تاریخ علم الرجال و أهمیة رجال النجاشی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا == ' به '== گزارش محتوا == ')
    جز (جایگزینی متن - '== وضعيت كتاب == ' به '== وضعيت كتاب == ')
    خط ۴۵: خط ۴۵:


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==
    براى اثر حاضر، در پايان كتاب، فقط فهرست منابع و فهرست مطالب فراهم شده، وليكن متأسفانه فهارس فنى (آيات، روايات، اعلام و...) آماده نشده است.
    براى اثر حاضر، در پايان كتاب، فقط فهرست منابع و فهرست مطالب فراهم شده، وليكن متأسفانه فهارس فنى (آيات، روايات، اعلام و...) آماده نشده است.



    نسخهٔ ‏۱۷ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۲:۰۱

    تاریخ علم الرجال و أهمیة رجال النجاشی
    تاریخ علم الرجال و أهمیة رجال النجاشی
    پدیدآورانراضی، حسین (نويسنده)
    ناشرمؤسسة البلاغ
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1421 ق یا 2001 م
    چاپ1
    موضوعحدیث - علم الرجال

    نجاشی، احمد بن علی، 372 - 450ق. رجال النجاشی - نقد و تفسیر

    کتاب‎شناسی
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏114‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏2‎‏ت‎‏2

    تاريخ علم الرجال و أهمية رجال النجاشي، اثر حسين الراضى عبدالله است كه در آن، تاريخچه دانش رجال را به‌صورت مختصر، به زبان عربى شرح داده و بعد به شناسايى نقش و ارزش و ويژگى‌هاى كتاب رجال نجاشى پرداخته و به برخى از اشكالات و شبهات در اين زمينه پاسخ داده است.


    ساختار

    كتاب حاضر، مقدمه ندارد و متن اصلى از سه باب تشكيل شده است: 1. تاريخ علم رجال در خلال پنج قرن؛ 2. اهميت نجاشى و رجالش؛ 3. بررسى نقدهاى علامه سيد عبداللّه شرف‌الدين در كتاب «مع موسوعات رجال الشيعة»، بر رجال نجاشى.

    نويسنده براى توليد اثر حاضر از منابع معتبر و متعددى (74 كتاب به زبان عربى) استفاده كرده است.

    گزارش محتوا

    برخى از مطالب جالب اثر حاضر كه نشانگر روش و محتواى آن است، به اين صورت است:

    1. شايد بهترين تعريف دانش رجال آن است كه مولى على كنى در حاشيه «توضيح المقال» گفته است: علمى است كه در آن از احوال راوى از جهت اتصافش به شرائط قبول خبر و عدمش بحث مى‌شود و.[۱]

    2. يكى از ويژگى‌هاى نجاشى آن است كه او روايت نمى‌كند جز از ثقات؛ همان‌طوركه استاد آقاى خوئى استظهار كرده است از كلمات نجاشى در شرح حال «احمد بن محمد بن عبيداللّه جوهرى» ذيل شماره (205) و در شرح حال «محمد بن عبداللّه بن محمد بن عبيداللّه بن بهلول» ذيل شماره (1060)؛ هرچند در آنچه سيد استاد استفاده كرده، نظر است، بلكه ممنوع است و به‌هرحال، دست كم او (نجاشى) به‌شدت مى‌كوشيد مشايخى را كه از آنان روايت نقل مى‌كرد، گزينش كند و شايد اكثرشان از ثقات بودند؛ همان‌گونه‌كه اين مطلب در شرح حال ابن جنيد ذيل شماره (1048) ذكر شده است. يكى ديگر از ويژگى‌هاى رجال نجاشى اين است كه نجاشى كتابش را در اواخر عمرش نوشت كه دلالت دارد بر اتقان و اطلاع فراوان و خبرگى وسيعش.[۲]

    3. نويسنده در پايان به اين نتيجه رسيده است: از همه آنچه گذشت به دست مى‌آيد كه نجاشى ضابطه‌مندترين و متقن‌ترين رجالى‌اى است كه از همه بيشتر به حالات رجال و راويان آشناست و كتابش بهترين كتابى است كه در اين فنّ در طول قرون پنج‌گانه، بلكه بعد از آن نوشته شده است و به همين جهت هر كسى كه بعد از او آمده بر آن اعتماد كرده و توثيقات او را بدون هيچ شك و ترديدى پذيرفته است؛ پس آن ملاحظاتى كه سيد بر آن مطرح كرده و در برخى موارد آن اشكالات را از غفلت نجاشى شمرده، هيچ‌كدام وارد نيست، نه بر نويسنده و نه بر كتابش و من اين كتاب را براى دفع آن شبهات و يارى نجاشى و دفاع از حقيقت نوشتم.[۳]

    4. نويسنده در پايان كتاب، نامش را اين‌گونه نوشته است: «حسين بن الحاج ملا علي بن الحاج ملا راضي بن الحاج ملا محمدعلي بن صالح العبداللّه»؛ گفتنى است كه در نام نويسنده كتاب بر روى جلد و صفحه شناسنامه، نيز كلمه «عبدالله» همراه با «ال» و به‌صورت «العبدالله» نوشته شده است! بديهى است كه «عبد» در اين كلمه مركب، مضاف است و تنوين و «ال» در هنگام اضافه حذف مى‌شود و به همين جهت اين واژه همراه با «ال» صحيح نيست و البته بايد اين مسئله را اشتباه تايپى شمرد.

    وضعيت كتاب

    براى اثر حاضر، در پايان كتاب، فقط فهرست منابع و فهرست مطالب فراهم شده، وليكن متأسفانه فهارس فنى (آيات، روايات، اعلام و...) آماده نشده است.

    كتاب حاضر، مستند است و نويسنده، ارجاعات و استنادات و توضيحاتش را به‌صورت پاورقى آورده است.

    مخاطبان اين اثر، عبارتند از علاقه‌مندان و متخصّصان و پژوهشگران علم رجال و حديث.

    مؤلف اثر حاضر را در الإحساء در 25 صفر الخير 1417ق، به پايان برده است و همچنين تجديد نظر و افزودن برخى از زندگى‌نامه‌ها به اين كتاب در شب چهارشنبه 9 رمضان المبارك 1421ق، به انجام رسيده است.[۴]

    پانویس

    1. ر.ک: متن كتاب، ص7
    2. ر.ک: همان، ص120-121
    3. همان، ص145
    4. ر.ک: همان، ص146

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.