۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هـ.ق' به 'ق') |
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
</div> | </div> | ||
'''محمد بن ابوبكر بن عمر بن ابوبكر بن محمد بن سليمان بن جعفر قرشى مخزومى مالكى'''، معروف به دمامينى يا ابن دمامينى و ملقب به بدرالدين، اديب، نحوى، عروضى، فقيه و شاعر، در اسكندريه تولد يافت و در قاهره سكونت كرد. او را ازآنجهت كه در اصل اهل دمامين (دهى بزرگ | '''محمد بن ابوبكر بن عمر بن ابوبكر بن محمد بن سليمان بن جعفر قرشى مخزومى مالكى'''، معروف به دمامينى يا ابن دمامينى و ملقب به بدرالدين، اديب، نحوى، عروضى، فقيه و شاعر، در اسكندريه تولد يافت و در قاهره سكونت كرد. او را ازآنجهت كه در اصل اهل دمامين (دهى بزرگ نزدیک مصر) بوده، دمامينى يا ابن الدمامينى خواندهاند. وى مدتها ملازم عبدالرحمن بن خلدون بود. در الازهر مصر، سمت استادى قرائت داشت.<ref>ر.ک: رياض الجنة، ج2، ص123؛ الأعلام: قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربين و المستشرقين، ج6، ص57</ref> | ||
ازآنجا به اسكندريه رفت و به تدريس و هم به كار تجارت پرداخت و منصب قضا يافت، امّا روى دل به آن منصب نشان نداد و از آنجا به دمشق رفت و از آنجا به مكّه و پس از اداى مناسك حجّ به اسكندريّه رفت و خطيب جامع گرديد و به دو كار دل سپرد: تدريس علم و تحصيل مال و در تحصيل مال پيشه بافندگى را برگزيد و چرخ بزرگى به راه انداخت، امّا آتشى در كارگاه افتاد و اموالش بسوخت و از بيم وامخواهان به مصر گريخت و وامخواهان نيز او را دنبال كردند و در قاهره بر او ظفر يافتند، امّا تقىالدّين بن حجّه و ناصرالدّين بارزى مهمّش را كفايت كردند و از آنجا باز به مكّه رفت و از آنجا در يمن بار گرفت و در جامع زبيد تدريس كرد، امّا به دنيايى نرسيد و از آنجا به هندوستان رفت و مردم هند بر او رو آوردند و از محضرش استفاده كردند و اموالى از آن راه فراهم كرد.<ref>ر.ک: راهنماى دانشوران در ضبط نامها، نسبها و نسبتها، ج1، ص282</ref> | ازآنجا به اسكندريه رفت و به تدريس و هم به كار تجارت پرداخت و منصب قضا يافت، امّا روى دل به آن منصب نشان نداد و از آنجا به دمشق رفت و از آنجا به مكّه و پس از اداى مناسك حجّ به اسكندريّه رفت و خطيب جامع گرديد و به دو كار دل سپرد: تدريس علم و تحصيل مال و در تحصيل مال پيشه بافندگى را برگزيد و چرخ بزرگى به راه انداخت، امّا آتشى در كارگاه افتاد و اموالش بسوخت و از بيم وامخواهان به مصر گريخت و وامخواهان نيز او را دنبال كردند و در قاهره بر او ظفر يافتند، امّا تقىالدّين بن حجّه و ناصرالدّين بارزى مهمّش را كفايت كردند و از آنجا باز به مكّه رفت و از آنجا در يمن بار گرفت و در جامع زبيد تدريس كرد، امّا به دنيايى نرسيد و از آنجا به هندوستان رفت و مردم هند بر او رو آوردند و از محضرش استفاده كردند و اموالى از آن راه فراهم كرد.<ref>ر.ک: راهنماى دانشوران در ضبط نامها، نسبها و نسبتها، ج1، ص282</ref> |
ویرایش