جامع التواریخ (تاریخ افرنج، پاپان و قیاصره): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
باب چهارم، از ماجراى ولادت ابراهيم(ع) آغاز مىشود و به داستان مريم، مادر مسيح(ع) پايان مىيابد. ابراهيم، فرزند تارخ بن ناخور بود كه با زن و فرزندش به مصر رفت و در آنجا فرعون كنيزكى به نام هاجر به وى هديه داد كه مادر اسماعيل شد و ساره، نخستين همسر ابراهيم، او را به دليل تكبر ورزيدنش به بطايح عرب راند و خودش در صد سالگى ابراهيم (شوهرش)، اسحاق را زاييد. نويسنده به رغم ديدگاه شيعيان، بر اين است كه ابراهيم، فرزند ساره را در نوزده سالگى به كوه برد تا براى خداوند قربانى كند و خدا برهاى فرستاد تا به جاى او ذبح كند. | باب چهارم، از ماجراى ولادت ابراهيم(ع) آغاز مىشود و به داستان مريم، مادر مسيح(ع) پايان مىيابد. ابراهيم، فرزند تارخ بن ناخور بود كه با زن و فرزندش به مصر رفت و در آنجا فرعون كنيزكى به نام هاجر به وى هديه داد كه مادر اسماعيل شد و ساره، نخستين همسر ابراهيم، او را به دليل تكبر ورزيدنش به بطايح عرب راند و خودش در صد سالگى ابراهيم (شوهرش)، اسحاق را زاييد. نويسنده به رغم ديدگاه شيعيان، بر اين است كه ابراهيم، فرزند ساره را در نوزده سالگى به كوه برد تا براى خداوند قربانى كند و خدا برهاى فرستاد تا به جاى او ذبح كند. | ||
ساره و ابراهيم را پس از وفاتشان، در جايى | ساره و ابراهيم را پس از وفاتشان، در جايى نزدیک به بيتالمقدس نهادند كه اكنون خليل الله خوانده مىشود. يعقوب، پدر بنى اسرائيل و عيص، جدّ اقوام فرنگ، از فرزندان اسحاق بودند و ايوب از نسل عيص شمرده مىشد. يعقوب پيامبر شد و نزد لاوان، برادر مادرش رفت و هفت سال براى او كار كرد تا دختر كوچكش را به زنى گرفت و با دوازده پسرش به سرزمين خود بازگشت. داود، از نسل يهودا يكى از ده پسر يعقوب بود و مريم از نسل داود به شمار مىرفت كه به فرمان خدا و بدون شوهر، به عيسى(ع) بار دار شد. سليمان نيز فرزند داود بود كه بزرگترين پادشاه مصر و شام و بنى اسرائيل شمرده مىشد و بيتالمقدس (يروشالاييم) را بنياد نهاد. مسيح (كِرِسطوس) در دوران اَغُسطُوس (قيصر) زاده شد. | ||
باب نخست از قسم دوم اين كتاب، ديدگاه نصرانيان را درباره عيسى(ع) در بر دارد و از باور آنان به «اَب و ابن و روح القدس» سخن مىگويد. | باب نخست از قسم دوم اين كتاب، ديدگاه نصرانيان را درباره عيسى(ع) در بر دارد و از باور آنان به «اَب و ابن و روح القدس» سخن مىگويد. |
نسخهٔ ۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۵۷
جامع التواریخ (تاریخ افرنج، پاپان و قیاصره) | |
---|---|
پدیدآوران | رشیدالدین فضلالله (نويسنده) روشن، محمد (مصحح) |
ناشر | مرکز پژوهشی ميراث مکتوب |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1384 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-8700-03-6 |
موضوع | اروپا - تاریخ - متون قدیمی تا قرن 14
امپراتوران - روم - سرگذشتنامه - متون قدیمی تا قرن 14 پاپها - سرگذشتنامه - متون قدیمی تا قرن 14 نثر فارسی - قرن 7ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | D 17 /ر5ج2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
جامع التواریخ (تاریخ افرنج، پاپان و قیاصره) نوشته رشيدالدين فضلالله همدانى، تصحيح محمد روشن، نويسنده اين كتاب در دوره جانشين و برادر غازانخان؛ يعنى سلطان محمد اولجايتو (خوبنده / خدابنده)، فرمان يافت كه تاريخى عمومى بنويسد و او نوشتن جامع التواريخ را آغاز كرد و پس از پنجاه سال به پايانش رساند. تاريخ افرنج، بخشى از تاريخ عالَمِ اين كتاب به زبان فارسى است كه به سرگذشت «پاپان و قيصران» و زمان پادشاهى هر يك از آنان مىپردازد. پاره نخست اين بخش، از «ظهور آدم» آغاز مىشود و به «ولادت مسيح» پايان مىيابد و پاره دوم آن، رويدادهاى تاريخى را از ميلاد مسيح تا 705 هجرى قمرى پى مىگيرد و از اين رو، مىتوان گمان زد كه نوشتن كتاب در همين سال پايان يافته باشد.
ساختار
اين كتاب دو بخش (قسم) دارد كه هر يك از آنها چهار فصل (باب) را در بر مىگيرد. نويسنده در قسم نخست، رويدادها را از ظهور آدم(ع) تا ولادت مسيح(ع) دنبال مىكند؛ يعنى در باب اول «در حصر طوايف پادشاهان گذشته» مىكوشد، در باب دوم درباره آفرينش آدم و شمار فرزندان وى سخن مىگويد، در باب سوم به «ذكر نوح و فرزندان و بيان اعمار ايشان» مىپردازد و در باب چهارم از ولادت ابراهيم و فرزندان او از يوقيم و دخترش مريم (مادر عيسى) ياد مىكند. وى در قسم دوم، از دوره ميلاد مسيح تا 705 هجرى گزارش مىكند و در چهار باب به باور مسيحيان درباره عيسى(ع)، چند و چون مرزهاى ولايت ارمن از مداين و ضياع، شناخت ولايتهاى افرنج و درياها و جزيرهها و ويژگىهاى سرزمينى و پادشاهان آنجا و ولادت مسيح(ع) و پادشاهى قيصران مىپردازد.
گزارش محتوا
الف) مدخل كارل يان بر كتاب
مدخلى به قلم كارل يان و ترجمه منوچهر اميرمكرى درباره اوضاع ايران پيش از نوشته شدن جامع التواريخ و انگيزه رشيدالدين براى دست گشادن بدين كار گران سنگ، در آستانه كتاب جاى گرفته است. يان، بيش از پنجاه سال به آرايش و ويرايش جامع التواريخ كوشيد و بخشهاى پنجگانه تاريخ عالم را به آلمانى ترجمه كرد و در 1951، متن تاريخ فرنگ را با مقدمهاى به زبان فرانسه منتشر ساخت. او در اين مقدمه عالمانه، نويسنده تاريخ پاپان و قياصره را باز شناسى مىكند و منبع اقتباس رشيدالدين را نوشتهاى از مارتينوس اوپاوينسيس مىشمرد. وى زمينه تاريخ نگارى را در هيچ يك از دورانهاى امپراتورى روم، آمادهتر از نخستين قرن پس از برپايى امپراتورى اوراسيايى (اروپايى - آسيايى) مغول نمىداند و با اشاره به زيانهاى گران بار فتوحات مغول، گسترش افق ديد بشر را از مثبتترين و سودمندترين پىآمدهاى آن بر مىشمرد؛ زيرا پردههاى اسرار ميان سرزمينهاى آسياى مركزى و شرقى بر اثر اين فتوحات بر افتاد. ايران كه پيش از چين، به چهار راه منابع سياسى، اقتصادى و فرهنگى بدل شد، در پيوندهاى شرق و غرب بسيار تأثير گذارد. وى زاده شدن كتاب گران سنگ جامع التواريخ را با توجه به اين مقدمه، بسيار طبيعى مىداند و با سنجش بناكتى (روضة الالباب فى تاريخ الاكابر و الانساب) با اين كتاب، به انگيزه رشيدالدين در نوشتن آن مىپردازد. رشيدالدين اندكى پس از مرگ غازان خان (1304م)، اثرش را تاريخ غازانى ناميد و به فرمان خان مغول تاريخ عالم را نوشت.
وى با اشاره به پيشينه محتوايى اين كتاب، پس از گزارشى درباره فصلهاى آن به ارزيابى برخى از داستانهاى مجعول اين اثر و دسته بندى آنها مىپردازد و الگوى محتوايى و شكل ظاهرى تاريخ فرنگ او را نوشتههاى اروپايى مىداند و سرانجام با سنجش نسخههاى اصلى جامع التواريخ با يكديگر، درباره مستندات اين تصحيح گزارش مىدهد. گفتنى است كارل يان، در ترجمه فرانسه اين كتاب، سبك ساده و بىپيرايه آن را حفظ و به دقت از نثر روانش پيروى كرده است.
ب) درونمايه كتاب
باب نخست از بخش (قسم) اول اين كتاب، فهرستى از «طوايف پادشاهان گذشته به زعم فرنگان» در بر دارد. حكيمان يونانى و دانايان فرنگى نوشتهاند كه از آفرينش آدم(ع) تا 705 هجرى، ده «طايفه» از مردمان، «اربابِ دولت» شده و به پادشاهى رسيدهاند: آدم و فرزندانش تا دوره موسى(ع)؛ پيامبران بنى اسرائيل؛ كلدانيان؛ مجوس عجم؛ يونانيان؛ افرنج؛ يونانيان نصارا؛ عرب و اهل اسلام و ترك و مغول.
باب دوم، به داستان آفرينش آدم و حوا و فرزندانشان مىپردازد. فرنگيان مىپندارند كه خداوند آدم را در دمشق آفريد و او را به بهشت برد كه از آن رودهاى نيل، فرات، جيحون و فرون بيرون مىآيند. آدم در آنجا تنها بود و خداوند از استخوان پهلويش حوّا را پديد آورد. ماجراى خوردن آنان از ميوه ممنوع، رانده شدنشان از بهشت و آمدنشان به زمين، پيدايى هابيل و قابيل، كشته شدن هابيل و زاده شدن شيث و نام و ويژگى نسل او تا نوح(ع) نيز در همين باب جاى گرفته است.
باب سوم، به پيدايى نوح(ع) و پسرانش، سام و حام و يافث در زمين شام و اندازه عمر آنان مىپردازد و داستان كشتى او و طوفان جهان گيرش را روايت مىكند و سرانجام از نسل وى تا ابراهيم نام مىبرد، از بخش شدن زبان مردم زمين به سه قسم و جاى گير شدن فرزندان نوح در سرزمينهاى گوناگون و آغاز شدن دوره تاريخى تازهاى پس از نوح(ع) گزارش مىدهد و از برچيده شدن اختلاف تاريخ يهود و نصارا ياد مىكند.
باب چهارم، از ماجراى ولادت ابراهيم(ع) آغاز مىشود و به داستان مريم، مادر مسيح(ع) پايان مىيابد. ابراهيم، فرزند تارخ بن ناخور بود كه با زن و فرزندش به مصر رفت و در آنجا فرعون كنيزكى به نام هاجر به وى هديه داد كه مادر اسماعيل شد و ساره، نخستين همسر ابراهيم، او را به دليل تكبر ورزيدنش به بطايح عرب راند و خودش در صد سالگى ابراهيم (شوهرش)، اسحاق را زاييد. نويسنده به رغم ديدگاه شيعيان، بر اين است كه ابراهيم، فرزند ساره را در نوزده سالگى به كوه برد تا براى خداوند قربانى كند و خدا برهاى فرستاد تا به جاى او ذبح كند.
ساره و ابراهيم را پس از وفاتشان، در جايى نزدیک به بيتالمقدس نهادند كه اكنون خليل الله خوانده مىشود. يعقوب، پدر بنى اسرائيل و عيص، جدّ اقوام فرنگ، از فرزندان اسحاق بودند و ايوب از نسل عيص شمرده مىشد. يعقوب پيامبر شد و نزد لاوان، برادر مادرش رفت و هفت سال براى او كار كرد تا دختر كوچكش را به زنى گرفت و با دوازده پسرش به سرزمين خود بازگشت. داود، از نسل يهودا يكى از ده پسر يعقوب بود و مريم از نسل داود به شمار مىرفت كه به فرمان خدا و بدون شوهر، به عيسى(ع) بار دار شد. سليمان نيز فرزند داود بود كه بزرگترين پادشاه مصر و شام و بنى اسرائيل شمرده مىشد و بيتالمقدس (يروشالاييم) را بنياد نهاد. مسيح (كِرِسطوس) در دوران اَغُسطُوس (قيصر) زاده شد.
باب نخست از قسم دوم اين كتاب، ديدگاه نصرانيان را درباره عيسى(ع) در بر دارد و از باور آنان به «اَب و ابن و روح القدس» سخن مىگويد.
باب دوم اين قسم (بخش)، به چندى و چگونگى مرزهاى ولايتهاى ارمن از مداين و ضياع و راههاى آنها مىپردازد.
باب سوم نيز زمينههاى پيدايى و ويژگىهاى سرزمينهاى فرنگ و درياها و جزيرههاى آنجا را بر مىشمرد و از آنها نام مىبرد.
باب چهارم، داستان زاده شدن مسيح(ع) و ماجراى قدرت يافتن پاپها و قيصرها را در بر دارد. هنگامى كه عيسى(ع) به دنيا آمد، بتخانه بزرگ روميّه ويران شد و چشمه روغن زيت در آنجا جوشيد. عيسى(ع) در كودكى معجزه مىكرد و هنگامى كه سى ساله شد، يوحنّا فرزند زكريا او را «معموديه» كرد تا «ترسا» شود. جهودان، وى را در 33 سالگى شكنجه كردند و او به دار بقا رحلت كرد.
تاريخ حواريان و جانشينان مسيح (پاپان) و رويدادهاى پيش آمده در دوره آنان و ماجراى پادشاهى قيصران همراه با تاريخچه هر كدام، در پايان اين كتاب ذكر شده است.
وضعيت كتاب
مصحح اين كتاب، براى بخشهاى بدون عنوان آن، عنوانهايى پيشنهاد كرده و فهرست آيههاى قرآن، عبارتهاى تازى (عربى)، شعرهاى فارسى و نمايه كسان و شهرها و... را در پايانش گنجانده و فهرستى دراز دامن از تركيبها و واژگان مهم آن سامان داده است.
نسخه بدلهاى تاريخ افرنج بر پايه شماره صفحات و سطرهاى اين كتاب، پيش از فهرستها جاى گرفته و نشانههاى اختصارى نسخهها، در بخش نسخه شناسى پيش گفتار مصحح آمدهاند. صورت لاتين نامها و لقبها در پانوشت هر صفحه وجود دارد و بخش «آوا نگارى» در آغاز كتاب، به خوانش درستتر اين واژگان كمك مىكند.
همچنين، تصوير آغاز و پايان شش نسخه از جامع التواريخ، در اين كتاب وجود دارد. نامهاى قيصران و پاپان در فهرست دراز دامن اين كتاب، با صورت انگليسى و تركى آنها همراه شده و مدخلى به قلم كارل يان و ترجمه منوچهر اميرمكرى درباره اوضاع ايران پيش از نوشته شدن اين كتاب و انگيزه رشيدالدين براى دست گشادن بدين كار گران سنگ، در آستانه كتاب جاى گرفته است.
نمايه پايانى اين كتاب كه فهرستى از پاپهاى پس از عيسى(ع) تا دوران بنطكطوس را در بر دارد، بر پايه دائرةالمعارف مسيح سامان يافته است.
منابع مقاله
متن كتاب.
پيش گفتار مصحح كتاب.