ابن هشام، عبدالملک بن هشام: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۳۵: خط ۳۵:
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE1502AUTHORCODE
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE1502AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>'''ابومحمد عبدالملك بن هشام بن ايوب حميرى''' (د 213 يا 218 ق828/ يا 833 م)، محدث، مورخ، اديب، نسب شناس و تدوين كنندۀ مشهورترين کتاب دربارۀ سيرۀ پيامبر.
    </div>'''ابومحمد عبدالملک بن هشام بن ایوب حمیرى''' (د 213 یا 218 ق828/ یا 833 م)، محدث، مورخ، ادیب، نسب شناس و تدوین کنندۀ مشهورترین کتاب دربارۀ سیرۀ پیامبر.


    از زندگى وى آگاهيهاى ناچيزى در دست است. نخستين بار در سدۀ 6 ق12/‌م سهيلى در شرح خود بر سيره و پس از او قفطى اشاره‌هاى كوتاهى به زندگى او كرده‌اند. برخى آگاهيها نيز از طريق ذهبى به دست مى‌آيد. قديم‌ترين منبع، ابن هشام را به حميريان يمن نسبت مى‌دهد، اما قفطى اين نظر را مبتنى بر حدس و گمان مى‌داند و با استناد به گفتۀ تاريخ نگار مصرى، ابوسعيد عبدالرحمن بن يونس، او را ذهلى، منسوب به ذهل ابن معاوية بن...، تيره‌اى از كنده، مى‌شمارد. ذهبى ذهلى بودن ابن هشام را صحيح‌تر مى‌داند و برخى نيز او را معافرى و سدوسى دانسته‌اند.
    از زندگى وى آگاهیهاى ناچیزى در دست است. نخستین بار در سدۀ 6 ق12/‌م سهیلى در شرح خود بر سیره و پس از او قفطى اشاره‌هاى کوتاهى به زندگى او کرده‌اند. برخى آگاهیها نیز از طریق ذهبى به دست مى‌آید. قدیم‌ترین منبع، ابن هشام را به حمیریان یمن نسبت مى‌دهد، اما قفطى این نظر را مبتنى بر حدس و گمان مى‌داند و با استناد به گفتۀ تاریخ نگار مصرى، ابوسعید عبدالرحمن بن یونس، او را ذهلى، منسوب به ذهل ابن معاویة بن...، تیره‌اى از کنده، مى‌شمارد. ذهبى ذهلى بودن ابن هشام را صحیح‌تر مى‌داند و برخى نیز او را معافرى و سدوسى دانسته‌اند.


    به هر حال دلايل روشنى براى تعيين دقيق نسب او در دست نيست. تنها نكتۀ قابل ذكر اين است كه نمى‌توان علاقۀ ابن هشام را به حميريان ناديده گرفت، زيرا او اثرى دربارۀ پادشاهان حمير تأليف كرده و پدر او نيز به تاريخ اين قوم علاقه‌مند بوده و ابن هشام چند بار وقايعى را از طريق او در اين اثر نقل كرده است.
    به هر حال دلایل روشنى براى تعیین دقیق نسب او در دست نیست. تنها نکتۀ قابل ذکر این است که نمى‌توان علاقۀ ابن هشام را به حمیریان نادیده گرفت، زیرا او اثرى دربارۀ پادشاهان حمیر تألیف کرده و پدر او نیز به تاریخ این قوم علاقه‌مند بوده و ابن هشام چند بار وقایعى را از طریق او در این اثر نقل کرده است.


    == تولد ==
    == تولد ==
    ظاهرا ابن هشام در بصره به دنيا آمده است، اما زمان تولد او به درستى معلوم نيست. تنها مى‌دانيم در ميان كسانى كه او مستقيما از آنان روايت كرده، كسى نيست كه پيش از نيمۀ سدۀ دوم درگذشته باشد و نيز او پيش از مرگ بكّائى، شاگرد برجستۀ [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]] (183 ق)، در سنّى بوده است كه بتواند متن كامل سيره را از وى اخذ كند. ابن هشام در زادگاه خود پرورش يافت و از آنجا كه اكثر رجال سند او در سيره از مردم كوفه و بصره‌اند، وى مى‌بايست بخش مهمى از زندگى و آموزشهاى خود را در اين نواحى گذرانده باشد، چنانكه بكائى را نيز در ميان همين رجال مى‌بينيم. از استادان و رجال حديث او مى‌توان ابوعبيده معمر بن مثنى، ابوزيد انصارى، خلف احمر و هيثم بن عدى  را نام برد. همچنين اسد بن موسى اموى را نيز بايد از استادان معتبر او به شمار آورد، زيرا ابن هشام التيجان را بيشتر از طريق وى نقل كرده است.
    ظاهرا ابن هشام در بصره به دنیا آمده است، اما زمان تولد او به درستى معلوم نیست. تنها مى‌دانیم در میان کسانى که او مستقیما از آنان روایت کرده، کسى نیست که پیش از نیمۀ سدۀ دوم درگذشته باشد و نیز او پیش از مرگ بکّائى، شاگرد برجستۀ [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]] (183 ق)، در سنّى بوده است که بتواند متن کامل سیره را از وى اخذ کند. ابن هشام در زادگاه خود پرورش یافت و از آنجا که اکثر رجال سند او در سیره از مردم کوفه و بصره‌اند، وى مى‌بایست بخش مهمى از زندگى و آموزشهاى خود را در این نواحى گذرانده باشد، چنانکه بکائى را نیز در میان همین رجال مى‌بینیم. از استادان و رجال حدیث او مى‌توان ابوعبیده معمر بن مثنى، ابوزید انصارى، خلف احمر و هیثم بن عدى  را نام برد. همچنین اسد بن موسى اموى را نیز باید از استادان معتبر او به شمار آورد، زیرا ابن هشام التیجان را بیشتر از طریق وى نقل کرده است.


    تاريخ ورود ابن هشام به مصر معلوم نيست، اما مى‌دانيم كه وى در اينجا كه آخرين منزل سفرهاى علمى او بود، مقيم شد و تا پايان عمر در مصر زيست. ابن هشام مى‌بايست پيش از ورود به مصر از بكائى استماع كرده باشد، زيرا وى در مصر سيره را روايت مى‌كرد. از گروه بسيارى كه در مجلس حديث ابن هشام حضور مى‌يافتند، تنها نام برخى به جا مانده است كه برجسته‌ترين آنان عبدالرحيم بن برقى راوى سيره در مصر است.
    تاریخ ورود ابن هشام به مصر معلوم نیست، اما مى‌دانیم که وى در اینجا که آخرین منزل سفرهاى علمى او بود، مقیم شد و تا پایان عمر در مصر زیست. ابن هشام مى‌بایست پیش از ورود به مصر از بکائى استماع کرده باشد، زیرا وى در مصر سیره را روایت مى‌کرد. از گروه بسیارى که در مجلس حدیث ابن هشام حضور مى‌یافتند، تنها نام برخى به جا مانده است که برجسته‌ترین آنان عبدالرحیم بن برقى راوى سیره در مصر است.


    ابن هشام در ادب و شعر نيز دستى توانا داشت و در اين زمينه پيشواى بلامنازع مصر به شمار مى‌آمد. شايد به همين سبب بود كه هنگام ورود شافعى در 198 ق814/‌م به مصر، ابن هشام در ديدار از او درنگ كرد، اما چون يكديگر را ملاقات كردند، به انشاد شعر براى هم پرداختند و ابن هشام پس از اين ديدار شافعى را ستود. توجه ابن هشام را به نسب، ادب، لغت و فصاحت مى‌توان در آنچه او از امتيازات شافعى دانسته، ملاحظه كرد. جز لغت آنچه از دانش او در سيره بازتاب يافته، عموما به احاطۀ وى در نسب‌شناسى و شناخت گويندگان اشعار بازمى‌گردد. با اينهمه، به نظر مصححان سيره، وى اشعارى از [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]] نقل كرده كه آشكارا مجعول و سست است و نتوانسته دربارۀ آنها نظرى قطعى ابراز كند، گر چه ابن هشام خود به تأكيد گفته كه از آوردن چنين اشعارى خوددارى كرده است. وى بنا بر گفتۀ سهيلى در 213ق در گذشت، اما قفطى و ذهبى نظر سهيلى را مردود دانسته و 218ق را اختيار كرده‌اند. قمى مرثيۀ ابن نباته در مرگ جمال‌الدين عبداللّه ابن هشام را به خطا رثاى شاعر در حق اين ابن هشام دانسته است.
    ابن هشام در ادب و شعر نیز دستى توانا داشت و در این زمینه پیشواى بلامنازع مصر به شمار مى‌آمد. شاید به همین سبب بود که هنگام ورود شافعى در 198 ق814/‌م به مصر، ابن هشام در دیدار از او درنگ کرد، اما چون یکدیگر را ملاقات کردند، به انشاد شعر براى هم پرداختند و ابن هشام پس از این دیدار شافعى را ستود. توجه ابن هشام را به نسب، ادب، لغت و فصاحت مى‌توان در آنچه او از امتیازات شافعى دانسته، ملاحظه کرد. جز لغت آنچه از دانش او در سیره بازتاب یافته، عموما به احاطۀ وى در نسب‌شناسى و شناخت گویندگان اشعار بازمى‌گردد. با اینهمه، به نظر مصححان سیره، وى اشعارى از [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]] نقل کرده که آشکارا مجعول و سست است و نتوانسته دربارۀ آنها نظرى قطعى ابراز کند، گر چه ابن هشام خود به تأکید گفته که از آوردن چنین اشعارى خوددارى کرده است. وى بنا بر گفتۀ سهیلى در 213ق در گذشت، اما قفطى و ذهبى نظر سهیلى را مردود دانسته و 218ق را اختیار کرده‌اند. قمى مرثیۀ ابن نباته در مرگ جمال‌الدین عبداللّه ابن هشام را به خطا رثاى شاعر در حق این ابن هشام دانسته است.


    == آثار ==
    == آثار ==
    1. السيرة النبوية، كه معمولا [[السيرة النبوية|سيرة ابن هشام]] نيز خوانده مى‌شود. متن سيره به صورتى كه در چاپهاى مختلف مشاهده مى‌شود، به ابواب و فصول تقسيم نشده است و عنوانهايى هم كه بعدها به بخشهاى مختلف آن داده‌اند، تنها بازگو كنندۀ وقايع بخشهاست و آنها را به يكديگر پيوند نمى‌دهد. اين کتاب همواره مورد توجه و استفادۀ مسلمانان بوده است.
    1. السیرة النبویة، که معمولا [[السیرة النبویة|سیرة ابن هشام]] نیز خوانده مى‌شود. متن سیره به صورتى که در چاپهاى مختلف مشاهده مى‌شود، به ابواب و فصول تقسیم نشده است و عنوانهایى هم که بعدها به بخشهاى مختلف آن داده‌اند، تنها بازگو کنندۀ وقایع بخشهاست و آنها را به یکدیگر پیوند نمى‌دهد. این کتاب همواره مورد توجه و استفادۀ مسلمانان بوده است.


    2. التيجان في ملوك حمير كه از آن با نام التيجان لمعرفة ملوك الزمان في اخبار قحطان، يا شرح انساب حمير و ملوكها نيز ياد مى‌شود. بخشى از اخبار اين کتاب هم از طريق بكائى و [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]] روايت شده است، اما پايۀ روايت آن بر احاديث اسد بن موسى قرار دارد. بنا بر اين، التيجان را بايد حاصل دوران اقامت ابن هشام در مصر دانست. اين اثر نه از نظر مطالعۀ زندگى ابن هشام-مثلا در رجال حديث او و نحوۀ نگرش وى به تاريخ-و نه مستقلا چنانكه بايد مورد بررسى قرار نگرفته است. اهميت و ويژگى التيجان در اين است كه ميان حوادث تاريخى و قصص دينى، خرافه و اسطوره جمع كرده است و از نظر پيدايش و شيوۀ روايت قصۀ عربى در خور توجه است. التيجان به لحاظ احتوا بر حكايات مربوط به پيدايش زبان عربى و فارسى و همچنين شهرها، نژادها و پادشاهان ايرانى نيز منبع قابل مطالعه‌اى است. اين اثر يك بار به كوشش فريتس كرنكو F. Krenkow در حيدر آباد و بار ديگر به كوشش عبدالعزيز مقالح در صنعا به چاپ رسيده است.
    2. التیجان فی ملوک حمیر که از آن با نام التیجان لمعرفة ملوک الزمان فی اخبار قحطان، یا شرح انساب حمیر و ملوکها نیز یاد مى‌شود. بخشى از اخبار این کتاب هم از طریق بکائى و [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]] روایت شده است، اما پایۀ روایت آن بر احادیث اسد بن موسى قرار دارد. بنا بر این، التیجان را باید حاصل دوران اقامت ابن هشام در مصر دانست. این اثر نه از نظر مطالعۀ زندگى ابن هشام-مثلا در رجال حدیث او و نحوۀ نگرش وى به تاریخ-و نه مستقلا چنانکه باید مورد بررسى قرار نگرفته است. اهمیت و ویژگى التیجان در این است که میان حوادث تاریخى و قصص دینى، خرافه و اسطوره جمع کرده است و از نظر پیدایش و شیوۀ روایت قصۀ عربى در خور توجه است. التیجان به لحاظ احتوا بر حکایات مربوط به پیدایش زبان عربى و فارسى و همچنین شهرها، نژادها و پادشاهان ایرانى نیز منبع قابل مطالعه‌اى است. این اثر یک بار به کوشش فریتس کرنکو F. Krenkow در حیدر آباد و بار دیگر به کوشش عبدالعزیز مقالح در صنعا به چاپ رسیده است.


    3.کتاب في شرح ما وقع في اشعار السير من الغريب، كه در دست نيست.
    3.کتاب فی شرح ما وقع فی اشعار السیر من الغریب، که در دست نیست.


    == منبع مقاله ==
    == منبع مقاله ==
    خط ۷۳: خط ۷۳:
    [[السیرة النبویة لابن هشام]]  
    [[السیرة النبویة لابن هشام]]  


    [[حاشية السجاعي]]  
    [[حاشیة السجاعی]]  


    [[السيرة النبوية (تک جلدي)]]  
    [[السیرة النبویة (تک جلدی)]]  


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]

    نسخهٔ ‏۱۴ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۰۲

    ابن هشام، عبدالملک بن هشام
    نام ابن هشام، عبدالملک بن هشام
    نام‌های دیگر ابن هشام، ابومحمد عبدالملک

    ابن هشام حمیری

    عبدالملک بن هشام

    معافری، عبدالملک بن هشام

    نام پدر
    متولد
    محل تولد
    رحلت 213 ‌‎ق یا 828 م
    اساتید
    برخی آثار
    کد مؤلف AUTHORCODE1502AUTHORCODE

    ابومحمد عبدالملک بن هشام بن ایوب حمیرى (د 213 یا 218 ق828/ یا 833 م)، محدث، مورخ، ادیب، نسب شناس و تدوین کنندۀ مشهورترین کتاب دربارۀ سیرۀ پیامبر.

    از زندگى وى آگاهیهاى ناچیزى در دست است. نخستین بار در سدۀ 6 ق12/‌م سهیلى در شرح خود بر سیره و پس از او قفطى اشاره‌هاى کوتاهى به زندگى او کرده‌اند. برخى آگاهیها نیز از طریق ذهبى به دست مى‌آید. قدیم‌ترین منبع، ابن هشام را به حمیریان یمن نسبت مى‌دهد، اما قفطى این نظر را مبتنى بر حدس و گمان مى‌داند و با استناد به گفتۀ تاریخ نگار مصرى، ابوسعید عبدالرحمن بن یونس، او را ذهلى، منسوب به ذهل ابن معاویة بن...، تیره‌اى از کنده، مى‌شمارد. ذهبى ذهلى بودن ابن هشام را صحیح‌تر مى‌داند و برخى نیز او را معافرى و سدوسى دانسته‌اند.

    به هر حال دلایل روشنى براى تعیین دقیق نسب او در دست نیست. تنها نکتۀ قابل ذکر این است که نمى‌توان علاقۀ ابن هشام را به حمیریان نادیده گرفت، زیرا او اثرى دربارۀ پادشاهان حمیر تألیف کرده و پدر او نیز به تاریخ این قوم علاقه‌مند بوده و ابن هشام چند بار وقایعى را از طریق او در این اثر نقل کرده است.

    تولد

    ظاهرا ابن هشام در بصره به دنیا آمده است، اما زمان تولد او به درستى معلوم نیست. تنها مى‌دانیم در میان کسانى که او مستقیما از آنان روایت کرده، کسى نیست که پیش از نیمۀ سدۀ دوم درگذشته باشد و نیز او پیش از مرگ بکّائى، شاگرد برجستۀ ابن اسحاق (183 ق)، در سنّى بوده است که بتواند متن کامل سیره را از وى اخذ کند. ابن هشام در زادگاه خود پرورش یافت و از آنجا که اکثر رجال سند او در سیره از مردم کوفه و بصره‌اند، وى مى‌بایست بخش مهمى از زندگى و آموزشهاى خود را در این نواحى گذرانده باشد، چنانکه بکائى را نیز در میان همین رجال مى‌بینیم. از استادان و رجال حدیث او مى‌توان ابوعبیده معمر بن مثنى، ابوزید انصارى، خلف احمر و هیثم بن عدى را نام برد. همچنین اسد بن موسى اموى را نیز باید از استادان معتبر او به شمار آورد، زیرا ابن هشام التیجان را بیشتر از طریق وى نقل کرده است.

    تاریخ ورود ابن هشام به مصر معلوم نیست، اما مى‌دانیم که وى در اینجا که آخرین منزل سفرهاى علمى او بود، مقیم شد و تا پایان عمر در مصر زیست. ابن هشام مى‌بایست پیش از ورود به مصر از بکائى استماع کرده باشد، زیرا وى در مصر سیره را روایت مى‌کرد. از گروه بسیارى که در مجلس حدیث ابن هشام حضور مى‌یافتند، تنها نام برخى به جا مانده است که برجسته‌ترین آنان عبدالرحیم بن برقى راوى سیره در مصر است.

    ابن هشام در ادب و شعر نیز دستى توانا داشت و در این زمینه پیشواى بلامنازع مصر به شمار مى‌آمد. شاید به همین سبب بود که هنگام ورود شافعى در 198 ق814/‌م به مصر، ابن هشام در دیدار از او درنگ کرد، اما چون یکدیگر را ملاقات کردند، به انشاد شعر براى هم پرداختند و ابن هشام پس از این دیدار شافعى را ستود. توجه ابن هشام را به نسب، ادب، لغت و فصاحت مى‌توان در آنچه او از امتیازات شافعى دانسته، ملاحظه کرد. جز لغت آنچه از دانش او در سیره بازتاب یافته، عموما به احاطۀ وى در نسب‌شناسى و شناخت گویندگان اشعار بازمى‌گردد. با اینهمه، به نظر مصححان سیره، وى اشعارى از ابن اسحاق نقل کرده که آشکارا مجعول و سست است و نتوانسته دربارۀ آنها نظرى قطعى ابراز کند، گر چه ابن هشام خود به تأکید گفته که از آوردن چنین اشعارى خوددارى کرده است. وى بنا بر گفتۀ سهیلى در 213ق در گذشت، اما قفطى و ذهبى نظر سهیلى را مردود دانسته و 218ق را اختیار کرده‌اند. قمى مرثیۀ ابن نباته در مرگ جمال‌الدین عبداللّه ابن هشام را به خطا رثاى شاعر در حق این ابن هشام دانسته است.

    آثار

    1. السیرة النبویة، که معمولا سیرة ابن هشام نیز خوانده مى‌شود. متن سیره به صورتى که در چاپهاى مختلف مشاهده مى‌شود، به ابواب و فصول تقسیم نشده است و عنوانهایى هم که بعدها به بخشهاى مختلف آن داده‌اند، تنها بازگو کنندۀ وقایع بخشهاست و آنها را به یکدیگر پیوند نمى‌دهد. این کتاب همواره مورد توجه و استفادۀ مسلمانان بوده است.

    2. التیجان فی ملوک حمیر که از آن با نام التیجان لمعرفة ملوک الزمان فی اخبار قحطان، یا شرح انساب حمیر و ملوکها نیز یاد مى‌شود. بخشى از اخبار این کتاب هم از طریق بکائى و ابن اسحاق روایت شده است، اما پایۀ روایت آن بر احادیث اسد بن موسى قرار دارد. بنا بر این، التیجان را باید حاصل دوران اقامت ابن هشام در مصر دانست. این اثر نه از نظر مطالعۀ زندگى ابن هشام-مثلا در رجال حدیث او و نحوۀ نگرش وى به تاریخ-و نه مستقلا چنانکه باید مورد بررسى قرار نگرفته است. اهمیت و ویژگى التیجان در این است که میان حوادث تاریخى و قصص دینى، خرافه و اسطوره جمع کرده است و از نظر پیدایش و شیوۀ روایت قصۀ عربى در خور توجه است. التیجان به لحاظ احتوا بر حکایات مربوط به پیدایش زبان عربى و فارسى و همچنین شهرها، نژادها و پادشاهان ایرانى نیز منبع قابل مطالعه‌اى است. این اثر یک بار به کوشش فریتس کرنکو F. Krenkow در حیدر آباد و بار دیگر به کوشش عبدالعزیز مقالح در صنعا به چاپ رسیده است.

    3.کتاب فی شرح ما وقع فی اشعار السیر من الغریب، که در دست نیست.

    منبع مقاله

    شرح حال ابن هشام از دائرةالمعارف بزرگ اسلامى ج 5

    وابسته‌ها