بصری، حسن: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'بصري، حسن' به 'بصری، حسن')
    جز (Hbaghizadeh@noornet.net صفحهٔ بصري، حسن را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به بصری، حسن منتقل کرد)
    (بدون تفاوت)

    نسخهٔ ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۴۰

    بصری، حسن
    نام بصری، حسن
    نام های دیگر ب‍ص‍ري‌، اب‍و س‍ع‍ي‍د ال‍ح‍س‍ن ‌ب‍ن‌ ي‍س‍ار

    ب‍ص‍ري‌، ح‍س‍ن‌

    ح‍س‍ن‌ ال‍ب‍ص‍ري‌

    ح‍س‍ن ‌ب‍ن‌ ي‍س‍ار ال‍ب‍ص‍ري‌

    نام پدر
    متولد / 21ق
    محل تولد
    رحلت / 110ق
    اساتید
    برخی آثار


    کد مولف AUTHORCODE01815AUTHORCODE

    حسن بصری با شهرت حسن ‌بن ابوالحسن یسار، متکلم، مفسر، محدّث، واعظ، فقیه و یکی از هشت زاهد معروف قرن اول و دوم بوده است. وی به امام‌التابعین، سیدالتابعین و شیخ‌الاسلام ملقب و کنیه‌اش ابوسعید یا ابومحمد یا ابوعلی بود[۱].

    سال و محل تولد

    حسن در مدینه به دنیا آمد و در وادی‌القری (از مضافات مدینه) پرورش یافت. در تاریخ تولد او اتفاق ‌نظر وجود ندارد[۲].

    خانواده

    پدر حسن اهل میسان (دشت میشان خوزستان کنونی) و نخست مسیحی و نامش یسار یا فیروز (پیروز) بود. فیروز در یکی از فتوح اسلامی اسیر شد. سپس او را به مدینه بردند و پس از مدتی آزاد شد. در آنجا او با ربیع بنت نضر یا جابر بن عبداللّه انصاری یا فرد دیگری از انصار، پیوند ولاء داشت؛ ازاین‌رو، حسن را انصاری می‌خواندند[۳].

    مادر حسن، خیره، کنیه‌اش امّ‌الحسن، در فتح میسان به اسارت درآمد و با امّ‌سلمه، همسر پیامبر، یا کسان دیگری پیوند ولاء داشت. حسن در اشتغال به قصه‌گویی و وعظ از مادر خود متأثر بود[۴].

    در سال دوم خلافت امام علی(ع)، حسن به شانزده سالگی رسید و همراه خانواده‌اش به بصره سفر کرد و پس از مدتی با زنی ایرانی‌الاصل ازدواج کرد و از او صاحب دو پسر و یک دختر شد[۵].

    تعاملات سیاسی

    حسن هفتاد سال از عمر خود را در دوره امویان گذراند. چون خلیفه عمر بن عبدالعزیز در سیاست رفتاری شایسته داشت، حسن نیز با وی مناسباتی مبتنی بر شفقت و نیک‌خواهی داشت و دوازده نامه به او نوشت که در آن‌ها به توضیح صفات پیشوای عادل، تحذیر وی از فریب‌های دنیا، دعوت به زهد و پارسایی، اندرزگویی و تسلیت او به سبب مرگ فرزندش پرداخت. حتی یک بار خلیفه او را عهده‌دار منصب قضا کرد. پیش از این تاریخ نیز در سال ۴۳ در دستگاه ربیع ‌بن زیاد حارثی، از اصحاب امام علی(ع)، به کتابت و منشی‌گری مشغول بود. همچنین نقل است که وی سه سال در شاپور، کاتب انس‌ بن مالک بود. بااین‌حال، حسن به‌شدت با برخی از خلفای عصر خود و کارگزاران ستمگر آنان، به‌ویژه حجاج ‌بن یوسف ثقفی، مخالفت می‌نمود، بی‌آنکه شورش‌های مسلحانه برضد آنان را تأیید کند. گاهی نیز در برخورد با حکام جائر، بر مبنای تقیه سلوک می‌کرد. در سال‌هایی که حجاج حاکم عراق بود، حسن بارها بر او لعنت فرستاد و برخورد او با حجاج چنان بود که حجاج بارها تصمیم به قتل او گرفت[۶].

    در میان معاصرانِ معارضِ حسن، معروف‌تر از همه ابن ‌سیرین است که مخالفت آن دو با یکدیگر مَثل شده و گویند: «جالِسْ إِمّا الحَسَنَ أَو ابْنَ سيرين». ظاهراً این مخالفت معلول برخوردهای تند حسن با حکام - خاصه حجاج - و شیوه ابن‌ سیرین در تسلیم در برابر حکام و بلکه پشتیبانی از آنان بوده است[۷].

    جایگاه علمی

    حسن در دوازده سالگی یا چهارده سالگی قرآن را از بر کرد و گفته‌اند هر سوره‌ای را که می‌آموخت، شأن نزول و تأویل آن را نیز فرامی‌گرفت[۸].

    شیوه تفسیری

    حسن در مقام تفسیر، علاوه بر تفسیر قرآن به قرآن، در تفسیر نصوص قرآن و توضیح احکام آن، پیاپی از احادیث نبوی و قدسی و اقوال صحابه، از جمله امام علی(ع)، ابن ‌عباس و ابن ‌مسعود و تابعین، بهره می‌برد. از دیگر منابع تفسیری او اسرائیلیات و اقوال اهل کتاب و منقولات کسانی همچون کعب‌الاحبار، وهْب‌ بن منبه و عبداللّه‌ بن سلام بود. عنایت به عقل، توجه به ابعاد قرآن و لایه‌های باطنی آن و اهتمام به تأویل، در مکتب قرآن‌شناسی حسن جایگاهی درخور دارد[۹].

    بصری و علم حدیث

    حسن سیصد تن از صحابه رسول خدا(ص) را درک کرد و با هفتاد نفر از کسانی که در غزوه بدر حضور داشتند، مصاحبت داشت و بسیاری از احادیث را از آنان فراگرفت و برای دیگران روایت کرد. با ملاحظه روایات و اقوال و خطبه‌های او می‌توان به این نتیجه رسید که از صحابه و تابعین، اشخاص بسیار کمی به اندازه او در بازگو کردن کلمات امام علی(ع) اهتمام داشته‌اند. با وجود این، به دلیل شرایط حاکم بر زمانه، حسن در بسیاری موارد سخنان امام علی(ع) را بدون تصریح به نام گوینده اصلی و گاهی با عنوان «فقد قيل» (گفته شده) یا با تعبیر کناییِ «ابوزینب» و «یکی از صالحان» نقل کرده است[۱۰]. به احادیثی که حسن نقل کرده، ایراداتی گرفته شده که از آن جمله است: تدلیس، ارسال و نقل به معانی نه الفاظ. بصری، گاهی در مقام نقل حدیث از معیارهای عقلی بهره برده است[۱۱].

    فقه حسن بصری

    گذشته از مقام حدیثی، حسن از فقیهان بزرگ و مفتیان مؤثر نیز بود. کتاب‌های متعددی به نقل آرای فقهی منسوب به حسن اختصاص یافته است، از جمله «فقه ‌الحسن‌ البصري»، در هفت جلد، تألیف قاضی ابوعبداللّه محمد بن مفرج قرطبی و «موسوعة فقه ‌الحسن ‌البصري»، در دو جلد، تألیف محمد رواس قلعه‌جی. آرای فقهی حسن به کتاب، سنّت، اقوال صحابه و اجتهاد به رأی، متکی است[۱۲]. از میان آرای خاص فقهی او به این موارد می‌توان اشاره کرد: عدم جواز وضو با نبیذ (شراب خرما) و جواز متعه حج که برخی از آن به‌عنوان حج تمتع یاد می‌کنند (که این دو نظر برخلاف رأی بسیاری از خلفا و فقهای اهل‌سنّت است)؛ عدم جوازِ حبسِ مدیونی که قادر به‌ ادای دین خود نیست؛ حق‌ طلاق برای‌ زن درصورتی‌که همسرش نتواند هزینه زندگی او را تأمین کند؛ زنی که باید عدّه وفات یا طلاق نگه دارد، به محض وضع حمل یا سقط شدن جنین، عدّه او به سر می‌رسد؛ در جنگ مسلمانان با غیر مسلمانان، مسلمانان حق ندارند اسیران غیر مسلمان را بکشند و باید یا آنان را آزاد کنند یا در برابر آنان فدیه بگیرند و رهایشان نمایند[۱۳].

    اساتید

    1. انس ‌بن مالک؛
    2. جابر بن عبداللّه انصاری؛
    3. حُذَیفه یمانی؛
    4. عبداللّه ‌بن عباس؛
    5. حِطّان ‌بن عبداللّه؛
    6. عمران ‌بن حصین؛
    7. احنف‌ بن قیس؛

    و...[۱۴].

    آثار

    به گفته ابن‌سعد، حسن همه کتاب‌هایش را، به‌جز یکی، سوزاند. با وجود این، چندین اثر به او منسوب است، از جمله: نامه‌ای به عبدالملک‌ بن مروان در رد قدریهريال رساله حکایت قضا و قدر به فارسی؛ شروط الإمامة؛ الأسماء الإدريسية، در تصوف و نزول القرآن[۱۵].

    شاگردان

    1. مالک ‌بن دینار؛
    2. ثابت بنانی؛
    3. ایوب سجستانی/سختیانی؛
    4. فرقد سبخی/سنجی؛
    5. عبدالواحد بن زید؛
    6. واصل ‌بن عطاء؛
    7. حبیب عجمی؛
    8. غیلان دمشقی؛
    9. معبد جهنی؛
    10. محمد بن واسع؛
    11. قتاده سدوسی؛
    12. عمرو بن عبید[۱۶].

    بصری و تصوف

    بسیاری از سلسله‌های تصوف، از جمله سهروردیان، طَیفوریان، مولویان و سلسله‌های صوفیه هند، مثل چشتیان، به حسن بصری منسوبند و نام او در شجره‌نسب احمد غزالی، ابوبکر نسّاج، ابونجیب سهروردی، مجدالدین بغدادی و نجم‌الدین کبری ذکر شده است[۱۷].

    شیوه سلوکی

    به‌طور کلی شیوه سلوک حسن، که خود سخت به آن پایبند بود، مبتنی بود بر اصولی چون محاسبه نفس، حزن، استفاده از نعمت‌های حلال، اجتناب از افراط در زهد، نکوهش اعتیاد به زندگی پرتجمل و گردآوری ثروت انبوه، دوری از شنیدن غنا، توجه به وظایف اجتماعی، اهتمام به امور مسلمانان و ترجیح آن بر پاره‌ای از عبادات، دوری از رابطه مریدی و مرادی و تظاهر به شوریدگی، تخطئه نگاه‌های فراانسانی به بزرگان، دوری از طفیلی‌گری و ارتزاق از راه دین و عبادت حق بدون توجه به ثواب و عقاب[۱۸].

    مکتب فکری

    درباره مکتب فکری حسن، اتفاق ‌نظر وجود ندارد؛ او را معتزلی، شیعی، پیرو مذهب مرجئه و معتقد به مبانی اشاعره دانسته‌اند[۱۹]. از علمای شیعه کسانی همچون محمدباقر خوانساری و علی علیاری تبریزی و عبداللّه مامقانی نیز با استناد به روایت سلیم ‌بن قیس هلالی که حاکی از ندامت حسن و توبه در آخر عمرش است، اظهار کرده‌اند که حسن نخست در راه هدایت نبود و بعد مستبصر شد و به پیروان مذهب حق پیوست[۲۰].

    وفات

    وی در ۱۱۰ در بصره درگذشت و در همان‌جا به خاک سپرده شد. آرامگاه او از دیرباز شناخته شده بوده و مقدسی از آن یاد کرده و امروزه نیز پابرجاست[۲۱].

    پانویس

    1. ر.ک: ثبوت، اکبر، ج13، ص283
    2. همان
    3. ر.ک: همان
    4. ر.ک: همان
    5. ر.ک: همان
    6. ر.ک: همان، ص283-284
    7. ر.ک: همان، ص284
    8. ر.ک: همان، ص283
    9. ر.ک: همان، 284
    10. همان، ص285
    11. ر.ک: همان
    12. ر.ک: همان
    13. ر.ک: همان
    14. ر.ک: همان، ص284
    15. ر.ک: همان، ص286
    16. ر.ک: همان
    17. ر.ک: همان
    18. ر.ک: همان، ص286-287
    19. ر.ک: همان، ص287
    20. ر.ک: همان، ص288-289
    21. ر.ک: همان، ص286

    منابع مقاله

    ثبوت، اکبر، «دانشنامه جهان اسلام»، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، بنیاد دایرة‌المعارف اسلامی، تهران، 1388ش.