رضوانی، محمداسماعیل: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '</div> «' به '</div> «') |
جز (جایگزینی متن - '/ نوع اثر: کتاب / نقش: بکوشش' به '') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type='authorWritings'|[[روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر سوم فرنگستان]] | |data-type='authorWritings'|[[روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر سوم فرنگستان]] | ||
|-class='articleCode' | |-class='articleCode' | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف |
نسخهٔ ۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۱۵
نام | رضوانی، محمداسماعیل |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | |
متولد | 1300 ش |
محل تولد | بیرجند |
رحلت | 1375 ش |
اساتید | |
برخی آثار | روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر سوم فرنگستان |
کد مؤلف | AUTHORCODE3707AUTHORCODE |
«محمداسماعيل رضوانى»، در روستاى خراشاد (24 كيلومترى جنوب شرقى بيرجند) به دنيا آمد. وى از شش سالگى به مكتب رفت و قرآن را فراگرفت و پس از آن، اولين كتابى كه خواندنش را شروع كرد، «نصاب الصبيان» اثر ابونصر فراهى بود.
وى در مصاحبهاش در سال 1367 با مجله كيهان فرهنگى مىگويد: «... من در سال 1300ش متولد شدم. زادگاهم قريهاى است به نام خراشاد در 24 كيلومترى جنوب شرقى بيرجند؛ خراشاد گويش ديگرى است از كلمه خورشيد، كه من آن را در «الاتنبيه و الاشراف» پيدا كردم. پدرم در آنجا روحانى و بزرگ محل بود. من هم طبق معمول آن زمان به مكتب مىرفتم...».
در سن هشت سالگى، پدر خانواده، رضوانى را نزد يكى از اقوام در بيرجند فرستاد تا در مدرسه طلاب شوكتيه كه مديريت آن با روحانى نامدار آن منطقه، يعنى مرحوم آقا شيخ محمدرضا سرچاهى بود، مشغول به تحصيل شود. مدتى از اين موضوع گذشت تا اينكه در پى تاسيس مدارس به سبك جديد، تحت عنوان تدين با مديريت مرحوم فاضلى، مسير زندگى استاد به كلى تغيير كرد.
پس از آن، آثارى چون امثله و شرح امثله را آموخت و در همين دوران، مسير زندگىاش، به لطف معلم دبستان تدين تغيير كرد و وارد مدرسه عمومى شد و علوم متداول و جديد را نيز فرا گرفت. وى در سال 1322 با اخذ مدرك ديپلم، از دبيرستان فارغ التحصيل شد و بلافاصله به خدمت وزارت فرهنگ در آمد و تدريس در دبستان و پس از آن تدريس در دبيرستان را آغاز كرد.
وى بعد از مدتى تدريس در زادگاه خود، به تهران منتقل گرديد و ضمن تدريس در دبيرستان فرخى، توانست در سال 1328، تحصيل در دوره كارشناسى رشته تاريخ و جغرافى در دانشسراى عالى را آغاز نمايد. وى در سال 1335 مقطع كارشناسى ارشد را نيز سپرى نمود و سرانجام در 1342 موفق به دريافت دكترا رشته تاريخ از دانشگاه تهران گرديد.
وى مدتها در دانشگاه ملى و دانشگاه تهران به تدريس مشغول بود و پس از آنكه به درخواست خود در سال 1358 بازنشسته شد، تا پايان عمر به تحقيق و پژوهش در زمينه تاريخ ايران پرداخت.
وى ستونى محكم براى رشته تاريخ ايران محسوب مىشود و بدين سبب پدر علم تاريخ معاصر ايران نام گرفت. از وى همچنين به عنوان پدر تاريخ مطبوعات ايران نام برده مىشود.
وى سرانجام در 5 فروردين 1375 در تهران درگذشت.
استادان و مربيان
استادانى كه او قبل از تحصيل در دانشگاه و در طى تحصيل در دانشگاه از آنان بهره برده بود، عبارتند از: آقا شيخ محمدرضا سرچاهى، مرحوم فاضلى، مرحوم سيد عبدالحسين آيتى، مرحوم تهامى، سيد محمد فرزان بيرجندى، دكتر بينا، نصرالله فلسفى، على اصغر شميم، ابراهيم پور داود، دكتر محمدحسن گنجى، سعيد نفيسى، عباس اقبال و دكتر بهمنش.
آثار
مهمترين تأليفات و مقالات وى عبارتند از:
1- زمينى كه روى آن زندگى مىكنيم؛
2- انقلاب مشروطيت ايران؛
3- اعلانها و اعلاميههاى دوره قاجار؛
4- تبليغات نامه تنسر با همكارى مجتبى مينوى؛
5- تصحيح تاريخ منتظم ناصرى در سه جلد؛
6- سفرنامه ظهيرالدوله همراه مظفرالدين شاه به فرنگستان تهران؛
7- روزنامه خاطرات ناصرالدين شاه در سفر سوم فرنگستان (با همكارى فاطمه قاصيها)، در سه جلد؛
8- عالم آراى عباسى، در سه جلد؛
9- يادداشتهاى امينالدوله؛
10- مجموعه مقالات علمى ايشان كه به بيش از 61 مقاله مىرسد، در دست چاپ است.
ايشان افزون بر كتابهاى ياد شده، چند جلد كتاب درسى تآليف كردهاند. از جمله:
يك دوره تاريخ و جغرافيا و تعليمات اجتماعى دبيرستان و يك دوره كامل تاريخ و جغرافيا براى دانشسراى مقدماتى و كلاسهاى تربيتى، آمورش و پرورش و نيز كتاب درسى تاريخ سياسى ايران براى دانشجويان دانشكده افسرى.
وابستهها
سفرنامه ظهیرالدوله همراه مظفرالدین شاه به فرنگستان