التأويل عند الغزالي نظرية و تطبيقا: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين')
    جز (جایگزینی متن - ' {{جعبه اطلاعات کتاب' به '{{جعبه اطلاعات کتاب')
    (بدون تفاوت)

    نسخهٔ ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۰۷

    التأويل عند الغزالي نظرية و تطبيقا
    التأويل عند الغزالي نظرية و تطبيقا
    پدیدآورانسالم، عبدالجليل بن عبدالکريم (نويسنده)
    ناشرمکتبة الثقافةالدينية
    مکان نشرمصر - قاهره
    سال نشرمجلد1: 1425ق ,
    چاپ1
    شابک977-341-165-6
    موضوعغزالي، محمد بن محمد، 450 - 505ق. - نظريه درباره تاويل
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏201‎‏/‎‏45‎‏ ‎‏/‎‏غ‎‏4‎‏س‎‏2

    التأويل عند الغزالي نظرية و تطبيقا، تألیف عبدالجلیل بن عبدالکریم سالم، پژوهشی است پیرامون دیدگاه غزالی درباره تأویل قرآن کریم.

    ساختار

    کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در سه باب و یک خاتمه و هر باب در چندین فصل، تنظیم شده است.

    نویسنده در نگارش این کتاب، عمده آثار غزالی را مورد مطالعه قرار داده و از اکثر آنها استفاده کرده است. همچنین در هر فن و دانشی تا آنجا که برایش ممکن بوده و به بحثش ارتباط داشته، از بیشترین کتب اصلی آن فن یا دانش بهره برده است[۱].

    گزارش محتوا

    در مقدمه، به مصادر کتاب اشاره شده و توضیحات مختصری پیرامون محتوای فصول کتاب، ارائه گردیده است[۲].

    در باب اول، که مباحث تمهیدی را در خود جای داده است، در دو فصل زیر، به بررسی دگرگونی و تکامل تأویل تا دوره غزالی، پرداخته شده است: در فصل اول، مفهوم تأویل در برخی از حوزه‌های معرفت اسلامی که با موضوع بحث مرتبط بوده، از جمله از لحاظ لغوی و اصطلاحی، در استعمال قرآن و اصطلاح مفسران، نزد علمای کلام، از دیدگاه نحات، در مذهب اسماعیلی و نزد صوفیه، بررسی شده است[۳].

    به گفته نویسنده، واژه تأویل در قرآن کریم در شانزده مورد با معانی مختلف به کار رفته، از جمله در آیه 52 و 53 سوره اعراف: «وَ لَقَدْ جِئْنَاهُمْ بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يؤْمِنُونَ‌ هَلْ ينْظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يوْمَ يأْتِي تَأْوِيلُهُ يقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنَا مِنْ شُفَعَاءَ فَيشْفَعُوا لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يفْتَرُونَ»؛ «و در حقیقت، ما براى آنان کتابى آوردیم که آن را از روى دانش، روشن و شیوایش ساخته‏ایم و براى گروهى که ایمان می‌آورند هدایت و رحمتى است آیا [آنان] جز در انتظار تأویل آنند؟ روزى که تأویلش فرارسد، کسانى که آن را پیش از آن به فراموشى سپرده‏‌اند، مى‌گویند: «حقاً فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند. پس آیا [امروز] ما را شفاعت‌گرانى هست که براى ما شفاعت کنند یا [ممکن است به دنیا] بازگردانیده شویم، تا غیر از آنچه انجام مى‏دادیم، انجام دهیم»؛ به‌راستى که [آنان] به خویشتن زیان زدند و آنچه را به دروغ مى‏ساختند از کف دادند»، که لفظ تأویل در این مورد به معنای آمدن چیزی است (قیامت و اشراط آن) که قرآن به وقوع آن خبر داده است[۴].

    نویسنده به این نکته اشاره نموده است که به اعتقاد ابن تیمیه، استعمال لفظ تأویل در کتاب خدا، غیر از استعمالی است که علمای متأخر اصول و فقه و تفسیر داشته‌اند. به باور نویسنده، استعمال این لفظ، سه مرحله داشته است: مرحله اول: استعمال قرآن کریم به معنای مرجع و عاقبت که همان خود امور موجود در خارج است. مرحله دوم: استعمال به معنای تفسیر و ایضاح و تدبر در عهد صحابه و تابعین (سه قرن اول). مرحله سوم: استعمال نزد متأخرین از قرن چهارم به بعد، به معنای اصطلاحی آن که عبارت است از صرف معنای لفظ از ظاهر آن، به معنایی دیگر، با کمک قرینه[۵].

    در فصل دوم، پیدایش تأویل و تطور آن تا دوره غزالی بررسی شده است. نویسنده دگرگونی و تکامل تاریخی تأویل را در سه بعد کلامی، فلسفی و صوفی اشراقی، به‌همراه موضع و نظر غزالی در هریک از این ابعاد، تبیین نموده است[۶].

    وی در این فصل، ادوار مختلف علم کلام را به عصور و ادوار زیر تقسیم نموده و سپس به بررسی نقش غزالی و جایگاه تفکرات وی در این ادوار پرداخته است:

    1. عصر ایمان و عدم خوض در موضوعات کلام، که عصر صحابه و تابعین سلف می‌باشد.
    2. عصر ظهور و پیدایش علم کلام و تحدید موضوعات آن به جهت عوامل داخلی و خارجی؛ این عصر معتزله در قرن دوم و سوم هجری می‌باشد؛ عصر عدم اعتراف به علم کلام از سوی علمای دین.
    3. عصر اعتراف به کلام و استحسان خوض در آن؛ از زمان پیدایش اشعریه در قرن چهارم هجری.
    4. عصر قوت گرفتن آراء اشاعره در علم کلام و جزو معتقدات اهل سنت واقع شدن آن؛ ابتدای قرن پنجم.
    5. عصر امتزاج موضوعات کلام با فلسفه؛ قرن ششم و هفتم هجری.
    6. عصر جمود و انحطاط و تقلید در علم کلام[۷].

    در باب دوم، در سه فصل زیر، به بحث پیرامون روش تأویل غزالی، پرداخته شده است: در فصل اول، به دلیل وجود ابعاد و ریشه‌های کلام، فلسفه و تصوف در اندیشه‌های غزالی، به بررسی مقوله حقیقت و مجاز در تأویل و اشکلات مطرح‌شده میان متکلمین، فلاسفه و متصوفه در این زمینه، پرداخته شده است[۸].

    در فصل دوم، به بررسی جایگاه عقل و نقل در اندیشه‌های غزالی پرداخته شده و در این زمینه، دیدگاه‌های کلامی اشعریه، معتزله، ماتریدیه، ابن تیمیه و...، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است[۹].

    در فصل سوم، به تبیین قانون تأویل، از دیدگاه غزالی، پرداخته شده و اسلوب و روش وی، توضیح داده شده است[۱۰].

    آخرین باب، در دو فصل زیر، با استفاده از مباحث مطرح‌شده در خلال کتاب‌های «التهافت»، «الإحياء» و «الاقتصاد في العقيدة»، به مباحث تطبیقی تأویل، اختصاص یافته است: در فصل اول، موضوع قدم و حدوث عالم، از دیدگاه غزالی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته و در فصل دوم، به بحث و بررسی مسئله نفس و معاد روحانی از دیدگاه غزالی، پرداخته شده است[۱۱].

    در خاتمه، به خلاصه مطالب ارائه‌شده در کتاب و نتیجه مباحث آن، اشاره گردیده است[۱۲].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب، به‌همراه فهرست منابع و مصادر مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده است.

    در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع[۱۳]، به توضیح برخی از مطالب متن، پرداخته شده است[۱۴].

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص8-9
    2. ر.ک: مقدمه، ص5-10
    3. ر.ک: متن کتاب، ص13-45
    4. ر.ک: همان، ص16
    5. ر.ک: همان، ص19
    6. ر.ک: همان، ص55
    7. ر.ک: همان، ص67-68
    8. ر.ک: مقدمه، ص9
    9. ر.ک: همان، ص9-10
    10. ر.ک: همان، ص10
    11. ر.ک: همان
    12. ر.ک: خاتمه، ص301-304
    13. ر.ک: پاورقی، ص126
    14. همان، ص124

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها