قیام‌های شیعه در عصر عباسی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '== ساختار == ' به '== ساختار == ')
    جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا == ' به '== گزارش محتوا == ')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۳۴: خط ۳۴:


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==


    درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:
    درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:

    نسخهٔ ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۲۲

    ‏قیام های شیعه در عصر عباسی
    قیام‌های شیعه در عصر عباسی
    پدیدآورانکاظمی‌پوران، محمد (نويسنده)
    ناشروزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1380 ش
    چاپ1
    شابک964-422-302-0
    موضوعجنبش‏ها و قیام‏ها - تاریخ

    جنبشهای اسلامی - تاریخ

    عباسیان - تاریخ
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏DS‎‏ ‎‏76‎‏/‎‏4‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏2‎‏ق‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    قيام‌هاى شيعه در عصر عباسى از آثار استاد محمد كاظمى پوران (متولد 1341ش) است كه حركات انقلابى شيعيان در دوره عباسى مانند: قيام‌هاى محمد بن عبداللّه، ابراهيم بن عبداللّه، حسين بن على، يحيى بن عبداللّه و ادريس بن عبداللّه- را به صورت مستند بررسى كرده است. نويسنده همچنين در اين اثر، قيام‌هاى دوره اموى (قيام‌هاى حجر بن عدى، حسين بن على(ع)، مردم مدينه، توابين، مختار و قيام زيد بن على) را به عنوان مقدمه به شكل مختصر توضيح داده است.

    ساختار

    اين كتاب از يك مقدمه و بحثى درباره منابع و مآخذ و سه بخش به ترتيب ذيل تشكيل شده است: بخش مقدماتى (فصل اول- حكومت اموى و نهضت‌هاى مردمى در اين دوره و فصل دوم- دوره عبّاسى)؛ بخش اصلى (فصل اول- برخورد سادات حسنى با حكومت عباسى، فصل دوم- قيام محمد بن عبداللّه در سال 145ق، فصل سوم- قيام ابراهيم بن عبداللّه در سال 145ق، فصل چهارم- قيام حسين بن على در سال 169ق، فصل پنجم- قيام يحيى بن عبداللّه در سال 175ق، و فصل ششم- قيام ادريس بن عبداللّه در سال 172ق) و بخش پايانى (فصل اوّل- تاريخ تشيع و ائمه اطهار(ع) و فصل دوم- ديدگاه‌هاى كلى و نتايج). نويسنده در اين اثر از روش تاريخى تحليلى بهره برده است.

    گزارش محتوا

    درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:

    بر طبق پژوهش نويسنده: انگيزه اصلى قيام توابين، توبه به درگاه خداوند و نبرد با كسانى بود كه امام حسين(ع) و يارانش را كشته بودند. در واقع، توابين مى‌خواستند گذشته خود را در يارى نرساندن به امام حسين(ع) جبران كنند. رهبرى قيام توابين كه در سال 64ق آغاز شد و در سال 65ق به اوج خود رسيد، با سليمان بن صرد خزاعى از صحابه پيامبر(ص) و ياران على(ع) بود. تعداد توابين، ابتدا زياد بود اما گويا بر اثر مخالفت مختار به حدود چهار هزار تن رسيد، كه بيشتر آنان حتى سليمان كشته شدند. آنان، ريختن خون خود در راه خدا را تنها وسيله بخشايش گناه خويش مى‌دانستند، و اين كمترين و جزو نخستين آثار قيام حسينى بود. قيام توابين متأسفانه زمانى رخ داد كه شهر كوفه در دست زبيريان بود و آنها با بنى‌هاشم ميانه خوبى نداشتند، ضمن اينكه خطر بنى‌اميه نيز آنان را تهديد مى‌كرد. بنابراين، به نظر مى‌رسد، مصعب بن زبير با سوق دادن توابين به يك نبرد شتابزده مى‌كوشيد با مشغول‌كردن دشمنان مشترك به يكديگر، خود را تقويت كند. در بيانات رهبران توابين، بازگرداندن حكومت به اهل‌بيت به صراحت ديده مى‌شود، اما كمتر نامى از امام سجاد(ع) در منابع دست اول برده شده، و شايد اين به جهت تقيه توابين و پنهان‌كارى آنان باشد. در هرحال، مخالفت مختار با سليمان، مبنى بر اينكه وى اطلاعات نظامى ندارد و همكارى نكردن توابين با مختار كه به نام محمد حنفيه دعوت مى‌كرد و جنبه سياسى- نظامى كارهايش بيشتر بود، مى‌تواند نشانه‌اى از گرايش آنان به امام سجاد(ع) باشد[۱]

    سرانجام نويسنده تأكيد كرده است كه هدف اصلى قيام‌كنندگان، اداى تكليف، پاسخ به نداى وجدان و اجراى اصل امر به معروف و نهى از منكر و در نهايت تشكيل حكومت اسلامى و برگرداندن آن به صاحبان اصلى‌اش بود. علويان در كار خويش به‌هيچ‌وجه ادعاى «امامت» نداشتند، بلكه حركت‌هایشان را با مشورت با امام(ع) آغاز مى‌كردند. آنان جزو ياران و شاگردان امامان معصوم شيعه بودند و خود را مديون و مرهون وجود آنان مى‌دانستند. انتساب ادعاى مهدويت بر نهضت‌كنندگان علوى به‌هيچ‌وجه صحت ندارد و دلايل فراوانى به نقل از روايت‌هاى تاريخى و مستند به احاديث دينى، اين مطلب را ردّ مى‌كند. همچنين نويسنده نتايج حاصله از حركت انقلابى علويان- از قيام نفس زكيه تا ادريس صاحب مغرب- را اين چنين شمرده است: 1- رسوايى حكومت عباسى در انظار مردم و ايجاد جدايى بين خلفاى جور و جامعه اسلامى، بهترين و مهمترين نتيجه‌اى بود كه از حركت علويان به دست آمد و چهره نفاق و رياكارى دستگاه حاكمه را نمايان ساخت و بر ادعاى واهى خلفاى عباسى مبنى بر انتساب به خاندان پيامبر(ص) به عنوان وسيله‌اى براى جانشينى آن حضرت خط بطلان كشيد؛ 2- حركت علويان، رعب و وحشتى در دل حاكمان ستمگر عباسى ايجاد كرد، به‌طورى كه در تمام طول حكومت، هراسان به حفظ خويش و كنترل رفتارشان مى‌پرداختند و همين حركت‌ها عاملى بود كه نمى‌گذاشت آنها با آسودگى خيال و آرامش كافى به تخريب جامعه و ظلم و جور خود ادامه دهند. 3- حركت قيام‌كنندگان، پاسخ به نداى وجدان افراد انقلابى در حفظ روحيه مبارزه‌جويى و ظلم‌ستيزى آنان و نيز ايجاد حسّ رضايت و خشنودى در روح تشنه مردم ستمديده جامعه و در عين حال، تكيه‌گاهى براى دفاع از آنان در برابر ستمكاران بود و مى‌توانست انديشه انقلابى و روح فداكارى را همچنان در جامعه زنده نگه دارد؛ همان چيزى‌كه شيعيان امروز جهان، وارث آن به شمار مى‌آيند و به‌طور مسلم، آن را مديون حركت‌هاى خالصانه پيشگامان نهضت اسلامى و در رأس همه، حضرت امام حسين بن على(ع) و قيام عاشوراى حسينى مى‌دانند. 4- يكى از دستاوردهاى اين قيامها كه در واقع مى‌تواند بزرگترين و مهمترين آن باشد، تقويت روحيه دوستى و ارادت هرچه بيشتر مسلمانان نسبت به خاندان پيامبر(ص) و سادات در تمامى سرزمين‌هاى اسلامى در طول تاريخ، و افزايش محبوبيت و مقبوليت اجتماعى آنان بين مردم و علما، اعم از شيعه و سنى به‌عنوان نيروهايى ضد ظلم است كه در سراسر تاريخ گذشته، همواره مورد ظلم و اجحاف ستمگران بوده‌اند. 5- علاوه بر مواردى كه ذكر شد، اين قيامها باعث پيدايش فكرى تازه در بها دادن به شيعه به عنوان نيرويى مستقل و اهرمى قدرتمند از نظر سياسى و اجتماعى بود كه خلفا و ديگر صاحبان قدرت را وادار به پذيرش شيعيان كرد و با خروج از انزوا و تقيه، تا مقام وزارت خلفاى عباسى ارتقا داد[۲]

    وضعيت كتاب

    نويسنده نقشه و اطلس تاريخى قيامهاى علوى در عهد عباسى (193- 132ق) را آورده است[۳]او همچنين چند نمودار براى تسهيل فهم مطالب ذكر كرده است: نمودار زندگانى ائمه اطهار(ع)، اسامى و ارتباط خانوادگى فرزندان امام حسن(ع) كه در قيامهاى علوى ضد عباسيان شركت كرده و جان باختند، نمودار حركت ادريسيان در مغرب، «زينب، حلقه ارتباطى قيام‌كنندگان علوى در عهد عباسى» و «شجره‌نامه خلفاى عباسى 656- 132ق»[۴]نويسنده همچنين در پايان كتابش، متن كامل دفاعيه سيد بن طاووس از سادات حسنى را به نقل از كتاب اقبال الاعمال -به صورت تصويرى از صفحاتى از نسخه خطى آن كتاب- آورده است[۵]

    فهرست مطالب در ابتداى كتاب و فهرست منابع و مآخذ در انتهاى كتاب آمده است. آدرس مطالب و ارجاعات مفيدى در پاورقى كتاب ذكر شده است.

    پانويس

    1. متن كتاب، ص 40
    2. همان، ص 247- 249
    3. همان، ص 252
    4. همان، ص 253- 257
    5. همان، ص 265- 270

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.