امام خمينی و بيداری اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR33279J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.) |
جز (Hbaghizadeh@noornet.net صفحهٔ امام خميني و بيداری اسلامي را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به امام خمينی و بيداری اسلامی منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۷:۴۵
نام کتاب | امام خميني و بيداری اسلامي |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | حسینی فر، رضا (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | |
موضوع | |
ناشر | دانشگاه معارف اسلامی، معاونت پژوهشی، گروه انقلاب اسلامی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE33279AUTOMATIONCODE |
«امام خمينى و بيدارى اسلامى»، اثر رضا حسينىفر است كه از سوى دفتر نشر معارف منتشر شده است.
در اين كتاب با انديشههاى سياسى امام خمينى(ره)، زمينهها و بسترهاى شكلگيرى انديشه ايشان، نقش ايشان در انقلاب، بيدارى اسلامى، صدور انقلاب و... آشنا مىشويم.
در فصل نخست، بهصورتى گذرا به زندگىنامه علمى - سياسى امام خمينى پرداخته شده است. زندگىنامه، به اعتراف مؤلف اندكى بهدرازا كشيده شده است؛ به دو دليل:
نخست آنكه دوران زندگى امام خمينى سرشار از وقايع و حوادث گوناگون بوده است و امام در تمام اين پيشامدها، يا آفريننده بود يا درسگيرنده؛
دوم آنكه اهميت تصميمگيرىهاى امام، زمانى بهدرستى درك مىشود كه دست كم با برخى از مؤلفههاى اثرگذار بر تصميمگيرى ايشان آشنا باشيم.
فصل دوم به بحث دين و سياست مىپردازد. پرسش محورى اين فصل آن است كه امام خمينى بهعنوان انديشمند دينى، چرا و چگونه پا به عرصه سياست نهاد و بين اين دو چه ارتباطى وجود دارد؟ امام خمينى بهعنوان رهبر و ايدئولوگ انقلابى كه در ايران شكل گرفت، در نخستين گام حركت سياسى خود، نارضايتى خود را ابتدا از دولت و سپس از سلطنت پهلوى اعلام كرد.
در فصل سوم به اين پرسش اساسى پرداخته مىشود كه ايشان چه مشكلى با دستگاه حاكم داشت؟ و چرا همچون بسيارى از مخالفان، به انجام پارهاى اصلاحات، راضى نشد و تنها گزينه پيشِ رو را انقلاب دانست؟ (مقدمه كتاب، ص20 و 21).
مؤلف در جواب به اين سؤال چنين گفته است: «امام خمينى با مبانى دينى خود و نيز با مطالعه تاريخ معاصر ايران و تأمل در مشكلات فراوان نظامهاى حاكم، به اين نتيجه رسيده بود كه نهتنها سلطنت پهلوى، كه نظام سلطنتى، از اساس دچار مشكل است و انجام پارهاى اصلاحات نمىتواند مشكل آن را مرتفع سازد» (متن كتاب، ص149).
در فصل چهارم، جامعه آرمانى امام و نظام بديلى كه ايشان بهجاى سلطنت معرفى مىكنند، مطرح و دلايل مشروعيت چنين نظامى از نگاه امام بررسى شده است.
در فصل پنجم، به جغرافياى انقلاب پرداخته شده است. پرسشِ محورى اين فصل، اين است كه آيا انقلاب ايران، محدود به اين كشور است يا گسترهاى بيش از آن دارد؟ اگر گستره انقلاب بيش از جغرافياى ايران است، حد و مرز آن تا كجاست؟ درهرصورت، گستره آن را چگونه و با چه ادلهاى مىتوان تعيين كرد؟ (مقدمه كتاب، ص21).
در اين فصل، شيوههاى صدور انقلاب از ديدگاه امام معرفى شده است. مؤلف در اينباره چنين مىگويد: امام براى صدور انقلاب، راههاى بسيار مسالمتآميز و درعينحال، قابل اجرايى را در دستور كار قرار داد. برخى از اين شيوهها به شرح زير است:
«تبليغ اسلام راستين»، «اجراى صحيح برنامههاى اسلام در ايران و نشان دادن الگوى مناسبى براى ساير كشورها»، «تلاش در جهت هماهنگ كردن دولتها با ملتها» و «آشنايى دولتها و ملتها با نقشههاى شوم استعمار و دعوت آنها به عزت و اقتدار» (متن كتاب، ص277-282).
فهرست محتويات، در ابتدا و كتابنامه و فهرست مجلات و روزنامهها در پايان كتاب آمده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.
پیوندها