمندان سمنانى بود از كاشانى مىخواهد كه مبانى نظرى مسئله وحدت وجود را برايش توضيح دهد. پس از آن كاشانى از امير اقبال جوياى نظر سمنانى درباره شيخ اكبر و نظريه وحدت وجود مىشود و چون با بىاعتمادى او به اين نظريه روبهرو مىگردد، به نقد شفاهى آن مىپردازد. امير اقبال نيز اين سخنان را به شيخ خود عرضه مىدارد و سمنانى خشمگينانه به تخطئه و تكفير كاشانى مىپردازد؛ بدين ترتيب زمينه پديد آمدن اين مباحثه مكتوب فراهم آمد و يكى از آثار كاشانى صورت وجود يافت. آنچه اين نامه را سخت ارجمند مىسازد، گزارشهايى است كه او خود از سير زندگى و سيره عمليش در آن پرداخته و با توجّه به كمىدانستههاى ما درباره او، همين گزارشهاى خرد بسيار ارزشمند است. چهره عبدالرزّاق در اين نامه، چهرهاى است آرام كه درستى مدعاى خود را در لابهلاى آيات قرآنى و احاديث شريف و استدلالات عقلى جستوجو مىكند.
- «فوائد فارسى در بيان شكر»: اين مقاله، گزارشى است درباره چيستى شكر و بيان مراتب آن. كاشانى در اين مقاله، از پى تحقيقى كوتاه چنين نتيجه مىگيرد كه در ميان تمامى اعمالى كه نشانگر سپاسگزارى بنده است، نماز برترين مكان را داراست. در واقع بخش اعظمى از اين رساله، به بيان رازهاى معرفتشناسانه نماز اختصاص يافته است و از همين رو، آن را رسالهاى در بيان معارف بلند نماز نيز مىتوان ناميد.
- «تحفة الاخوان فى خصائص الفتيان»: اين كتاب، برگردانى فارسى است از رسالهاى كه كاشانى به همين نام به زبان عربى پديد آورد، لذا متن عربى آن در بخش رسالههاى عربى آمده است. اين ترجمه، به دلايلى، از جمله اينكه معارفپژوهان بيشترى از آن بهره گيرند، صورت پذيرفته است. عبدالرزاق، در اين رساله، كاملاً مقيد به متن اصلى نبوده و مطالب ديگرى را نيز به ترجمه افزوده است.
- «بيان مقدار السنّة السّرمديّة و تعيين ايّام الالهيّة»: اين رساله، از آثار ذوقى كاشانى و نشانگر نازكىهاى خيال اوست. در اين رساله تنها به توضيح بندهايى از چند كريمه قرآنى پرداخته است. وى، در اين رساله در پى آن است كه با بهرهگيرى از دستمايه وسيع حكمى و عرفانيش توضيحى درباره يوم الهى به دست دهد و مقدار آن را مشخص سازد. از منظر او مدّت بقاى حقيقت ذات الهى در حوزه معرفت آدمى معيّن نيست، چرا كه مُدْرَك تا به صفتى متّصف نشود، جزئى نمىشود و تا جزئى نشود، تعيّن نمىپذيرد و تا تعيّن نپذيرد، مدرَك نمىشود؛ ازاينرو، عبدالرزّاق، در پى مشخص نمودن تعيّنى براى ذات نامتعيّن برمىآيد و علم ذات به ذات را كه از حضرت احديّت ذاتيّه به حضرت واحديت تنزل مىكند، نخستين تعيّن قلمداد مىكند. حال با توجّه به اين اثنينيّت اعتبارى- ميان ذات احدى و صفات عليايش- مىتوان اين حضرت ثانى را مثبت ازل الآزال براى حضرت نخست دانست و نسبت اين هر دو ثابت به يكديگر را، «سرمد» خواند. حضرت الهيّه به سبب همين نسبت است كه حقايق اعيان را اقتضا مىكند كه با حدوث اين حقايق، نسبتى ديگر- ميان حقيقت اولى و نفس اعيان- پديد مىآيد.
- «الرسالة المعاديّة»: پيش از اين، از دو رساله كاشانى با نام «المبدأ و المعاد» ياد كرديم. در يكى از آن دو اثر، كاشانى، به تفصيل و در ديگرى به اجمال به توضيح مبدأ و معاد و احكام حائل بين اين دو اشاره كرده بود. رساله حاضر نيز هر چند در راستاى همان دو اثر پديد آمده است، امّا تنها به مباحث مربوط به «معاد» پرداخته است. آنگونه كه در پيش نويس اين رساله آمده است، عبدالرزّاق، اين رساله را نيز به درخواست يكى از دانشوران آن روزگار و در جهت ثبت آراء خود در اين زمينه پديد آورده است.
- از آنجا كه اين اثر، تنها به توضيح آموزه معاد پرداخته است، نخست، به تقسيم نفوس آدميان در آغاز قوس صعود- هنگامه مفارقت نفس از بدن- به دو قسم آگاهان و ناآگاهان اشاره مىكند و سپس هر يك از اين اقسام را به بخشهاى فرعى ديگر تقسيم مىنمايد. كاشانى در همينجا نظر خود را درباره فوز هر يك از اين انواع به بهشتهاى گوناگون و نيز معذّب بودن يا خلاصى يافتن هر يك از آنها را از دوزخ، بيان مىكند. پس از اين بخش، مصنّف به توضيح قيامتهاى سهگانه مندرج در قرآن كريم مىپردازد و طبقات محشوران در هر يك از اين قيامتها را توضيح مىدهد.
- «شرح حديث الحقيقة»: حديث حقيقت، حديثى است كوتاه و منسوب به حضرت اميرالمؤمنين، على(ع) كه از پى سؤال كميل بن زياد نخعى پديد آمد. اين روايت در حديثنامههاى متقدّمان و متأخّران در شمار احاديث علوى(ع) نيامده است و از همين رو در شمار احاديث مسند قرار نمىگيرد، اما اين حديث همواره به آن حضرت منسوب بوده و نفاست معنا و كوتاهى الفاظش سبب شده تا بسيارى از دانشيان مسلمان به گزارش آن بپردازند. اين رساله نيز نشانگر همراهى كاشانى با ديگر متفكران مسلمان در دستيابى به ژرفاى اين حديث است.
- «الرسالة العرفانيّة»: عنوان مقاله بىنامى است كه از آنجا كه نه خود كاشانى نام خاصّى بر آن نهاده و نه از متن رساله مىتوان اسمى برايش پيدا كرد، با اين عنوان ذكر شده است. اين رساله، گزارشنامهاى است كه كاشانى از سرگذشت خود پس از مفارقت از دوستان، براى ايشان نگاشته است. در اين رساله، از موانع پيشرفت سالك و نيز رافع اين موانع بهگونهاى رمزى- كه يادآورد رساله آواز پر جبرئيل سهروردى است- ياد شده است. بنا بر اين مىتوان اين رساله را اثرى در جهت يادآورى مبدأ و نفاست گوهر آدمى دانست. راهنمايان هادى و مضلّ مطرح شده در اين اثر نيز، ظاهراً نمادهاى نفوس آدمى- و نه چهرههايى حقيقى- به شمار مىروند. اين رساله، با نثرى سخت زيبا و استوار پرداخته شده و از خواندنىترين آثار كوتاه عبدالرزّاق است.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب، در ابتدا و فهارس ذيل در انتهاى اثر آمده است:
آيات؛ احاديث نبوى(ص)؛ احاديث ائمه هدى(ع)؛ اعلام؛ كتب؛ اشعار عربى؛ اشعار فارسى.
در پاورقى كتاب، اختلاف نسخ، آدرس آيات و منابع به كوشش مجيد هادىزاده انجام شده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.