آملی، سید حیدر: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' ' به '') |
جز (ویرایش Hbaghizadeh@noornet.net (بحث) به آخرین تغییری که A-esmaili@noornet.net انجام داده بود وا...) |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type='authorDeathDate'|782 | |data-type='authorDeathDate'|782 هـ.ق یا 1380 م | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
==آغاز تحوّل و هجرت== | ==آغاز تحوّل و هجرت== | ||
سيدحيدر با آن مناعت طبع، و روح بلند، هيچ گاه تن به تعلّقات پست دنيا ندارد، لذا خيلى زود به پوچى و فساد اين موقعيت پى مىبرد و اين بار از سر آگاهى بيشتر و با تجارب گران قدرتر دنيا را ترك مىگويد و در سايهى توجهات الهى متوجه مىشود كه براى تكميل دانش معنوىاش بايد دل از وطن مألوف بركند و دست به هجرت الى الله بزند. او خود در اين باره مىگويد: «ديدم از حق و حقيقت منحرف شدهام، پس پنهانى با خداوند به مناجات پرداختم و رهايى از آن را خواستار شدم و ميل و شوق به ترك دنيا و كنارهگيرى از آن در درونم حاصل شد. فهميدم رهايى از دنيا با همراهى و مصاحبت با پادشاهان و ياران و دوستان و ماندن در وطن مألوف ميسّر نمىگردد». اين تحوّل روحى سبب گرديد تا مال و منال دنيا و زن و فرزند و اقوام را رها كند و به زيارت عتبات عاليات عراق و خانه خدا بشتابد. در سر راه از اصفهان كه در گذشته مدتى در آنجا اقامت داشته مىگذرد؛ ولى اين بار جز با عارفان كامل به ديدار كسى نمىرود و گويا آن چه را كه قبلا در اين شهر و شهرهاى ديگر ايران فرا گرفته كنار مىگذارد و به عرفان روى مىآورد و در همه جا، با اهل فتوّت پيمان مودّت مىبندد. در اين زمان در اصفهان، شيفتهى عارف بزرگ «شيخ نورالّدين طهرانى» مىگردد و به دست او خرقه مىپوشد و اين عارف سوختهى جان، ذكر را به او تلقين مىكند؛ امّا آن چه سيدحيدر را وادار به هجرت از زادگاهش كرده، تنها فراگيرى علوم نيست. لذا بيش از يك ماه نزد شيخ | سيدحيدر با آن مناعت طبع، و روح بلند، هيچ گاه تن به تعلّقات پست دنيا ندارد، لذا خيلى زود به پوچى و فساد اين موقعيت پى مىبرد و اين بار از سر آگاهى بيشتر و با تجارب گران قدرتر دنيا را ترك مىگويد و در سايهى توجهات الهى متوجه مىشود كه براى تكميل دانش معنوىاش بايد دل از وطن مألوف بركند و دست به هجرت الى الله بزند. او خود در اين باره مىگويد: «ديدم از حق و حقيقت منحرف شدهام، پس پنهانى با خداوند به مناجات پرداختم و رهايى از آن را خواستار شدم و ميل و شوق به ترك دنيا و كنارهگيرى از آن در درونم حاصل شد. فهميدم رهايى از دنيا با همراهى و مصاحبت با پادشاهان و ياران و دوستان و ماندن در وطن مألوف ميسّر نمىگردد». اين تحوّل روحى سبب گرديد تا مال و منال دنيا و زن و فرزند و اقوام را رها كند و به زيارت عتبات عاليات عراق و خانه خدا بشتابد. در سر راه از اصفهان كه در گذشته مدتى در آنجا اقامت داشته مىگذرد؛ ولى اين بار جز با عارفان كامل به ديدار كسى نمىرود و گويا آن چه را كه قبلا در اين شهر و شهرهاى ديگر ايران فرا گرفته كنار مىگذارد و به عرفان روى مىآورد و در همه جا، با اهل فتوّت پيمان مودّت مىبندد. در اين زمان در اصفهان، شيفتهى عارف بزرگ «شيخ نورالّدين طهرانى» مىگردد و به دست او خرقه مىپوشد و اين عارف سوختهى جان، ذكر را به او تلقين مىكند؛ امّا آن چه سيدحيدر را وادار به هجرت از زادگاهش كرده، تنها فراگيرى علوم نيست. لذا بيش از يك ماه نزد شيخ نور الدين نمىماند با اين كه به گفته خود در اين مدّت، معارف زيادى نزد اين عارف عالىقدر مىآموزد و عطش او را نسبت به فيض برى و توسّل و توجه به مشاهد شريفه ائمه معصوم(ع) شدّت و فزونى مىبخشد. پس به زيارت اين قبور مىشتابد و سپس حجّ انجام داده و به شوق ديدار مرقد شريف نبى اكرم(ص) و ائمه بقيع راهى مدينه منوره مىشود. وى گرچه قصد مجاورت داشته است؛ امّا وضعيت مزاجى به او اين اجازه را نمىدهد و دوباره به نجف اشرف برمىگردد و در آنجا رحل اقامت مىافكند تا اين بار همراه با امدادهاى اولياى الهى در محضر عالمان بزرگى چون [[فخرالمحققین، محمد بن حسن|فخرالمحققين]] به خوشه چينى مشغول شود. همچنين در محضر عارف كامل عبدالرحمن بن احمدالقدسى به خواندن کتابهاى «[[منازل السائرين]]» و «فصوص الحكم» و شروح آن مىپردازد. به اين ترتيب سيدحيدر، جامع علوم منقول و معقول مىگردد و در سايهى توجهات و عنايات حق تعالى و آستانهى مقدس علوى، اكثر كتب عرفانى و رموز و اسرار آن برايش كشف شده و بر آنها شروح و حواشى مىنويسد. وى در اين زمان به نوشتن مهمّترين آثارش؛ يعنى تفسير «المحيط الاعظم» و «نص النصوص» توفيق مىيابد. البته علوم و دانش سيدحيدر، منحصر به آنچه نوشته است، نمىباشد به طورى كه خود بعد از نقل دو اجازهاى كه از [[فخرالمحققین، محمد بن حسن|فخر المحققين]] و عبدالرحمن قدسى گرفته است، مىگويد: «خلاصه وصول و كشف من از علوم الهى منحصر به آنچه گفتم نيست، بلكه وصول من به علوم اهل بيت(ع) مقدّم بر سلوكم مىباشد؛ زيرا من از محبوبين درگاه الهى هستم و وصول محبوب مقدّم بر سلوكش مىباشد؛ مانند انبياء و اولياء و تابعين كه از روى صداقت راه آنها را دنبال مىكنند». وى در مقدّمهى تفسير «المحيط الاعظم» تصريح مىكند كه بعد از توجه به سوى حق و مجاورت خود در مكه و مدينه و عتبات عاليات به اين معارف رسيدم و همان طورى كه مجاورت مكه موجب فتح و گشايش معارف و فتوحات مكرّر بر قلب شيخ بزرگ ([[ابنعربی، محمد بن علی|محى الدين عربى]]) شد، مشهد شريف غروى؛ يعنى مشهد شريف على بن ابيطالب(ع) موجب و سبب گشايش اسرار غيبيّه، بر قلب من شد. فهم اين اسرار تأويل قرآن كريم و حقايق فصوص الحكم و معانى و معارف آن نيز محض توجّه به جانب درگاه ايزدى بودهاند و به عمل و كسب و سبب قبلى نبوده است. | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
# المقدمات من کتاب نص النصوص | # المقدمات من کتاب نص النصوص | ||
# نقود النقود فی معرفة الوجود | # نقود النقود فی معرفة الوجود | ||
# تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم في تأویل کتاب الله العزیز المحکم | # تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم في تأویل کتاب الله العزیز المحکم | ||
كامل مصطفى شيبى اظهار مىدارد كه او متوفّاى بعد از سال 794ق است؛ ولى تاريخ وفات وى كاملاً مشخص نيست.== وابستهها == | |||
==وفات== | |||
كامل مصطفى شيبى اظهار مىدارد كه او متوفّاى بعد از سال 794ق است؛ ولى تاريخ وفات وى كاملاً مشخص نيست. | |||
== وابستهها == | |||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
[[الـمقدمات من کتاب نص النصوص فی شرح فصوص الحکم]] | [[الـمقدمات من کتاب نص النصوص فی شرح فصوص الحکم]] | ||
خط ۸۷: | خط ۹۲: | ||
[[تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم في تأویل کتاب الله العزیز المحکم]] | [[تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم في تأویل کتاب الله العزیز المحکم]] | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:قدیم 25 تیرالی 24 مرداد]] | [[رده:قدیم 25 تیرالی 24 مرداد]] |
نسخهٔ ۱۳ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۱۷
نام | آملی، حیدر بن علی |
---|---|
نامهای دیگر | عبیدی حسینی آملی، حیدر بن علی
علوی حسینی آملی، حیدر بن علی میر حیدر آملی سید حیدر آملی |
نام پدر | علی |
متولد | 1320 م |
محل تولد | آمل |
رحلت | 782 هـ.ق یا 1380 م |
اساتید | فخرالمحققين؛ نصیرالدین کاشانی حلّی |
برخی آثار | الـمقدمات من کتاب نص النصوص فی شرح فصوص الحکم
انوار الحقیقة و اطوار الطریق و اسرار الشریعة تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم في تأویل کتاب الله العزیز المحکم |
کد مؤلف | AUTHORCODE2800AUTHORCODE |
بهاء الدین سید حیدر بن علی بن حیدر معروف به شیخ حیدر آملی یا میر حیدر آملی یا سید حیدر آملی (زاده:۷۲۰هجری آمل) مفسر، محدث، فقیه، متکلم و عارف بزرگ شیعه.
ولادت
در سال 720ق در خانوادهاى از سادات علوى شهر آمل متولد شد، بركات اين مولود چنان بود كه پرتو انوار الهى از وجودش بدرخشيد و محفل عرفا و حكماى شيعه را نورانى كرد. نام حيدر را براى او برگزيدند تا از همان كودكى با عشق مولايش پرورش يابد و بعدها نيز آستان مقدّس آن حضرت را محل خلوت و رياضت و عبادت خود قرار دهد و پيوسته از محضر آن امام همان كسب فيض نمايد. نسب سيدحيدر آملى به 24 واسطه به امام سجاد(ع) مىرسد. از اين رو، وى پيوسته به خود مىبالد و لحظه لحظهى عمر شريفش را در راه آموختن معارف اجداد طاهرينش صرف مىكند. اين دلدادگى چنان بود كه استاد عالىقدرش فخرالمحققين او را «زينالعابدين ثانى» لقب داد.
تحصيلات
عشق وصف ناپذير اين عارف وارسته به دانش اجداد طاهرينش، او را بر آن داشت تا از كودكى در محضر پدر، به تحصيل علوم دينى مشغول شود. وى مدت بيست سال بدون وقفه با مسافرت به شهرهاى متعدد ايران به فراگيرى علوم پرداخت به طورى كه خود در اين باره مىنويسد: «من از اوايل جوانى، بلكه از كودكى تا امروز كه ايّام كهولت را مىگذرانم با توجّه به عنايت الهى و توفيقات او همواره در تحصيل عقايد اجداد طاهرينم كه همان ائمه معصومين(ع) هستند، كوشا بودهام و به شناخت راه و روش آنها و عقايد و معارف آنها چه به حسب ظاهر كه مخصوص شيعه اماميه است و چه به حسب باطنى كه روش طايفه صوفيه است، پرداختهام و همواره در راه موافقت اين دو روش و جمع و اتحاد آن، كوشش داشتهام تا به مقام استقامت رسيدهام». وى بعد از گذشت اولين دورهى مسافرت علمى، به زادگاهش در آمل برمىگردد و چند سالى در خدمت سلطان فخرالدوله به راهنمايى و ارشاد مشغول مىشود و نزد او به وزارت مىرسد. در اين زمان سيد از مواهب زندگى مادى و معنوى برخوردار است.
آغاز تحوّل و هجرت
سيدحيدر با آن مناعت طبع، و روح بلند، هيچ گاه تن به تعلّقات پست دنيا ندارد، لذا خيلى زود به پوچى و فساد اين موقعيت پى مىبرد و اين بار از سر آگاهى بيشتر و با تجارب گران قدرتر دنيا را ترك مىگويد و در سايهى توجهات الهى متوجه مىشود كه براى تكميل دانش معنوىاش بايد دل از وطن مألوف بركند و دست به هجرت الى الله بزند. او خود در اين باره مىگويد: «ديدم از حق و حقيقت منحرف شدهام، پس پنهانى با خداوند به مناجات پرداختم و رهايى از آن را خواستار شدم و ميل و شوق به ترك دنيا و كنارهگيرى از آن در درونم حاصل شد. فهميدم رهايى از دنيا با همراهى و مصاحبت با پادشاهان و ياران و دوستان و ماندن در وطن مألوف ميسّر نمىگردد». اين تحوّل روحى سبب گرديد تا مال و منال دنيا و زن و فرزند و اقوام را رها كند و به زيارت عتبات عاليات عراق و خانه خدا بشتابد. در سر راه از اصفهان كه در گذشته مدتى در آنجا اقامت داشته مىگذرد؛ ولى اين بار جز با عارفان كامل به ديدار كسى نمىرود و گويا آن چه را كه قبلا در اين شهر و شهرهاى ديگر ايران فرا گرفته كنار مىگذارد و به عرفان روى مىآورد و در همه جا، با اهل فتوّت پيمان مودّت مىبندد. در اين زمان در اصفهان، شيفتهى عارف بزرگ «شيخ نورالّدين طهرانى» مىگردد و به دست او خرقه مىپوشد و اين عارف سوختهى جان، ذكر را به او تلقين مىكند؛ امّا آن چه سيدحيدر را وادار به هجرت از زادگاهش كرده، تنها فراگيرى علوم نيست. لذا بيش از يك ماه نزد شيخ نور الدين نمىماند با اين كه به گفته خود در اين مدّت، معارف زيادى نزد اين عارف عالىقدر مىآموزد و عطش او را نسبت به فيض برى و توسّل و توجه به مشاهد شريفه ائمه معصوم(ع) شدّت و فزونى مىبخشد. پس به زيارت اين قبور مىشتابد و سپس حجّ انجام داده و به شوق ديدار مرقد شريف نبى اكرم(ص) و ائمه بقيع راهى مدينه منوره مىشود. وى گرچه قصد مجاورت داشته است؛ امّا وضعيت مزاجى به او اين اجازه را نمىدهد و دوباره به نجف اشرف برمىگردد و در آنجا رحل اقامت مىافكند تا اين بار همراه با امدادهاى اولياى الهى در محضر عالمان بزرگى چون فخرالمحققين به خوشه چينى مشغول شود. همچنين در محضر عارف كامل عبدالرحمن بن احمدالقدسى به خواندن کتابهاى «منازل السائرين» و «فصوص الحكم» و شروح آن مىپردازد. به اين ترتيب سيدحيدر، جامع علوم منقول و معقول مىگردد و در سايهى توجهات و عنايات حق تعالى و آستانهى مقدس علوى، اكثر كتب عرفانى و رموز و اسرار آن برايش كشف شده و بر آنها شروح و حواشى مىنويسد. وى در اين زمان به نوشتن مهمّترين آثارش؛ يعنى تفسير «المحيط الاعظم» و «نص النصوص» توفيق مىيابد. البته علوم و دانش سيدحيدر، منحصر به آنچه نوشته است، نمىباشد به طورى كه خود بعد از نقل دو اجازهاى كه از فخر المحققين و عبدالرحمن قدسى گرفته است، مىگويد: «خلاصه وصول و كشف من از علوم الهى منحصر به آنچه گفتم نيست، بلكه وصول من به علوم اهل بيت(ع) مقدّم بر سلوكم مىباشد؛ زيرا من از محبوبين درگاه الهى هستم و وصول محبوب مقدّم بر سلوكش مىباشد؛ مانند انبياء و اولياء و تابعين كه از روى صداقت راه آنها را دنبال مىكنند». وى در مقدّمهى تفسير «المحيط الاعظم» تصريح مىكند كه بعد از توجه به سوى حق و مجاورت خود در مكه و مدينه و عتبات عاليات به اين معارف رسيدم و همان طورى كه مجاورت مكه موجب فتح و گشايش معارف و فتوحات مكرّر بر قلب شيخ بزرگ (محى الدين عربى) شد، مشهد شريف غروى؛ يعنى مشهد شريف على بن ابيطالب(ع) موجب و سبب گشايش اسرار غيبيّه، بر قلب من شد. فهم اين اسرار تأويل قرآن كريم و حقايق فصوص الحكم و معانى و معارف آن نيز محض توجّه به جانب درگاه ايزدى بودهاند و به عمل و كسب و سبب قبلى نبوده است.
آثار
از وى کتابهاى زيادى به يادگار مانده است، به طورى كه حدود 30 جلد کتاب به او نسبت داده شده است.
از جمله آثار:
- جامع الاسرار و منبع الانوار
- انوار الحقیقة و اطوار الطریق و اسرار الشریعة
- تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم في تأویل کتاب الله العزیز المحکم
- رساله نقد النقود في معرفة الوجود
- المقدمات من کتاب نص النصوص
- نقود النقود فی معرفة الوجود
- تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم في تأویل کتاب الله العزیز المحکم
وفات
كامل مصطفى شيبى اظهار مىدارد كه او متوفّاى بعد از سال 794ق است؛ ولى تاريخ وفات وى كاملاً مشخص نيست.