منابع فقه: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'محمد تقی' به 'محمدتقی') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| تصویر =NUR00437J1.jpg | | تصویر =NUR00437J1.jpg | ||
خط ۲۵: | خط ۲۴: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''منابع فقه'''، مجموعۀ دروسى است كه توسط علامه فقيه استاد محمدتقى جعفرى قدسسره در انجمن اسلامى مهندسين در بارۀ چند مسأله مطرح شده است اين بررسىها نه به عنوان فتوا و نه بعنوان آخرين حد بحث در مسائل مزبوره مىباشد، بلكه چنانكه هدف آقايان فضلاى مهندسين بوده است مباحث كتاب بعنوان روشن شدن اجمالى منابعى است كه در بارۀ مسائل مزبوره وجود دارد، و اما مباحث نهايى كه بيشتر و از نظر كيفيت فنىتر بوده باشد در كتب اختصاصى كه مآخذ عالم فقاهت است مورد بهره بردارى قرار مىگيرد. | '''منابع فقه'''، مجموعۀ دروسى است كه توسط علامه فقيه استاد محمدتقى جعفرى قدسسره در انجمن اسلامى مهندسين در بارۀ چند مسأله مطرح شده است اين بررسىها نه به عنوان فتوا و نه بعنوان آخرين حد بحث در مسائل مزبوره مىباشد، بلكه چنانكه هدف آقايان فضلاى مهندسين بوده است مباحث كتاب بعنوان روشن شدن اجمالى منابعى است كه در بارۀ مسائل مزبوره وجود دارد، و اما مباحث نهايى كه بيشتر و از نظر كيفيت فنىتر بوده باشد در كتب اختصاصى كه مآخذ عالم فقاهت است مورد بهره بردارى قرار مىگيرد. | ||
نسخهٔ ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۲۱
منابع فقه | |
---|---|
پدیدآوران | جعفری تبریزی، محمدتقی (نويسنده) |
ناشر | مؤلف |
مکان نشر | تهران - ایران |
چاپ | 1 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
منابع فقه، مجموعۀ دروسى است كه توسط علامه فقيه استاد محمدتقى جعفرى قدسسره در انجمن اسلامى مهندسين در بارۀ چند مسأله مطرح شده است اين بررسىها نه به عنوان فتوا و نه بعنوان آخرين حد بحث در مسائل مزبوره مىباشد، بلكه چنانكه هدف آقايان فضلاى مهندسين بوده است مباحث كتاب بعنوان روشن شدن اجمالى منابعى است كه در بارۀ مسائل مزبوره وجود دارد، و اما مباحث نهايى كه بيشتر و از نظر كيفيت فنىتر بوده باشد در كتب اختصاصى كه مآخذ عالم فقاهت است مورد بهره بردارى قرار مىگيرد.
فائده اين گونه بررسىهاى فقاهى اينست كه ابهام انگيز بودن مسائلى را كه امروزه با دگرگون شدن روابط اجتماعات و بروز رويدادهاى گوناگون از نظر فقه اسلام جلوهگر مىشود برطرف مىكند.
دين مقدس اسلام دو ركن اساسى دارد:
ركن اول آن عبارت است از يك عده اصول و عقايد و اخلاقيات عالى انسانى كه بهترين و شايستهترين بيدار كننده و پرورش دهندۀ فطرت پاك انسانى است.
ركن دوم احكام و مقرراتى است كه بايستگىها و شايستگىها و مباحات شئون بشرى را چه از نظر مادى و چه از نظر معنوى و خواه از جنبۀ فردى و خواه در قلمرو اجتماعى بيان مىكند.
در اوائل ظهور اسلام تقسيم بندى فوق بعنوان دو يا چند علم جداگانه مطرح نبوده است، اين انقسام بتدريج و با گسترش جوامع اسلامى نمودار شده، رفته رفته هر مجموعۀ متشكلى از مسائل عنوان علم مخصوصى به خود گرفته است، مانند كلام يا معارف اسلامى بطور عموم، علم اخلاق، و اصول فقه و فقه.
چگونگى سرگذشت علوم اسلامى پيش از ارتباط مسلمين با جوامع ديگر و پس از آن داستان مفصلى است كه احتياج به تأليف مجلداتى دارد، و گروهى از فضلاى اسلامى و بعضى از مستشرقين در اين باره با تفصيل سخن گفتهاند با گذشت زمانها عموم فرهنگ اسلامى مخصوصا اصول فقه و فقه كه مورد ابتلاى مستقيم مردم بوده است گسترش و عمق بيشترى پيدا كرده است، اين گسترش و عمق معلول باز بودن سيستم فرهنگ اسلامى بوده است كه ذاتا محدوديت ندارد.
مخصوصا فقه اسلامى در پرتو تشيع جلوۀ مخصوصى در تاريخ فقه و حقوق اسلامى داشته است كه از جهات فراوانى همه جانبهتر و دقيقتر از ساير سيستمهاى فقاهى و حقوقى تلقى شده است.بارور شدن فقه تشيع در امتداد قرون و اعصار معلول دو مطلب اساسى است:
1-استعداد ذاتى خود فقه است كه ناشى از اتكاء آن به منابع دائم الجريان «كتاب و سنت و اجماع و عقل»، و قواعد كليۀ متخذه از آنها با باز شدن راه اجتهاد براى هميشه است اين منابع بدانجهت كه انسان شناخته شده و تفسير شده را موضوع تكليف قرار مىدهد همواره دور از فرسودگى بوده ابديت خود را تضمين مىكند به همين جهت بوده است كه از صدر اول اسلام تا كنون هيچ مسألهاى در بارۀ شئون مادى و معنوى بشرى مطرح نشده است مگر اين كه فقه عالم تشيع توانائى پاسخگويى آن را داشته و آن مسأله را بلا تكليف نگذاشته است.
2-لياقت و شايستگى مقامات عالى فقاهت نه متفقهين بوده است.
متصدى اجتهاد در منابع اوليه(كتاب و سنت و اجماع و عقل) براى استخراج احكام و تكاليف عملى فقيه ناميده مىشود، اين احكام و تكاليف شامل همۀ بايستگىها و شايستگىها و مباحات شئون بشرى مىباشد، بدين جهت فقه همواره احتياج به فرا گرفتن علومى داشته است كه با بيان حكم در بارۀ موضوعات گوناگون وابستگى دارد.هر كس كه داراى توانائى فوق بوده باشد مجتهد و فقيه ناميده مىشود.