ترجمه اعلام نهجالبلاغه: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== ساختار == ' به '== ساختار == ') |
جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا == ' به '== گزارش محتوا == ') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
مقدمه كتاب، درباره كتاب نهجالبلاغه و اين كه نهجالبلاغه استوارترين پايگاه علمى و نيرومندترين پشتوانه فكرى است كه ميراث فرهنگى عربى و اسلامى را در طول قرنها محفوظ نگاه داشته و تا آن زمان كه زندگى و انسان در طبيعت رو به تكامل است، اين ميراث را همچنان حفظ خواهد كرد. كتابى كه باطل را از هيچ سويى بدو راه نيست... كلامى كه از انديشه فصيحترين عرب و داناترينشان نسبت به زيورهاى سخن تازى، پس از همتايش پيامبر اعظمتر اويده است. | مقدمه كتاب، درباره كتاب نهجالبلاغه و اين كه نهجالبلاغه استوارترين پايگاه علمى و نيرومندترين پشتوانه فكرى است كه ميراث فرهنگى عربى و اسلامى را در طول قرنها محفوظ نگاه داشته و تا آن زمان كه زندگى و انسان در طبيعت رو به تكامل است، اين ميراث را همچنان حفظ خواهد كرد. كتابى كه باطل را از هيچ سويى بدو راه نيست... كلامى كه از انديشه فصيحترين عرب و داناترينشان نسبت به زيورهاى سخن تازى، پس از همتايش پيامبر اعظمتر اويده است. | ||
نسخهٔ ۱۶ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۳۲
ترجمه اعلام نهجالبلاغه | |
---|---|
پدیدآوران | امینی، محمد هادی (نويسنده) امامی، ابوالقاسم (محقق) |
ناشر | بنياد نهجالبلاغه |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1359 ش |
چاپ | 1 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ترجمه اعلام نهجالبلاغه، تألیف محمد هادى امينى به زبان فارسى با ترجمه ابوالقاسم امامى درباره اشخاصى كه نام آنها در نهجالبلاغه آمده است، مىباشد. اين اثر اولين كتابى است كه در اين مورد نوشته شده است كه ترجمه مختصرى از اعلامى كه در ميان مطالب نهجالبلاغه از آنها ياد شده است، در آن آمده است.
ساختار
كتاب داراى مقدمه و اسامى 62 نفر از اعلام نهجالبلاغه به ترتيب حروف الفبا آمده است.
شيوه بيان مطالب كتاب، به ترتيب حروف الفبا آمده است كه تحت عنوان هر شخص توضيح مختصرى از زندگىنامه آنها بيان شده است.
گزارش محتوا
مقدمه كتاب، درباره كتاب نهجالبلاغه و اين كه نهجالبلاغه استوارترين پايگاه علمى و نيرومندترين پشتوانه فكرى است كه ميراث فرهنگى عربى و اسلامى را در طول قرنها محفوظ نگاه داشته و تا آن زمان كه زندگى و انسان در طبيعت رو به تكامل است، اين ميراث را همچنان حفظ خواهد كرد. كتابى كه باطل را از هيچ سويى بدو راه نيست... كلامى كه از انديشه فصيحترين عرب و داناترينشان نسبت به زيورهاى سخن تازى، پس از همتايش پيامبر اعظمتر اويده است.
حقيقت اين است كه نهجالبلاغه از آغاز تأليف يا از هنگامى كه از انديشه تابناك امام تراويد، مطلوب مردمان و گمشده استاد و دانشجو و سخنور و زاهد و سياستمدار و دانشمند بوده و هيچ كس از آن بى نياز نبوده است.
و در پايان مقدمه به اين اشاره شده است كه كتاب حاضر به چه علت نوشته شده است. «بنا به دعوت كنگره هزاره نهجالبلاغه، نسبت به سهم خود، معرفى كوتاه اعلام دارد در نهجالبلاغه را كه ضمن سخنان امام(ع) از آنها ياد شده است به عنوان موضوع بحث خود برگزيدهام. اميدوارم اين بحث به عنوان راهنماى پژوهندگانى گردد كه مايلند درباره رهبران اسلام و پيشروان فكرى كه نامشان در نهجالبلاغه آمده است، پژوهش كنند. اعلام را به ترتيب الفبايى مىآورم و در معرفى ايشان، به منابع مهم تاريخى تكيه مىكنم. ضمنا نام پيامبرانى را كه در نهجالبلاغه از ايشان ياد شده است؛ مانند: آدم، ابراهيم، داود، عيسى، موسى، هارون و محمد عليهمالسلام در اين بحث وارد نكردهام. توفيق همه كوشندگان راه خدمت به اين امت را كه بهترين امتها است، از خداوند خواستارم و اميدوارم خداوند گامهاى همه خدمتگزاران را در راه عزت و سر بلندى و استقلال و رستگارى اين امت استوار دارد».
متن كتاب با ترجمه ابوذر غفارى صحابه بزرگوار پيامبر(ص) و على(ع) شروع شده است. به اين ترتيب كه: «جندب بن جنادة بن سفيان بن عبيد بن حرام بن غفار، كه به سال (32 31 هجرى) در زمان عثمان، در «ربذه» درگذشت و ابنمسعود بر جنازه او نماز گزارد. ابوذر از صحابه پيامبر(ص) و يكى از اركان چهارگانه بوده است. پيامبر(ص) دربارهاش فرمود: «هيچ درختى در سايه خود و هيچ زمينى بر روى خويش سخنگويى صادقتر از ابوذر نديده است...»
از آن جايى كه بناى مؤلف در اين كتاب بر اختصارگويى در مورد اشخاص بوده، مطالب پيرامون هر شخصيت را به صورت كوتاه بيان داشته و مطالب اشخاص معروف از صحابه را در حدود يك تا دو صفحه بيان داشته و اصحاب غير مشهور يا ذكر نشدهاند و يا اين كه به چند سطر در مورد آنها بسنده شده است.
همانند اين كه درباره شخصى مثل سعد ابىوقاص دو صفحه تمام مطالب به خواننده ارائه نكردهاند و وقتى به شخصيتى؛ همانند؛ ذعلب يمانى را در چند سطر گزارش كردهاند: «ذعلب يمانى، از اصحاب على(ع) شيوا و رسا سخن مىگفت. هم اوست كه به على(ع) گفت: آيا پروردگارت را ديدهاى و على فرمود: «واى بر تو اى ذعلب من آن نيم كه خدايى را كه نديدهام، پرستش كنم» و ذعلب گفت: «چگونه او را ديدهاى على(ع) فرمود: «چشمان به ديدن جسمانى ببيندش ولى دلها به حقيقت ايمان او را توانند ديد».
وضعيت كتاب
كتاب بدون پاورقى و توضيحات مىباشد و در اين چاپ هيچ فهرستى براى كتاب در نظر گرفته نشده است.