ابن ابیضیاف، احمد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' ' به '') |
جز (ویرایش Hbaghizadeh@noornet.net (بحث) به آخرین تغییری که A-esmaili@noornet.net انجام داده بود وا...) |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type='authorDeathDate'|1291 | |data-type='authorDeathDate'|1291 هـ.ق یا 1874 م | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
|data-type='authorCode'|AUTHORCODE6282AUTHORCODE | |data-type='authorCode'|AUTHORCODE6282AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div>'''ابن ابى الضّيّاف، ابوالعباس احمد بن حاج ابى الضياف محمد'''، واقعهنگار تونسى، منشى و مشاور بايهاى (اميران حسينى) تونس، در سال 1219ق در تونس زاده شد. اصل وى از قبيله اولاد عون بود، اما در شجرهنامهاى كه يكى از اخلاف وى ساخته، اصل او را از يمن دانسته است. پدرش كاتب وزير يوسف مُهردار (صاحب الطابع) بود و وى در حُسنِ تربيت فرزند خود كوشيد. احمد قرآن را در مدرسه سيد احمد بن عروس ازبر كرد و هنوز خردسال بود كه سيد بشير زواوى تفسير ابن فرس را به او آموخت و دانشهاى ديگر را از احمد بن خوجه، اسماعيل تميمى، محمد بحرى، ابن ملوكه، | </div> | ||
'''ابن ابى الضّيّاف، ابوالعباس احمد بن حاج ابى الضياف محمد'''، واقعهنگار تونسى، منشى و مشاور بايهاى (اميران حسينى) تونس، در سال 1219ق در تونس زاده شد. اصل وى از قبيله اولاد عون بود، اما در شجرهنامهاى كه يكى از اخلاف وى ساخته، اصل او را از يمن دانسته است. پدرش كاتب وزير يوسف مُهردار (صاحب الطابع) بود و وى در حُسنِ تربيت فرزند خود كوشيد. احمد قرآن را در مدرسه سيد احمد بن عروس ازبر كرد و هنوز خردسال بود كه سيد بشير زواوى تفسير ابن فرس را به او آموخت و دانشهاى ديگر را از احمد بن خوجه، اسماعيل تميمى، محمد بحرى، ابن ملوكه، شيخ الاسلام محمد بيرم سوم، محمد مناعى و احمد اَبىّ فراگرفت. | |||
در 1237ق، در نوجوانى، سمت قضا (خطة العدالة) كه از مقامات والاى آن روزگار بود، از جانب حسين باى به او سپرده شد و در 1242ق به سمت منشىگرى (خطة الکتابة) ارتقا يافت. وى منشى مخصوص (كاتب السِّرّ) حسين باى و همكار وزير ابومحمد شاكير مُهردار گرديد. | در 1237ق، در نوجوانى، سمت قضا (خطة العدالة) كه از مقامات والاى آن روزگار بود، از جانب حسين باى به او سپرده شد و در 1242ق به سمت منشىگرى (خطة الکتابة) ارتقا يافت. وى منشى مخصوص (كاتب السِّرّ) حسين باى و همكار وزير ابومحمد شاكير مُهردار گرديد. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۸: | ||
او نخستين كسى بود كه به زبان عربى با دولت عثمانى مكاتبه كرد. وى اسلوب کتابت را در دولت حسينى تونس مهذب ساخت. منشير پاشا احمد باى به كمالات او معترف بود و در مهمات امور به او اعتماد داشت. وى ابن ابى الضياف را در 1246ق و 1285ق به سفارت به استانبول فرستاد و در سفر 1262ق به پاريس وى را به مصاحبت و همراهى خويش برگزيد. وى در 1257ق به دريافت نشان افتخار نايل شد و در 1258ق به رتبه آى امينى و در 1259 به قائم مقامى ارتقا يافت و اميرلواء نام گرفت. در روزگار مشير پاشا صادق باى پايگاه برترى يافت. مشير سوم در 1277ق وى را به عضويت مجلس شوراى خاص گماشت كه خود رئيس و ولىعهد او عضو آن مجلس بودند. سپس از مشير سوم، اميرالامراء و وزير قلم لقب گرفت و به شرح قانون اساسى موظف شد. | او نخستين كسى بود كه به زبان عربى با دولت عثمانى مكاتبه كرد. وى اسلوب کتابت را در دولت حسينى تونس مهذب ساخت. منشير پاشا احمد باى به كمالات او معترف بود و در مهمات امور به او اعتماد داشت. وى ابن ابى الضياف را در 1246ق و 1285ق به سفارت به استانبول فرستاد و در سفر 1262ق به پاريس وى را به مصاحبت و همراهى خويش برگزيد. وى در 1257ق به دريافت نشان افتخار نايل شد و در 1258ق به رتبه آى امينى و در 1259 به قائم مقامى ارتقا يافت و اميرلواء نام گرفت. در روزگار مشير پاشا صادق باى پايگاه برترى يافت. مشير سوم در 1277ق وى را به عضويت مجلس شوراى خاص گماشت كه خود رئيس و ولىعهد او عضو آن مجلس بودند. سپس از مشير سوم، اميرالامراء و وزير قلم لقب گرفت و به شرح قانون اساسى موظف شد. | ||
او در فقه نيز يدى طولا داشت، چنانكه مشير اول (احمد باى) مىخواست او را پس از وفات سيد ابراهيم رياحى رئيس مذهب مالكى كند. او را مردى خوش محاضره، عزيزالنفس، كريمالاخلاق، عفيف و موقر دانسته و شعر وى را نيز ستودهاند. در اواخر زندگى به سبب سالخوردگى از كار كناره گرفت، امّا همچنان مورد توجه و احترام بود، چنانكه وقتى در 1291ق درگذشت، مشير سوم همراه با خانواده خود و وزيرانش بر جنازه او حاضر شدند و به سوگوارى پرداختند، آنگاه در جامع وزير ابوالمحاسن يوسف مهردار در داخل شهر تونس در كنار پدرش به | او در فقه نيز يدى طولا داشت، چنانكه مشير اول (احمد باى) مىخواست او را پس از وفات سيد ابراهيم رياحى رئيس مذهب مالكى كند. او را مردى خوش محاضره، عزيزالنفس، كريمالاخلاق، عفيف و موقر دانسته و شعر وى را نيز ستودهاند. در اواخر زندگى به سبب سالخوردگى از كار كناره گرفت، امّا همچنان مورد توجه و احترام بود، چنانكه وقتى در 1291ق درگذشت، مشير سوم همراه با خانواده خود و وزيرانش بر جنازه او حاضر شدند و به سوگوارى پرداختند، آنگاه در جامع وزير ابوالمحاسن يوسف مهردار در داخل شهر تونس در كنار پدرش به خاك سپردند. | ||
اثر معروف او، «اتّحاف اهل الزّمان باخبار ملوك تونس و عهدالامان» است. | اثر معروف او، «اتّحاف اهل الزّمان باخبار ملوك تونس و عهدالامان» است. | ||
==منابع | == منابع== | ||
دايره المعارف بزرگ اسلامى، ج2، ص671. | |||
== وابستهها == | |||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
[[إتحاف أهل الزمان بأخبار ملوک تونس و عهد الأمان]] | |||
[[رده:زندگینامه]] |
نسخهٔ ۱۳ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۰۹
نام | ابنابیضیاف، احمد |
---|---|
نامهای دیگر | احمد بن ابیالضیاف |
نام پدر | |
متولد | 1802 م |
محل تولد | |
رحلت | 1291 هـ.ق یا 1874 م |
اساتید | |
برخی آثار | إتحاف أهل الزمان بأخبار ملوک تونس و عهد الأمان |
کد مؤلف | AUTHORCODE6282AUTHORCODE |
ابن ابى الضّيّاف، ابوالعباس احمد بن حاج ابى الضياف محمد، واقعهنگار تونسى، منشى و مشاور بايهاى (اميران حسينى) تونس، در سال 1219ق در تونس زاده شد. اصل وى از قبيله اولاد عون بود، اما در شجرهنامهاى كه يكى از اخلاف وى ساخته، اصل او را از يمن دانسته است. پدرش كاتب وزير يوسف مُهردار (صاحب الطابع) بود و وى در حُسنِ تربيت فرزند خود كوشيد. احمد قرآن را در مدرسه سيد احمد بن عروس ازبر كرد و هنوز خردسال بود كه سيد بشير زواوى تفسير ابن فرس را به او آموخت و دانشهاى ديگر را از احمد بن خوجه، اسماعيل تميمى، محمد بحرى، ابن ملوكه، شيخ الاسلام محمد بيرم سوم، محمد مناعى و احمد اَبىّ فراگرفت.
در 1237ق، در نوجوانى، سمت قضا (خطة العدالة) كه از مقامات والاى آن روزگار بود، از جانب حسين باى به او سپرده شد و در 1242ق به سمت منشىگرى (خطة الکتابة) ارتقا يافت. وى منشى مخصوص (كاتب السِّرّ) حسين باى و همكار وزير ابومحمد شاكير مُهردار گرديد.
او نخستين كسى بود كه به زبان عربى با دولت عثمانى مكاتبه كرد. وى اسلوب کتابت را در دولت حسينى تونس مهذب ساخت. منشير پاشا احمد باى به كمالات او معترف بود و در مهمات امور به او اعتماد داشت. وى ابن ابى الضياف را در 1246ق و 1285ق به سفارت به استانبول فرستاد و در سفر 1262ق به پاريس وى را به مصاحبت و همراهى خويش برگزيد. وى در 1257ق به دريافت نشان افتخار نايل شد و در 1258ق به رتبه آى امينى و در 1259 به قائم مقامى ارتقا يافت و اميرلواء نام گرفت. در روزگار مشير پاشا صادق باى پايگاه برترى يافت. مشير سوم در 1277ق وى را به عضويت مجلس شوراى خاص گماشت كه خود رئيس و ولىعهد او عضو آن مجلس بودند. سپس از مشير سوم، اميرالامراء و وزير قلم لقب گرفت و به شرح قانون اساسى موظف شد.
او در فقه نيز يدى طولا داشت، چنانكه مشير اول (احمد باى) مىخواست او را پس از وفات سيد ابراهيم رياحى رئيس مذهب مالكى كند. او را مردى خوش محاضره، عزيزالنفس، كريمالاخلاق، عفيف و موقر دانسته و شعر وى را نيز ستودهاند. در اواخر زندگى به سبب سالخوردگى از كار كناره گرفت، امّا همچنان مورد توجه و احترام بود، چنانكه وقتى در 1291ق درگذشت، مشير سوم همراه با خانواده خود و وزيرانش بر جنازه او حاضر شدند و به سوگوارى پرداختند، آنگاه در جامع وزير ابوالمحاسن يوسف مهردار در داخل شهر تونس در كنار پدرش به خاك سپردند.
اثر معروف او، «اتّحاف اهل الزّمان باخبار ملوك تونس و عهدالامان» است.
منابع
دايره المعارف بزرگ اسلامى، ج2، ص671.