مفتاح العلوم: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
جز (جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
كتاب با دو مقدمه از محقق و نويسنده آغاز شده است. احمد بن مصطفى، معروف به طاش كبرىزاده در «مفتاح السعادة و مصباح السيادة»<ref>ج 1، ص 188</ref>مىگويد كه: «مفتاح العلوم در 12 علم است. اما اين سكاكى گويى اصلا نظم و ترتيب را نمىشناخته و ترتيب مباحث كتابش چنان درهمريخته است كه بهسختى مىتوان توالى و ترتيب مطالب را پيگيرى كرد. خود او در ابتدا بعد از آنكه اسامى علوم فوق را برمىشمارد، گويا فراموش مىكند كه نام دوازده علم را برده است، بلافاصله مىگويد: اين كتاب را به سه قسم قرار دادم؛ يكى در صرف و دوم در نحو و سوم در دو علم معانى و بيان، كه البته هركدام از آنها ضمائمى دارد. سپس در تقسيمات اصلى و فرعى، بارها كلمه فصل را به كار مىبرد كه ما نمىدانيم | كتاب با دو مقدمه از محقق و نويسنده آغاز شده است. احمد بن مصطفى، معروف به طاش كبرىزاده در «مفتاح السعادة و مصباح السيادة»<ref>ج 1، ص 188</ref>مىگويد كه: «مفتاح العلوم در 12 علم است. اما اين سكاكى گويى اصلا نظم و ترتيب را نمىشناخته و ترتيب مباحث كتابش چنان درهمريخته است كه بهسختى مىتوان توالى و ترتيب مطالب را پيگيرى كرد. خود او در ابتدا بعد از آنكه اسامى علوم فوق را برمىشمارد، گويا فراموش مىكند كه نام دوازده علم را برده است، بلافاصله مىگويد: اين كتاب را به سه قسم قرار دادم؛ يكى در صرف و دوم در نحو و سوم در دو علم معانى و بيان، كه البته هركدام از آنها ضمائمى دارد. سپس در تقسيمات اصلى و فرعى، بارها كلمه فصل را به كار مىبرد كه ما نمىدانيم مثلاًفصل سوم، مربوط به كدام تقسيم است و قسعلىهذا<ref>ذاكرى، مصطفى، ص 97</ref> | ||
زبان نويسنده، بسيار دشوار، سخت و ديرياب است و كرنكوف در «دائرةالمعارف اسلام» مىگويد: اين دشوارى، ناشى از طول جملههاست كه در عربى، مألوف نيست و شايد تحت تأثير ترجمه كتب فلسفه يونانى بوده كه او مطالعه مىكرده است<ref>همان</ref> | زبان نويسنده، بسيار دشوار، سخت و ديرياب است و كرنكوف در «دائرةالمعارف اسلام» مىگويد: اين دشوارى، ناشى از طول جملههاست كه در عربى، مألوف نيست و شايد تحت تأثير ترجمه كتب فلسفه يونانى بوده كه او مطالعه مىكرده است<ref>همان</ref> |
نسخهٔ ۳ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۲:۲۸
مفتاح العلوم | |
---|---|
پدیدآوران | سکاکی، یوسف بن ابیبکر (نويسنده) هنداوی، عبدالحمید (محقق) |
ناشر | دار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1420 ق یا 2000 م |
چاپ | 1 |
موضوع | زبان عربی - بدیع
زبان عربی - صرف و نحو زبان عربی - معانی و بیان عروض عربی قافیه منطق |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PJA 2028 /س8م7 1378 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مفتاح العلوم، اثر ابويعقوب يوسف بن محمد سكاكى (متوفى 626ق)، كتابى دانشنامهمانند مىباشد كه در آن خلاصهاى از علوم ادبى زمان نويسنده، شرح داده شده است كه شامل صرف، تجويد، اشتقاق (صغير و كبير و اكبر)، نحو، معانى، بيان، بديع (كه آن را وجوه تحسين كلام ناميده است)، حد (يعنى تعريف منطقى مفاهيم)، استدلال، عروض، قافيه، نقد شعر و سرانجام مبحثى درباره اعجاز قرآن و رد مطاعن مخالفان مىشود[۱]
خطيب دمشقى در «تلخيص المفتاح» پيرامون اين اثر، چنين نوشته است: «چون علم بلاغت و توابع آن (يعنى علم بديع) از جليلالقدرترين و دقيقترين علوم است كه از روى آن، دقائق عربیت و اسرار آن معلوم مىشود و وجوه اعجاز قرآن از روى آن آشكار مىگردد و قسم سوم «مفتاح العلوم» سكاكى بزرگترين كتابى است كه در اين زمينه نوشته شده و از همه سودمندتر و ترتيب مطالب در آن، از همه بهتر و اصول مطالب در آن، از همه مجموعتر است، لذا با توجه به اينكه حشو و تطويل دارد و حشو و زوايد آن را بايد زدود، لذا من اين مختصر را تأليف كردم»[۲]
ساختار
كتاب با دو مقدمه از محقق و نويسنده آغاز شده است. احمد بن مصطفى، معروف به طاش كبرىزاده در «مفتاح السعادة و مصباح السيادة»[۳]مىگويد كه: «مفتاح العلوم در 12 علم است. اما اين سكاكى گويى اصلا نظم و ترتيب را نمىشناخته و ترتيب مباحث كتابش چنان درهمريخته است كه بهسختى مىتوان توالى و ترتيب مطالب را پيگيرى كرد. خود او در ابتدا بعد از آنكه اسامى علوم فوق را برمىشمارد، گويا فراموش مىكند كه نام دوازده علم را برده است، بلافاصله مىگويد: اين كتاب را به سه قسم قرار دادم؛ يكى در صرف و دوم در نحو و سوم در دو علم معانى و بيان، كه البته هركدام از آنها ضمائمى دارد. سپس در تقسيمات اصلى و فرعى، بارها كلمه فصل را به كار مىبرد كه ما نمىدانيم مثلاًفصل سوم، مربوط به كدام تقسيم است و قسعلىهذا[۴]
زبان نويسنده، بسيار دشوار، سخت و ديرياب است و كرنكوف در «دائرةالمعارف اسلام» مىگويد: اين دشوارى، ناشى از طول جملههاست كه در عربى، مألوف نيست و شايد تحت تأثير ترجمه كتب فلسفه يونانى بوده كه او مطالعه مىكرده است[۵]
اثر حاضر، تحقيقات و نوآورىهايى در زمينه علوم مورد بحث دارد كه موجب توجه علما و ادبا بدان گرديده است[۶]
سكاكى در تدوين اثر خويش، از دو اثر شيخ عبدالقادر جرجانى (متوفى 471ق) به نامهاى «دلائل الإعجاز» و «أسرار البلاغة»، استفاده كرده است[۷]
گزارش محتوا
در مقدمه محقق، پس از توضيح اقدامات تحقيقى انجامشده در مورد كتاب، به مطالب زير پرداخته شده است: زندگىنامه سكاكى و اثر وى، روش سكاكى در كتابش و تقسيماتى كه وى براى علم بلاغت قائل شده است[۸]
مقدمه نويسنده، به تعريف علم بلاغت و توضيح مطالبى پيرامون كتاب، اختصاص يافته است[۹]
اين كتاب، همه علوم بلاغت را در بر داشته و قسمتى هم از آن، درباره بديع است[۱۰]
از جمله علوم و مطالبى كه در كتاب مطرح شده است، عبارتند از:
علم صرف (مباحثى همچون: اشتقاق و قوانين آن، افعال، هيئت اسماء متصل به افعال و انواع احتراز از خطا)؛ علم نحو (مباحثى همچون: تعريف علم نحو، معرب، فاعل و اعراب)؛ علم معانى و بيان (مباحثى همچون: ضبط معاقد علم معانى، اسناد خبرى، تفصيل اعتبارات مسنداليه، تفصيل اعتبارات مسند، فصل و وصل، ايجاز و اطناب، تمنى، استفهام، امر، نهى، ندا، استعاره و اقسام آن، كنايه و تقسيمات آن)؛ علم استدلال يا علم خواص تركيب كلام (مباحثى همچون: دو حكم متناقض، عكس، استدلالى كه هر دو جمله آن شرطى يا يكى شرطى و ديگرى خبرى باشد و مجارى و احوال قياسات) و علم شعر و دفع مطاعن (مباحثى همچون: بيان مراد از شعر، تتبع اوزان، مخترعات علم شعر، انواع قافيه به اعتبار روى و...).
به عقيده برخى، سكاكى در اين كتاب، از روش قانونمندى استفاده نموده است. او كوششهاى جرجانى را درباره ساختهاى نحوى، زير عنوان علم معانى، دستهبندى نموده است؛ درحالىكه تحليلهاى خودش را درباره تمثيل، مجاز (شامل استعاره) و كنايه، زير عنوان علم بيان، آورده است[۱۱]
سكاكى به اين دو علم، توصيف نسبتا خلاصهاى درباره صنايع بديعى اضافه كرده و خود، آنها را «محاسن الكلام» ناميده است. او بديع را بر اساس لفظ و معنى تقسيم نموده است؛ ازاينروى، به نظر وى، صنعتى مانند مطابقت كه در آن شاعر روز و شب را با هم مىآورد، صنعتى معنوى است؛ زيرا شاعر با معنى سروكار داشته و از طرف ديگر، صنعتى مانند اعنات، صنعتى لفظى است؛ زيرا شاعر فقط به الفاظ توجه مىكند[۱۲]
وضعيت كتاب
بر محور اين كتاب، كارهايى چند صورت گرفته است. جلالالدين محمد بن عبدالرحمان قزوينى، معروف به خطيب دمشق، در قرن هشتم هجرى، در صدد برآمد كه قسم سوم اين كتاب را كه شامل معانى، بيان و بديع است، مختصر و به طريق بهترى تنظيم كند؛ لذا كتاب «تلخيص المفتاح» را نوشت كه سخت مورد اقبال ادبا قرار گرفت؛ بهطورىكه باعث شد خود «مفتاح العلوم» فراموش شود و همه بدين كتاب مختصر روى آورند و به شرح و تحشيه آن بپردازند[۱۳]
فهرست مطالب، آيات، احاديث، ابيات شعرى، انصاف ابيات، مصطلحات بلاغى مذكور در متن، به همراه فهرست منابع و مصادر مورد استفاده محقق، در انتهاى كتاب آمده است.
پانويس
منابع مقاله
- مقدمه و متن كتاب.
- ذاكرى، مصطفى، «تاريخچه علوم بلاغى»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: اطلاعرسانى و كتابدارى «آينه ميراث»، دوره جديد، بهار 1385، شماره 32 (علمى - ترويجى) (17 صفحه، از 93 تا 109).
- رسولى، حجت، «ريشهيابى مبانى علم ارتباطات در دانش بلاغت»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: ميانرشتهاى «دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه تهران»، زمستان 1380، شماره 160 (علمى - پژوهشى) (18 صفحه، از 309 تا 326).
- شيردل، الهه، «كتابشناسى زبان و ادبيات فارسى (معانى و بيان)»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: ادبيات و زبان «رشد آموزش زبان و ادب فارسى»، پاييز 1378، شماره 52 (8 صفحه، از 32 تا 39).
- اسميت، ويليام، مترجم: حسنآبادى، محمود، «نخستين آثار فارسى در بلاغت»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: فلسفه و كلام «كيهان انديشه»، مرداد و شهريور 1373، شماره 55 (18 صفحه، از 152 تا 169).