ابن عجیبه، احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' {{' به '{{')
    جز (جایگزینی متن - '==وابسته‌ها=={{وابسته‌ها}}' به '==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} ')
    خط ۷۴: خط ۷۴:




    ==وابسته‌ها=={{وابسته‌ها}}
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
     
    [[البحر المدید في تفسیر القرآن المجید]]  
    [[البحر المدید في تفسیر القرآن المجید]]  



    نسخهٔ ‏۳ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۵۴

    ابن‌عجیبه، احمد
    نام ابن‌عجیبه، احمد
    نام‌های دیگر حسنی، احمد بن محمد

    احمد بن عجیبه

    ابن‌عجیبه، احمد بن محمد

    ابن‌عجیبه، ابوالعباس احمد بن محمدحسنی

    نام پدر
    متولد 1747 م
    محل تولد
    رحلت 1224 ق یا 1809 م
    اساتید
    برخی آثار البحر المدید في تفسیر القرآن المجید

    إیقاظ الهمم في شرح الحکم

    کد مؤلف AUTHORCODE2699AUTHORCODE

    ولادت

    ابن عَجيبه، ابوالعباس احمد بن محمد بن مهدى بن عجيبه حسنى، عارف، مفسر و دانشمند مراكشى بود. وى در سال 1160 يا 1161 در قريه الخميس، واقع در ناحيه منسوب به قبيله انجرا، در سواحل جنوبى مديترانه ميان طنجه و تطوان زاده شد. خانواده او از شرفاى (ساداتِ) آنجا بوده‌اند و طبق شجره‌نامه‌اى كه مترجم فهرسه به زبان فرانسوى در مقدمه آن کتاب تنظيم كرده است، در اصل از طريق حسن مثنى و حسن بن على(ع) به على بن ابى‌طالب(ع) مى‌رسد.

    کسب علم و دانش

    وى تحصيلات مقدماتى و قرائت قرآن را در زادگاه خود فراگرفت و يك چند در قصر الكبير نزد فقيه محمد السوسى و سپس در تطوان نزد استادانى چون احمد الرشا، عبدالكريم بن قرّيش و محمد ورزازى به تحصيل فقه، كلام، تفسير و علوم ادبى پرداخت. هنگامى كه شيخ محمد جنوى به تطوان آمد، وى ملازم مجلس درس او شد و فقه و حديث و سپس مباحثى در عرفان را از او فراگرفت. پس از وفات محمد جنوى، ابن عجيبه عازم فاس شد و در آنجا به مجلس درس سيدى محمد التاودى ابن سوده پيوست و از او اجازه تدريس و نقل حديث گرفت.

    فاس در آن روزگار يكى از مراكز مهم علوم و معارف اسلامى بود و ابن عجيبه در آن شهر با جمعى از دانشمندان بزرگ مغرب آشنا شد و از چند تن از آنان نيز در تفسير، حديث و فقه كسب علم كرد و اجازه روايت گرفت، ولى چندى بعد به تطوان بازگشت و به تعليم و تدريس مشغول شد و در اين سفر با عارف مشهور سيدى محمد بوزيدى آشنا و به طريقه درقاوى وارد شد. وى قبلاً در مجالس درس محمد جنوى به عرفان گرايش يافته و حكم ابن عطاءالله و اصول الطريقه شيخ زرّوق را خوانده بود، ولى ورود به طريقه درقاوى تحولى اساسى در فكر و روح او پديد آورد، از علوم ظاهر به علم باطن روى آورد، از علايق دنيوى دست شست و در زىّ صوفيه به سياحت در نواحى مختلف و ارشاد طالبان و تأسيس زاويه‌هايى براى اجتماع صوفيه و سير و سلوك روحانى پرداخت.

    وى در فهرسه چگونگى تغيير و تحول روحى و باطنى خود را با ذكر جزئيات بيان مى‌كند و عوامل مؤثر در اين دگرگونى را باز مى‌گويد (ص40- 48) و مجاهدت‌ها و رياضت‌هاى سخت و مساعى و مصائب خود را به تفصيل بر مى‌شمارد و از جمله ماجراى گرفتار شدن خود و برادر و يارانش را در تطوان كه به سبب مجاهدت در تبليغ و ترويج طريقه و به تهمتى ناروا به زندان افتاده بودند، حكايت مى‌كند. با ورود درويشان همراه او به زندان و پيوستن برخى ديگر از صوفيه به آنان، زندان به خانقاهى تبديل و حلقه‌هاى ذكر و تلقين تشكيل شد و زندانيان همگى به آنان پيوستند و در خيرات و خوراكى‌هايى كه از بيرون مى‌رسيد، با آنان سهيم شدند. پس از 3 روز ابن عجيبه و يارانش از زندان آزاد شدند و از آنان التزام و تعهد گرفته شد كه از ترويج و تبليغ افكار و روش‌هاى صوفيانه خوددارى كنند، ولى پس از چندى اين خبر به فاس رسيد و مردم آنجا عامل تطوان را به سبب اين عمل مورد ملامت و تقبيح قرار دادند و فقيه اديب سيدى سليمان الحوات در قصيده‌اى كه در فهرسه نقل شده است، به مذمت مسببان آن پرداخت.

    اين واقعه كه ابن عجيبه از آن به عنوان «امتحان» ياد مى‌كند، به هيچ روى او را از راه و روشى كه در پيش گرفته بود، بازنداشت و وى همچنان به دعوت مردم به سوى خدا، تأسيس و تشكيل زاويه و خانقاه در نقاط مختلف آن ناحيه و تأليف و تصنيف آثار علمى و عرفانى مشغول بود تا سرانجام در غماره به طاعون مبتلا شد و در شوال 1224ق درگذشت. مقبره او در نزدیک ى طنجه، بر بلندى‌هايى كه بر قريه زميج و نيز بر دريا و صخره‌هاى جبل‌الطارق مشرف است، واقع شده و هر سال در اواخر تابستان، درويشان درقاوى در آنجا گرد مى‌آيند و با مراسم خاصى ياد او را گرامى مى‌دارند.

    ابن عجيبه در چگونگى معاش، رفتار، سلوك، افراط در تجرد، اعراض از دنيا و جهاد با نفس، از روش درويشان درقاوى و عادات و اعمال قلندرگونه آنان پيروى مى‌كرد. او و يارانش، سبحه‌هاى بلند با دانه‌هاى درشت بر گردن مى‌افكندند، عصا به دست مى‌گرفتند، جامه‌اى خشن به تن مى‌كردند و در شهرها و دهكده‌ها به سير و سفر مى‌پرداختند و غالباً هيأت غريب و نامأنوس آنان موجب تعجب و گاه خشم و بيزارى مردم مى‌شد. وى خود گويد كه بعد از ورود به طريقه درقاوى به حكم آيه «وَلَقَدْ جِئْتُمونا فُرادى» (انعام 94/6/) دارايى خود و حتى كتب «علوم ظاهر» را فروخت و وجه آن را صرف خريد خانه‌اى براى شيخ خود كرد، ولى با اينهمه از شمار آثارى كه در ابواب مختلف علوم از او برجاى مانده است، چنين برمى‌آيد كه زندگانى او صرفاً سير آفاق و رياضت و مجاهدت نفسانى نبوده، بلكه بيشتر به تحقيق، مطالعه و تصنيف مى‌گذشته است.


    آثار

    1. البحر المديد في تفسير القرآن مجيد.
    2. ايقاظ الهمم في شرح الحكم.
    3. الفتوحات الالهيه في شرح المباحث الاصليه.
    4. معراج التشوف الى حقائق التصوف.
    5. الفتوحات القدوسية في شرح المقدمة الاجرومية.
    6. ازهار البستان في طبقات الاعيان.
    7. الفهرسه.
    8. ديوان.

    علاوه بر آثارى كه ذكر شد، ابن عجيبه شروح مختلفى بر سوره فاتحه، قصيده برده بوصيرى، تائيه ابن فارض و اشعار ابن عربى و ششترى دارد كه ذكر آن‌ها در فهرسه آمده است.

    منابع

    برگرفته از دايره المعارف بزرگ اسلامى، ج4، 213.


    وابسته‌ها