ابن اکفانی، محمد بن ابراهیم: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' ق' به 'ق') |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR03131.jpg|بندانگشتی|ابن اکفانی، محمد بن ابراهیم]] | [[پرونده:NUR03131.jpg|بندانگشتی|ابن اکفانی، محمد بن ابراهیم]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |ابن اکفانی، محمد بن ابراهیم | ||
|- | |- | ||
|نامهای دیگر | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" | | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" | | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" | | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |749 ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" | | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |[[غنیه اللبیب عند غیبه الطبیب]] | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE3131AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
علايق سياسى بُعد ديگرى از شخصيت او را تشكيل مىداد، چنانكه به وقايع سرزمينهاى دور و نزديك مصر و حوادث سياسى- نظامى آنها و به ويژه رويدادهاى مربوط به هجوم تاتارها، چندان علاقهمند و آگاه بود كه گويى پيكهاى ديوانى، اخبار محرمانه را مستقيماً به او گزارش مىدهند. با اين همه و اگر چه فتحالدين ابوالفتح ابن سيد الناس وى را در قدرت بيان و ايجاز در عبارت سخت ستوده، خط و لهجه عربيش آشكارا ضعيف بود و اين ضعف را مىتوان با تأثيرپذيرى او از لهجه زادگاهش توجيه كرد. وى شعر نيز مىسرود و [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] ابياتى را كه خود از وى شنيده، ثبت كرده است. | علايق سياسى بُعد ديگرى از شخصيت او را تشكيل مىداد، چنانكه به وقايع سرزمينهاى دور و نزديك مصر و حوادث سياسى- نظامى آنها و به ويژه رويدادهاى مربوط به هجوم تاتارها، چندان علاقهمند و آگاه بود كه گويى پيكهاى ديوانى، اخبار محرمانه را مستقيماً به او گزارش مىدهند. با اين همه و اگر چه فتحالدين ابوالفتح ابن سيد الناس وى را در قدرت بيان و ايجاز در عبارت سخت ستوده، خط و لهجه عربيش آشكارا ضعيف بود و اين ضعف را مىتوان با تأثيرپذيرى او از لهجه زادگاهش توجيه كرد. وى شعر نيز مىسرود و [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] ابياتى را كه خود از وى شنيده، ثبت كرده است. | ||
== وفات == | |||
وفاتش بنابر مشهور، در صفر 749ق و به قولى در 23 شوال 749ق اتفاق افتاده است. وى در سنجار، از شهرهاى عراق زاده شد. از محل تحصيل و اساتيد او اطلاعى در دست نيست و نمىدانيم در چه تاريخى به قاهره كه عمر خود را در آنجا به سرآورد، رفت. قحطى و خشكسالى شديد مصر همراه با طاعون در 749ق، او را نيز همچون بسيارى از ديگر مردم به كام مرگ فرستاد. | وفاتش بنابر مشهور، در صفر 749ق و به قولى در 23 شوال 749ق اتفاق افتاده است. وى در سنجار، از شهرهاى عراق زاده شد. از محل تحصيل و اساتيد او اطلاعى در دست نيست و نمىدانيم در چه تاريخى به قاهره كه عمر خود را در آنجا به سرآورد، رفت. قحطى و خشكسالى شديد مصر همراه با طاعون در 749ق، او را نيز همچون بسيارى از ديگر مردم به كام مرگ فرستاد. | ||
== آثار == | |||
حدود 14 اثر به وى نسبت داده شده است. آثار چاپ شده او عبارتند از: | حدود 14 اثر به وى نسبت داده شده است. آثار چاپ شده او عبارتند از: | ||
# ارشاد القاصد الى اسنى | # ارشاد القاصد الى اسنى المقاصد؛ | ||
# نخب الذخائر في احوال الجواهر. | # نخب الذخائر في احوال الجواهر<ref>بخش علوم، ج3 ص35</ref>. | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
بخش علوم، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374 | |||
نسخهٔ ۱۱ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۳۷
نام | ابن اکفانی، محمد بن ابراهیم |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 749 ق |
اساتید | |
برخی آثار | غنیه اللبیب عند غیبه الطبیب |
کد مؤلف | AUTHORCODE3131AUTHORCODE |
ابن اكفانى، شمسالدين ابوعبدالله محمد بن ابراهيم بن ساعد انصارى، پزشک، رياضيدان و اديب مشهور مصرى بود. نخستين و مهمترين گزارشها از زندگى او در دو کتاب صفدى، «اعيان العصر» و «الوافى»، آمده است. وى كه شاگرد ابن اكفانى بود، از استاد خود به تفصيل و با لحنى شاعرانه ياد كرده و او را در زمره بزرگانى چون ابن سينا و خواجه نصيرالدين طوسى شمرده است.
ابن اكفانى، در علوم و فنون از جامعيت برخوردار بود. در تقرير منطق، علوم رياضى و طبيعى و الهى و تبيين کتابهاى دشوارى چون «اشارات» ابن سينا، بسيار ورزيده بود و حضور ذهنى كم نظير و وقوفى كامل بر مسائل و مشكلات آنها داشت. در علم مناظر، به گشودن پيچيدگىهاى رساله «الاستبصار» شهابالدينقرافى مىپرداخت. در طب كه حرفه اصلى وى بود، مهارت بسيار داشت و در داروهاى مرسوم زمان تصرفاتى مىكرد كه كسى از آن آگاه نمىشد. آگاهى گسترده او به ابزار بيمارستانى، اعم از وسايل داروسازى، جراحى، ادوات درمان و ديگر لوازم، چندان بود كه هيچ چيز بدون اشاره او براى بيمارستان منصورى قاهره، خريدارى نمىشد. وجود اين صفات و موقعيت برجسته و معالجات چشمگيرى كه همواره تعجب اطباى حاذق را برمى انگيخت و شايد علاقه مفرط او در آغاز به زندگى مجلل كه بعدها از آن دست كشيد، چه بسا وى را محسود همگان ساخته باشد، چنانكه ابياتى در هجوش پرداختند.
در علوم ادبى و فهم پيچيدگىهاى آن، ماهر و داراى تصانيف بود و اشعار زيادى از شاعران قديم تا عصر خويش از برداشت. از تاريخ وقايع و احوال رجال متقدم و معاصر خويش اطلاعات وسيع داشت و مورخانى مانند ذهبى از اخبار او استفاده كردهاند؛ وى حتى در علوم غريبه همچون افسون و طلسم دست داشت و در شناسايى غلامان و كنيزان نيز مطلع به شمار مىرفت.
علايق سياسى بُعد ديگرى از شخصيت او را تشكيل مىداد، چنانكه به وقايع سرزمينهاى دور و نزديك مصر و حوادث سياسى- نظامى آنها و به ويژه رويدادهاى مربوط به هجوم تاتارها، چندان علاقهمند و آگاه بود كه گويى پيكهاى ديوانى، اخبار محرمانه را مستقيماً به او گزارش مىدهند. با اين همه و اگر چه فتحالدين ابوالفتح ابن سيد الناس وى را در قدرت بيان و ايجاز در عبارت سخت ستوده، خط و لهجه عربيش آشكارا ضعيف بود و اين ضعف را مىتوان با تأثيرپذيرى او از لهجه زادگاهش توجيه كرد. وى شعر نيز مىسرود و صفدى ابياتى را كه خود از وى شنيده، ثبت كرده است.
وفات
وفاتش بنابر مشهور، در صفر 749ق و به قولى در 23 شوال 749ق اتفاق افتاده است. وى در سنجار، از شهرهاى عراق زاده شد. از محل تحصيل و اساتيد او اطلاعى در دست نيست و نمىدانيم در چه تاريخى به قاهره كه عمر خود را در آنجا به سرآورد، رفت. قحطى و خشكسالى شديد مصر همراه با طاعون در 749ق، او را نيز همچون بسيارى از ديگر مردم به كام مرگ فرستاد.
آثار
حدود 14 اثر به وى نسبت داده شده است. آثار چاپ شده او عبارتند از:
- ارشاد القاصد الى اسنى المقاصد؛
- نخب الذخائر في احوال الجواهر[۱].
منابع مقاله
بخش علوم، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374